مقالات
حوزه های تخصصی:
اشاعره و اکثر معتزله نصب امام را شرعاً بر مردم واجب می دانند. براین اساس تفسیر آنها از ضرورت امامت، دو قید دارد: اولاً وجوب را شرعی می دانند و نه عقلی و ثانیاً آن را از باب «وجوب علی الناس» می انگارند و برای اثبات این مدعا به ادله ای تمسک کرده اند.
در این مقاله برخی از ادله امامیه بر وجوب نصب امام از جانب خداوند تبیین شده است، همچون: 1. قاعده امکان اشرف؛ 2. نیاز شرع به حافظ؛ 3. واسطه فیض؛ 4. هدایت عمومی و اتمام حجت و 5. قاعده لطف. سپس برخی ازاستدلال های فخر رازی مبنی بر وجوب نصب امام توسط مردم بیان شده اند؛ همچون: 1. امام موجب دفع ضرر از نفس؛ 2. نصب امام مقدمه واجبات مطلق. سعی شده است که ناکافی بودن استدلال های فخر رازی تبیین واز تمامیت ادله امامیه دفاع شود.
برهان «واقعیت» بر هستی خداوند تقریر، حل شبهات و نکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از برهان های اثبات وجود خداوند ، برهانی است که مرحوم علامه طباطبایی به سبک برهان های صدیقین اقامه کرده است ، چون حد وسط این برهان، مطلق «واقعیت» بود، با عنوان برهان «واقعیت» بر وجود خداوند شهرت یافت. برهان قویم علامه در عین استحکام و قوّت ، در دوره های اخیر به دلیل تقریرهای خام برخی ناظران از برهان ، با اشکال هایی مواجه شده است که همه مردودند؛ در مقاله زیر این برهان را با کمک بیانات علامه طباطبایی تقریر می کنیم و سپس به حل شبهات و بیان نکات مربوط به آن می پردازیم.
بایسته های مفهوم شناسی در نصوصِ دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان تفسیر اسناد شرعی، عرف زمان صدور آن اسناد را واکاوی می کنیم. کتاب های لغت، رابط فهمندگان نصوص با عرف زمان صدور ادله هستند. مفهوم شناسی و معناشناسی از روش ها و بایسته هایی پیروی می کنند که عدم توجه به آن، انسان را به برداشت های ناصحیح در مفردات و مرکبات می کشاند. بررسی همراه با تعلیل ده بایسته همراه با تطبیقات فقهی، موجب مصون ماندن از برداشت های ناصحیح می شود، تفسیر و تطبیق، حقیقت و مجاز، نسبت مفاهیم، بسند به قدر متیقن در موارد مشکوک و فرق داعی و معنا بخشی از این بایسته ها هستند.
تأملی در ادله عقلی نظریه کسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
نظریه کسب توسط ابوالحسن اشعری مطرح شده و مورد اقبال اکثریت اهل سنت قرار گرفته است. عالمان اشعری برای اثبات آن، افزون بر ادله نقلی، به تقریر ادله عقلی مختلفی مانند استحاله اجتماع دو علت بر معلول واحد، استناد به اطلاق صفت اراده، علم و قدرت خداوند و لوازم باطل نظریه رقیب کسب پرداخته اند. نویسندگان در این مقاله علاوه بر تبیین، به نقد مهم ترین ادله عقلی اشاعره خواهند پرداخت و نشان خواهند داد که نه تنها ادله عقلی مورد تمسک اشاعره مخدوش و باطل است، بلکه نظریه کسب، نظریه ای غیرمعقول و خلاف عقل و وجدان هم محسوب می شود.
مبانی معرفت شناختی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه نظریه پردازی و الگوسازی برای پیشرفت بر بعضی از مبانی معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و ... استوار و آگاهانه یا ناآگاهانه از آن مبانی مستمد و مستفید است. الگوی اسلامی تمدن و پیشرفت ورزی نیز گریزی از بازشناسی و مراجعه به مبانی و زیرساخت های نظری خود نداشته و بررسی دقیق و کاربست هوشمندانه آنها در تدوین بهینه الگو، نقش اساسی دارد. در تحقیق حاضر بر آنیم تا برخی از مهم ترین مبانی معرفت شناختی مقبول اندیشمندان مسلمان را شناسایی کنیم و نقش آنها را در تدوین نظریه و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بازکاویم.
خدای مدرنیته و خدای دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اولین گام هایِ مدرنیته در مغرب زمین، نقش خداوند از خیر اعلی به علتِ اولی و سپس به ساعت ساز لاهوتی تنزل یافت؛ آنگاه برای حفظِ نقش مستمرِ خداوند، نقشِ رخنه پوشیِ نارسایی هایِ قانون های طبیعت مطرح شد که هم از طرفِ الهیون و هم از منظر علمی راضی کننده نبود. خالق و معمار بازنشسته بودن، تقلیلِ علت فاعلی به نیروی میان اتم ها و در نتیجه انکار فاعلیت برای جهان و خداوند را موجودی متباین از جهان هستی دانستن که هر از گاهی جلوه گری می کند یا اکتفا کردن به برانگیختن عشق در میان موجودات، نقش های گوناگونی است که انسان مدرن برای خداوند قائل شد. این آرا در مقایسه با آنچه در متون معتبر دینی درباره نقش خداوند گفته شده متفاوت است. خدای دین، مالک هستی، علت فاعلی و علت غاییِ جهان محسوب می شود. خدا در عین مباین بودن از جهان، در ذره ذره جهان حاضر است.
پایه بودن اعتقاد به خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اعتقاد به وجود خدا، همواره در معرض حملات نظری بوده و یکی از این موارد، چالش در توجیه این باور است. در مقاله حاضر، نظرهای علامه سید محمدحسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و با تحلیل دیدگاه آنها، مقایسه ای انجام خواهد گرفت. اگرچه هر دوی ایشان اعتقاد به خدا را از دلیل بی نیاز می دانند و برهان را تنها مؤید ایمان می پندارند، پلانتینگا که به سنت معرفت شناسی اصلاح شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره «خدا وجود دارد» را برای فرد دیندار از جرگه گزاره های واقعاً پایه معرفی می کند و البته آن را بدیهی نمی داند. این در حالی است که او نمی تواند معیار جامع و مانعی را برای گزاره های پایه ارائه دهد. اما علامه طباطبایی که به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، برای اثبات وجود خدا از اصلی بهره می برد که مناقشه ای در پایه بودن آن وجود ندارد؛ یعنی اصل عدم اجتماع نقیضین. به این ترتیب علامه طباطبایی با تحلیل موضوع گزاره فوق، آن را به عنوان گزاره ای بدیهی اولی معرفی می کند.
رهیافتی نو در مسئله معنای زندگی در نظرگاه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر پژوهشی است در حد توان درباره جست وجوی معنای زندگی از دیدگاه کرکگور. پرسش معنای زندگی در عصر وی به طور آشکار مطرح نبوده است، ولی آثارش سرشارند از نظرهایی که دست به دست هم، معنای زندگی را می سازند. کرکگور نواندیشی دینی و فیلسوفی وجودی نگر محسوب می شود، بنابراین آرای وی معطوف به انسان و ویژگی های وجودی آن شکل می گیرد. زندگی نیز فرایندی است که انسان آن را طی می کند و در فلسفه وجودی، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به منزله واقعیتی انضمامی (که احوال، افعال و افکار زینده آن را می سازد) لحاظ می شود. از این رو معنای زندگی در نسبتی برابر با معنای زینده یعنی انسان قرار می گیرد و مؤلفه های درون مایه معنای زندگی، متناظر با ویژگی های وجودی انسان رقم می خورد. این ویژگی های وجودی عبارتند از صیرورت، فردانیت، تناقض، رنج، عشق، هراس و نومیدی. کیفیت تحقق این ویژگی ها و در نتیجه معنایی که در زندگی پیدا می کنند، در کنار هم معنای زندگی را رقم می زند. هرچه این مؤلفه ها از معنای ارزنده تر و شایسته تری برخوردار باشند، به همان نسبت زندگی فرد معنادار خواهد بود. نکته دیگر آنکه از نظر کرکگور مؤلفه های وجودی همه به یک منظور در انسان گرد آمده اند و آن «انسان اصیل» شدن یا «خود شدن» است. به این ترتیب معنای زندگی نزد وی در گرو تحقق بخشیدن به خود اصیل انسانی است و این امر مستلزم تحقق ویژگی های وجودی انسان در معنای اصیلشان خواهد بود.