زبان و ادب فارسی (آزاد سنندج)
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم بهار 1397 شماره 34 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
چالش اصلی ادبیات، متوجه کردن انسان به موضوعات و مطالبی است که از آن غفلت دارد. در میان صد ها حوزه مطالعاتی مربوط به ادبیات ، داستان یا رمان این فضا را فراهم می کند که وارد فضا های مسکوت بشویم. یکی از موضوع هایی که کمتر به آن توجه شده ،نقش و جایگاه ادبیات _خصوصاً رمان_ با اندیشه های اقلیت های مذهبی در ایران است. زویا پیرزاد نویسنده رمانهای «چراغ ها را من خاموش می کنم» و «عادت می کنیم» از جمله نویسندگان موفق ایران است که توانسته جایگاه مناسبی در میان خوانندگان و منتقدان به دست آورد. این رمان ها علاوه بر ارزش های ادبی و هنری خود، از این نظر نیز شایسته بررسی اند که نخستین رمان های فارسی اند که به دست نویسنده ای ارمنی نوشته شده؛ ماجراهایشان در محیطی ارمنی زبان می گذرند و یکی از تم هایشان مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این جستار سعی می شود که نقش رمان های پیرزاد در آشنایی مردم با زندگی اقلیت ها خصوصاً جامعه زنان آن ها، بیشتر و بهتر نمایان گردد. در این راستا پایه کار بر اساس بررسی دو رمان ذکر شده گذاشته شده و در لابلای آن از دیگر آثار این نویسنده هم بی بهره نخواهیم بود.
بررسی سروده های پروین اعتصامی از منظر شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کلمات و ارتباط بین آنها همواره مورد توجه صاحب نظران در حوزه نقد ادبی بوده است. از آن جمله می توان به منتقدانی اشاره کرد که به شعرشناسی شناختی پرداخته اند. این شاخه از مطالعات ادبی بیش از هر چیز به درک شباهت میان اشیاء، رابطه آنها و بازشناسی الگوهای آنها در ساختارهای انتزاعی می پردازد. طبیعی است که این رویکرد جز با تحلیل متن میسر نمی شود. تحلیل متن، خود نیز به زمینه های دیگری مرتبط می شود که به کنش های بیانی نویسنده یا شاعر و کنش های القایی در میان خوانندگان منتهی می گردد. درک این مفاهیم نیز به دو شکل سریع و مؤخر روی می دهد که هرکدام نیز رویکردهای دیگری را برمی انگیزند که به خواننده مرتبط می شوند. از این روی می توان چنین ادعا کرد که هر متن ادبی بازنمای عینی گفتمان های انتقادی ای است که در هر جامعه ای وجود دارد. جستار پیش رو با این پیش فرض که سروده های پروین اعتصامی می توانند باز خوردی از این ادعا باشند، به بررسی شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی در برخی از سروده های این شاعر پرآوازه اختصاص یافته است. پژوهندگان این مقاله با ارایه نمونه هایی از این دو رویکرد، بر آن بوده اند تا نمود شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان را در سروده های پروین اعتصامی نشان دهند. دستاورد تحلیل های نگارندگان در این پژوهش بیانگر این واقعیت است که عوامل بافتی و زبانی در سروده های پروین، روابط پنهان میان قدرت و سوءاستفاده از آن، سلطه و نابرابری های اجتماعی را آشکار می سازند.
مدهوش گلپایگانی و شاعران سبک خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
محمدصادق گلپایگانی، ادیب، شاعر و خطاط دوره قاجار و ملاباشی حیدرقلی میرزا، فرزند فتحعلی شاه قاجار است. وی با نام شعری مدهوش، از جمله بهترین و مهمترین صاحب کمالان دیار گلپایگان به حساب می آید. مدهوش از شاعران دوره بازگشت ادبی محسوب می شود. او به غیر از فنون نظم و نثر، در علم عربی نیز مشهور بوده است. کلیات مدهوش، مجموعه ای از منشآت، غزلیات، مثنویات، قصاید، رباعیات و قطعات است و علاوه بر آن نوشته هایی تعلیمی و حکمی به نثر دارد که هنوز آن گونه که بایسته است، شناسانده نشده اند. قصاید این مجموعه از نوع قصاید مدحی با زبانی روان و ساده و آرایه هایی دلنشین است. سبک شعر مدهوش به دوره های غزنوی و سلجوقی نزدیک است. قصاید وی بیشتر به روش انوری و عنصری است و آنان بیشترین تأثیر را بر مدهوش داشته اند؛ ولی سهم انوری در این اثرگذاری برجسته تر است. وی همچنین در به کارگیری واژه های کهن، به شعر فرخی توجه بیشتری داشته و در انتخاب ردیف، نگاه خود را به سوی دوره های نخست سبک خراسانی معطوف کرده است. شناخت و معرفی ویژگی های شعر مدهوش نیاز به مطالعه و بررسی آن از جنبه های مختلف دارد. انجام پژوهش و مطالعه درباره این ویژگی ها در عرصه تحقیقات ادبی از ضرورت ها به حساب می آید. هدف از نگارش این تحقیق، بیان مختصاتی از سبک خراسانی، ویژگی های شعر دوره بازگشت ادبی و نیز شعر مدهوش و میزان تأثیرپذیری و تقلید وی از شاعران سبک خراسانی است.
بررسی آشنایی زدایی در اشعار سعید بیابانکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شعرسعید بیابانکی، صریح، انتقادی و متعهد است؛ در حقیقت شعر وی واکنشی به جهان پیرامون او، عقاید، تحولات و مناسبات اطراف اوست. بخش قابل توجهی از اشعار او در خدمت ادبیات متعهد به ویژه ادبیات آیینی و دفاع مقدس است که با بهره گیری از ساختهای زبانی عامیانه و کنایی و ایجاد فراهنجاریهای زبانی به شیوههای مختلف، شعر خود را متمایز از شعر همعصران خود نموده است و سبک شخصی و فردی را در اشعارش رقم زده است. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی فراهنجاریهای شعر او پرداخته می شود تا آن چه که سبک را در شعر او رقم می زند، مشخص نماید. در پایان آن چه حاصل این پژوهش است، بیان این مطلب است که وجه غالب وی در آشنایی زدایی به شیوه ساخت ترکیبهای تازه، استفاده از ساختارهای عامیانه و کنایی که باعث ایجاد جنبه طنز و انتقاد در سخن اوست و مهارت و استادی در تضمین شعر شاعران دیگر؛ مؤلفه های مهم تعیین سبک شعر اوست.
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی وجوه روایتی پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی و روایت های مشابه بر پایه الگوی تزوتان تودوروف چکیده روایت شاه و کنیزک، عطف توجه به مولفه های درون ساختاری و نظام فکری مولوی، بنیادی ترین روایت مثنوی محسوب می شود. بی تردید، مولوی این روایت را از روایت های مشابه دیگر در ادب فارسی از جمله روایت فردوس الحکمه، نظامی عروضی در چهار مقاله، عطار در مصیبت نامه و نظامی گنجه ای در اقبال نامه اقتباس کرده و با دخل و تصرف های منحصر به فرد خود، با بن مایه ای کاملا عرفانی، به شیوه ای بسیار نظام مند، گیرا و مؤثر بازتولید کرده است. در این پژوهش سعی شده است وجوه روایتی این حکایت ها بر پایه ی نظریه تزوتان تودوروف بررسی گردد تا از این رهگذر، مولفه های درون ساختاری حکایت ها که موجب گسترش و حرکت منطقی داستان ها می شوند، نشان داده شوند و بدینوسیله عوامل بنیادین شکل گیری داستان ها مشخص گردند و در نهایت آشکار شود که بسامد هر یک از وجوه روایتی در داستان ها به چه میزان است که این مهم خود ساختار نهایی حکایت را نشان خواهد داد. کلیدواژه ها: روایت، روایت شناسی، وجوه روایتی، تزوتان تودوروف، مثنوی، شاه و کنیزک.
بررسی محتوایی و سبکی نسخه ی خطی « ترجمه و شرح رساله ی طب القلوب»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده آثار شناخته شده عرفانی، گستره وسیعی از ادبیات ایران را در برمی گیرد؛ این گستره هنوز آثار ناشناخته ای را از بزرگان این سرزمین در خود نهفته دارد که احیا و معرفی آن ها بر عهده ادب پژوهان است. نسخه مورد بررسی، ترجمه و شرح مفصلی است به زبان فارسی بر رساله «طب القلوب» علاء الدین محمد نقشبندی، آخرین پیر نقشبندی که به قلم فخرالدین مظهر، از علما، فقها و منسوبان علاء الدین محمد نقشبندی در سقز کردستان، در اوایل قرن 14 به رشته تحریر درآمد. این پژوهش با بهره گیری از شیوه «توصیفی- تحلیلی» به بررسی این نسخه پرداخته و نیز ویژگی های زبانی، ارزش های ادبی و فکری آن را مورد تحلیل قرار داده است. شرح رساله، نثری است روان، آمیخته به نظم، آراسته به آیات و احادیث، اصطلاحات عرفانی و ترکیب های گیاه شناسی و طبی. یافته های تحقیق نشانگر آن است که این اثر ادبی متأثر از ادبیات دوره بازگشت و نثر سعدی در گلستان است و از نظر زبانی از قواعد زبان عربی تأثیر پذیرفته و کهنگی واژگان و کلامش به سبب وفاداری به شیوه عرفای سلف است.
فمینیسم در مجموعه داستان خیمه شب بازی محمد صادق چوبک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم بعنوان یک جنبش اجتماعی، از یک سو ریشه در نگاه جدید غرب به انسان و تعریف مردانه از آن دارد و از سویی دیگر تهاجم به حرمت، کرامت و حقوق دنیوی زنان پس از رنسانس بویژه در قرن پانزدهم تا هجدهم میلادی است.ارتباط ایران با جهان غرب و آشنایی آنان با وضعیت فرهنگی – اجتماعی متفاوت زنان در اروپا و آمریکا و بوجود آمدن دیدگاه های روشنفکری درباره زنان، مهمترین زمینه های شکل گیری جریان فمینیسم در ایران را فراهم ساخت. نویسندگان در این دوره بدنبال آشکار ساختن این واقعیت بودند که وضع زنان جامعه چیزی متفاوت از وضع خوشایند زنان اروپایی استو تصویر زندگی و جایگاه زنان اروپایی و غربی برای آنها بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. محمدصادق چوبک نیز بعنوان نویسنده متهد آن روزگار به جای پرداختن به جهان ایده آل فمینیست های تند رو یا کند رو، به بیان واقعیت های موجود در جامعه می پرداخت و جایگاه واقعی زنان را ترسیم می کرد. زنان در داستان های مجمعه ی خیمه شب بازی چوبک زنانی از طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و یا دارای پست و منصب های حساس نیستند بلکه زنانی واقعی و متعلق به قشر پایین و متوسط جامعه هستند که اغلب ناچارند برای تأمین مایحتاج زندگی یا در خانه ارباب کلفتی کنند و یا در رخت شورخانه ها و مردشورخانه ها و فاحشه خانه ها برای اندک درآمدی هر دوز و کلکی را دستاویز خود سازند.