فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۷۹ مورد از کل ۷۹ مورد.
مرزهای سنی و کتابهای چند لایه (سیری در دنیای «لافکادیو»)
حوزه های تخصصی:
تولد رمانس نو
حوزه های تخصصی:
تحلیل مفهوم ازخودبیگانگی در رمان های نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین مسائل دنیای مدرن، موضوع ازخودبیگانگی است. در این پژوهش با رویکردی غیر پیدایشی، مؤلفه های ازخودبیگانگی در چهار اثر داستانی حوزه نوجوانان (مومو، شازده کوچولو، لافکادیو، آلیس در سرزمین عجایب) بررسی و روندهای ازخودبیگانگی مطرح شده در این آثار مشخص شده است. برای داده یابی، پژوهشگر از روش اسنادی و به منظور داده کاوی، از روش تحلیل محتوای قیاسی و استقرایی مایرینگ بهره گرفته است. روندهای ازخودبیگانگی در این آثار عبارت اند از: گذار از روح فردی به جمع گرایی افراطی و گذار از روح جمعی به فردگرایی افراطی. در داستان های بررسی شده، تودهای شدن وجه غالب است و ازخودبیگانگی بهعنوان حالتی مداوم - و نه مقطعی - معرفی شده است. افرادی که بهعنوان ازخودبیگانه معرفی شدهاند، گذار از ماهیت اولیه خود به ماهیت ثانویه را طی می کنند و بهتدریج وضعیتِ ازخودبیگانگی را به طور کامل میپذیرند و بر این مبنا دست به عمل میزنند.
جستاری تحلیلی در کارکرد موتیف های آشنا و آشنایی زدا در داستان های کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ،جستاری تحلیلی در چگونگی حضور و کارکرد ""موتیف"" درچند اثر داستانی در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان است .مباحث نظری این جستار، پیرامون حضورو نقش اساسی موتیف ها در اثار هنری-ادبی و شامل تعاریف و تاریخچه ی مختصری از مطالعات مربوط به این عناصراست. در حوزه ی کاربردی ،پس از مطالعه وبررسی دقیق موتیف ها ی آشنا و سنتی و موتیف های آشنایی زدا و نو،،علاوه بر تحلیل کارکرد ان ها و نمایش ویژگی اصلیشان در تکرار و توالی در متن، شاهد مثال های متعددی ازانواع ان ها، با تکیه بر اثاری از چهار نویسنده ه حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان:محمدرضابایرامی،فریبا کلهر،هوشنگ مرادی کرمانی و محمدرضا یوسفی انتخاب شده است.معرفی و بررسی موتیف ها در این مقاله، دردو محور:یکی ،بررسی و تحلیل کارکرد تکراری موتیف ها در یکی از اثار نویسنده و دیگر،بررسی تکرارآن ها در تعدادی ازاثار یک نویسنده مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین درپایان مقاله ،علاوه بربیان نتایج یافته های بررسی، به منظورکمک به مطالعه ی نقش موتیف ها در اثار داستانی و همچنین تقویت نقد ساختاری و پدیدار شناسانه ی متون داستانی،به ویژه در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان،نوعی طبقه بندی برای انواع موتیف ها ،به ویژ،ه با تکیه بربحث شگردهای اشنایی زدایی ،ارائه شده است.
کتابهای تک داستانی کودکان و نوجوانان (بخش اول)
حوزه های تخصصی:
شگردهای تمرکززدایی در قصه های ایرانی به کوشش انجوی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ یافتن ژرف ساخت های تمرکززدایانه به سراغ افسانه های عامیانه ی ایرانی رفته است تا با کنکاش در آن ها این ظرفیت های نهفته را آشکارسازد. بنابر یافته های پیاژه، تمرکززدایی- تمرکزگرایی اصلی ترین ژرف ساخت ذهنی کودک است که بنابر پیشنهاد خسرونژاد در قالب شگردهایی ویژه در ادبیات کودک نمودمی یابد. ضرورت این پژوهش، در ادامه ی نظریه ی معصومیت و تجربه، تسهیل روند استقلال بخشیدن به ماهیت ادبیات کودک است. در این پژوهش ۳۰ افسانه از مجموعه افسانه های انجوی شیرازی برگزیده و با روش تحلیل محتوای کیفی و تلفیقی از قیاس و استقرا، بر پایه ی نظریه ی معصومیت وتجربه، کاویده شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که از میان شگردهای تمرکززدایانه ی معصومیت و تجربه، شگردهای «اغراق» و «پایان خوش» و «سپیدنویسی» در همه ی این افسانه ها وجودداشتند درحالی که شگرد «نمای دور و نزدیک» در هیچ یک از افسانه ها یافت نشد. جلوه های تازه ی تمرکززدایی در افسانه های انجوی شیرازی در قالب 1۳ شگرد به دست آمدند که عبارت اند از: یک صحنه با دو نما، صحنه های هم زمان، نمای باز و نمای بسته، زنجیره ی رخ دادها (خوش اقبالی و بداقبالی)، رگبار وارونگی، جابه جایی قهرمان، چند مجلسی، غافل گیری، مناظره، برچسب (متضاد یا هم سان)، قصه درقصه، قصه های زنجیره ای و دگردیسی. آن چه در همه ی این شگردها سبب تمرکززدایی می شد، نوعی حرکت و غفلت زدایی یا انتظارشکنی بود.
بهشت طوطی (سریال تلویزیونی کودکان و کتابهای داستانی آن)
حوزه های تخصصی:
بررسی ظرفیت تأثیرگذاری برخی قصه های نمادین منظوم دهه ی هشتاد بر رشد آموزه های دینی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف سنجش تأثیر قصه های نمادین منظوم بر رشد آموزه های دینی کودکان و نوجوانان، بویژه مفاهیم مربوط به خداشناسی، به بررسی چهار قصه منظوم مرتبط با این مفهوم پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بپس از بیان مفاهیم نظری مرتبط به بررسی توصیفی و تحلیلی داستانها پرداخته شدهاست؛ ررسی نمادها در چهار قصه منظوم نشان می دهد که همه آن ها به شکل نمادین می خواهند آرامش حاصل از پیوند کودک با خدا را که واقعاً مفهومی انتزاعی و ناشناخته است در قالب نمادها و در سه مرحله جدایی و احساس تنهایی، تلاش برای بازگشت و آرامش حاصل از بازگشت نشان دهند این شیوه و نمادهای بکاررفته ضمن اینکه با نتایج حاصل از تحقیقات شناختی در مورد تصویرپردازی کودکان از خدا تناسب دارد و بالتبع متناسب بامراحل شناختی کودکان است، سبب تقویت روحیه جستجو در کودکان هم می گردد که امروزه یکی از بحث های مهم(تفکر انتقادی) در تربیت کودکان بشمارمی آید.
رنج بیداری زیبای خفته
حوزه های تخصصی:
کتابهای تک داستانی کودکان و نوجوانان (بخش پایانی)
حوزه های تخصصی:
تجربه های یک داستان نویس
حوزه های تخصصی:
سیمای کودکان کار در آثار داستانی کودک و نوجوان فارسی پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های کودک و نوجوان، به طور عام و داستان های کودکان کار و خیابانی، به طور خاص، با فراهم آوردن زمینه و فضای تخیلی، به مخاطبان خود این امکان را می دهند تا ضمن هم ذات پنداری و همانندسازی با شخصیت های داستان، به وجهی خیالی، اما معرفت شناسانه، ماجراها و کشمکش های گاه ناخوشایند زندگی را نیز تجربه کنند و افق دیدشان را گسترش بخشند. از سویی، دقت نظر در شیوة تحلیل و جهت گیری های متون داستانی به مقولة کار کودکان، روشنگر دگرگونی ذهنیت یا الگوهای گفتمانی مربوط به کار کودک در گذر زمان، خواهد بود. در این مقاله که به شیوة تحلیل محتوای کیفی، بیش از پنجاه رمان و مجموعه داستان با نگاهی جامعه شناسانه بررسی شده است،کوشیده ایم تا به این پرسش بنیادین پاسخ گوییم که داستان کودک و نوجوان ایران پس از انقلاب اسلامی در گسترة چندین دهه نسبت به کار کودک و زندگی کودکان کار و خیابان چه الگوها و دیدگاه هایی را فرانموده است. یافتة نهایی پژوهش به اجمال نشان می دهد که نگاه به کار کودک در جهان سنتی و روستایی داستان، به مثابة عنصری مثبت و مرحله ای برای تشرف او به بزرگسالی، و در فضای شهری و صنعتی در حکم مقوله ای از جنس استثمار و تعرض به حقوق کودک است. این دگرگونی با تحولات اجتماعی ایران و جایگزینی اقتصاد عمدتاً دهقانی با اقتصاد صنعتی هم نوایی دارد.
پسامدرنیسم و بوطیقای داستان کودک: تحلیلی روایت شناسانه از داستان "آقارنگی و گربه ناقلا " از فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک، خصوصا ژانر داستان، طی سالیان گذشته از قالب ها و باورهای کلاسیک و ازپیش تعیین شده خود فاصله گرفته، وجوه روایتمندی این آثار رانیزدستخوش تغییر و تحول ساخته است. دراین میان تلاش نویسندگان کودک برای همراهی با تحولات ساختاری- محتوایی شکل یافته در ادبیات و همگام با تحولات اجتماعی ازیک سو و تبدیل مخاطب منفعل کودک به خواننده ای فعال ازسوی دیگر، به خلق داستان های پسا مدرن انجامیده است. داستان "آقارنگی و گربه و ناقلا" ازجمله داستان های کودک از فرهادحسن زاده است که توانسته باورهای عامیانه درباره داستان کودک را به چالش بکشد و با استفاده از ویژگی های روایی پسا مدرن، علاوه برحفظ باورپذیری متن برای این دسته از مخاطبان، ذهن او را به پرسش دربرابر واقعیت های پذیرفته شده از داستان و جهان فرا خواند. بهره گیری از ویژگی هایی همچون راوی متکثر و اقتدارشکن، فراداستان، تلفیق سبک ها و ژانرها و فرجام متکثر ازجمله ویژگی های پسامدرنیستی اثرموردنظر است که درکنار تصویرگری هماهنگ با متن در پژوهش پیش رو بدان پرداخته شده است. براین اساس برخورداری از صدای راوی کودک دربرابر راوی دانای کل بزرگسال وهمچنین استفاده از تکینک هایی چون هوش آزمایی و دعوت به همکاری کودک درجهان متن درکنار پایان بندی نامعین و متکثر با هدف تأکیدهرچه بیشتر برداستانی بودن ، خواننده را به تلاشی خلاقانه و فعال برای پاسخ گویی به پرسش های ذهنی خود فرامی خواند.
تطبیق مؤلفه های هوش معنوی در دو رمان «سختون» و «فریاد مرا بشنو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی، به منزله زیربنای باورهای فرد و متضمّن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی است که در قالب رشد شخصیّتی و عاطفی نمود می یابد. کشف مؤلفه های هوش معنوی در آثار ادبیّات کودک و نوجوان، به هویّت خودپنداره کودک و نوجوان و باورمندی دینی آنان کمک می کند. اعتماد به تربیت و انگیزه های معنوی نیز الگویی کاربردی برای خلق آثار جدید خواهدبود، مشروط بر آنکه نیروی بالقوه زبان برای گسترش مرزهای عقلانی، عاطفی و تجربی لحاظ شود و ساختار کلامی متناسب با ساحت وجودی کودک خلق شود. در این جستار، دو رمان «فریاد مرا بشنو» و «سختون» را در مقابل هم قرارداده ایم تا مؤلفه های هوش معنوی را در آنها شناسایی و استخراج کنیم. فراوانی این گزاره ها در این دو اثر، با روش تحلیل محتوا و مقایسه معنایی بررسی شده است. اینکه آیا می توان از ادبیّات کودکان به مؤلفه های هوش معنوی پلی زد و میان سادگی داستان های کودکانه و مفاهیم هوش معنوی پیوندی برقرار کرد، پرسش اساسی پژوهش حاضر است. نتایج، نشان دهنده آن است که این نویسندگان از دو سوی دنیا، در محتوای داستان های خود، از مفاهیم هوش معنوی بهره برده اند و جستارهای فکری مشابه و اندیشه های مشترک داشته اند.