یعقوب (896 883 ق)، در آغاز حکومت خود با دو مسأله عمدة مشکلات داخلی و خارجی مواجه بود. مسألة خارجی که اهمیت بسیاری نیز داشت، قدرت یافتن روز افزون عثمانی ها بود که در همسایگی غربی سرزمین های تحت فرمان یعقوب قرار داشتند، و کمترین خطا یا بی تدبیری در برابر آنها، می توانست خطری جدی برای آق قویونلوها ایجاد کند. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که با توجه به حساس بودن این برهة تاریخی، یعقوب، چه سیاست خارجی را برای حکومت خود طرح و برنامه ریزی کرد؟ و موضع گیری سیاسی او در قبال دو قدرت مهم عثمانی و مصر که به سبب همجوار بودن سرزمین های آنها با آق قویونلوها از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، چگونه بوده است؟ دستاورد این تحقیق که با روش تاریخی و با استفاده از منابع اصلی تاریخی حاصل شده، حکایت از آن دارد که یعقوب با توجه به عواملی چند، سیاست خارجی خود را بر مبنای روابط محدود، اما حسنه و مصالحه جویانه با عثمانیان و مصریان، قرار داد و اگرچه در آغاز پادشاهیش، به سبب لشکر کشی مصریان بر ضد آق قویونلوها، برخورد نظامی شدیدی میان آنها روی داد، اما سرانجام با سیاست نرم یعقوب و تمایل او به ایجاد روابط دوستانه، صلح و آرامش میان آنها برقرار شد.