فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴۹۶ مورد.
۳۲۳.

افق خداشناسی در فلسفه ارسطویی و حکمت صدرایی ‏

۳۲۴.

بررسی کتاب ارسطو در چین؛ زبان، مقولات، ترجمه

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو زبان چینی گراهام رابطه زبان و تفکر مقولات ارسطو فرضیه نسبیت زبانی فرضیه راهنمایی و قید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹۶
چکیده کتاب مقولات ارسطو در قرن هفدهم به زبان چینی ترجمه شد و با عنوان ming li t`anبه معنای «مطالعه نظریه نام‏ها» منتشر شد. رابرت وردی این ترجمه را بررسی کرده و آرای کسانی را که طرح‏های تفکر و ساختارهای زبان را با هم مطابق دانسته؛ زبان را محدودکننده فکر و راهنمای فکر فلسفی می‏دانند و نیز ادعای کسانی را که معتقدند اگر تفکری خاص در یک سنّت فلسفی پیدا نشود، به این دلیل است که زبان آنها مجال چنین تفکری را بر آنها فراهم نکرده، به چالش کشیده است. او به این پرسش که آیا پرنفوذترین متن تاریخ متافیزیک غرب چیزی است که فقط با یک زبان و یک خانواده زبانی بیان شود، قاطعانه پاسخ منفی داده و ترجمه چینی تفکری خارجی همچون تفکر ارسطویی را دلیل خوبی می‏داند، مبنی بر این‏که همان نحوه تفکری که در غرب وجود دارد می‏تواند با زبان چینی نیز ابراز شود. وردی اذعان دارد که اساس فکر ارسطو به زبان چینی منتقل شده، ولی براساس فرهنگ چینی تغییراتی در آن پدید آمده است. از نظر او، کاستی‏های ترجمه کتاب ارسطو به چینی نه به لحاظ وابستگی فکر به زبان، بلکه به لحاظ فرافکنی فرهنگ چین به فرهنگ یونانی و لاتینی است. در این مقاله، سعی شده نکته‏نظرهای وردی درباره ترجمه چینی کتاب مقولات ارسطو با اشاره به صفحه‏ای که در آن از موضوع سخن رفته، آورده شود و درصورت لزوم به ارجاع خود او در پاورقی نیز اشاره شده است.
۳۲۸.

ارسطو از نگاه فیلسوفان مسلمان

۳۳۱.

حکومت و سیاست در تفکر الهی افلاطون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۴۱۳
این مقاله به عنوان آخرین بخش در شناسایی فلسفه الهی افلاطون در صدد آنست که نشان دهد فلسفه سیاست در افلاطون بیش از هرنظام فلسفی در عالم و هماهنگ با تفکر معنوی شیعی با الوهیت و معنویت آمیخته است ابتدا معرفی بسیار اجمالی از نظام معنوی امامت در تفکر شیعی به عمل آمده و سپس با بیان نصوص متعدد از افلاطون در صدد ایضاح این نکته است که در افلاطون تنها کسانی که با تهذیب نفس و پالایش درون از کلیه آلودگی های طبعی و نفسانی توانسته اند به مشاهده حقایق معنوی عالم و در راس همه آنها مبدا اعلی یا اصل خیر نائل شوند قادر و صالح برای اداره نظام امور اجتماعی خواهند داشت که در راس برنامه های هر نظام اجتماعی از نظر افلاطون فراهم آوردن زمینه های عینی مناسب برای رشد معنوی و تربیت اخلاقی و روحی افراد آن جامعه است و در پایان با اشاره به آرای حکیمان برجسته الهی در عالم اسلامی مانند فارابی ابن سینا و شیخ اشراق به هماهنگی آراء آنها با تفکر معنوی افلاطون در باب سیاست و حکومت اشاره شده است.
۳۳۶.

بررسی مقایسه ‌ای اندیشه‌ های فلسفی افلاطون و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۳۶۶۸
مقایسه اندیشه‌های فلاسفة بزرگ و استخراج وجوه اشتراک و افتراق آن اندیشه‌ها، یکی از زمینه‌های مهم ترویج افکار آنان و نیز بسترسازی مناسب به منظور بهره‌برداری از آرای آنان در زمان حاضر می‌باشد. افلاطون به عنوان بزرگترین فیلسوف دوران باستان از یک سو، و فارابی به عنوان مؤسس فلسفه اسلامی از سوی دیگر دو فیلسوف شناخته شده‌اند. با توجه به این مراتب در مقاله حاضر ابتدا اندیشه فلسفی این دو فیلسوف در سه بخش هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دیدگاه‌های آنان در هر یک از سه بخش فوق مقایسه و وجوه اشتراک و افتراق آنها معرفی شده است.
۳۳۷.

مفهوم «محرک نخستین» در اندیشه ارسطو

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۳۴۸ تعداد دانلود : ۶۹۸
ارسطو از راه حرکت وجود محرک نامتحرک نخستین را اثبات و نام خدا را بر آن اطلاق می کند او ویژگی هایی چون محرک بودن از طریق معشوقیت تعقل، علم ، سرمدیت ، فعلیت تام و کامل ترین موجود را در مورد خدا می پذیرد اما ارسطو در مورد وحدت یا کثرت محرک های نامتحرک در تردید به سر می برد و در نهایت بر اساس علم نجوم زمانش، 49 محرک نامتحرک را اثبات می کند و همه آن ها را محرک های نامتحرک نخستین می نامد. اما گاه تنها در مورد یکی از این محرک ها از واژه نخستین استفاده می کند و دیگر محرک ها را دومین و سومین و... می نامد. موضوع اصلی این مقاله روشن ساختن معنای «نخستین» در این عبارت هاست. پس از نقد و بررسی برخی احتمال ها و نظریات پیشنهاد این نوشتار آن است که واژه نخستین به دو صورت و در نتیجه به دو معنا به کار رود: گاه بدون لحاظ ارتباط محرک های نامتحرک بر همه آنها واژه نخستین اطلاق می شود و گاه برای بیان ارتباط آن ها. در صورت اول نخستین بودن همه محرک های نامتحرک از آن روست که همه آن ها مبدا حرکت های نخستین در سپهر های نخستین اند چرا که سپهرها و حکت هایشان نسبت به موجودات زمینی و حرکت هایشان نخستین اند. اما سپهرها نسبت به یکدیگر از لحاظ مکانی نخستین و دومین و سومین هستند و به این لحاظ مبدا حرکت سپهر نخستین محرک نخستین نامیده می شود و مبدا حرکت سپهر دومین محرک دومین و همین طور سایر مبداهای حرکت سپهرهای بعدی محرک های بعدی نامیده می شود.
۳۴۰.

متافیزیک و سیاست در اندیشه ی ارسطو و هگل

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان