فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی و پژوهش های متنوعی درباره ویژگی های مختلف سفال در تمدن سیلک صورت گرفته است....
رمزاندیشی ایرانیان باستان در خصوص نقش مایه عقاب و انعکاس آن روی برخی مصنوعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه جایگاه نمادین و اساطیری نقش مایه عقاب در خلال رمزپردازی های ایرانیان باستان، و کشف تصاویر آن بر روی برخی مصنوعات همچون تندیس ها و نقوش برجسته، فلزکاری ها، مسکوکات و منسوجات، از دوران هخامنشیان تا ساسانیان (قبل از اسلام) و نیز تحلیل میزان تاثیر و تاثیرات این نگاره در نقش مایه های سرزمین ها باستانی دیگر مانند یونان، روم و مصر می باشد.
بررسی تطبیقی موجودات تلفیقی درهنر ایران و میان رودان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
موجودات تلفیقی که بر مهرها، نقش برجسته ها و به شکل پیکره و اشکال گوناگون تجسم یافته اند، ترکیبی از جانوران گوناگون اند که در دنیای واقعی نظیری ندارند....
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
کهن مهرها نشانه هویت و مالکیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مهرها یکی از ظریف ترین آثار مصنوع دست بشر است این آثار ذیقیمت و اصیل مدارکی برای شناخت و فهم، هنر و اندیشه، عقاید، سنت ها و شیوه زندگی مردم دوران گذشته به حساب می آیند....
تفسیری بر شباهت های موجود میان آثار فرهنگ بلخی - مروی و شهر سوخته
حوزه های تخصصی:
فرهنگ بلخی-مروی، پیشینه و منشأ شکل گیری آن، ارتباطات درون و برون منطقه ای و تفسیر برخی از شباهت ها در تولیدات و دست ساخته های این فرهنگ با مناطق هم جوارش، یکی از مهم ترین مباحث و مسائل باستان شناسی مرتبط با این فرهنگ است. وجود برخی از شباهت ها میان این فرهنگ و شهر سوخته، در تولیداتی همچون ظروف مرمری، مهرهای مشبک فلزی و برخی از شیوه های تدفین (تدفین های یادمانی)، بحث هایی را در رابطه با تفسیر این مدارک به وجود آورده، که عموماً این تفسیرها با مهاجرت گروه های انسانی از شمال به جنوب و یا بالعکس مرتبط شده است.
مسئله ی اصلی این نوشتار، بررسی دلایل و شواهدی است که می تواند در شکل گیری یک تفسیر منطقی و قابل قبول در زمینه ی علت وجود برخی از شباهت ها میان فرهنگ بلخی-مروی و شهر سوخته در دوره ی IV این استقرار کمک نماید. در این نوشتار سعی می شود تا حد امکان به بررسی شواهد و مدارک شهر سوخته به عنوان یکی از مهم ترین استقرارگاه های جنوب شرق ایران و منطقه سیستان پرداخته شود. با بررسی و تفسیر چرایی این شباهت ها، علاوه بر رد فرضیه ی مهاجرت مردم فرهنگ بلخی-مروی به سمت شهر سوخته، می-توان دلایلی برای اثبات یک روند مهاجرتی در نیمه هزاره سوم ق.م از شهر سوخته به سمت دشت های شمالی ارائه نمود.
روابط فرهنگی بلوچستان ایران و پاکستان در هزاره سوم پیش از میلاد بر اساس بررسی های جدید باستان شناسی در مکران ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های عمده درک برهمکنش ها و روابط فرهنگی جوامع باستان، آنالیز و مقایسه مواد فرهنگی با یکدیگر است. با توجه به اینکه هنوز مطالعات تطبیقی جدی در باب عصر مفرغ و هزاره سوم قبل از میلاد در حوزه مکران انجام نشده، پژوهش حاضر تلاش دارد تا با مطالعه و مقایسه گونه شناختی سفال عصر مفرغ مکران جنوبی، که از بررسی های میدانی جدید بدست آمده، با محوطه های همزمان در بلوچستان پاکستان به درک روشنی از روابط فرهنگی این دو حوزه دست یابد. تجزیه و تحلیل آماری و مقایسه سفال های بخش جنوبی مکران ایران با نمونه های مکشوفه از محوطه های همعصر در دره کِچ و حوزه رود دشت در مکران پاکستان حکایت از ارتباطات گسترده ی این دو حوزه در هزاره سوم قبل از میلاد دارد.