فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴۹۹ مورد.
۲۶۷.

هابرماس؛ فراملیت و گسترش گستره عمومی

۲۷۲.

نسبیت و خشونت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۷۳
هستة‌ اصلی‌ مقاله، معطوف‌ به‌ بررسی‌ رابطة‌ «نسبی‌گرائی» با «خشونت‌ورزی» است‌ و در قبال‌ اد‌عای‌ سنتی‌ لیبرالها که‌ «یقین‌ و عقیده» را عامل‌ خشونت‌ اجتماعی‌ می‌دانند و دعوت‌ به‌ نسبیت‌ و شکاکیت‌ و سهل‌انگاری‌ در امر دین‌ می‌کنند، نویسنده، استدلال‌ می‌کند که‌ از قضأ، «نسبی‌گرائی» که‌ باب‌ احتجاج‌ و تفاهم‌ و استدلال‌ را می‌بندد، از حیث‌ تئوریک، موثرترین‌ تئوری‌ بنفع‌ «خشونت‌ اجتماعی» است‌ و در عمل‌ و تجربه‌ نیز فرهنگهای‌ نسبی‌گرا، حامل‌ خشونتهای‌ عینی‌ و اجتماعی‌ بیشتری‌ هستند.
۲۷۴.

صورت پردازی مفهوم انسان و چگونگی تأثیر آن بر اندیشه سیاسی؛هابز و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان فطرت طبیعت اندیشه سیاسی جوادی آملی توماس هابز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۵۵۶ تعداد دانلود : ۹۱۱
این مقاله در سه محور کلی انسان­شناسی در مفاهیم مورد نظر، از قبیل سرشت انسانی، تفسیر انسان، منشأ حق، روح، تحلیل عقلی زندگی اجتماعی، انگیزه انسان و یا عامل حرکت، حق و تکلیف، انسان پرومته­ای در مقابل مقام خلافت، دین، و ... و نیز شرح و تفصیل در تفارق آن، به این نتیجه دست یافته است که وجوه تفاوت، ناشی از نگرش طبیعت­گرای توماس هابز، در مقابل دیدگاه ترکیبی فطرت و طبیعت (با تأکید بر فطرت) جواد آملی به انسان است. این دوگانگی در نگاه به انسان به عنوان یکی از مبانی اساسی اندیشة سیاسی، موجب شده است تا در باور جوادی، قدرت مطلق در اختیار امام معصوم و سپس نایب عادل او قرار گیرد حال آنکه در نگاه هابز، قدرت مطلق بایستی در اختیار شاه باشد. گزاره مزبور، چگونگی تأثیر صورت­پردازی میان مفهوم انسان و اندیشة سیاسی در دستگاه فکری جوادی آملی و توماس هابز را نشان می­دهد.
۲۷۸.

کلک فلسفه سیاسی: نظام سیاسی آتن (نخستین بحث و انتقاد در مفهوم دموکراسی) پیش از عصر آتن، سرشت «اوکلوکراسی» آتتنی، هیپو داموس ملطی و اندیشه تغییر و تحول در کنستی توسیون)

۲۸۰.

نقد و بررسی قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: الهیات فمینیست الهیات فمینیست جنبش فمینیستی آموزهای فمینیستی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۵۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۱۳
الهیات فمینیستی، شاخه ای از الهیات مسیحی است که در واکنش به برخورد تبعیض آمیز الهیات سنتی مسیحی، نسبت به زنان شکل گرفته و با ارائه قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی، تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر بیان تاریخچه، عوامل شکل گیری و ویژگی های الهیات فمینیستی، به تبیین آموزه های اصلی مسیحیت بر اساس این مکتب الهیاتی می پردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که الهیات فمینیستی، به علت تأثیرپذیری شدید از جنبش فمینیستی و اقتضائات عصر جدید، به مسیری سوق یافت که هیچ گاه پیشگامان الهیات فمینیستی، تصوری از آن نداشته و شاید هم راضی به آن نبوده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان