مقالات
حوزه های تخصصی:
اهمّیت خاورمیانه برای قدرت های بزرگ برهیچ کس پوشیده نیست. قدرت های بزرگ بین المللی همواره درپی سهم خواهی در خاورمیانه و سیطره بر خلیج فارس، شاهراه انرژی جهان، هستند. دراین میان، عربستان- بزرگترین متّحدمنطقه ای ایالات متّحده آمریکا- جایگاه ویژه ای در اجرای سیاست های منطقه ای این دولت دارد.عقد قرارداد بزرگ نظامی این کشور با ایالات متّحده ی آمریکا، نقطه ی عطفی در روابط استراتژیک دوکشور به شمار می رود که پیام ها و پیامدهای مختلفی برای دولت های منطقه دارد. پژوهش حاضر در صدد است با رویکرد واقع گرای تهاجمی و روش توصیفی-تحلیلی، به تبیین هدف عقد این قرارداد پرداخته و به این سوال پاسخ دهد که این قراردادنظامی حاوی چه پیامدهایی بر امنیت کلّ منطقه ی خاورمیانه است .یافته های پزوهش نشان دهنده ی آن است که این قرارداد درراستای استراتژی احاله ی مسئولیت و درنهایت مهار ایران و محور مقاومت منعقد گردیده است و بررسی رفتارهای جنگ طلبانه ی سران عربستان، نشان می دهد که رفتار این دولت، امنیت شکننده ی منطقه ی خاورمیانه را متزلزل تر از پیش کرده است و درنهایت منطقه را به سمت مناقشات بیشتر سوق خواهد داد.
منابع انرژی و حضور قدرت های فرامنطقه ای در دریای خزر
حوزه های تخصصی:
دریای خزر به دلیل وجود منابع غنی نفت و گاز و وضعیت نوین ژئوپلیتیک در جایگاه مهم ترین منطقه ی اوراسیا قرار گرفته و در صدر مناطقی است که به شدت از چالش های ژئوپلیتیک تأثیر می پذیرد. در گذشته حضور قدرت های بزرگ در حوزه خزر به عنوان یک مسئله به حساب می آمد، اما بعد از فروپاشی شوروی اختلاف بر سر منابع دریا موجب تنش در روابط میان کشور های ساحلی و گسترش رقابت های امنیتی- راهبردی میان آنها شده است. بنابراین، موضوع تأمین امنیت انرژی، مسیرهای انتقال انرژی و تمایل دولت های کوچک حاشیه دریای خزر به حضور قدرت های فرامنطقه ای (آمریکا، چین و اتحادیه اروپا) به ویژه ایالات متحده آمریکا، به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی، به عنوان عاملی برای مقابله با نفوذ روسیه و ایران، زمینه ساز رشد نظامی گری در منطقه خزر گردیده است. بنابراین، با توجه به این واقعیت این سؤال مطرح می شود که منابع انرژی چه تأثیری بر حضور نظامی قدرت های بزرگ در حوزه دریای خزر داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که به دلیل نیازمندی و اهمیت منابع انرژی از دلایل اصلی حضور نظامی قدرت-های فرامنطقه ای و مداخله گرایی آنها در منطقه ی خزر ارزیابی می شود. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده می شود و یافته های علمی پژوهش حاضر این است که برای آمریکا و متحدان استراتژیک آن علاوه بر منابع انرژی، انتقال مسیر حمل و نقل انرژی ورای قلمرو روسیه و ایران حائز اهمیت است. چین و روسیه گرچه در حوزه ی خزر هم شریک و هم رقیب هم محسوب می شوند اما منافع مشترک آنها موجب کاهش نفوذ آمریکا و متحدان استراتژیک آن شده است.
تبیین کنش امنیتی و الگوی رفتاری ناتو در قبال تروریسم
حوزه های تخصصی:
مبارزه با تروریسم در کنار موضوعاتی نظیر سلاح های کشتار جمعی، حفظ ثبات در اروپای شرقی و جلوگیری از قدرت یابی مجدد روس ها، به عنوان پایه ای برای پایایی و گسترش ناتو در دوران پس از جنگ سرد تبدیل شد. با این وجود، برنامه های ناتو جهت مقابله با این معضل بین المللی تا زمان وقوع حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 چندان مناسب به نظر نمی رسید. حادثه مزبور نه تنها باعث توسل این نهاد برای اولین بار به ماده 5 اساسنامه شد، بلکه برنامه ها و راهبردهای ناتو در مقابله با تروریسم را نیز انسجام بخشید. تبیین و تحلیل این برنامه ها و راهبردها، هدف نوشتار حاضر قرار خواهد گرفت. بنابراین سؤالاتی که در اینجا قابل طرح و ارزیابی می باشند این است که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) چه نوع الگوی رفتاری و کنش امنیتی را در قبال ترورریسم اتخاذ کرده است؟ چرا رهبران ناتو از این الگوی رفتاری در سال های پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2001 میلادی بهره گرفته اند؟ فرضیه های پژوهش بدین صورت می باشند: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی علاوه بر اتکاء به ظرفیت های سازمانی، نیروها و اعضاء اصلی خود، با ایجاد و فعال کردن ابتکارات مختلف در درون ساختار ناتو که در این نوشتار "اتحادنرم" نامیده خواهد شد، مبارزه علیه تروریسم را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است. مبارزه علیه تروریسم به دلیل پیچیدگی این معضل و نیز عدم نشأت گیری از یک منبع واحد، برخلاف تهدید کمونیسم، رهبران ناتو را وادار به اتخاذ الگوی مزبور کرده است. روش به کار رفته در این تحقیق ابطال گرایی نسبی یا موضعی می باشد.
نوروز و همگرایی فرهنگی در حوزه ی تمدّنی ایران
حوزه های تخصصی:
نوروز نخستین روز از فروردین ماه و جشن ملّی و کهن ایرانیان محسوب می شود. این جشن از عصری به عصر دیگر انتقال یافته و تا به امروز همچنان ایرانیان پیوند عمیق خود را با آن حفظ کرده اند. نوروز یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان و یکی از آیین های برجسته در زمینه ی فرهنگ مشترک و عاملی برای همگرایی فرهنگی میان ایران و کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران محسوب می شود. این آیین علاوه بر ایران در دیگر کشورهای حوزه تمدّن ایرانی از جمله آسیای مرکزی، قفقاز، کشورهای همجوار ایران در غرب و شرق؛ مثل عراق، ترکیه، کشورهای حوزه ی جنوبی خلیج فارس، پاکستان و حتّی مناطق دیگر ازجمله بالکان و شبه قارّه هم جشن گرفته می شود. پرسش اصلی که در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از رویکرد نظری سازه انگاری به آن پاسخ داده خواهد شد این است که چگونه می توان از آیین نوروز برای گسترش همکاری میان کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران بهره گرفت؟ فرضیه ای که برای پاسخ به سؤال اصلی مطرح می شود این است که آیین نوروز می تواند مبنای تعاملات همکاری جویانه ی کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران (به خصوص در حوزه ی فرهنگی) قرار گیرد و سبب شکل گیری هویت و به دنبال آن منافع مشترک میان آنها شود. زیرا این شاخص ها و مؤّلفه های مشترک فرهنگی می تواند مبنای فرآیند یادگیری اجتماعی پیچیده قرار گیرد و در این فرآیند، کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران از طریق تعامل همکاری جویانه ی فرهنگی با یکدیگر، منافع و ترجیح های جدیدی را کسب می کنند. برای بررسی این موضوع، مقاله ی حاضر از دو مبحث تشکیل خواهد شد: در مبحث نخست با استفاده از رویکرد نظری سازه انگاری و با تأکید بر مفهوم ایران فرهنگی تلاش می شود جایگاه آیین نوروز به عنوان بستری برای همگرایی فرهنگی در کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران تبیین شود و در مبحث دوم هم پیشنهادها و راهکارهایی به منظور گسترش همکاری فرهنگی میان کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران بر اساس ظرفیت آیین نوروز ارائه خواهد شد.
نقش های قدرت های جهانی و منطقه ای در حلّ بحران و وحدت شبه جزیره ی کره
حوزه های تخصصی:
تحوّلات جاری در شبه جزیره ی کره بالاخص افزایش تنش ها و سپس دیدار میان کیم جونگ اون و دونالد ترامپ باعث گردیده تا بحران در شبه جزیره و بحث امکان وحدت مجدّد در آن بیش از پیش کانون توجّهات واقع شود. شبه جزیره ی کره به دلیل موقعیت استراتژیک و راهبردی خود همواره محلّ تقابل قدرت های جهانی و منطقه ای بوده است. با اینکه جنگ سرد سال هاست که به پایان رسیده و به نحوی چین جایگزین شوروی در مسائل شبه جزیره گردیده است، امّا به نظر می رسد کماکان معادلات جنگ سردی قدرت در شبه جزیره ی کره ادامه دارد. فرضیّه ی مقاله مدّعیی آن است که وحدت و حلّ بحران در شبه جزیره ی کره برای هریک از قدرت های اصلی درگیر در مسائل آن شامل ایالات متّحده ی آمریکا، چین، روسیه و ژاپن دارای فرصت ها و چالش هایی توأمان است و عدم قطعیت در مورد آینده ی شبه جزیره باعث گردیده تا هریک به نحوی از مشارکت فعّالانه در تحقّق وحدت و حلّ بحران کره طفره روند. براین اساس، به نظر می رسد علی رغم تحرّکات جدید در شبه جزیره، چهار قدرت اصلی مذکور حفظ وضع موجود را بر سایر گزینه های ممکن ترجیح دهند و بیش از آن که در پی حلّ و فصل بنیادین بحران باشند، تلاش نموده تا کره شمالی را بیش از پیش تحت فشار قرار داده و محدود کنند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز آن نیز از روش اسنادی و منابع معتبر اینترنتی استفاده شده است.
برجام و تأثیربخشی بر الگوی همکاری-رقابت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
توافق برجام یکی از مهم ترین موضوعات سیاست خارجی ایران در دهه ی اخیر بوده است. برقراری گفتگوهای مثبت و روابط سازنده با قدر ت های بزرگ بین المللی، می توانست یکی از دستاوردهای مهم سیاست خارجی ایران باشد. ایران با این مذاکرات توانست حدّاقل به صورت موقّت، مشکلات خود را با قدرتهای بزرگ حل کند. امّا همواره در کنار مذاکرات با قدرت های بزرگ در سطح کلان، باید همزمان به مؤلّفه های منطقه ای نیز توجّه نمود تا با ایجاد موازنه ای مناسب، شاهد نتایج مطلوب بود. در ارتباط با سطح کلان، موفقیت های برجام نسبتاً چشمگیر بود؛ به طوری که، نهایتاً قدرت های بزرگ را بر سر میز مذاکره با ایران نشاند، به پروژه ی سیاسی و امنیتی سازی برنامه ی هسته ای ایران به عنوان بخش اصلی پروژه ی بزرگ ایران هراسی پایان داده و صنعت هسته ای ایران به رسمیت شناخته شد، موانع جذب سرمایه گذاری خارجی در صنعت های هوایی و نفتی برداشته شد، اکثر تحریم های مربوط به خدمات بیمه ای و بانکی و سازمان کشتیرانی لغو گردید؛ امّا در ارتباط با مؤلّفه های منطقه ای، باید به این نکته توجّه داشت که نقش و تأثیرگذاری بازیگران منطقه در روابط و تعاملات بین المللی، کاملاً نادیده گرفته شد که هدف اصلی نگارش مقاله ی حاضر نیز همین مسأله می باشد. در همین رابطه پرسش اصلی مقاله ی کنونی این است که برجام چه تأثیری بر الگوی همکاری-رقابت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که با توجّه به موفّقیت دیپلماسی چندجانبه در سطح بین المللی و ایجاد مسیری تعاملی با قدرت های برون منطقه ای، نگاه کم رنگِ برجام به مؤّلفه های درون منطقه ای، باعث تشدید تعارض و تشکیل ائتلاف های جدید علیه ایران از سوی بازیگرانی همچون عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی و حتّی ترکیه شد.
دیپلماسی علمی و فنّاوری و قدرت ملّی: مطالعه ی موردی آسیای مرکزی و قفقاز
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی علمی و فنّاوری از عناصر دیپلماسی عمومی است . دیپلماسی عمومی، ارتباط با جوامع خارجی به منظور دستیابی به اهداف سیاست خارجی است. قدرت ملّی، مجموع توانایی هایی است که به یک کشور امکان می دهد، اهداف ملّی خود را در مناسبات بین المللی پیش ببرد. تولید ناخالص ملّی یک کشور از قدرت اقتصادی سرچشمه می گیرد که آن نیز در جای خود از پیشرفت علمی و فنّاوری آن کشور ناشی می شود. قدرت درمعنای جدید آن دیگر صرفاً نظامی نیست و افزایش وزن قدرت جامعه نسبت به قدرت مجموعه ی دولت و حاکمیت است. پرسش اصلی این مقاله این است که دیپلماسی علمی و فنّاوری چه تأثیری بر افزایش قدرت ملّی ایران- به طور کلّی- و افزایش نقش ایران در آسیای مرکزی و قفقاز -به طور خاص- دارد؟ علم و فنّاوری، سهم عمده ای در سیاست خارجی کشورهای مختلف برای حضور در عرصه های فراملّی دارد. به طور کلّی، علم و فنّاوری و به طور خاص، دیپلماسی علمی و فنّاوری از مؤلّفه هایی است که توانایی و قابلیت تأمین منافع ملّی ، قدرت ملّی و امنیت ملّی را در هر شرایطی داراست و به عنوان مؤلّفه ی مهمّی در قدرت نرم کشور ها محسوب می شود. دیپلماسی علمی و فنّاوری می تواند به عنوان ابزاری در رسیدن به اهداف و منافع ملّی و نیز افزایش قدرت ملّی به کار رود. با توجّه به ظرفیت های علمی و فنّاوری، ایران می تواند در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین منافع ملّی در کشور های آسیای مرکزی و قفقاز برنامه ریزی و هدف گذاری نماید و از این طریق نقش و نفوذ منطقه ای خود در این منطقه را ارتقا دهد. روش پژوهش مقاله با رویکردی کثرت گرا، روش پژوهش کیفی است. روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات به صورت تبیینی – تحلیلی است.