مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین اشکال حیات فکری اهل سنّت و جماعت، مربوط به طیفی از ایشان است که توجّه توأمان به خلفای راشدین همراه با اعتقاد به ائمّة اثنی عشر (ع) را در دایرة باورهای مذهبی خود لحاظ می داشتند. مقالة حاضر، با استناد به اجزاء و رسایل متنوّع مجموعه ای خطّی به قلم میر جمال الدین محمّد حسینی جامی، از صوفیان حنفی مذهب سده های یازدهم و دوازدهم هجری، نحوة انعکاس این اندیشه را که کاتبش آن را کچکول (کشکول) خویش نامیده، بررسی کرده است. مطالعة حاضر از اهتمام ویژة کاتب صوفی مشرب این مجموعة خطّی به متون اهل سنّت خاصّه در حوزة علایق تیموریان و گرایش های مذهبی اهل تسنّن خراسان و هندوستان و در عین حال ارادت وی نسبت به اهل بیت (ع) و مراثی ایشان و اقبال او نسبت به مضامین شیعی و دودمان صفوی حکایت دارد. از اینرو می توان آن را به عنوان نمونه ای مجسّم از اندیشه و آمیزه ای متوازن از گفتمان شیعه و سنّی موسوم به تسنّنِ دوازده امامی، محسوب داشت. Abstract One of the most prominent forms of intellectual life among the Sunnites is the one that relates to a group of them who have a joined attention to Orthodox caliphs along with the belief in the Twelve Imams in the circle of their own religious beliefs. The present article studies the reflection of this thought in manuscript miscellanea which is called Kachkul ( kashkul ) by its writer because of various components and treatises of manuscript miscellanea written by Mir Jamal Al-din Mohammad Husaini Jami: the Hanafite Sufi of the eleventh and twelfth centuries. Present study represents the special attention of this mystic writer of manuscript Miscellanea to the texts of Sunnite, particularly in the field of Timurids interests and religious tendencies of The Sunnites of Khurasan and India, admiring the Ahl al-bait and their elegies and his fortune toward the contents of Shiite and Safavid dynasty. Therefore, it can be counted as an example of such a thought and balanced combination of Shiite and Sunnite discourse titled as Twelver Sunnite. Keywords: Timurids, Safavids, Jamal Al-din Mohammad Husaini, Kachkul , Twelver Shiite, Twelver Sunnite.
صُوَرِ اَعاظِم و چهره یابی دولت:خوانشی از پرتره های روزنامه در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آن حوزه ای که امروزه هنر دوران قاجار دانسته می شود، یک بخش مهم شامل تجربیات پیچیده ای بود که به بازنمایی تصویری شاه و صاحب منصبان بستگی داشت. این سلسله از کردارهای معطوف به تصویر در آن روزگار اهمیتی ویژه داشت، اما طی همین زمان تغییرات بنیادینی را نیز از سر گذراند. مسألة این پژوهش فراهم کردن روایتی معتبر از این جنبة فرهنگ بصری در دوران قاجار است، به نحوی که پیوندهای سیاسی آن با بستر تاریخی ویژه ای که از آن برخاسته نگسلد. به این منظور دو مورد تاریخیِ شاخص از پرتره های چاپ سنگیِ عهد ناصری در روزنامه ها ی رسمی دولت علّیة ایران (1277-1287ق) و شرف (1300-1309ق) مورد بررسی و تفسیر قرار گرفته اند: نخست از نظر تحولات تکنیکی درهم تنیده در حوزه هایی چون نقاشی، عکاسی و چاپ کهزمینه ساز ظهور چنین تصاویری بوده اند؛ و سپس از نظر معنای سیاسی و اهمیت فرهنگی ویژه ای که آن ها را به نقاط چرخشی شاخص در سنت مستقر بازنمایی بصری قدرت از دوران فتحعلی شاه تا آن زمان بدل ساختند. بر مبنای چنین روایتی ممکن است فهمی از پرتره ها به مثابه ظهور و بروز فرآیند چهره یابی دولت مدرن در آغاز عصر جدید حاصل شود؛ این فهم شاید گام کوچکی در فراهم آوردن اسباب و مقدمات لازم برای گشودن چشم اندازی تاریخی به مناسبات میان هنرها و دولت در ایران معاصر باشد. Abstract Within the boundaries of what today is known as Qajar art in Iran, complex experiments linked with the mission of visually representing the king and noble ranks was a significant chapter. These particular series of visual experiments were of special importance during the whole era, however, this did not stop them from being subject to fundamental transformations at the same time. This study presents a genuine narrative on this aspect of Qajar visual culture, without breaking its political ties with the historical context from which it has emerged. To that purpose, two historically important set of images from lithographic portraits of Naser al-Din Shah Era in official newspapers of “Dowlat-e Aliyye-ye Iran”(1860-1871) and “Sharaf” (1882-1891) have been investigated and interpreted: First, in relation to codependent technical developments in painting, photography and printing, which laid the ground for the images to be produced at first place and second, from the view point of their very political meaning and cultural importance that makes them a critical turning point in the established tradition of visual representation of power since Fath-Ali Shah Era. Based on this narrative, we may reach an understanding of these portraits as the emerging face of the modern state in Iran at the end of the 19 th century; An understanding this might lead, although in small degrees, to an oversight observing the relation between arts and the state in contemporary Iran from a historical point of view. Keywords: Qajar Period, State-building, Visual Culture, Portraits, Painting, Photography, Printing, Newspapers.
بخشودگی مالیاتی و خدماتی طایفه بنی اسد سیرجان در اسناد دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طایفه بنی اسد به دلیل اقدام گروهی از آنان در دفن شهدای کربلا پس از عاشورا، به شهرتی نیکو در میان مسلمانان و به ویژه شیعیان رسیدند. گروه هایی از این طایفه در طی فتوح اسلامی به ایران آمدند و در برخی از ولایات و به ویژه در بخش های شرقی فارس، غرب کرمان و پیرامون بیرجند ساکن شدند؛ سیرجان و برخی از روستاهای پیرامونی آن مسکن اصلی این طایفه است. اسنادی از طایفه بنی اسد سیرجان به دست آمده که مربوط به دوره صفویه و به ویژه شاه عباس یکم است. بر اساس این اسناد، طایفه بنی اسد به پاس تدفین شهدای کربلا از پرداخت هرگونه مالوجهات دیوانی مانند عوارضات و اخراجات و نیز انجام خدمات اجباری معاف و حکام، تیولداران، داروغگان و کلانتران موظف به اجرای فرامین شاه صفوی در خصوص این طایفه شده اند. این اسناد بیان کننده گوشه ای از سنت های اجتماعی و فرهنگی عصر صفویه در قبال گروهی مورد احترام است و نگاه حکومت مرکزی را نسبت به نشانه های برجای مانده شیعی در ایران تبیین می نماید. امروزه طایفه بنی اسد در سیرجان به استناد همین اسناد خود را وارث نیاکان شان در روز پس از عاشورا می دانند، کاروان های شبیه سازی شده حرکت می دهند و مراسم تعزیه برای دفن شهدای کربلا برگزار می کنند. این مقاله در دوبخش اصلی تدوین شده است: در آغاز تحولات تاریخی این طایفه بر اساس روش تاریخی بررسی و تبیین می شود و سپس بر اساس روش اکتشافی اسناد را بررسی و بازخوانی می کند تا بتواند مبتنی بر این دستاوردها، در نتیجه گیری به تأویل و تفسیر اسناد بپردازد. Abstract Banī Asad tribe won a good reputation among Muslims, especially Shi’a, because some of them buried the martyrs of Karbala after Ashura. Some groups of this tribe came to Iran during the Islamic conquests and settled in some provinces, particularly in parts of eastern Fars, western Kerman, and Birjand. Sirjan and some of its surrounding villages is the main residence of this tribe. Some documents are obtained from Banī Asad tribe in Sirjan, relating to Safavid period, especially Shah Abbas era. According to these documents, Banī Asad were exempt from taxing, by that reason that their great grandparents buried the martyrs of Karbala. They were exempt from paying court taxes or and wealth ( Mālojahāt ) such as charges, dues, taxes and exempt of duty and servitude. The governors were obligated to perform command of Safavid Shah about this tribe. These documents express some of Safavid social and cultural traditions regarding a respected group, and governmental point of view toward Shi'i symbols in Iran. Nowadays in Sirjan based on the same document, Bani Asad introduce themselves as descendents of their ancestors in the day after 'Ashura. They move convoys and play Ta'ziay (passion play) of burial of Karbala martyrs. The present research consists of two parts. Firstly, the historical evolutions of this tribe will be studied, and secondly, the documents will be examined and studies with explorative method in order to construe the documents. Keywords: Bani Asad, Arab Tribes, Sirjan Nomads, Safavid Taxing, Regional History, Historical Ethnography, Tax.
زن و تحول امر روزمره با تکیه بر نشریات زنان عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت امر روزمره در تاریخ اجتماعی بر کردار، رویکرد و عادات ذهنی کنش گران اجتماعی مبتنی است. با پیروزی جنبش مشروطه و امکان بروز گفتمان مدرن، نشریات نوپای زنان کوشیدند زمینه های ذهنی و شیوه های عملی این دگرگونی گفتمانی را مقوله بندی کنند و رویکرد جدیدی به زندگی و امور زنانه به زنان توصیه کنند تا آنان بتوانند این تحول گفتمانی را به درستی طی کنند. هدف این پژوهش شناسایی مسیری است که این نشریات در حوزه امور روزمره زنان با ایجاد تغییرات جزئی و با رویکردی متفاوت ارائه می دهند. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوا به دنبال آن است که توضیح دهد گفتمان مدرن برآمده از پیروزی مشروطیت در مسیر تکوین خود چه تأثیری بر امور روزمره زنان گذارده و آنان را به کدام سمت و سو رهنمون کرده است. حاصل این پژوهش آن بود که این نشریات به عنوان نهادهایی مدرن و پیشگام با تغییر رویکرد، ذهن و رفتار زنان در خانه داری و بچه داری کوشیدند با تقویت هویت فردی آنان در مسیر گذار به گفتمان مدرن راهگشای آنان باشند. Abstract: The importance of everyday life in social history is based on behavior, orientations, and mental habits of social agents. After the victory of the constitutional movement and the possibility of outbreak of modern discourse, the newcomer women's newspapers tried to classify the mental background and practical methods of this discursive shift, and in the meantime recommended women a new approach to life and women's affairs, in order to be able to go correctly through this discursive shift. The aim of this paper is to identify the path which these newspapers took up in the sphere of women's everyday life through making partial changes with a different approach. This paper, using content analysis method, seeks to explain that the modern discourse which stemmed from the victory of the constitutional movement, in its formation, what impact has had on women's everyday life and to where it has directed them. The result of this research is that these newspapers as modern and pioneer institutions with a shift in women's approach, mind, and behavior in housekeeping and child rearing, tried to intensify women's individual identity in the path to modern discourse and in course of this to show them the way. Keywords: Housekeeping, Child Rearing, Constitutionalism, Women, Everyday life.
علل ناپایداری امنیتی دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت یکی از مقوله های اساسی در نظام های سیاسی است که ثبات و پایداری آن را رقم می زند و نیز از جمله شاخص های ضروری برای پیشرفت یک جامعه محسوب می شود. نبود امنیت، شکنندگی و ناپایداری نظام سیاسی را درپی دارد. از این رو حکومت ها به شیوه های گوناگون بر آن بوده اند تا از چالش های برهم زننده امنیت قلمرو خود جلوگیری کرده و با عوامل ناامنی بستیزند. یکی از مشکلات حکومت قاجاریه چالش های امنیتی بود که به علّت های گوناگون با آن ها رو به رو بود. عوامل متعددی، در این دوره، امنیت اجتماعی را به هم می ریخت و با همة تدابیری که برخی از رجال دولت برای غلبه بر ناامنی ها به کار می بستند، امنیت پایدار پدید نمی آمد. در این مقاله برخی از عوامل مؤثر در بروز ناامنی اجتماعی در دوره قاجاریه به شیوه توصیفی- تحلیلی، بررسی و تبیین شده است. یافته پژوهش نشان می دهد که از جنبه درونی، ساختار سیاسی موجود (تفکر ایلی حاکمیت، بافت قومی قبیله ای جمعیت، حاکمیت استبدادی شاهزادگان قاجاریدر ایالات)، مؤلفه اصلی در بسترسازی ناامنی در این دوران بوده است. Abstract For a political system, security is one of the instrumental categories which determine the stability of a government, and it is a necessary index of progress in a society. Absence of security can lead to political instability and impermanence. Using different measures, therefore, governments have always tried to prevent the factors challenging the security and peace in their territories. The Ghajarid government suffered from security problems for different reasons. Various factors challenged the social security, and although some of the statesmen took drastic measures to prevent unrest and commotion, permanent stability did not emerge during the period. The present study deals with some of the main causes of social unrest during the Ghajarid period in a descriptive-analytical manner. Findings show that the political structure created the predisposition to unrest and insurrection since it was based on tribal bases of ruling, tribal and ethnic supremacy and the despotic rule of Ghajarid princes in different provinces; and it was the main internal root of instability. Key Words : Ghajarid, Security, Unrest, Rulers of Provinces, Tribes, Security Forces.
مطالعه تطبیقی نگرش ایلچیان ایران با سفیران روسیه در آغاز سلطه نظامی روس ها بر فرارود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بر آن بودهاست تا تفاوت نگرش سیاسی سنتی ایلچی های ایرانی را با نگرش دیپلوماتیک مدرن سفیران روسی در منطقه فرارود آشکار سازد. سفرنامه بخارا گزارش سفر یک ایلچی ایرانی است که از سوی محمد شاه قاجار به بخارا اعزام شد. سفارت نامه خوارزم نیز گزارش سفر میرزا رضا قلی خان ایلچیناصرالدین شاه قاجار است که به خیوه اعزام شد. سفرنامه ترکستان گزارشپاشینو مأمور محرمانه روسیه در تاشکنداز سفر به فرارودمی باشد. شرح آسیای مرکزی نیز گزارش کستنکو مأمور نظامی روسیه در منطقه فرارود است. هر چهار متن تاریخی به یک دوره تاریخی درسده سیزدهم هجری در منطقهفرارودتعلق دارند؛یعنی از اندکی پیش از سلطه نظامی روس ها تا آستانه تهاجم آنان بهاین منطقه. در این تحقیق بر اساس روش مقایسه ای و تحلیل محتوا،نگرش دیپلوماتیک دو مأمور ایرانی با دو مأمور روسی مورد بررسی قرار گرفته است.حاصل تحقیق مبیّن این است که روس ها دنیاگرایانه در منابع، فرهنگ، اجتماع، دین، سیاست، آداب و رسوم جستجو می کنند و می خواهند از همه امکانات و منافع اقتصادی موجود نهایت بهره برداری را داشته باشند و با سلطه نظامی مالکیت سیاسی سرزمینی را از آن خود سازند. در حالی که ایرانی ها برای بزرگنمایی شکوه و جلال اعلی حضرت شاهنشاه می کوشند و فقط درپی باز پس گیری ولایات از دست رفته و آزادی اسیران خود می باشند. Abstract The aim of this survey is to reveal the differences between the traditional political attitudes of Iranian envoys and the modern diplomatic attitudes of Russian ambassadors in Transoxiana region. Bukhara logbook is a report of an Iranian envoy that has been dispatched to Bukhara by Mohammad Shah Qajar. The travelogue of Khorezmis is also a report of Reza Qoli Mirza Khan, envoy of Naseraddin Shah Qajar that has been dispatched to Khiva. Turkistan travel trip report is the report of Pashino who was the secret agent of Russia in Tashkent about his travelling to Transoxiana region; description of Central Asia of Kostenko that was the Russian military official in the region of Transoxiana. Each of the four historical texts belongs to the same historical period, that is, the thirteenth century AH in Transoxiana region, a short while before Russian military domination up to their invasion`s threshold in this region. In this survey the diplomatic attitude of two Iranian agents with two Russian agents has been evaluated according “Comparative” & “Content analysis” methods. The result of this survey expresses that the Russians seek sources, culture, society, religion, policy and customs secularly and they want to have maximum exploitation by all existed facilities and economic interests and through military domination to gain political control of a land while the Iranians were just making effort to keep the king`s magnificence and grandiosity and are just thinking about retaking lost cities and states and release their captives. Keywords: Envoy, Ambassador, Political attitude, Iran, Russia, Transoxiana
فتوا و کارکردهای سیاسی آن در ایران عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران با توجه به بافت مذهبی جامعه خود همواره با مقوله ای به نام «فتوا» پیوند خورده است. فتوا در نتیجه مجموعه ای از عوامل شکل گرفته و با کارکردهای متعدد و در عین حال متنوع، به عنوان یک عامل مهم در معادلات سیاسی روز مورد استفاده بوده است. فتوا همواره به عنوان عاملی حرکت بخش، پیامدها و نتایج شگرفی را در تاریخ ایران رقم زده است. در این میان تاریخ ایران عصر سلجوقی با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی، فتواهای بسیاری را در راستای تحقق اهداف خاص شاهد بود. نوشتار حاضر با رویکردی تحلیلی، ضمن سنخ شناسی فتواهای صادره در ایران این دوره، دریافته است که فتواها در کارکرد سیاسی خود در راستای مشروعیت بخشی، سرکوب مخالفان و حذف سیاسی رقباء، توجیه اقدامات سیاسی مذهبی و نیز اغراض فرقه ای مذهبی به کار می رفته است. متقابلاً دستورالعمل ها و سیاست نظارتی حکومت سلجوقی بر نهاد دین به طور اعم و مفتیان به طور اخص از این منظر قابل تفسیر خواهد بود. یافته های پژوهش خود الگویی از این مساله و در راستای نظریه پردازی علمی در تاریخ ایران است. چکیده لاتین Iranian history—considering its religious structure—has always been linked to a concept called “Fatwa”. Fatwa has been formed as a result of many factors and as a multifunctional issue, and it has been used as an important factor in political discussions and decisions. Fatwa, as a moving social parameter, has created great results in Iranian history. In this regard, the history of Iran in the Saljuqid era, considering the political-social situations, has witnessed many Fatwas in reaching its particular aims. This paper, using an analytic approach while analyzing the issued Fatwas in Iran in this era, claims that Fatwas—in their political function—have been used for removing the opposition groups, as a political removal of other opponents, justification of political-religious actions and also for tribal-religious purposes. On the other side, the Saljuqid’s political control over religion in general and Muftis in particular, will be understandable in this perspective. Among the findings of the present study are patterns of this issue, which are in line with scientific theorization in Iranian history. Key words : Iran, Saljuqid, religion, intellectuals, fatwa, political function