فلسفه (دانشگاه تهران)

فلسفه (دانشگاه تهران)

نشریه فلسفه سال 44 پاییز و زمستان 1395 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مواجهات فلسفی آدورنو و فوکو با مدرنیته: طراحی مدل های درون گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدرنیته هم سانی امر واحد حاکمیت زیست قدرت کرانمندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 30 تعداد دانلود : 940
مقاله حاضر به کنکاش در آثار تئودور آدورنو و میشل فوکو می پردازد تا به مفهوم مدرنیته در اندیشه و آراء آنان دست یازد و بر این امر مُهر تأیید زند که هر یک از آنان در مواجهات خود با مدرنیته، طرحی مخصوص به خویش را درافکنده است. لذا، پس از مشخّص نمودن سنّت فلسفی قارّه ای به عنوان یک ”گفتمان“، و پس از مورد مداقه قراردادن پرسش ها و مسائل پژوهش، مفهوم مدرنیته به گونه ای انفکاکی در نزد آدورنو و فوکو بررسی می شود. نهایتاً در مقام مقایسه و نتیجه گیری، مدل های انتولوژیک، اپیستمولوژیک و پارادایمیک به طور مجزّا برای این دو اندیشمند طراحی و ارائه می شوند. هم چنان که نشان داده خواهد شد، عناصر اساسی و بنیادینی که انتولوژی و اپیستمولوژیِ انسانِ مدرن را برمی سازند، در نزد آدورنو، کلیّت و هم سانی، و در نزد فوکو، زیست قدرت و کرانمندی هستند. ناهم سان بودن عناصر تشکیل دهنده گفتمانی واحد خود را آشکارا در مدل های پارادایمیک ارائه شده متبلور خواهد ساخت؛ آن جا که با ابتنای بر سلسله مراتب معرفت نشان می دهیم در حالی که مواجهات فلسفی و پارادایمی آدورنو با مدرنیته مواجهاتی ”مستقیم“ هستند و مواجهه نظری وی مواجهه ای ”غیرمستقیم“ است، فوکو دارای مواجهات فلسفی و پارادایمی ”غیرمستقیم“ است و از انضمامی ترین سطح موجود در الگوی سلسله مراتب معرفت یعنی، ”به طورمستقیم“ از نظریه به واقعیت مورد بررسی (مدرنیته) ورود می کند.
۲.

تناهیِ آغازینِ زمانمندی و گشودگیِ دازاین در وجود و زمان هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تناهی زمانمندی آینده گشودگی مواجهه امکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 419 تعداد دانلود : 420
   هایدگر در وجود و زمان، مفهوم تناهی را به عنوان یک مفهوم اگزیستانسیالِ ویژه در نظام مفاهیمِ هستی شناسیِ بنیادین به طور مستقل طرح نمی کند، اما در عین حال، معنای هستی شناسانه خاصی را برای آن مفروض می گیرد. این تلقیِ خاص هستی شناسانه از تناهی، به مثابه یک وصف اختصاصی برای نحوه وجود دازاین، بر خلاف آنچه در وهله نخست به نظر می رسد، اولاً و بالذات در نسبت داشتنِ تناهی با مفاهیمی چون یافتگی و افکندگیِ دازاین در میانه موجودات فهمیده نمی شود، بلکه اتفاقاً بر اساس تقدمِ پدیدارشناسانه مطلق دازاین بر تمامیِ موجودات و وقوف به این تقدم در دازاین اصیل است که مفهوم هستی شناسانه تناهیِ در بحث از تقدمِ آینده در زمانمندیِ اصیلِ دازاین، به مثابه «تناهیِ آغازینِ زمانمندی» در حد اشاره ای کوتاه، صراحت می یابد. در این نوشتار، مفهوم تناهیِ آغازین، از تلقی متداول و انتیک از تناهی متمایز می شود، به نحوی که بتوان از خلال تفسیر نسبت تحلیل اگزیستانسیال مرگ با گشودگیِ دازاین، تناهی را در معنایی هستی شناسانه، در نسبت با زمانمندی، در مقام شرط امکانِ گشودگی و مواجهه آشکار ساخت.
۳.

تحلیل رابطه دوجانبه ی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حقیقت هایدگر نامستوری تاریخ حقیقت تاویل ساختارشکنانه افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 897 تعداد دانلود : 232
حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفه ی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را می توان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود می نهد تا بر تمرکز بر روی کتاب های آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در تاریخ حقیقت است. برای تحقق این هدف هایدگر افلاطون و تمثیل غارش در کتاب جمهوری را به عنوان نقطه آغازین انحراف معنای حقیقت مورد موشکافی فلسفی قرار می دهد. به نظر می رسد که با روشن شدن نقد هایدگر بر افلاطون بر یکی از کلیدواژه های فلسفه ی هایدگر یعنی تاریخ حقیقت پرتو افکنده می شود.هدف پژوهش در سرتاسر این مقاله پرتوافکنی بر تفسیر ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در پرتوی دو کتاب فوق الذکر است. بنابراین پرسش راهنمای این است که تاویل ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در این دو کتاب چگونه مجال بروز می یابد؟ و این تفسیر چه افق های پیموده نشده از حقیقت را بر روی ما می گشاید؟ و نسبت این تفسیر با تاریخ حقیقت چیست؟ سعی در این مقاله این است که تا سرحدّتوان پاسخگوی پرسش های فوق باشیم.
۴.

نظام استنتاجی منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: منطق رواقی امپریکوس نظام اصل موضوعی اثبات نشده ها تما ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 688 تعداد دانلود : 873
رواقیان معتقد بودند استدلال های معتبر از طریق "تما"ها به "اثبات نشده" ها فروکاسته می شوند؛ چنین درکی از نظام منطق رواقی که در گزارش های نویسندگان دوره باستان به آن اشاره شده است، منطق رواقی را به مثابه نظامی اصل موضوعی با قواعد اشتقاقی منظور می کند؛ با این همه، امپریکوس در بخشی از کتاب "برضد منطق دانان" در ضمن توضیح دو مثال، اثبات نشده ها را به مثابه قواعد استنتاجی در تجزیه و تحلیل استدلال ها به کار می گیرد و بوخنسکی و میتس نیز بدون توجه به چنین تعارضی، این دو مثال را همانند امپریکوس مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند؛ این مقاله با طرح چنین تعارضی، دو راه حل را برای برطرف کردن این تعارض پیشنهاد می کند، در راه حل نخست منطق رواقی دارای دو سطح متفاوت در نظر گرفته شده و بدین ترتیب، هم قواعد جمله ای و هم قواعد اشتقاقی می توانند هم زمان در آن به کار گرفته شوند؛ در راه حل دوم، بر اساس تحول منطق رواقی در طول زمان، هر یک از دو تفسیر بالا به یک دوره ی تاریخی منتسب شده و بدین ترتیب، تعارض مورد مناقشه توضیح داده می شود.
۵.

الهام و معرفت در فلسفه ی سقراط و افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سقراط افلاطون الهام معرفت دین فلسفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 283 تعداد دانلود : 473
 در نوشته های افلاطون، از مجموعه ی دریافت های غیبی یا الهام های گوناگونی یاد می شود که سروش ایزدیِ سقراط (یا دایمونیون)، ندای رؤیاهای سقراط، و غیب گوییِ کاهنان و شاعران را در بر می گیرد. روایت افلاطون از برخورد سقراط با نداهای غیبی اش حاکی از آن است که این نداها هشدارهایی ست که سقراط را بر اساس حکمت الهی هدایت می کند؛ ولی هیچ گاه او را از سرچشمه ی معرفتی خود آگاه، و از جست وجوی معرفت به روش فلسفی بی نیاز نمی سازد. غیب گویی های شاعران و پیشگویان نیز از جانب ایزدان به آنان الهام می شود؛ ولی آنان در حال دریافت الهام بی خویشتن و شیدایند و از آنچه می گویند آگاه نیستند. این غیب گویی ها هشدارها و راهنمایی هایی بسیار حیاتی در موقعیت های خاص برای مردمان به ارمغان می آورد؛ ولی آنان را در معرفت ایزدان سهیم نمی سازد. بنابراین، از دیدگاه سقراط و افلاطون الهام، منشأ ایزدی دارد و پیام ها و رهنمودهای ارزشمندی برای آدمیان به همراه می آورد و آنان را در رویارویی با مسائل و مشکلات یاری می رساند؛ ولی هیچ گونه الهامی، معرفت والا و راستینی را که فیلسوف می جوید، برای او حاصل نمی آورد.  
۶.

زمان پریشی در تدوین تاریخ فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان پریشی تاریخ فلسفه تاریخ نگاری فلسفه اصل دسترس پذیری کوئنتین اسکینر تاریخ نگاری مسأله محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 501 تعداد دانلود : 776
زمان پریشی (آناکرونیسم) در روایت تاریخی یعنی دستکاری در ترتیب اجزای داستان، و پس وپیش کردن آن. سؤال محوری این مقاله آن است که آیا احتراز از زمان پریشی در روایت تاریخ فلسفه مطلوب یا حتی ممکن است؟ برخی روش شناسان تاریخ نگاری مانند کوئنتین اسکینر و همچنین فیلسوفانی مانند مرتضی مطهری زمان پریشی را خطا انگاشته اند. مبنای نظری این نگرش در قالب «اصل دسترس پذیری» صورتبندی شده که بکارگیری هرگونه منابع معرفتی را که در دوره مورد بررسی در دسترس نبوده اند منع می کند. بر این اساس چگونگی تاریخ نگاری مسأله محور فلسفه و حتی امکان پذیری آن دچار چالش می گردد. در مقابل برخی اندیشمندان دیگر گونه هایی از زمان پریشی را در روایت تاریخی مطلوب یا حتی ناگزیر دانسته اند. آرتور دانتو با معرفی «جملات روایی» و احد فرامرز قراملکی با تعریف مطالعه تاریخی به «شناخت سَلَف در پرتو خَلَف» از این دسته اند. این مقاله به تقریر دیدگاه طرفین، مبانی نظری و اشکالات وارد بر هریک پرداخته و پاسخ آن سؤال را به اتخاذ موضع تاریخ شناسانه احاله می دهد.  
۷.

منشأ لذت از اثر هنری نزد مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خیال محاکات زیبایی منشأ لذت از اثر هنری منشأ زیبایی حکایت از افلاک حکایت از بهشت مولانا فیثاغورس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 61 تعداد دانلود : 150
در میان آثار حکما و فلاسفه مسلمان به «منشأ لذت از اثر هنری» و «منشأ زیبایی» اشاره شده است. این بحث کما بیش در فلسفه غرب نیز تکرار شده است. در این بحث فلاسفه تلاش دارند منبع الهام زیبایی به هنرمند و چرایی و چگونگی درک زیبایی توسط مخاطب اثر هنری را بررسی کنند و زمینه بحث از «کیفیت درک زیبایی» را فراهم آورند. در این زمینه دو نظر اصلی مطرح شده است؛ نخست فیثاغورس و فیثاغورسیان بر این اعتقادند منشأ زیبایی هنر، حکایت کردن آن از افلاک است. این نظر که «محاکات از افلاک» نام گرفته است فواصل موسیقی را برابر فواصل افلاک از خورشید می داند و لذت از هنر را حاصل درک هارمونی موجود در افلاک می داند. در نظریه دوم حکیمان مسلمان معتقدند که زیبایی هنر به دلیل محاکات از زیبایی های بهشت است. قائلان نظریه «محاکات از عدن» معتقدند انسان به دلیل حضور در بهشت زیبایی های بهشتی را چشیده است و زیبایی های مادی این دنیا تداعی کننده همان زیبایی ها برای او هستند و در واقع این تداعی است که برای انسان لذت بخش است. مولانا به عنوان متفکر مسلمان هر دو نظریه را بیان می کند و ظاهراً طبق شواهدی که در ادامه آمده است از نظر دوم دفاع می کند.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵