به مناسبت همایش صفییالدین ارموی، در زمستان 1383، نسخة خطّی الرسالة الشرفیة فی النسب التألیفیة (متعلق به دانشگاه ییل) به همت فرهنگستان هنر چاپ شد. در این چاپ عکسی، اشکالاتی از حیث مشخصات روی جلد و شیوة شمارهگذاری و ترتیب قرارگرفتن صفحات راه یافته که توجه به برخی از آنها برای استفاده از این اثر ضروری است.
سنت گرایان به عنوان اندیشه ای نوپا در عرصة تفکرات مابعدالطبیعی و فلسفی و عرفانی توانسته اند جایگاهی در میان اندیشة امروزمان کسب کنند؛ جایگاهی که سعی دارد تا در باب تمام مظاهر تمدن، داد سخن دهد و برآمده از احساسات است نه از تفکر و استدلال.
هنر اسلامی و اقسام مختلف آن نظیر خوشنویسی، معماری، فلزکاری، صنایع دستی، نگارگری و حتی هنرهای نمایشی همچون تعزیه نیز در معرض تفسیر و بررسی سنت گرایان بوده است، به طوری که با پیوند هنر و تمدن اسلامیِ برآمده از قلب دین الهی، هنر تبدیل به مظهری تام از جلوة زیبایی الهی می شود. در این میان خوشنویسی نیز به عنوان یکی از اقسام اصلی هنر اسلامی که به تعبیر سنت گرایان هنر قدسی محسوب می شود، مورد توجه جدی بوده به طوری که سنت گرایانی همچون سید حسین نصر، تیتوس بورکهارت و سنت گرای شهیر معاصر، مارتین لینگز در باب سرآغاز تا سیر تحولات خوشنویسی اسلامی، داد سخن داده اند.
در این پژوهش تلاش شده تا ضمن بررسی دیدگاه سنت گرایان در خصوص علل پیدایش خوشنویسی، آنها را در بوتة نقد علمی بسنجیم و در این راه از مستندات تاریخی و همچنین تحلیل سخنان خود سنت گرایان در مورد خوشنویسی و همچنین دیگر مسایل مرتبط با هنر یا متافیزیک هنر، کمک گرفته ایم. در میان تمامی عللی که سنت گرایان برای سرآغاز هنر خوشنویسی نقل کردند، هیچ کدام از آزمون علمی سربلند بیرون نیامد، به طوری که همگی مورد انتقاد قرار گرفته و تمامی پنج منشأ که ایشان برای خوشنویسی اسلامی نقل کرده و مورد بررسی قرار داده اند، رد شد. نتیجة حاصل از این پژوهش آن است که دیدگاه سنت گرایان در مورد سرآغاز هنر خوشنویسی فاقد وجاهت علمی بوده و نمی تواند ذهن پژوهشگر پرسشگر را اقناع علمی کند.