فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
در نظریه ی وحدت متعالی ادیان، تمایز ظاهر و باطن دین تمایزی اساسی به شمار می آید که هم با نگرش مابعدالطبیعی به مراتب هستی و تمایز مطلق و نسبی پیوند دارد و هم با تمایز معرفت شناختی شریعت و طریقت و نیز با تمایز سنخ شناختی اهل ظاهر و اهل باطن گره خورده است. شوان در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی با تأکید بر منشأ الاهی دین و تمایزنهادن میان ظاهر و باطن دین و با توجه به تکثر و تنوع افراد و رعایت حاشیه ی بشری در نزول وحی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحی ها متناسب با ظرفیّت ها و قابلیّت های بشری می داند. از نظر او، کثرت صوَر قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در مراتب بالای وجود نیست و هرچند بیشتر افراد یا همان اهل ظاهر نمی توانند این وحدت بَرین را فهم کنند، عارفان اهل باطن به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل می شوند. نگرش همراه با احترام و مدارای اهل باطن به اهل ظاهر و برخلاف آن نگرش توأم با تردید و گهگاه خصمانه و خشونت آمیز اهل ظاهر به اهل باطن با توجه به تفاوت سنخ شناختی آنان قابل فهم و توجیه است. البته تمایز اهل ظاهر و اهل باطن در نظریه ی شوان و تأکید او بر توانایی معرفتی اهل باطن در فهم و دریافت وحدت متعالی ادیان منافاتی با زندگی دینی مؤمنان و سلوک معنوی پیروان ادیان ندارد که بیشترشان اهل ظاهر یا اهل شریعت هستند.
عقلانیت هدف-وسیله، چارچوبی برای عقلانیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عقلانیت علم نیازمند بستری برای طرح چیستی عقلانیت است، تا در چارچوب مفهومی از عقلانیت، بتوان چگونگی عقلانیت ماجرای علم را به تصویر کشید. نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا با استفاده از مفهوم عقلانیت هدف-وسیله، نشان دهد که چگونه می توان چنین بستری را فراهم آورد. برای این کار می بایست علم را به عنوان یک فرایند در نظر بگیریم که در آن با مفروض گرفتن اهدافی، می توان عقلانیت دستیابی به این اهداف را به واسطه مفهوم عقلانیت هدف-وسیله توجیه نمود. عقلانیت هدف-وسیله نیز به نوبه خود قابل تقسیم به دو گونه عقلانیت ابزاری و کل گرایانه می باشد و ما نشان می دهیم که برگرفتن مفهوم عقلانیت کل گرایانه برای داشتن یک مدل عقلانیت کارآمد برای علم، ضروری است. در ادامه، و برای ارائه یک نمونه پیاده سازی برای چارچوب ارائه شده، مدل های عقلانیت علم لری لاودن را با استفاده از چارچوب مفهومی عقلانیت ابزاری و کل گرایانه مورد بازسازی قرار می دهیم، تا توانایی مفهومی عقلانیت هدف-وسیله، و نیز رشد و ترقی مدل های مذکور در گذر از گونه های این نوع عقلانیت را نشان دهیم.
تأملی روش شناختی در تعیّن معرفتی پدیدارشناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پدیدارشناسی دین، نزد بسیاری از دین پژوهان مقبول افتاده است. این روی آورد تحت تأثیر پدیدارشناسی هوسرل، وارد گستره دین پژوهی شد. مؤلفه های بنیادینِ پدیدارشناسی دین عبارتند از: توصیف پدیدارهای دینی به صورت صرف و عاری از تبیین، تمرکز بر حیث التفاتیِ نهفته در پدیدارهای دینی، مقابله با تحویلی نگری، تعلیقِ همه پیش فرض ها و پیش دانسته ها و تلاش برای شهود ذاتِ دین. پدایدرشناسی دین، فاقدِ همه ابعاد یک نظام شناختاری کامل است؛ لذا نمی توان آن را یک دانش مستقلِ بهره مند از تعین معرفتی تامّ دانست. پدیدارشناسی دین در کارآمدترین حالت صرفاً یک روی آوردِ متعلق به مقام گردآوری است، نه یک دانش مستقل و نه روشی برای مقام داوری. توقف در توصیفِ صرف، غفلت از تبیین و توجیه، ناکارآمدی در پیشگیری و درمانِ تحویلی نگری، ابتنا بر مفاهیم کلی و مبهم، فقدان الگوی مطالعاتی مشخص و برنامه پژوهشی مدون، فقدان روش های کارآمد برای سنجش نظریه ها در مقام داوری و امعان در مقام گردآوری، موجب ناکارآمدی پدیدارشناسی دین به منزله منطق فهم دین شده است.
بررسی دیدگاه معرفت شناختی کالینگ وود و دلالت های آن در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی معرفت شناختی در مطالعات برنامه درسی همواره میان صاحب نظران مورد بحث بوده است. در مقاله حاضر، دیدگاه معرفت شناختی کالینگ وود، یکی از برجسته ترین فیلسوفان قرن بیستم، مورد بررسی قرار گرفته است. از نکات مهم دیدگاه معرفت شناختی او می توان به «در هم تنیدگی تاریخ و فلسفه» اشاره کرد. با چنین پیش فرضی می توان برنامه درسی ای فعال تر را برای موضوعات درسی طراحی کرد، به طوری که دانش آموزان با دروس مختلف در بستر تاریخ مواجه شوند و اندیشه های مختلف را بازسازی کنند. روش تحقیقی که در این مقاله به کار گرفته شده، روش تحلیلی و استنتاجی است.
جایگاه هگل در پراگماتیسم آمریکایی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
این مقاله میکوشد جایگاه هگل را به طور مختصر در پراگماتیسم آمریکایی (کلاسیک و جدید) در دوبخش بررسی کند. بخش نخست به بررسی جایگاه هگل در پراگماتیسم کلاسیک و بخش دوم نیز به ارزیابی همین جایگاه در نئوپراگماتیسم می پردازد. در بین پراگماتیست های کلاسیک هر سه فیلسوف کلیدی در تبیین اندیشه های پراگماتیکی خود به هگل متوسل شده اند ولی هم رویکردی ایجابی به او داشتند و هم اعتراف نموده اند تا چه حد هگلی هستند؛ مثل دیویی که اصطلاح دیالکتیک هگل را به کار می برد و هم اینکه رویکرد سلبی به او دارند و برخی دیدگاه های او را که در تضاد با رویکرد پراگماتیکی است رد می کنند؛ مثل جیمز که فلسفه هگل را به امپریالیستی بودن متهم می نماید و معتقد است که امر جزئی و فردی را فدای امر کلی و انتزاعی می کند. در بین پراگماتیست های جدید نیز بیش از همه رورتی و براندوم در فلسفه خودشان رویکرد هگلی اتخاذ نموده اند. برای مثال رورتی تاریخ گرایی خود را مدیون هگل دانسته و دیالکتیک هگل را در بستر فرهنگ ادبی به نقد ادبی تعبیر نموده است. رابرت براندوم نیز به هگلی بودن خود آشکارا اعتراف نموده و بحث هنجاریت و اجتماعی بودن مفاهیم و نیز نظریه کل گرایی خود را وامدار هگل دانسته و از او تفسیر پراگماتیستی-تحلیلی ارائه داده است.
رابطه فلسفه و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه دین و عقل همواره در تاریخ تفکر بشرى بحث انگیز بوده است. ازآنجاکه آشکارترین ظهور عقل در فلسفه است، بحث دین و عقل به بحث دین و فلسفه نیز کشیده شده است. در این نوشتار پس از تعریف فلسفه و دین، دیدگاه برخى از اندیشمندان اسلامى و غربى را در این باره بررسى مى کنیم. برخى از کسانى که میان دین و فلسفه هماهنگى نمى بینند، معتقدند که دین بر عقل مقدم است و تمسک به عقل در فهم دین مجاز نیست؛ برخى نیز عقل را مقدم بر دین مى دانند. بیشتر اندیشمندان اسلامى تعارضى میان عقل و دین و در نتیجه ناسازگارى ذاتى میان دین و فلسفه نمى بینند و معتقدند که حکم صریح و قطعى عقل با حکم قطعى شرع هرگز تعارضى نخواهد داشت و در صورت مشاهده تعارض حکم قطعى عقل با حکم ظنى شرع، باید حکم ظنى شرع را تأویل کرد.
بررسی و نقد اخلاق تکاملی توصیفی و اخلاق تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
تحقیق حاضر، کوشش بدیعی در راستای بررسی تأثیر نظریه تکامل در قلمرو اخلاق تجربی است. اخلاق تکاملی در دوره معاصر در سه شاخه توصیفی، تجویزی و فرااخلاق قرار دارد. اخلاق تکاملی توصیفی می کوشد باورهای اخلاقی انسان را از منظر تکاملی توصیف کند و بیشترین توفیق را در این زمینه نسبت به دو قسم دیگر دارد. اخلاق تکاملی تجویزی و فرااخلاق برخلاف اخلاق تکاملی توصیفی با اخلاق هنجاری سروکار دارند.
در این مقاله، با بررسی سه شاخه اخلاق تکاملی و تفکیک اخلاق تجربی از اخلاق در معنای هنجاری، معتقدیم که باوجود پذیرش تأثیر بیولوژی بر اخلاق، چالش های جدی در برابر اخلاق تکاملی توصیفی وجود دارد و به نظر می رسد که این فرضیه در برابر نظریه های رقیب توانمندی مانند «تفکر اخلاقی مستقل» تاب مقاومت ندارد. از طرفی این نظریه در تعارض بسیار جدی با مبانی اخلاق دینی است.
مدلول معجزه از دیدگاه علامه طباطبایی و سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتاً معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت می دانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطه ای میان یک عمل خارق العاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. می توان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی در دلالت معجزه، صدق مدعی نبوت پیامبر است.
دیدگاه اندیشمندان غربی در این مورد، انسجام و روشنایی لازم را ندارد. در سنت فلسفی الهیاتی غربی از راه معجزه بر وجود خداوند استدلال می شود و فلاسفة غربی تأکید دارند معجزه بر صدق و درستی تعالیم و آموزه های دینی خاص گواهی می دهد و موجب رجحان یک دین بر دین دیگر می شود. از میان اندیشمندان مسلمان علامه طباطبایی بر خلاف بسیاری، راه شناخت انبیا را منحصر در معجزه می داند. و از میان اندیشمندان غربی نیز سویین برن در برخی تعبیرات خود مدلول معجزه را اثبات نبوت معجزه گر می داند. علامه طباطبایی و سویین برن در خصوص مفهوم معجزه برخی نظرات مشترک دارند، ولی در خصوص مدلول معجزه دیدگاه متفاوتی دارند؛ زیرا سویین برن مدلول معجزه را اثبات وجود خدا و درستی تعالیم پیامبر می داند در حالی که علامه طباطبایی مدلول معجزه را فقط صدق مدعی نبوت می داند.
ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه شرایع الهی از یک سرچشمه صادر شده اند و دین حقیقتی زنده و فراتر از حوادث و تغییرات تاریخی است. در باطن دین، حقیقت واحدی نهفته که به صور گوناگون در شریعت های مختلف و در ادوار تاریخی متجلی شده است. قرآن در این زمینه می فرماید: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ» (شوری:13). این حقیقت نشان می دهد ادیان توحیدی این ظرفیت را دارند که در تعامل و ارتباط با یکدیگر در عرصه های متعدد بین-المللی ایفای نقش کنند؛ زیرا اگر ادیان ظرفیت هم گرایی و تعامل با یکدیگر را نداشته باشند چگونه می توانند در کنار هم در یک عرصه بین المللی وارد شده و ایفای نقش کنند. در بحث نظری و تئوری پیرامون فرهنگ سازی ادیان توحیدی کشف ظرفیت های ادیان توحیدی و تحلیل آن ها کافی است؛ اما در حوزه کاربردی اولین موضوعی که در بحث ظرفیت ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی باید اثبات شود ظرفیت تعامل و هم گرایی ادیان با یکدیگر است. چنان که این ظرفیت اثبات شد، باید به ظرفیت سازی پرداخت تا این مهم تحقق یابد. پس از هم گرایی است که کشف ظرفیت-های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی گامی به منظور ظرفیت سازی ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی است. جستار حاضر، یک مطالعه ی کیفی است که با مطالعه ی اسناد، بانک های اطلاعاتی، مقالات و کتب ادیان توحیدی، فرهنگ و فرهنگ سازی، و کتب تمدن، با رویکرد ظرفیت سازی شکل گرفته و بر اساس تحلیل محتوا، انسجام یافته است. جامعه پژوهش، شامل کلیه اسناد، مدارک و منابع مرتبط با موضوع بحث است. بر اساس یافته های این مقاله، بحث از ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی یک بحث کاربردی است که کشف ظرفیت ها در کنار ظرفیت سازی باید صورت گرفته و قبل از هر اقدامی باید تعامل و هم گرایی ادیان توحیدی ظرفیت سازی شود. ازمهمترین ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی، وجود ظرفیت حضور در عرصه بین الملل ادیان است.
«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون×(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام یافته ترین و کامل ترین صورت بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره ی افلاطون را طی سه گام تبیین می کند. وی در گام نخست، ادعا می کند که افلاطون تنها کسی است که موضوع راستین الهیات به مثابه ی فلسفه ی اولی را مشخص و روش معرفت شناسی مطابق با آن را معین ساخته است. در گام دوم، پروکلوس با طرح ایده ی انواع مختلف گفتمان های الهیاتی، می کوشد اثبات کند که اهتمام اصلی افلاطون در سراسر آثارش، الهیات بوده و تعالیم الهیاتی او با تعالیم الهیات دانان سنت دینی یونان باستان کاملاً هماهنگ است. پروکلوس در گام سوم، ادعا می کند که بخش دوم گفت وگوی پارمنیدس افلاطون، حاوی کل نظام الهیاتی وی است و گفت وگوهای دیگر افلاطون را باید با ارجاع به این رساله، که در واقع نوعی الهیات سیستماتیک است، تفسیر کرد.
تحلیل و بررسی عناصر عرفانی کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع عرفان مسیحی کتاب مقدس است. در عهد قدیم، مواجهة مستقیم و هم صحبتی با خدا، تحقق معجزات و به طورکلی مشارکت خداوند در تاریخ بشریت، مورد توجه عارفان مسیحی از صدر اول مسیحیت بوده است. در عهد جدید و در اناجیل همنوا، هدف سیر انسان وصول به ملکوت ترسیم شده و راه رسیدن به این هدف، در انکار نفس و تبعیت از عیسی علیه السلام دانسته شده است. در انجیل یوحنا جایگاه عیسی علیه السلام به عنوان طریق کمال برجسته تر بیان شده است. در این انجیل، عیسی علیه السلام کلمة خدا، مقدم بر خلقت همه مخلوقات و واسطة در آفرینش است و وصول به کمال انسان ها نیز جز از تشبه و اتحاد با او میسر نیست. در این انجیل، راه وصول به عیسی عبادت و رعایت احکام بیان شده است. اما پولس، با تقویت جایگاه عیسی مسیح، که بسیار مورد توجه برخی عارفان بعد از وی واقع شد، حیات حقیقی انسان را در ارتباط و اتحاد با عیسی معرفی می کند. در این مسیر، برخلاف تعالیم روشن عیسی علیه السلام ، حتی رعایت احکام و شریعت هم بی اثر شمرده می شود.
بررسی رابطه ی مفهوم نماد و استعاره در اندیشه ی ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به تبیین مفهوم نماد و استعاره در اندیشه ی ریکور پرداخته، سپس تلاش می شود رابطه ی آن دو، در چشم انداز کلی فلسفه ی وی، به نحوی مورد بررسی قرار گیرد که بتواند پاسخگوی سؤالات زیر باشد: آیا مفهوم نماد و استعاره در ریکور به یک معنا به کار می روند یا در دو حوزه ی کاملا متفاوت معنا می شوند؟ نحوه ی رابطه ی این دو مفهوم در تفکر ریکور به چه صورت است، آیا ارتباط مفهومی یا کارکردی با یکدیگر دارند؟ ریکور چگونه از هریک از این مفاهیم برای بسط هرمنوتیک خود بهره می برد؟ ریکور ضمن تبیین این مفاهیم، تلاش می کند هر یک را از طریق دیگری معنا نماید و میان آن دو وجه اشتراکی قائل می شود که می تواند سرچشمه ی ارتباط و بسط معنای آن ها باشد. وی با اشاره به ویژگی زبانی بودن نماد و استعاره و از این رو تفسیرپذیر بودن آن ها، میان آن دو کارکرد مشترکی در حوزه های مربوط به معرفت شناسی و هستی شناسی لحاظ می نماید.. باتوجه به محوریت مبحث نماد و استعاره در هرمنوتیک ریکور، پژوهش حاضر می تواند در فهم کلی هرمنوتیک وی و درک تمایز آن با اندیشه ی فلاسفه ی هرمنوتیک دیگر، نقش بنیادینی داشته باشد.
اتانازی از منظر وظیفه گرایی عقل باور کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتانازی، از جمله مسائل مطرح در مراقبت های پایان حیات است. بسیاری از انسانها، خواهان آن هستند که در پایان عمر خود، درد و رنجی نبینند و سربار دیگر اعضای خانواده خویش نباشند؛ در کنار این افراد، پزشکان زیادی می کوشند تا مرگ راحت و آرامی برای آنها مهیا کنند. بعضی از اَشکال اتانازی، هم اکنون به صورت قانونی در برخی از کشورهای جهان در حال انجام اند و یا روند قانونی شدن را طی می کنند؛ البته، این پدیده مخالفان بسیار جدی ای نیز دارد. در میان بررسی های پزشکی، فقهی، حقوقی، اخلاقی و...، تحلیل اخلاقی اتانازی جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله، اتانازی را از منظر وظیفه گرایی عقل باور، با توجه به پاره ای از مهمترین اصول و مبانی اخلاقی کانت که یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق است، مورد مداقه قرار داده تا رَوایی انواع مختلف آن را بررسی کند. در این بررسی نشان داده شده که صرفاً دو نوع از اتانازی را می توان بر پایه این اصول و مبانی مجاز دانست.
ترابط لطف و فیض با تکلیف از دیدگاه امامیه و کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه لطف و فیض با تکلیف، از مباحث قابل تأمل در دو مذهب امامیه و مسیحیت کاتولیک است. هرچند دو اصل «لطف» در امامیه، و «فیض» در مسیحیت کاتولیک، در جهت دستیابى انسان ها به سعادت و رستگارى مطرح شده اند، اما در ارتباط با تکلیف، نتایج یکسانى نداشته و راه متفاوتى را طى کردند. مقاله حاضر به روش تطبیقى و با رویکرد اسنادى، درصدد است نشان دهد در کلام امامیه، عمل به تکلیف و شریعت، تحقق بخش موضوع قاعده لطف است، اما در الهیات کاتولیک، محوریت با اصلِ فیض است، و عمل به شریعت، بسیار کم رنگ است. در واقع، اصل ثابت موردنظر در قاعده لطف، مسئله تکلیف است و تحقق لطف الهى براى هدایت و راهنمایى به تکلیف است، اما رکن ثابتِ موردنظر در آموزه فیض، خود فیض مسیح است که ظهور آن، الغاى تکلیف و شریعت انبیا را به همراه داشت. اعمال، احکام اخلاقى و آیین هاى صادرشده از سوى مسیح و کلیساى کاتولیک در واقع براى کسب فیض الهى مقرر شده اند.
وجوه اشتراک و افتراق فکری هوس رل و دک ارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفه هوسرل با همه پیچیدگی ها و جهت گیری های خاص خود، متأثر از آموزه های دکارت است؛ به طوری که روح کلی اندیشه های او را باید دکارتی دانست. برای فهم بهتر و دقیق تر فلسفه هوسرل می توان به میراث وی از دکارت توجه و وجوه اشتراک و افتراق فکری آن دو را ذیل هدف، روش و پیشرفتشان بررسی کرد. شباهت و تفاوت اصلی هردو در استفاده از شک، ظرفیت و امکانات آن است.
زبان از نظر افلاطون و هیدگر: یک بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
هدف این مقاله مطالعه ای مقایسه ای میان دیدگاه افلاطون و هیدگر درباره زبان است. آنچه امکان این مقایسه را فراهم می آورد این نکته است که هم افلاطون و هم هیدگر، پرسش از زبان را به پرسش از وجود پیوند می زنند. به عبارت دیگر این دو متفکر زبان را «در نسبت با وجود» مورد مطالعه قرار می دهند. ذات و حقیقت زبان نزد افلاطون و هیدگر، هر دو، به موجب همین ربط و پیوند با وجود عبارت است از «آشکارکنندگی وجود یا موجودات». اما تفاوت و جدایی ایشان درست در همین دیدگاه ظاهراً یکسان است. زیرا ساز و کار آشکاری وجود در زبان، و حدود و مرزهای آن نزد هر یک به گونه ای متفاوت با دیگری است. ریشه این تفاوت را نهایتاً باید در نگرش بنیادی ایشان به انسان، وجود، و نسبت میان آنها جست.
خدا، تأثرناپذیری و رنج: نقد و بررسی آموزه تأثرناپذیری الوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر، به این پرسش می پردازیم که «آیا ممکن است خداوند از رنج و درد موجودات، بخصوص انسان، به واسطه شرور در عالم اندوهگین نشود؟». به نظر می رسد پاسخ مثبت به این پرسش مستلزم ناسازگاری میان کمال اخلاقی و علم مطلق خداوند با تأثرناپذیری او باشد، زیرا علم در این گونه موارد یعنی فهم حالت های افراد که در اینجا همان رنج کشیدن بشر از شرور است. بنابراین اگر خدا رنج نمی کشد، چگونه رنج بشر را درک می کند؟ از سوی دیگر کمال اخلاقی خدا مستلزم عشق او به مخلوقاتش است و عشق ورزی همدلی میان عاشق و معشوق را منجر می شود. پس چگونه می توان پذیرفت که معشوق، یعنی انسان، در رنج باشد، اما عاشق از این رنج، هیچ اندوهی به خود راه ندهد؟
اما قائلان به تأثرناپذیری خدا، اشکال هایی را بر فرض تأثرپذیری خدا ایراد کرده اند؛ از جمله اینکه تأثرپذیری خدا با دو مشکل مواجه می شود: اول با تغیرناپذیری در تناقض است و دوم از بهجت کامل خدا می کاهد. در پاسخ به ایرادِ استلزام میان تأثرپذیری و تغییرپذیری می توان از علم پیشین الهی مدد گرفت و در پاسخ به ایراد «رنج کشیدن و نقص در بهجت خدا» می توان تبیینی ارائه کرد که بر اساس آن متعلق بهجت الوهی «ذات خدا با تمام کمالات اوست» و اندوه حاصل از رنج دیگری به نقص در کمال ذاتی خدا و در نتیجه کاهش بهجت الوهی منجر نخواهد شد.
درون گرایی و دیدگاه ویتکنشتاین در بحث زبان خصوصی (Introspection and Wittgenstein's View on Private Language Argument )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال زبان خصوصی از مهم ترین مباحث دورة دوم فلسفی ویتگنشتاین به شمار می رود. آنچه در این باب اهمیّت دارد، این مسئله است که آیا انسان می تواند در خلوتگاه خود، زبانی اختصاصی ایجاد نماید که الفاظ آن تنها برای خود او معنادار باشد؟ ویتگنشتاین با ارجاع به فقدان شرط معناداری هویّات درونی و احساسات و نیز با ردّ خصوصی بودن الفاظ و عبارات و بیان توهّمی بودن آن، مدّعی است که چنین زبانی قابل تصوّر نیست، چراکه باور دارد زبان احساس وابسته به دنیای فیزیکی است و شکل گیری یک زبان مرهون به کارگیری گرامری است که تنها در اجتماع زبانی تکوّن می یابد. در مقالة حاضر، ابتدا به شرح مفهوم «درون نگری» خواهیم پرداخت تا درک بهتری از دیدگاه وی در باب استدلال زبان خصوصی به دست آوریم. در گام بعدی، دیدگاه ویتگنشتاین را در باب استدلال زبان خصوصی که مبتنی بر دو مفهوم کلیدی شرط معناداری و استدلال پیروی از قاعده است، مورد بررسی قرار داده، نشان خواهیم داد که او چگونه با یک برداشت واقع گرایانه از معنا، استدلال خود را صورت بندی می کند.
عینیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه اعتبارگرایی جان راولز و توصیه گرایی هیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان راولز و ریچارد مروین هیر در دیدگاه های فرا اخلاقی خود که به ترتیب با عنوان های: «اعتبارگرایی» و «توصیه گرایی» شناخته می شوند، از موضعی ضد واقع گرایانه به نقد دیدگاه سنتی درباره ی عینیت پرداخته اند. هردو اندیشمند وجود حقایقی اخلاقی که مستقل از فاعل اخلاقی در عالم خارج وجود داشته باشد را انکار می نمایند؛ و با شهود گرایی به عنوان نماینده ی این تلقی از عینیت مخالفت می ورزند. در عین حال این دو اندیشمند خود را معتقد به عینیت اصول اخلاقی معرفی می کنند. به اعتقاد آنان قابلیت صدق و کذب، تعمیم پذیری و امکان استدلال اخلاقی از شرایط لازم عینیت در اخلاق هستند و نظریات آنان این شرایط را برآورده می سازد. این شرایط در نظریه ی راولز از طریق نقش کلیدی «بی طرفی» و «انصاف» و در نظر هیر با تأکید بر «فرض خویشتن در موقعیت دیگران» حاصل می گردد. بدین سان آنان برای گریز از «سوبژکتیویسم» از مفهوم دیگری از عینیت دفاع می کنند که ویژگی اصلی آن کلیت و همگانی بودن است؛ و در اندیشه های کانتی ریشه دارد. هر چند این دو دیدگاه ضد واقع گرایانه هستند اما نظریه ی راولز شناخت گرایانه و توصیف گرایانه است و در مقابل هیر از نا شناخت گرایی و توصیف ناگروی دفاع می کند. هدف گفتار حاضر پژوهش در موارد تشابه و اختلاف این دو دیدگاه در موضوع عینیت در اخلاق است.