علوم تربیتی از دیدگاه اسلام
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال چهارم بهار و تابستان 1395 شماره 6 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی عوامل فرهنگی، دینی، مذهبی و اقتصادی مؤثر در شکل گیری سبک های فرزندپروری در خانواده های شهرستان اندیمشک است. پژوهش، با به کارگیری رویکرد ترکیبی (mixed method)، به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است، که شامل روش های کمی و کیفی است. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامة بامریند و در بخش کیفی مصاحبة نیمه ساختاریافته است. مراحل پژوهش شامل انتخاب جامعه، نمونه گیری تصادفی ساده، اجرای پرسشنامه، تحلیل نتایج و جمع بندی است. جامعة پژوهش 95 نفر از دانش آموزان دختر یکی از دبیرستان های شهرستان اندیمشک است که یک نمونة 75 نفری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، از میان آن ها انتخاب و سپس با والدین پانزده نفر از آن ها مصاحبه شده است. تجزیه و تحلیل داده های کمی با استفاده از توزیع فراوانی و درصد، و قسمت کیفی با استفاده از روش کدگذاری و مقوله بندی انجام گرفته است. نتایج پژوهش عبارت اند از: 1- سبک غالب فرزندپروری در بین والدین شهرستان اندیمشک سبک مقتدرانه است؛ 2- باورهای مذهبی والدین در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است؛ 3- فضای فرهنگی خانواده ها در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است؛ 4- وضیعت اقتصادی خانواده ها در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است. در کل، نتایج نشان می دهد که همة این عوامل جزء عوامل تأثیرگذار در تربیت فرزندان به شمار می آیند.
سازمان یادگیرنده، راهکار تربیت نیروی انسانی دانشی مورد پژوهی: مدارس اسلامی غیرانتفاعی دورة متوسطة دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی اندازه گیری سطح یادگیری سازمانی در مدارس، به مثابة سازمان تربیت کنندة نیروی انسانی توانمند برای ورود به بازار کار دانشی، است. پژوهش بر مبنای روش جمع آوری داده های مورد نیاز توصیفی پیمایشی و بر اساس هدف پژوهش کاربردی است. یافته ها از طریق پرسشنامه، که شامل هفت مؤلفة فرصت یادگیری مستمر، چشم انداز مشترک، تصمیم گیری مشارکتی، تسهیم اطلاعات، اتصال با محیط، ارزیابی مستمر و نیروی انسانی متخصص است، به دست آمده و نیز 61 سؤال به صورت بسته پاسخ و بر اساس مقیاس لیکرت جمع آوری شده است. میزان آلفای کرونباخ برای تعیین میزان پایایی پرسشنامه 78/0 به دست آمد که نشان دهندة هماهنگی درونی قابل قبول سؤالات پرسشنامه است. مدارس غیرانتفاعی دورة متوسطة دوم منطقة دو تهران، در سال تحصیلی 92-93، جامعة آماری پژوهش در نظر گرفته شدند و به روش نمونه گیری خوشه ای، ابتدا، از میان این مدارس پنج مدرسه به طور تصادفی انتخاب شد و سپس پرسشنامه در اختیار همة معاونان و مدیران ارشد مدارس برای پاسخگویی قرار داده شد که تعداد 31 پاسخنامه به منظور تحلیل داده ها به محقق بازگردانده شد. از آزمون فریدمن برای تعیین میزان اهمیت (رتبه بندی) ویژگی های ابعاد و مؤلفه های سازمان یادگیرنده در وضعیت موجود استفاده شد. نتایج حاکی از این است که ارزیابی مستمر، اتصال با محیط، فرصت یادگیری مستمر، تسهیم اطلاعات، تصمیم گیری مشارکتی، نیروی انسانی متخصص و چشم انداز مشترک به ترتیب از اهمیت نسبی برخوردارند و مدیران مدارس در چشم انداز مشترک و درک مناسب از آن کمترین رتبه و در ارزیابی مستمر بیشترین رتبه را در بین مؤلفه های مورد بررسی دارند.
بهبود بخشیدن به فرایند ارتباط در آموزش و پرورش با نظر به آرای لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از آرای لیوتار، و مبنا قرار دادن نظریة ارتباطی و بازی های زبانی او سعی شده است اصول و روش هایی به منظور بهبود ارتباط در آموزش و پرورش استخراج شود. در نظریة ارتباطی لیوتار، چهار عنصر نقش اساسی دارند: فرستنده، گیرنده، حس و مرجع. در تحقیق حاضر، فرستنده و گیرنده معلم و دانش آموز درنظر گرفته شده است؛ حس و مرجع نیز با توجه به دوره های مختلف تحصیلی متفاوت اند. بازی های زبانی لیوتار از زوایای مختلف بررسی می شود؛ از یک بُعد، بازی های زبانی مربوط به مدرسه و محیط آموزشی، خانه و اجتماع قابل بررسی اند و از بُعد دیگر، بازی های زبانی مربوط به دروس متفاوت که در مقاطع بالاتر و تخصصی تر آشکارترند. با درنظر گرفتن این مسائل و چگونگی رفتار معلمان با دانش آموزان- که در مقاطع مختلف تحصیلی برحسب نیازهای روانی و آموزشی دانش آموزان، متفاوت است- می توان گفت که در سال های نخستین تحصیل، بر استفاده از عبارات ساده و موقعیت های محسوس، توجه به احساسات و عوامل محیطی و تفاوت های موجود بین بازی های زبانی خانه و مدرسه تأکید می شود و اندک اندک استفاده از روش های گروهی و ارتباطات بین فردی، توجه به بازی های زبانی دروس مختلف و حیطه های تخصصی و مسائل اجتماعی در بهبود فرایند ارتباط اثرگذار می شوند.
تأثیر طرح آموزشی رحمت در میزان رضایت زناشویی زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیراجرای دورة آموزشی طرح رحمت -طرح آموزشی مبتنی بر آموزه های دینی و روان شناختی-در میزان رضایت زناشویی زنان خانه دار شهرستان ازنا در سال 1393 می پردازد. به این منظور از میان زنان ثبت نام کننده برای شرکت در این دورة آموزشی دو گروه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل(سی نفر) و گروه آزمایش (سی نفر) تقسیم شدند. برای ارزیابی زنان خانهدار در این پژوهش از «آزمون رضایت زناشویی انریچ» استفاده شد. ابتدا زنان خانه دار با این آزمون ارزیابی شدند. پس از این دورة آموزشی، طرح رحمت در مورد گروه آزمایش اجرا شد، درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از هشت هفته دورة آموزشی و پایان دوره دوباره دو گروه ارزیابی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی (t)و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اجرای دورة آموزشی طرح رحمت به افزایش رضایت زناشویی زنانخانه دار منجر شده است.
بررسی معنای زندگانی از دیدگاه امام علی(ع) و مقایسه آن با دیدگاه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی دیدگاه امام علی (ع) دربارة معنای زندگی و مقایسة آن با نظرگاه ویکتور فرانکل در این زمینه است. روش پژوهش، کیفی با رویکرد تحلیل متن قیاسی- استقرایی است. جامعة پژوهش شامل تعدادی از نامه ها، خطبه ها و کلمات قصار امام علی (ع) در نهج البلاغه، و آثار ویکتور فرانکل است. روش نمونه گیری نیز هدفمند است. برای تحلیل داده ها از روش توصیف، مقایسه، مقوله بندی و مفهوم سازی استفاده شده است. یافته ها بیانگر این است که مؤلفه های معنای زندگی از دیدگاه امام علی (ع) عبارت اند از: خداباوری، اعتقاد به دنیا و آخرت، مرگ، هدف زندگی، ارزش های اخلاقی، رنج و کار. از دیدگاه فرانکل نیز عشق، رنج و کار جزء مهم ترین منابع معناداری زندگی هستند. در نهج البلاغه بااین که رنج، کار و عشق (عشق به معبود) مؤلفه های معنابخش زندگی هستند، هدف داشتن در زندگی، اعتقاد به دنیا و آخرت، مرگ، خداباوری و ارزش های اخلاقی نیز جزء مهم ترین منابع معناداری زندگی به شمار می روند و این ها تفاوت اصلی دیدگاه امام علی (ع) با نظریة فرانکل است.
مبانی، اصول و روش های پاسخگویی به سؤالات کودکان دربارة خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی چگونگی پاسخگویی به سؤالات کودکان دبستانی دربارة خداوند پرداخته است. سؤال اصلی تحقیق این است که چگونه می توان به سؤالات کودکان دبستانی دربارة خداوند پاسخ داد، به گونه ای که برای آنان قابل فهم باشد و در عین حال موجب بدفهمی آنان نشود. بدین منظور از دو روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تحلیلی استنباطی استفاده شده است. در این تحقیق دو مبنا به دست آمد: یکی این که تصور کودکان از خداوند تحت تأثیر فرهنگ است، و دیگر انتزاعی بودن مفهوم خداوند و شکل گیری آن با تجریدِ ویژگی های مفاهیم روزمره. همچنین روشن شد که اصول اساسی در پاسخگویی عبارت اند از: محیط اجتماعی فعال و پویا، ادراک و توجه، حمایت داربستی و ایجاد مفاهیم پایه. همچنین روش های پاسخگویی عبارت اند از: روش تمثیل و برهان های عقلی ساده، روش پرسش و پاسخ پله پله، روش قصه گویی و روش بحث و گفتگوی جمعی. با توجه به تمامی ارکان پاسخگویی، یک فرایند پاسخگویی چهار مرحله ای پیشنهاد شده است.