مقالات
حوزه های تخصصی:
یعقوب (896 883 ق)، در آغاز حکومت خود با دو مسأله عمدة مشکلات داخلی و خارجی مواجه بود. مسألة خارجی که اهمیت بسیاری نیز داشت، قدرت یافتن روز افزون عثمانی ها بود که در همسایگی غربی سرزمین های تحت فرمان یعقوب قرار داشتند، و کمترین خطا یا بی تدبیری در برابر آنها، می توانست خطری جدی برای آق قویونلوها ایجاد کند. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که با توجه به حساس بودن این برهة تاریخی، یعقوب، چه سیاست خارجی را برای حکومت خود طرح و برنامه ریزی کرد؟ و موضع گیری سیاسی او در قبال دو قدرت مهم عثمانی و مصر که به سبب همجوار بودن سرزمین های آنها با آق قویونلوها از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، چگونه بوده است؟ دستاورد این تحقیق که با روش تاریخی و با استفاده از منابع اصلی تاریخی حاصل شده، حکایت از آن دارد که یعقوب با توجه به عواملی چند، سیاست خارجی خود را بر مبنای روابط محدود، اما حسنه و مصالحه جویانه با عثمانیان و مصریان، قرار داد و اگرچه در آغاز پادشاهیش، به سبب لشکر کشی مصریان بر ضد آق قویونلوها، برخورد نظامی شدیدی میان آنها روی داد، اما سرانجام با سیاست نرم یعقوب و تمایل او به ایجاد روابط دوستانه، صلح و آرامش میان آنها برقرار شد.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی هجوم غزها به کرمان ( 575 – 610 ه.ق )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزها، بخشی از قبایل اغوز در شمال رود سیحون بودند که بعد از مهاجرت بخش اعظم آنها به خراسان در اوایل قرن پنجم، در همان منطقه باقی مانده بودند. اما با تحولات سیاسی قرن ششم در ماوراء النهر، ناچار به خراسان کوچ کرده و پس از زوال حکومت سلجوقی در خراسان، آن ناحیه را به باد تاراج گرفتند. سپس تحت شرایط ویژه ای ناچار به ترک خراسان و مهاجرت به کرمان شدند. تفاوت نوع زندگی این ایلات با بومیان منطقه، هم زمان با برخی مشکلات طبیعی و فقدان حاکمیت سیاسی مقتدر، قطعاً تأثیرات شگرفی در اوضاع اجتماعی و اقتصادی منطقه داشت که از آن میان می توان به ناامنی اجتماعی، اختلال در فعالیت های اقتصادی، کشتار عده زیادی از اهالی کرمان و مهاجرت جمعی از آنها به نواحی دیگر و استقرار دائمی غز ها در حواشی آن ایالت اشاره کرد. توجه اصلی مقاله حاضر به چگونگی تعامل آنها با اهالی منطقه و در نهایت تأثیرات اجتماعی و اقتصادی این قضیه در کرمان می باشد.
سیاست های تجاری تیمور و پیامد های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه تجارت در دوره تیمور نقش زیادی در رونق شهر ها و اقتصاد جامعه ایران داشته است. اینکه چه عواملی سبب شد از این دوره تجارت داخلی و خارجی رونق بیشتری پیدا کند و پیامد های حاصل از آن چه بوده است، موضوع بحث این مقاله است. تیمور در دوره حکومت خود در تجارت داخلی در طول راه ها امنیت ایجاد و برای آسایش کاروان ها، رباط ها و کاروانسراهایی احداث کرد؛ برای رونق تجارت شهرها، به جلب تجارت خارجی پرداخت؛ نظام ارتاق را که از دوره ایلخانان در ایران متداول بود، در این دوره نیز رواج داد. تیمور و جانشینانش به اخذ تمغا از تجار و پیشه وران پرداختند. در گذرگاه ها، اقدام به اخذ عوارض گمرکی از بازرگانان نمود و در تجارت خارجی، با دول همجوار و غرب مناسبات تجاری برقرار کرد. برای احیای تجارت جاده ابریشم در مسیر ایران که از زمان سقوط ایلخانان دچار رکود شده بود، مسیر تجارت شمال دریای خزر را که از خوارزم به سرای، تانا و کافا در دشت قپچاق امتداد داشت، مسدود کرد و مسیر تجارت را به جنوب دریای خزر تغییر داد. پیامد این سیاست ها، رونق تجارت شهرهایی نظیر تبریز، سلطانیه، سمرقند، هرات و هرمز بوده است. برخی از تجار ایرانی تولیدات داخلی را به بازارهای بورسا منتقل کردند. حکومت تیموریان از طریق اخذ عوارض از کاروان های تجاری و تمغا عواید زیادی به دست آورد. تأثیر رونق تجارت در بخش کشاورزی و بازرگانی شهری نیز قابل توجه بوده است.
«طمغاج» در منابع قرن هفتم هجری به عنوان نامی برای مغولستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام یا لقب «طمغاج» در منابع متعددی تا پیش از تأسیس دولت ایلخانان بکار رفته است، اما محققان اندکی بدان توجه نشان داده اند و از تبیین آن بازمانده اند. این در حالی است که تکرار کاربرد آن در منابع نیمه اول قرن هفتم نشان می دهد که نه چندان دقیق برای اشاره به سرزمینی به کار رفته است که بیشتر با مغولستان انطباق دارد. اما چون از نیمه دوم قرن هفتم هجری، دیگر به طور مشخص مغولان و مغولستان شناخته شدند، دیگر لغت طمغاج هم بکار نرفته است. چنانکه نسوی در سیره جلال الدین خوارزمشاه، مغولستان را جزئی از طمغاج دانسته و جوزجانی تمام قلمرو ختا را بدین نام نامیده است. ابن اثیر با کاربرد عنوان کوه طمغاج آن را دقیق تر مورد اشاره قرار می دهد و منابع دیگری مانند تاریخ جهانگشا و جامع التواریخ این عنوان را بکار نبرده اند. این مقاله کاربرد نام طمغاج را در منابع سده هفتم قمری مورد تحقیق قرار داده است.
زمینه ها و عوامل شکل گیری و توسعه قدرت نظامی خوارزمشاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوارزمشاهیان خاستگاه غلامی و نظامی داشتند. استقرار آنان در خوارزم زمینه توسعه طلبی سیاسی آنان را فراهم آورد؛ این توسعه طلبی بدون اتکا به توان نظامی مناسب و پویایی آن، و اتخاذ تدابیر سیاسی و نظامی میسر نبود. دستیابی خوارزمشاهیان به قدرت به واسطه تدابیر نظامی بنیانگذاران این حکومت و برخی زمینه ها و امکانات بالقوه ای بود که مسقط الراس حکومتشان در اختیار آنان نهاده بود. برخی از توانمندی ها نیز به واسطه تجربیات و امکاناتی بود که در درگیری های مداوم آنان با رقبایشان حاصل شده بود. موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و نظامی خوارزم، پیشینه سیاسی حکومت های مستقر در خوارزم، بهره گیری مناسب از اقوام سرزمینهای فراسوی سیحون، کسب تجربیات نظامی و غنائم جنگی حاصل از درگیری با رقبا، از مهم ترین زمینه ها و عوامل توسعه نظامی خوارزمشاهیان بود. هدف این مقاله انجام یک پژوهش کتابخانه ای تاریخی به منظور بررسی عوامل موثر در ارتقای نظامی خوارزمشاهیان با استناد به گزارش های تاریخی و ارزیابی و میزان تاثیرگذاری هریک از عوامل فوق است.
تحلیل الگوهای آموزشی و تربیتی در تاریخ میانه ایران و عصر صفویه و بررسی تأثیر آن ها بر انزوای اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه توسعه مدار به نیروی انسانی، جنسیت در ارائه خدمات آموزشی و تربیتی به افراد، نباید تعیین کننده باشد. جامعه هدف راهبردی واحدی را تعقیب می کند و ضرورت دارد از توان آحاد افرادش بهره گیرد. این خود افراد هستند که می توانند، متناسب با علاقه و توان، به گزینش بپردازند. وجود الگو های خاص آموزشی و تربیتی برای زنان در متون سده های میانی تاریخ ایران و دوران صفویه، حاکی از این است که مربیان تربیتی نیل به دو هدف متفاوت را در حوزه تعلیم و تربیت دختران و پسران و زنان و مردان مدّ نظر داشته اند. هدف تحقیق حاضرکه با ابتناء بر روش تاریخی و مراجعه به منابع دست اول و استفاده از منابع تحقیقاتی صورت گرفت، شناخت ابعاد مختلف این مسأله بود. حاصل تحقیق نشان داد که فقدان حضور مؤثر عمومی زنان در عرصه اجتماعی و ضعف قدرت تصمیم گیری ایشان در حوزه عمل جمعی، در نتیجه اعمال شیوه تربیتی متفاوت از مردان و ممنوعیت آنان از سواد آموزی و مجبوریت ایشان به انزواطلبی بوده است که الگوهای تربیتی خواهان آن بوده اند و مردان را به حفظ این سنت ترغیب و تشجیع می کرده اند. با وجود این، وجود استعداد فردی در برخی از زنان و انتهاز فرصت ایشان از شرایط مساعد پیرامونی، علی رغم بازدارندگی ها، شکوفایی استعدادهای آنان را ممکن و میسور می ساخته است که، به دلیل محصور ماندن در حوزه عمل شخصی، ناتوان از جریان آفرینی فرهنگی و اجتماعی بوده است.
کارکرد انجمن تبلیغی کلیسا در عصر قاجار: موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال ظهور نخستین کانون های مسیحیت پروتستان در انگلیس (اواخر سده هجده میلادی)، انجمن تبلیغ در آفریقا و شرق (1799 م / 1214 ق) نیز که بعدها به انجمن تبلیغی کلیسا تغییر نام داد (1812 م/1227 ق) ابراز وجود نمود. این انجمن گرچه از دیگر هیأت های مسیحی فعال در ایران سده نوزدهم میلادی کار خود را دیرتر آغاز کرد؛ اما در تناسبی میان حیطه تبلیغی آن در جنوب ایران با گستره نفوذ سیاسی انگلیس و نیز بهره گیری از تجارب سایر انجمن ها در اولویت بر ارائه خدمات آموزشی و درمانی تا پیروزی انقلاب اسلامی به یکی از دو قطب معتبر مسیحیت پروتستان شهرت یافت. در این بین، مبلغان انجمن ضمن استفاده از حمایت سیاسی دولت متبوع خود و نیز عقب ماندگی ایران در عرصه تعلیم و تربیت و پزشکی، راهکارهای متنوعی را در جلب مشروعیت اجتماعی به آزمون گذاردند. چنانکه مقاله حاضر بر آن است تا ضمن واکاوی در عوامل موفقیت و نیز موانع موجود در تحقق انتظارات آنها، کارکرد این انجمن در عصر قاجار و خاصه تا انقلاب مشروطیت را به بحث گذارد. این پژوهش با بهره گرفتن از روش تحقیق در تحلیل تاریخی، انجام گرفته است.