مقالات
حوزه های تخصصی:
مطابق اصول و مبانی نظریه وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از این رو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارسایی هایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریه وحدت تشکیکی وجود، می توان این نارسایی ها را برطرف کرد؟ از آنجا که این دستگاه فلسفی در تبیینِ تشکیک انواع، تشکیک عرضی، مطلقیت ذات حق تبارک و تعالی، اتصافِ تمامی مراتب وجود به اوصاف کمالی وجودی و تقسیم وجود به ثابت و سیال ، ناتوان است، با نارسایی هایی روبروست که این نظریه را دچار چالش کرده است. البته نارسایی های نظریه وحدت تشکیکی وجود، تنها با تأویل و تبیین آن به نظریه وحدت شخصی وجود، قابل رفع نیست. درنتیجه، با عدول از این نظریه، جایگزین کردنِ نظریه وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی آن، بازسازی مفاهیم فلسفی در پرتو این نظریه و طراحی دستگاه فلسفی نوین، می توان این نارسایی ها را برطرف نمود. شاید به همین دلیل بود که ملاصدرا نیز در اواخر جلد دوم اسفار و ایقاظ النائمین، با عدول از نظریه وحدت تشکیکی، نظریه وحدت شخصیه وجود را مطرح کرد اما نتوانست آن را کامل کند. تحقیق حاضر می تواند گامی کوچک در جهت آغاز این اقدام بزرگ باشد.
تحلیل نظریه شیئیت معدوم در حکمت سینوی و صداریی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل فلسفه اسلامی که نتیجه برخی مباحثات و منازعات عقیدتی مشارب فکری در میان اندیشمندان کلام اسلامی بوده است و دامنه آن مباحث هستی شناختی فیلسوفان را نیز درگیر خود نمود مساله «شیئیت معدوم» و اصولا تمایز یا عدم تمایز میان موجود و شیء است. معتزله با انگیزه تصحیح علم ازلی الهی به ممکنات و برداشت نادرست از آموزه های افلاطونی- ارسطویی قائل بر شیئیت معدوم شدند. فارغ از بررسی ادله مثبتین و منکرین، نگاه تحلیلی و تاریخی به این مساله نشان از شکاف و اختلاف هستی شناختی نه پیرامون الفاظ بلکه در شناخت مبادی تصوری این معانی در میان معتزله، عرفا و فیلسوفان است و از این رو می توان گفت موضوع این دو مفهوم هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ محتوای از اختلاف زیادی برخوردار است. این مقاله نشان می دهد که غفلت از حقیقت وجود و نگاه ماهوی به هستی- هستی مملو از اشیاء متباین و منفک از هم- منشاء ایجاد دو تصویر متفاوت معتزله و فلاسفه به مسئله معدوم، زیادت وجود بر ماهیت، نوع رابطه وجود و ماهیت و همچنین علم و فاعلیت الهی در ارتباط با ممکنات شده است.
سیر انفسی از منظر غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به ویژه گروه اندیشمندان همواره در پی یافتن مسیر سعادت و کشف حقیقت خود هستندو راههایی را برای رسیدن به آن از درون و برون نفس می بینند و استواری و قطعیت آنها را با یکدیگر می سنجند.سیرمعرفتی مبتنی بر ادراکات نفسانی به سوی حق متعال سیر انفسی است.غزالی معرفت نفس را کلید معرفت و شناخت خداوند می داند و شناخت ملائکه و آخرت و همه معارف را از این طریق میسر می داند.او نحوه شناخت در انسان را در مراتب ادراکی از ادراکات حسی،خیالی ، عقلی و مقام فوق آن به نام نبوت دانسته و اینکه انسان رابا عبور از اشتغالات دنیایی قادر به عالم عقلی نقش یافته به جمیع معقولات شدن می داند. او ادراک حقیقت الحقایق و عشق الهی را سعادت انسان معرفی می کند.ملاصدرا معرفت نفس را فصل الخطاب و همه مراتب ادراکی را نفسانی و مجرد می داند بطوریکه در هر مرحله از قوه به فعل می رسند تا با رفع کدورتهای حاصل از اشتغالات نفسانی با عقل فعال که کمال ویژه انسان است متحد گردد و به درجه ای برسد که موجودات اجزای ذاتش شوند ونیرویش در همه آنها ساری و وجودش غایت همه مخلوقات و به مقام قرب الهی برسد.بر اساس سیر انفسی منازل اخروی، حکایتی از مقامات نفسانی انسان در سیر عروجی او به سوی حق تعالی است.
شناخت پذیرى خداوند از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت خداوند متعال و نحوه رسیدن به موجود نامتناهی همواره ازدغدغه های فیلسوفان بزرگ بوده است. از نظر ملاصدرا ادراک ذات الهی برای انسان ها مقدور نیست اما برهان آوری برای خداوند متعال به صورت برهان شبیه به لم ممکن است. دربراهین اثبات خدا تنها چیزی که ثابت می شود این است که این مفهوم دارای مصداق است اما شناختی به مصداق برای ما حاصل نمی شود. مقصود ملاصدرا از برهان صدقین، شناخت ذات خداوند متعال از روی آثار و مخلوقات است و هر کسی به اندازه درجه وجودی خود با مشاهده مخلوقات خداوند متعال به ادراک حضوری خداوند متعال از وراءحجاب نائل می شود. این تببین منجر به الهیات سلبی نمی شود بلکه در عین تاکید بر عدم مشابهت بین خالق و مخلوق از نظر شدت وجودی و تفاوت آنان از جهت تناهی و عدم تناهی، تاکید بر عینیت ما به الاشتراک و ما به الاختلاف نیز وجود دارد.
تحلیل و بررسی اجزای نظریه سهروردی درباره علم با ملاحظه نقدهای صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیدهبحث علم و مباحث پیرامون آن در جای جای آثار سهروردی به طور پراکنده مطرح شده که تبیین نظر نهایی وی را دشوار ساخته است. به منظور استقصا و بازکاوی اجزای نظریه او، این اقوال و آرای پراکنده در دو جزء سنت زدایی و نظریه اشراقی بازسازی شده است. در جزء سنت زدایی به نقد مشائین پرداخته و بر نظریه-های مختلف علم، مخصوصاً علم به واسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد کرده و در جزء دیگر که نظریه اشراقی اوست، ضمن ارجاع علم به بصر، نظریات مختلف درباره کیفیت ابصار همچون نظریه خروج شعاع و نظریه انطباع را نقل و نقد کرده و حقیقت ابصار را اضافه اشراقی و حقیقت علم را حضور و ظهور اشیاء دانسته است. در نوشتار حاضر ضمن استقرای آراء و بازکاوی اجزای نظریه سهروردی درباره علم، به طرح و تبیین نقدهای ملاصدرا بر آن، و تحلیل و بررسی موارد اختلاف آن ها پرداخته می شود.
فاعل و منشاء سِحر از منظر ابن سینا و ملاصدرا و فلاسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس انسان با جهان خارج در تعامل است و بر آن تاثیر می گذارد و هرچه نفس قویترشود، دایره تأثیر آن بر جهان بیرون توسعه و گسترش می یابد . همین نکته مبنای اصلی تحلیل ما در بحث منشاء سحر بشمار می آید.براین اساس سوال اصلی تحقیق اینست که دیدگاه ابن سینا و مکتب صدرا درباره منشاء سِحر چیست؟ البته علاوه براین از آموزه های دینی نیز برای حل مساله مدد خواهیم گرفت تا اینکه به پاسخ علمی و تحقیقی منشاء و ماهیت سحر دست یافته و با استناد به منابع مذکور آن را اثبات نماییم که منشاء و فاعل سحر کیست یا چیست؟ روش تحقیق دراین مقاله توصیفی تحلیلی می باشد که درصدد است بیان کند که انجام کارها و امور خارق العاده به سبب و میزان قوت اراده نفس مربوط می شود و تأثیر آن از قانون سببیت وعلت و معلول است و قدرت روحی بعضی انسان ها عامل و منشاء بوجود آمدن کارهای فوق العاده و یا خارق العاده مانند سحر می باشد.
تطبیق نظریه «اختلاف حقایق وجودی» در حکمت مشاء با نظریه «اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در برخی آثار خود مدعی شده است که میان قول به اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن در حکمت متعالیه با قول به اختلاف حقایق وجودی در حکمت مشاء، تخالفی نیست. نوشتار حاضر با هدف بررسی و تبیین این ادعا، به روش تحلیلی-انتقادی به تحقیق پرداخته است. مشائین سه قسم تمایز را بر شمرده اند؛ تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات و تمایز به عوارض ذات، که اختلاف حقایق وجوی را نمی توان در هیچ کدام از این سه دسته قرار داد. از این رو برای تبیین اختلاف حقایق وجودی به سراغ نوع چهارم تمایز، یعنی؛ تمایز تشکیکی رفته ایم. ابن سینا تشکیک در ماهیت را ابطال کرده است و به صورت صریح به تشکیک در وجود نپرداخته است. اما تصریحات وی به مباحثی هم چون شدت وضعف وجود، و رابطه علی ومعلولی وجودات، موید این مطلب است که برای تبیین اختلاف حقایق وجودی، می توان تشکیک خاصی وجود را به ابن سینا نسبت داد. پس می توان گفت ادعای ملاصدرا مبنی بر عدم تخالف میان نظریه اختلاف حقایق وجودی مشائین و نظریه خودش، یعنی؛ اتحاد حقیقت وجود و اختلاف مراتب آن (تشکیک خاصی وجود)، ادعای درستی است و بلکه می توان ادعا کرد که میان این دو نظریه عینیت برقرار است.
تبیین دوگانه انگاری مرتبه ای در نفس شناسی صدرایی و جایگاه آن در میان نظریات فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا نفس را به عنوان امری مجرد اثبات می کند. اما این گونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانه انگاری جوهری لازم بیاید. یعنی اثبات نفس و یا قوای نفس مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمی کند. بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن هم سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را این گونه نیز نمی بیند که جوهری مادی است که از دو ویژگی حالات ذهنی و حالات بدن برخوردار است. حال این پرسش مطرح می گردد که با توجه به نظریات فلسفه ذهن، نظریه ی ملاصدرا در باب نفس، دوگانه انگاری جوهری است یا این همانی نفس و بدن یا دوگانه انگاری ویژگی ها؟ اساساً آیا می توان آن را در این نظریات موجود گنجاند و چه نسبتی با این نظریات دارد؟ ملاصدرا نفس را جوهری واحد می داند که در مرتبه نازل تر ظاهر شده است و در این مرتبه نازل همان قوا است. واکاوی نفس شناسی صدرایی جایگاه نظریه وی در میان نظریات فلسفه ذهن و تمایز آن را با نظریات مشابه مانند نظریه دوگانه انگاری جوهری، دوگانه انگاری ویژگی و تئوری این همانی ذهن و بدن، روشن می سازد. از نظریه ملاصدرا می توان با عنوان دوگانه انگاری مرتبه ای تعبیر کرد. در این مقاله این نوع دوگانه انگاری تبیین و تمایزش از تقریرهای گوناگون دوگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ویژگی و این همانی ذهن و بدن مشخص شده است تا جایگاهش در میان نظریات موجود در خصوص نفس روشن گردد.
نسبت خیال با عمل در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه خیال با عمل، و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عمل انسان ها، هدف مقاله حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عمل و نسبتی که خیال با عمل دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند. از روش تحلیل و استنتاج، برای تبیین موضوع استفاده شده است. نگهداریِ صورت ها پس از ادراک حسیِ پدیده ها(مصوره)، تصرف در صورت های مخزون(متصرفه)، و تبدیلِ صورِ ادراکی(متخیله، متفکره)،کارکرد هایِ اصلی خیال در حوزه فعالیت هایِ ادراکی و تحریکی نفس هستند. از نظر ملاصدرا همان طور که یک شیئ خارجی امکان حضور در نفس را ندارد و لازم است صورتی از آن (حسی و خیالی) در نفس، وجود پیدا کند ؛ حقیقت هر عمل نیز، همان صورتِ نفسانیِ عمل است که قابلیت ارتباط و اتحاد با نفس را دارد، و حرکت اعضا و جوارحِ بدن، صرفا" مقدمه ای برای وجود یافتنِ آن صورت، در نفس است. از نظر او عمل می تواند جسمانی یا غیر جسمانی باشد که البته خیال در هر دو، یعنی هم در انجامِ عمل بدنی و هم در تحققِ اعمالِ غیر جسمانی، دخالتی تام و مؤثر دارد. ملاصدرا خیال را، منشأ اراده برای عمل، مبدأ اعمالِ باطنیِ نفس و نوعی عملِ مستقل برای نفس، می داند.
تأثیرات روان شناختی باور به حرکت جوهری بر ساحت عقیدتی و شناختی ذهن آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به حرکت جوهری و به عبارتی سیالیت جهان یکی از باورهای کلیدی در جهان نگری ملاصدراست ، این باور آثاری بسیار پردامنه هم در اخلاق و هم در روان ما آدمیان دارد ، اگرکسی به حرکت جوهری باور داشته باشد هر سه ساحت ذهن وی دستخوش تغییر می شود و این باور بر هر سه ساحت تاثیرات عمده ای می گذارد ، در این مقاله قصد داریم تاثیرات باور به حرکت جوهری را در ساحت شناختی و عقیدتی روان آدمی مورد بحث قرار دهیم و به این پرسش پاسخ دهیم که فرد باورمند به حرکت جوهری و سیالیت جهان مستعد پذیرش چه باورهایی در ساخت شناختی روان و ذهنش خواهد بود؟ و باورهای جدیدی که در ذهنش پدید می آیند چه تاثیری بر دیگر ساحتهای روانش خواهند داشت ؟ مهمترین آثار چنین باوری در حوزه شناختی روان آدمی نخست فرآیند دیدن خود و جهان است دیگر جهان در دیدگاه چنین فردی جوهری ایستا که تمام شده باشد نیست بلکه جهان هر آن در صیرورت است و آدمی نیز هویتی پویا دارد و دائما هویت خود را می سازد ،باور دومی که در اثر فرآیند دیدن خود و جهان تقویت می شود و در شکل گیری احساسات و عواطف بسیار تاثیرگزار است باور به پیش بینی ناپذیری و عدم قطعیت در مورد جهان و انسان است.