مقالات
حوزه های تخصصی:
تهدیدات و حملات سایبری در استراتژی امنیت ملی آمریکا جایگاه پر اهمیتی دارد. اگر چه جنگ سایبری به معنای واقعی آن تا حال حاضر صورت نگرفته است ولی حملات روزانه سایبری حکایت از چشم انداز مخوف جنگ سایبری در آینده دارد. از این رو ایالات متحده با در نظر گرفتن این امر و این که یک جنگ سایبری اگر به وقوع بپیوندد تلفات و خطرات آن کمتر از جنگ کلاسیک نخواهد بود، دست به طرح ها و ابتکارات نهادی مختلفی دراین زمینه زده است واستراتژی امنیت ملی آمریکا به نوعی دچار دگرگونی شده است. هدف مقاله تبیین فضای سایبر، حملات و تهدیدات سایبری و جایگاه آن در استراتژی امنیت ملی آمریکا است. سوال اصلی نوشتار این است که فضای سایبردر استراتژی امنیت ملی آمریکا چه جایگاهی دارد؟ فرضیه اصلی مورد آزمون در پاسخ به سوال این است که با توجه به اهمیت فضای سایبر در ایالات متحده و خطرات آینده ناشی از حملات سایبری دشمن، آمریکا در استراتژی امنیت ملی خود بازنگری نموده و بعد فضای سایبر را- به عنوان بعد پنجم- به ابعاد سنتی تهدیدات( ابعاد چهار گانه زمین، دریا، هوا و فضا) افزوده است. فرضیه فرعی نوشتار این است که اگر چه تا حالا جنگ سایبری به معنای واقعی کلمه صورت نگرفته ولی حملات روزانه سایبری(متفاوت با جنگ سایبری) چشم انداز مخوفی از جنگ سایبری ارائه می دهد ودر استراتژی امنیت ملی آمریکا خطرات جنگ سایبری در صورت وقوع به همان اندازه یک جنگ کلاسیک می تواند رفاه و امنیت شهروندان را بطور جبران ناپذیری به خطر اندازد. مفروض نوشتار این است که عمده ترین تهدید جنگ سایبری در صورت وقوع، تخریب زیر ساخت های حساس است که تمامأوبیش از پیش در حال ابتناء بر فضای سایبری هستند. مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، با ابزار کتابخانه ای و براساس مبانی نظری "" بعد جدید قدرت در چارچوب فضای سایبر "" به رشته تحریر درآمده است.
بررسی رابطه ی میان هوش اخلاقی و مشارکت سیاسی؛ مطالعه ی موردی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و اخلاق مداری از مؤلفه های اساسی هر کشوری جهت پیشرفت و تعالی در زمینه های مختلف است. در راستای پژوهش پیش رو، هوش اخلاقی که یک شاخص قابل اندازه گیری برای مدیران و کارمندان سازمانی تلقی می شود، دارای چهار مؤلفه درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی، بخشندگی می باشد. به نظر می رسد که این عوامل می تواند مسئولیت پذیری افراد در قبال جامعه را افزایش داده و به تبع آن امنیت و منافع ملی یک کشور تأمین شود. اگر بپذیریم که مشارکت سیاسی، شرکت داوطلبانه و آگاهانه افراد در تعیین سرنوشت خود است و در عین حال پاسخی است به حس فطری بشر که از تنهایی گریزان است و کمال خود را در اجتماع و در کمک به همنوعان می جوید، این موضوع می تواند مبین رابطه بین مشارکت و هوش اخلاقی باشد. با توجه به ادبیات مزبور، نوشتار حاضر به دنبال یافتن رابطه ی تأثیر هوش اخلاقی بر مشارکت سیاسی است. بدین سان سوال اصلی تحقیق این است که هوش اخلاقی چه تأثیری بر مشارکت سیاسی با توجه به مطالعه موردی دانشگاه اصفهان دارد. فرضیه ی مورد نظر عنوان می کند که بین هوش اخلاقی افراد و میزان مشارکت سیاسی آنها رابطه ی معناداری وجود دارد. روش پژوهش حاضر در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها روش پیمایشی است، این مطالعه بر روی 300 نفر از کارمندان و اساتید دانشگاه اصفهان صورت گرفته است. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه انجام شده است و داداه از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده اند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به عراق و تأثیر آن بر جایگاه منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله آمریکا به عراق و فروپاشی رژیم بعث، سرآغاز مجموعه تحولات و روندهایی محسوب می شود که نه تنها ساخت قدرت و سیاست در عراق را دگرگون ساخت، بلکه منجر به تغییراتی در چشم انداز قدرت، سیاست، امنیت و روابط خارجی منطقه خاورمیانه شد. با توجه به اینکه نوع حکومت آینده عراق و چگونگی تنظیم روابط دوجانبه در سطوح منطقه ای و بین المللی، حوزه سیاست خارجی ایران را تحت تأثیر قرار می دهد تنظیم سیاست خارجی ایران در برابر عراق، به نوعی ورود ایران به صحنه منطقه ای و نظام بین الملل محسوب می شود. در این مقاله، نگارنده با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، چگونگی تأثیرگذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به عراق را بر جایگاه منطقه ای ایران مورد ارزیابی قرار داده و نهایتاً این نتیجه، حاصل شده است که: «سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به عراق، منجر به ارتقاء نقش سیاسی و منطقه ای ایران به عنوان قدرت منطقه ای گردیده است.»
مقایسه تطبیقی کرامت انسان دربینش اسلامی و اندیشه لیبرالیزم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرمان بسیاری از مصلحان اجتماعی در سنتهای فکری گوناگون ساختن جامعه ای است که همه انسانها با کرامت نفس زندگی کنند، استعدادها و توانمندی های خود را آشکار کنند و از مواهب حیات برخوردار شوند. می توان بر اساس نوع نگرش به کرامت انسانی، بین این آرمانها داوری کرد. امروزه موضوع کرامت انسانی تبدیل به موضوعی اصلی برای گفتگو و منازعه بین متفکران علوم انسانی شده است. بینش اسلامی و لیبرالی را می توان از این حیث بررسی نمود. مبنای لیبرالی برای دفاع از کرامت انسان کمک به خودمختاری و خود تحقق بخشی افراد می باشد و ارزشهای لیبرالی همچون آزادی, برابری، بی طرفی حکومت و حقوق بشر با تکیه بر آرمان خودمختاری بشر موجّه و مدّون می شوند در حالیکه مطابق جهان بینی اسلامی کرامت انسان به خداوند کریم بر می گردد. در قرآن فراوان از کرامت سخن گفته شده است خداوند، فرشتگان، انبیاء، عرش و... با این صفت یاد شده اند کرامت انسان هم به عنوان اشرف مخلوقات به خداوند کریم بر می گردد و نه مستقل و بریده از او.لذا در حقیقت کرامت نوعی سلوک و مراقبت است. در این مقاله به ابعاد نظری معرفتی مقوله کرامت توجه شده و پس از تدوین مبادی و اصول انسان شناسی لیبرالی و تبیین معضلات توجیه کرامت انسان در سنت لیبرالی، انسان شناسی متعالی و کریمانه اسلام مورد بحث قرار خواهد گرفت.
صورت بندی موانع فرهنگی توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه از مفاهیمی است که همواره مورد خواست جوامع بوده است و نظرات متفاوت و چالش برانگیزی برای تحقق آن وجود دارد، از میان ابعاد مختلف توسعه، توسعه سیاسی به دلیل نقش و جایگاهی که در جامعه ایفا می کند توجه جدی را می طلبد. مسلماً رسیدن به توسعه یافتگی سیاسی به آسانی صورت نمی گیرد و با مشکلات و موانعی همراه است که در این پژوهش تأکید بر موانع فر هنگی توسعه سیاسی است. هدف از انجام این پژوهش این است که با توجه به اهمیت و لزوم توجه به بعد توسعه سیاسی به این موضوع پرداخته شود که اولاً موانع فرهنگی توسعه سیاسی درجمهوری اسلامی ایران چیست و ثانیاً چه راهکارهایی برای کاهش این موانع وجود دارد. براین اساس نیازمند یک صورت بندی از موانع فرهنگی توسعه سیاسی هستیم که به نظر می رسد فرهنگ عمومی غیرعقلایی همانند عدم پایبندی به قانون، تکروی و فردگرایی منفی، جزم اندیشی و نقد ناپذیری و غیره و کم توجهی دولت ها به فرهنگ تسهیل کننده توسعه سیاسی از مهم ترین موانعی است که در مسیر توسعه یافتگی سیاسی وجود دارد. به نظر می رسد تأثیر گذارترین نهادهایی که می توانند میزان موانع فرهنگی را کاهش دهند نظام آموزشی و رسانه ها می باشند.
بررسی عوامل اجتماعی اقتصادی موثر بر رفتار انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه رفتار انتخاباتی به عنوان یکی از مباحث مطرح در جامعه شناسی سیاسی که عمدتاً در پی شناختِ چگونگی و شیوه رأی دهی در میان اقشار و گروههای مختلف در جامعه است، از اهمیت شایان توجهی برخوردار می باشد. یکی از وجوه این دسته از مطالعات، شناخت و تعیین مهمترین مؤلفه های تاثیرگذار بر رفتار انتخاباتی و بیان میزان اهمیت و تاثیرپذیری جوامع مورد مطالعه از متغیرهای مختلف می باشد. به فراخور این اهمیت، تحقیق حاضر در صدد شناخت مهمترین متغیرهای اجتماعی اقتصادی تاثیرگذار بر رفتار انتخاباتی می باشد.
روش تحقیق: روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه افراد واجد شرا یط رأی در شهر کرمانشاه می باشد که تعداد 385 نفر از آنان بر اساس روش سهمیه ای بر اساس متغیرهای منطقه ای مانند محل سکونت، گروه سنی و جنس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. از روایی صوری برای ارزیابی سوألات و آلفای کرونباخ برای پایایی آنها و از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون برای آزمون فرضیات استفاده شده است.
نتایج: بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون در این تحقیق مشخص گردید که متغیرهای تبلیغات، گروههای مرجع، طبقه اجتماعی و تحصیلات به ترتیب بیشترین تاثیر گذاری را در جامعه آماری مورد مطالعه در انتخابات ذکر شده داشتند. البته این موضوع اهمیت دیگر متغیرها را رد نمی کند، چرا که از 10 فرضیه مطرح شده 7 فرضیه مورد تائید قرار گرفتند که نشان دهنده تاثیر گذاری دیگر متغیرهای مطرح شده در این فرضیات علاوه بر موارد ذکر شده بر مسئله رفتار انتخاباتی می باشد.