در این مقاله سعی بر آن است تا گوشه ای از مبانی دینی و اساطیری نمایش های سنتی هند - نمایش های رقصی و رقص های نمایشی - را مورد بررسی قرار داده و ارتباط این رقص ها را با عقاید و آرای هندوان ( به طرزی غریب ، این دو پیوندی تنگاتنگ دارند ) شرح دهیم . نمایش های رقصی هند ، ریشه در قص های خدایان هندی - بویژه شیوا - دارد و نشانگر مراحل گوناگون آفرینش ، چگونگی شکل گیری این قوم و نحوه تسلط آنها بر سزمین هند ، است . همچنین شرح اصول عقاید هندوان را از طریق پرداختن به داستان های اساطیری و حرکات نمادین به انجام می رساند ...
این مقاله با بحث دربارة اهمیت موسیقی و رقص و توجه به آنها در انسانشناسی آغاز میشود. سپس وضع موسیقی و رقص در انسانشناسی و تاریخچة توجه به آنها در این رشته بررسی میشود. بحث بعدی دربارة مطالعة نظاممند رقص با عناوینی چون رقصشناسی و رقصشناسی قومی و مردمشناسی رقص است و در آن، از اهمیت تحقیقات لوماکس در حوزة رقص و موسیقی سخن رفته است. آثار فناوری در مطالعة رقص و موسیقی از دیگر موضوعات مقاله است. در ادامه، پاسخهای سرخپوستان سویا به سوالات انسانشناسی دربارة موسیقی و رقص آنان دستمایة بررسی این موضوعات قرار گرفته است: نسبت آواز و رقص و تعاریف وجود آنها در فرهنگها؛ جنبههای فیزیولوژیک رقص و موسیقی؛ موسیقی و تولید اقتصادی؛ اجرا و ارزش؛ موسیقی و هویت اجتماع؛ نوآوری و تغییر در موسیقی و رقص.این مقاله ترجمهای است از: Anthony Seeger، “Music and Dance،” in: Tim Ingold(ed.)، Companion Encyclopedia of Anthropology، (London/ New York، Routledge، 2005).
یزدگرد یکُم. 399-420 میلادی با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و پایان بخشیدن به پیگردها و آزارهای گهگاه مسیحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهنده جنگ با دشمن دیرینه ایران را به خشم آورد و هم آزردگی و ناخشنودی موبدان زردشتی را که هیچگاه چشم دیدن بردباری مذهبی شهریاران ایران و گسترش فزاینده آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند. از این رو، در سُنَّت تاریخنگاری ساسانیان، که بازتاب دیدگاه موبدان و بزرگان زردشتی است، گویا بیش تر در واکنش به بردباری و شکیبایی مذهبی یزدگرد با یهودیان و مسیحیان، او چهره فرمانروایی گناهکار، خشن و ستمگر به خود می گیرد. گذشته از این چهره زشت یزدگرد، دو چهره دیگر هم از او، در ادبیات یهودی و مسیحی، به چشم می آید. گزارش های یهودی که از پیوند دوستانه یزدگرد با یهودیان سخن می گویند، او را بسیار نیک خواه و هوادار یهودیان و همچون یک کوروش دیگر می خوانند و مسیحیان همروزگار یزدگرد، او را فرمانروایی پیروزمند و نیک و همچون یک کنستانتین دیگر برای دنیای مسیحیت می انگاشتند. در این پژوهش، کوشش خواهد شد از دیدگاه زردشتیان، یهودیان و مسیحیان، به توصیف این سه چهره یزدگرد و واکاوی ناسازگاری نگاه سُنَّت ایرانی با گزارش های یهودی و مسیحی درباره دوره فرمانروایی یزدگرد پرداخته شود.