نگاره های ایرانی در کنار متون ادب فارسی، بخشی ارزشمند در هنر ایران به شمار می آیند. در بررسی این نگاره ها، به نگاهی هماهنگ و متقابل میان متون ادبی و نگاره های ترسیم شده برمی خوریم که از ویژگی های غیر قابل انکار نقاشی سنتی ایرانی است. نزدیکی میان هنر و ادبیات سبب ایجاد وجوه مشترکی میان این دو شیوه ی بیانی شده است. چگونگی بهره گیری نگارگر از دستاوردهای ادبی در اثر خود – از جمله نمادهای ادبی – یکی از ویژگی های شاخص نقاشی سنتی ایرانی است که برخی از آن ها از قدرت القایی بالاتری برخوردار بوده و در نگاره ها و متون حضور بارزتری دارند. در این مقاله، سعی شده است برخی از این نمادهای مشترک شناسایی گردند وبه بازخوانی دو نمونه ازنگاره های عاشقانه در نگارگری سنتی ایران با عنوان: " فرهاد ، شیرین و اسبش را بر روی دوش حمل می کند." و" دیدار شیرین و فرهاد در کوه بیستون". به عنوان شاهد مثال، پرداخته شود. نوع برخورد نگارگر و تاثیر او از متن ادبی و نمادهای کلامی و همچنین چگونگی ورود این نمادها در نگاره ها و میزان شباهت آن ها با همتای ادبی خود، دراین مقاله، مد نظر بوده است.
در این مقاله تلاش گردیده به طور اجمالی در خصوص سیر تحول هنر تصویرسازی ((Illustration در صدر اسلام و علل افت و خیز آن در آن دوره بیان شود؛ انبوه آثار تصویرسازی شده به دست آمده درطول تاریخ دین مبین اسلام، و بیان مطالب مختلف ضد و نقیض در باب حرمت یا عدم حرمت آن لزوم بررسی مکرر موضوع را می طلبد. در حال حاضر علیرغم وجود مباحث استدلالی و نیز فتاوای دینی مثبت در خصوص لزوم بهره گیری از شیوه های مختلف هنری جهت تنویر افکار عمومی، در خصوص حقایق تاریخی اسلام و نیز بیان مفاهیم علمی، ادبی و اجتماعی، شاهد اظهار نظر تعداد اندکی از افرادی هستیم که همواره از دین پدیده ای سخت و غامض می سازند و جامعه اسلامی را نسبت به شیوه های مفید و مؤثر به شک و تردید می اندازند.