مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها، بویژه شهرهای بزرگ با رشد بالای جمعیت و توسعه بی حد کالبدی مواجه هستند. از این رو، این گونه توسعه سبب شده است تا شهرها با مسائل و تنگناهایی چون جدایی محل کار از سکونت، دوری از طبیعت، کاهش فضاهای تفریحی و گذران اوقات فراغت، کاهش فضای باز و در نهایت، عدم سرزندگی مواجه گردند. بر این اساس، هدف از این پژوهش، شناسایی سنجه های پایداری شهری و میزان رضایتمندی شهروندان از سرزندگی محیط زندگی خودشان است. بدین منظور، با استفاده از روش پیمایشی، پرسشنامه هایی در سطح چهار محدوده شهر تبریز توزیع و تکمیل گردید و با بهره گیری از آزمون های خی دو و دوجمله ای میزان رضایتمندی ساکنان از وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان رضایتمندی شهروندان از سرزندگی شهری در چهار بافت مختلف شهر تبریز پایین است. آزمون خی دو وجود نارضایتی را در محدوده های مورد مطالعه تایید می کند؛ به گونه ای که در بافت جدید میزان نارضایتی از محیط شهری بیشتر از سایر بافت هاست و همچنین نسبت مشاهده شده در دسترسی به مراکزی چون فضای سبز، مراکز تفریحی و ورزشی، مراکز خرید هفتگی و مرکز شهر پایین است. بر این اساس، می توان چنین استنباط نمود که توسعه فضایی – کالبدی شهر تبریز با پایداری شهری متناسب نیست. از این رو، توجه به سنجه های پایداری شهری، بویژه دسترسی به فضای سبز و مراکز تفریحی و ورزشی و افزایش سرانه این کاربری ها می تواند موجب افزایش سرزندگی محیط شهری و پایداری توسعه شهر گردد.
تحلیلی بر سنجش عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت شهری: مطالعه موردی: منطقه 4 شهر تبریز
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل سنجش عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و بر اساس یافته ها و نتایج یک بررسی میدانی از منطقه 4 شهر تبریز تهیه شده است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای، اسنادی و نیز میدانی(پرسشنامه ای)، و نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش مطالعه اسنادی- تحلیلی و پیمایشی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق کندال، رگرسیون چند متغیره و اسپیرمن است. و در نهایت، از این پژوهش نتایج زیر به دست آمده است: 1- ارزیابی شهروندان از پیامدهای مشارکت مثبت بوده، بیشتر شهروندان معتقد بودند که می توانند با مشارکت در مدیریت شهری تاثیرگذار باشند. مطالعات به دست آمده نشان می دهد که بیشترین مشارکت، برگزاری مراسم و جشن های محلی و کمترین مشارکت مربوط به اطلاع رسانی مشکلات به مدیران شهری بوده است؛ 2- هر چه میزان رضایتمندی افراد از خدمات رسانی مدیران شهری بیشتر باشد، به همان میزان تمایل به مشارکت در مدیریت شهری افزایش می یابد که این میزان مشارکت در محدوده مورد مطالعه 42/0 است؛ 3- مطالعات به دست آمده نشان می دهد که هرچه احساس مالکیت؛ یعنی مدت زمان سکونت و نوع مالکیت (ملکی) بیشتر باشد، به همان اندازه مشارکت افزایش پیدا می کند. مطالعات صورت گرفته، نشان دهنده این است که در محدوده مورد مطالعه، احساس مالکیت 48/0 درصد تعیین کننده مشارکت در مدیریت شهری بوده است؛ 4- و اینکه وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهروندان برمشارکت تعیین کننده است، که با بررسی متغیرهای اقتصادی و اجتماعی مشخص شد با بهتر شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی میزان مشارکت هم بالا می رود.
بررسی تحولات جمعیتی و سکونتی در شهر قشم تا افق 1405
حوزه های تخصصی:
تعیین اندازه جمعیت و ویژگی های مهم آن، مشخصات مسکن مورد استفاده جمعیت در یک مقطع زمانی معین، شناخت کمبودها و نیازها و نیز امکانات بالقوه و استعدادهای جمعیت و استفاده از این شناخت در تهیه و ارزیابی برنامه های اجتماعی و اقتصادی برای توسعه آینده امری الزامی است. این گونه اطلاعات مرجع و ماخذ مهمی برای توزیع عادلانه منابع مالی، خدمات دولتی در سطح کشور است. آگاهی مداوم از تغییرات ساختار جمعیتی در استانی مانند هرمزگان و شهری مانند قشم که در حال تحول سریع در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، از جمله ضروریات مسلم به شمار می رود. این مقاله با هدف بررسی تحولات جمعیتی سکونتی و پیش بینی جمعیت شهر قشم تا افق سال 1405 به عنوان یکی از شهرهای کوچک اندام کشور تدوین یافته است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و کمی است. نتایج حاصله بیانگر این است که جمعیت 25 هزاری شهر قشم (1385) با استفاده از نرم افزار پیش بینی جمعیت (People) در سال 1405 به 50900 نفر، و تعداد خانوار به 12662 عدد خواهد رسید. بر اساس روش بر آورد خام میزان نیاز شهر قشم به واحد مسکونی جدید تا سال 1405 تعداد 6837 واحد مسکونی خواهد بود که این تعداد باید در دوره های مختلف با توجه به نیاز ساکنان در هر دوره ساخته شوند. بنابراین، برای دستیابی به برنامه ریزی مطلوب مسکن در شهر قشم باید ضمن شناخت وضع موجود مسکن و تسهیلات مربوطه ، روند گذشته در شؤونات اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر بازار مسکن و تحولات مسکونی جامعه بررسی و تجزیه و تحلیل گردد.
ارزیابی توان اکولوژیک منطقه قزوین جهت تعیین نقاط بالقوه توسعه شهری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی
حوزه های تخصصی:
اهمیت به کار گیری روش های عقلانی و نظام مند برنامه ریزی در مدیریت و استفاده بهینه از منابع، به ویژه منابع طبیعی برای همگان روشن است. از آنجایی که توسعه کالبدی شهرها، نابودی اراضی کشاورزی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر، نظیر حوزه های سیلابی و نیز شیب های نامناسب را به دنبال دارد که در حقیقت باعث به هم خوردن تعادل و پایداری اکولوژیک در شهرها می شود، ضرورت ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری به معنای عینیت بخشیدن به قابلیت بالقوه سرزمین مورد انتظار است. منطقه قزوین از جمله زیست بوم هایی است که دچار معضلات ناشی از عدم حاکمیت نظام انضباطی بر منابع طبیعی است. در این تحقیق، پس از مطالعه پارامترهای اکولوژیک، اعم از پارامترهای فیزیکی (شامل توپوگرافی، ارتفاع، شیب، خاک، سنگ مادر، بارندگی، دما و ...) و پارامترهای زیستی (شامل تراکم پوشش گیاهی و مناطق حفاظت شده) که در کاربری توسعه شهری مؤثرند، شناسایی و نقشه سازی این پارامترها در منطقه قزوین، به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گردید. سپس توان اکولوژیک منطقه مذکور به کمک مدل اکولوژیک کاربری توسعه شهری و براساس تناسب اراضی (از طریق منطق بولین) مشخص شد. برای این کار، در هر یک از طبقات مدل فوق، شرایط و ویژگی های مناسب در منطقه با کد 1 و بقیه با کد صفر مشخص گردید. سپس با ضرب لایه ها، ارزیابی توان توسعه شهری برای هر طبقه مشخص گردید که نتایج نشان دهنده وجود تنها طبقه یک (مناسب) کاربری توسعه شهری درمنطقه مورد مطالعه است.
تدوین و اعتبارسنجی شاخص های توسعه پایدار مناطق روستایی
حوزه های تخصصی:
شاخص های توسعه، عمده ترین معیار برای هدفگذاری، برنامه ریزی و ارزشیابی طرح های توسعه روستایی به شمار می آیند. با بهره گیری از این معیارها می توان میزان پیشرفت و یا تاثیر طرح ها و پروژه های توسعه روستایی را در رسیدن به اهداف ارزیابی نمود. خلا موجود در این زمینه باعث گردیده است تا تدوین برنامه های توسعه به دور از شاخص های دقیق و مناسب انجام گیرد و هدفگذاری برنامه ها و ارزیابی آنها با مشکل مواجه شوند. از این رو، این مقاله در صدد است به تدوین و اعتبار سنجی شاخص های توسعه پایدار روستایی در ایران بپردازد تا برنامه ریزان و محققان توسعه روستایی بتوانند در مطالعات مسایل روستایی یا ارزیابی پروژه های روستایی از این شاخص ها که به تایید کارشناسان مسایل روستایی رسیده است، استفاده کنند. از این رو، 112 شاخص در سه بعد اجتماعی- زیرساختی (55 شاخص)، اقتصادی (33 شاخص) و زیست - محیطی (24 شاخص) تدوین و از طریق پرسشنامه در معرض قضاوت و داوری 63 نفر از متخصصان دانشگاهی و سازمان های اجرایی قرار گرفت. برای اعتبار سنجی و دستیابی به اجماع نظر متخصصان علاوه بر آماره های میانگین و انحراف معیار از آزمون های ضریب تغییرات و من ویتنی استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که از مجموع 112 شاخص مورد بررسی، 98 شاخص از نظر کارشناسان به عنوان شاخص های مناسب برای برنامه ریزی روستایی در شرایط ایران شناسایی شدند که از این تعداد 45 شاخص به بعد اجتماعی و زیرساختی، 31 شاخص به بعد اقتصادی و 22 شاخص نیز به بعد زیست محیطی توسعه روستایی تعلق دارند.
توسعه و سنجش شاخص های کیفیت زندگی شهری (مطالعه موردی: شهر نورآباد، استان لرستان)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهمترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف است. این مهم به دلیل اهمیت روزافزون مطالعات کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری است. کیفیت زندگی شهری معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داد ه های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخصه ها اندازه گیری می شود. هدف مطالعه حاضر، توسعه و سنجش شاخص های کیفیت زندگی شهری در شهر نورآباد، استان لرستان با استفاده از شاخص های عینی و ذهنی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پیمایش خانوارهای شهری در شهر نورآباد جمع آوری شده و البته از برخی داده های ثانویه نیز بهره برداری گردیده است. 352 خانوار از بین تمام محلات شهر به شیوه تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. روش های آماری از قبیل تحلیل عاملی، تحلیل رگرسیون چندگانه، ANOVA و T-test برای سنجش کیفیت زندگی و تحلیل و ارزیابی روابط آن با برخی از خصوصیات فردی استفاده شد. مقایسه نتایج کیفیت عینی و ذهنی زندگی در شهر نورآباد نشان می دهد که 25 درصد خانوارها در حالت بهزیستی و 1/30 درصد در حالت محرومیت قرار دارند؛ در حالی که 4/24 درصد آنها در حالت ناهماهنگی و 4/20 درصد در حالت انطباق قرار گرفته اند. هر چند که همبستگی بین ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی بالا نیست، اما به طور کلی، یافته های تحقیق اهمیت مطالعه همزمان ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی را نشان می دهد، که می تواند به پیشبرد مطالعات کیفیت زندگی شهری کمک نماید.
سنجش و ارزیابی میزان موفقیت و کارایی شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید صدرا)
حوزه های تخصصی:
انتقال تکنولوژی و توسعه صنایع بزرگ، گسترش راه های ارتباطی، امکانات فرهنگی و سایر جاذبه های فریبنده در شهرهای بزرگ، پیامدهایی نظیر خالی شدن روستاها، تبدیل روستاها به شهرهای کوچک، همچنین تبدیل شهرهای کوچک و میانی به شهرهای بزرگ و افزایش تعداد شهرها را سبب گردیده است. گسترش بی رویه و سریع، تراکم و تمرکز بیش از حد جمعیت در شهرهای بزرگ سبب گردیده است که این شهرها قادر به تداوم حیات سالم شهری نبوده، در واقع توان ارائه خدمات لازم برای ساکنان خود را نداشته باشد. با توجه به این مسائل در شهرهای بزرگ و برای توزیع رشد متعادل اقتصادی و اجتماعی و کنترل بی رویه آنها، ایجاد شهرهای جدید پیرامون شهرهای بزرگ در جهت کاهش جمعیت و جاذبه های آنها در فاصله مناسب از شهرهای بزرگ پیشنهاد گردیده است. شهر جدید صدرا در فاصله 15 کیلومتری شمال غربی شیراز، به عنوان اولین شهر جدید در ناحیه شهری شیراز به منظور ساماندهی نظام سکونت و جذب سرریز جمعیتی مادرشهر شیراز و کاستن از بار مشکلات این شهر ایجاد گردیده است. این مقاله به بررسی میزان عملکرد شهر جدید صدرا در جذب سرریز جمعیت مادر شهر شیراز و میزان رضایتمندی ساکنان این شهر می پردازد. روش تحقیق در این پژوهش، مبتنی بر مطالعات کتابخآنهای و اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه و به-دست آوردن داده ها، از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزارSPSS صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که: تعداد زیادی از خانوارهای ساکن در شهر جدید صدرا سرریز جمعیت شهر شیراز هستند؛ از جمله دلایل مهم مهاجرت خانوارها به شهر جدید صدرا؛ ارزان بودن زمین و مسکن بوده است. میزان رضایت ساکنان شهر جدید صدرا در حد بسیار پایینی قرار دارد و بالاخره این که، 1/61 درصد ساکنان شهر جدید صدرا، تمایلی به اقامت دایم در این شهر ندارند. بر اساس یافته های پژوهش، میان مدت زمان اقامت و میزان رضایتمندی از شهر جدید صدرا، احساس تعلق مکانی و اقامت دایم در آن، کاسته شدن مشکلات و تمایل به ماندن دایم، تسهیلات و تجهیزات شهری و میزان رضایتمندی از این شهر و سایر متغیرها که در ادامه تحقیق خواهد آمد، رابطه معناداری وجود دارد.