فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
مرزهای تمایز در مصرف کالاهای فرهنگی: مصرف موسیقی در بین جوانان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مرزبندی های تمایزبخش در حیطه مصرف موسیقی در میان جوانان بوده است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل داده اند که از بین آنها 315 نفر نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، بین میزان مذهبی بودن، با تمامی مؤلفه های ترجیحات موسیقیایی به جز موسیقی پاپ ایرانی تولید شده در داخل، موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی محلی اقوام ایرانی، رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل تفاوت میانگین ها نیز حاکی از آن بود که تنها در متغیرهای ترجیحات موسیقیایی پاپ ایرانی تولید شده در داخل و موسیقی محلی اقوام ایرانی، اختلاف بین زنان و مردان معنادار است. همچنین نتایج نشان از رابطه نه چندان نظام مند درآمد بر ترجیح موسیقی جوانان ایرانی دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، شناسایی نیازهای فرهنگی جوانان در حیطه ترجیحات موسیقیایی و پاسخ مناسب به این نیازها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.ترجیح موسیقی، مذهب، درآمد، دانشجویان
مرزهای تمایز در مصرف کالاهای فرهنگی: مصرف موسیقی در بستر قومی و مذهبی
حوزه های تخصصی:
ترجیح موسیقی یکی از پدید های مورد مطالعه در جامعه شاسی فرهنگی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مرزبندی های تمایز بخش در حیطه مصرف موسیقی صورت گرفت. بدین ترتیب ابتدا با مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهشی در این حیطه به بررسی رابطه قومیت، جنسیت، درآمد و مذهب با مصرف و ترجیح موسیقایی پرداختیم. در این مطالعه از روش پیمایش استفاده شده است. ابزار تحقیق در این تحقیق، پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان دانشگاه شیراز می باشند. نمونه آماری در این تحقیق 315 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. از این تعداد 173 نفر مرد و 142 نفر زن می باشند. نتایج نشان از اثر معنادار جنسیت و قومیت و مذهب بر ترجیح موسیقایی و اثر نه چندان نظام مند درآمد بر این ترجیح داشت. یافته ها با کمک نظریات این حیطه مورد بحث قرار گرفت.
کاوش در فرآیند تأثیر نرم افزارهای قرآنی بر فهم قرآنی کودکان از دیدگاه مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه های نرم افزاری به مثابه ساختاری تعیّن بخش نقش اساسی در ساحت های گوناگون زندگی انسان ها ایفا کرده اند. بخشی از نرم افزارهای تولید شده ناظر به معارف قرآنی است که از سوی بسیاری از مؤسسات قرآنی، تولید و در جهت فهم بهتر قرآن کریم در دسترس دین داران و فرزندان آن ها قرار می گیرد. این پژوهش با استفاده از رویکرد برساخت گرایی اجتماعی به کاوش در تأثیر این نرم افزارها به عنوان بستری برای شکل گیری فهم قرآنی کودکان 6 تا 12 سال می پردازد. رویکرد در این پژوهش کیفی است و از روش زمینه ای برای تحلیل داده های استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از روش مشاهده آزاد و تکنیک مصاحبه نیم ساخت یافته گردآوری شده اند. براساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 20 نفر از مادرانی که از نر م افزارهای قرآنی آموزشی دو فرشته آسمانی و صبا استفاده می کنند در این مطالعه شرکت داده شده و نگاه آن ها به تأثیر این نرم افزارها بر فهم معارف قرآنی کودکان شان مورد کاوش قرار گرفت. یافته های به دست آمده شامل پنج مقوله عمده به شرح زیر می باشند: تسهیل گری، مثبت نگری، فکر تعمیم یافته، ساخت هنجارمند، توانمندسازی. مقوله هسته این بررسی نیز «نگرش استعلایی» است که سایر مقولات عمده را در بر می گیرد.