فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
بدون شک نویسندگان ، ادبا وناقدان در سال های اخیر، توجه قابل ملاحظه ای به ادبیات تطبیقی داشته اند؛ زیرا ماهیت این نوع ادبیات، پژوهشگر را به تحقیق وجستجو در این زمینه سوق می دهد. با این وجود، تلاش های صورت گرفته در این زمینه، ناچیز به نظر می رسد ونیاز به دقت وکوشش بیشتری دارد. از اینرو، این نوشتار برآن است تا با بررسی خوشبینی در شعر ایلیا ابوماضی ومحمد حسین شهریار، سهمی هرچند کوچک در پژوهش های تطبیقی داشته باشد.نوشتار حاضر، با تکیه برمکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط تطبیق را صرفا وجود زمینه های تاثیر وتاثر نمی داند، از این منظر به این پژوهش پرداخته است ومی کوشد ضمن ارائه معنای خوشبینی واشاره به جلوه های آن نزد بعضی از شاعران معاصر فارسی وعربی، به بررسی مفاهیم عمیق وارزشمند تسلیم در برابر قضا وقدر،معاد،استفاده از طبیعت زیبای خداوند،ترویج محبت،عشق به زندگی،صبر و نکات مشترک واختلاف در شعر آن ها بپردازد.پژوهش حاضر- در پایان- به این نتیجه می رسدکه شهریار از ابوماضی خوشبین تر است ؛زیرا ابوماضی را نسبت به زندگی در پاره ای از موارد ، دچار شک وتردید می بیند.
نقبی به روشنایی: در جستجوی امثال ایرانی در نظم عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جلوه های رخنه فرهنگی ایرانیان در فرهنگ عربی، نفوذ امثال و حکم ایرانی و سخنان حکیمانه آنان به ادب و فرهنگ عربی است، اگرچه این موضوع جدید نمی نماید، ولی در این مقاله علاوه بر معرفی 65 بیت عربی که ترجمه امثال ایرانی هستند، در 10 نمونه نشان داده ایم که شاعران عرب صریحاً در اشعار خود امثال ایرانی را به کار گرفته و به ایرانی بودن آن ها اشاره کرده اند، همچنین، 52 بیت عربی را در قالب 33 مضمون که به تصریح صاحب نظران عرب، مقتبس از امثال ایرانی است، ارائه کرده ایم تا نشان دهیم حجم تاثیر پذیری از فرهنگ و ادب ایرانی بسی گسترده تر و عمیق تر از آن است که تا به حال گفته شده است. اشاره به حدود 100 مورد از این ابیات با زاویه تنگ تصریح شاعران و ادیبان عرب، و اشاره به نمونه هایی از آن ها در ادب فارسی و عربی، دریچه ای جدید به موضوع نفوذ فرهنگ و ادب ایرانی به فرهنگ عربی است که بر اساس اطلاعات نظام مند، تا به حال به روی محققان باز نشده است.
بررسی تأثیر و تأثر متقابل عرب و زبان عربی و شعر فارسی در قرون نخستین هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور اعراب در ایران و دوام این حضور تا حدود سه قرن در این سرزمین، تأثیرات فوق العاده ای بر زبان و ادبیات ایرانیان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهش گران این امر را از زاویه ای منفی بازکاوی کرده اند؛ اما در این مقاله سعی بر آن است با دلایل کافی و از زاویه ای مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبیات فارسی نمود بارزی در این دوران (قرون نخستین هجری) ندارد، نمی توان این مسئله را دلیلی بر سکوت و خاموشی مطلق ادبیات ایران در نظر گرفت؛ چرا که در این دوران زبان و ادبیات ایران به تدریج و در حرکتی پویا و به ظاهر ناپیدا روندی رو به رشد را طی کرده است؛ به گونه ای که زمینه شکوفایی شعر و ادبیات فارسی در قرن های بعد در همین زمان پایه ریزی می شود. در این دوران اگرچه خط و زبان پهلوی به تدریج جایگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمندی های ایرانیان، زبان فارسی متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربی به عنوان ابزاری بسیار کارآ و آسان (نسبت به سایر خطوط) که در سایة پذیرش دین مبین اسلام و استقبال شدید مردم از این آیین الهی، در بخش های زیادی از ایران رواج یافته بود، با حمایت سردمداران حکومت های نیمه مستقل، به زبان ملی ایرانیان تبدیل گردید. در واقع در این دوران ارتباط ایرانیان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های بسیار، از یک سو باعث وحدت زبانی میان ایرانیان و تمسّک آن ها به زبانی نو و گسترش فراگیر آن شد و از سوی دیگر با حضور طبقة خاصی از ایرانیان در گسترة شعر عرب، خدمات ارزنده ای به زبان و فرهنگ عربی عرضه شده و زبان عربی دورانی از رشد و شکوفایی را تجربه کرد.
از یوش تا جیکور: بررسی دو شعر «افسانه» از نیما یوشیج و شعر «فی السوق القدیم» از بدر شاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما و سیاب، در ادبیات فارسی و عربی از پیشگامان شعر نو به شمار می روند، گرچه میان این دو شاعر پیوند و ارتباطی نبوده است، اما هم زمانی و هم زبانی میان آن دو باعث شده است که ویژگی های مشترک بسیاری در زندگی و آثار آنان یافت شود. رشد و بالندگی در دامن طبیعت، پیشگامی هر دو در سرودن شعر نو و آزاد، آشنایی نسبتاً عمیق با ادبیات غربی، به ویژه ادبیات فرانسه و انگلیسی، داشتن تعهد سیاسی و نگاه منتقدانه به مسایل اجتماعی، دارا بودن شخصیتی معترض و روحی سرکش، زندگی در سایه حکومت های خودکامه و به کارگیری نمادهای مشترک و روی آوردن به اسطوره سازی، از جمله مهم ترین ویژگی های مشترک در زندگی نیما و سیاب است. این مقاله ضمن اشاره به این ویژگی ها، به تحلیل و بررسی دو شعر افسانه و فی السوق القدیم از نیما و سیاب می پردازد که هر دو از تجربه های آغازین این دو شاعر در گذر از شعر سنتی به شعر نو محسوب می شود، سپس ویژگی ها و وجوه تشابه آن دو را بیان می کند.
مقایسه اشعار وصفی ابن معتزعباسی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشبختانه در سال های اخیر توجهی خاص به ادبیات تطبیقی در جهان به ویژه در ایران شده است. این امر به خودی خود باعث می گردد تا اندیشه های دو شاعر یا دو نویسنده، و یا احیاناَ سبک نگارش و شعر آنان مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. لذا در مقاله مورد نظر، دو شاعر توانا«ابن المعتز» از جهان عرب و « منوچهری دامغانی» از ایران مورد توجه قرار گرفته واشعار وصفی آنان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.ابتدا به زندگی نامه دو شاعر پرداخته می شود و چنانچه وجوه تشابهی در آن دیده شود، ارائه می گردد؛ سپس، به اشعار وصفی این دو شاعر پرداخته و نکات لازم وقابل توجهی که از مقایسه اشعار آنان به دست می آید، ارائه خواهد گردید.
زمان در شعر فروغ فرخزاد و نازک الملائکه بررسی تطبیقی دو شعر «بعد از تو» و «افعوان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد و نازک الملائکه، دو شاعر بزرگ و پیشگام در ادبیات معاصر فارسی و عربی هستند. این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو، تحولی بزرگ ایجاد کرده اند، ویژگی های مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانه در شعر، دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به مسایل اجتماعی و برجستگی عامل زمان در شعر و نیز داشتن نوعی یاس و بدبینی از آن جمله است. موضوع محوری شعرهای «بعد از تو» از فروغ و «افعوان» از نازک، زمان است و هر کدام از این دو شاعر، از زاویه خاص خود به زمان پرداخته اند.
أثر قصّه سلیمان(ع) و ملکه سبأ فی غزلیّه 216 دیوان حافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
للقرآن الکریم أثر هامّ فی غزلیّات حافظ الشیرازی و قد تأثّر حافظ، بهذا الکتاب الکریم بشکل رمزیّ و تأویلیّ یمیل إلی الإبهام الفنیّ و الشعریّ أکثر من أن یدلّ علی الوضوح. یأخذ حافظ الشاعر، ألفاظاً و معانیَ قرآنیّه ثمّ یصوغ منها أسلوبا شعریّا خلابا له سلطه تأثیریّه قویّه. هناک یبدو، بین الغزلیّه 216 فی الدیوان و قصه سلیمان و ملکه سبأ فی سوره النمل، تَلاؤم فنیّ و رمزیّ من حیث المفردات و المضامین بحیث اقتبس الشاعر، من القصّه القرآنیّه و الروایات التی جاءت فی تفسیر الآیه الرابعه و الأربعین من سوره النمل فی التفاسیر لا سیما الکشّاف للزمخشری حول الجنّ و ملکه سبأ من کراهیه الجنّ أن یتزوجها سلیمان خوفا من إفضاء الملکه بأسرارهم الی سلیمان و العیوب التی نموها الی الملکه من العیب فی عقلها و ساقها و قدمها و کشفها عن ساقها واختبار عقلها بتنکیر العرش و... من المضامین التی تؤید هذا التلاؤم و الاشتراک أکثر فأکثر و قد اتّخذ حافظ الشیرازیّ، هذه القصّه القرآنیه الخلابه، بناء وطیدا و مادّه غنیّه لأفکاره و غزلیّته و أثری بها جمالیّتها بحیث نری أنّه هدم بناء القصّه و أحدث منها و علیها بناء جدیداً کما أنشد شعره فی أسالیّب أدبیّه بشکل رمزیّ یلقی الضوء علی کل مخاطب یتلقی منه معناه الخاصّ و یؤولّه تأویلا یختلف مع الآخراختلافا ما. مثلا انّ حافظا أخذ مادّه ""نظر"" من قصّه سلیمان التی استعُملت فی تراکیب: سَنَنظُرُ /فَانظُرْ/فَانظُرِى /فَنَاظِرَه/نَنظُر، فأحدث منها بناءا جدیدا و تراکیب حدیثه ذات إبهام جمیل و رمزمثالیّ و هی"" منظور خردمند"" (المنظوره العاقله) و ""صاحب نظر"" و ""نظر کردن"" (النظر) جاء بها فی غزلیّته بشکل رمزیّ لا ینتقل المخاطب إلی القصّه القرآنیّه إلّا بعد تأمّل عمیق. و هذا الأسلوب الرمزیّ ممّا جعل شعره فتانا طیله الزمن و خلابا علی مرّ الدهور.
مرگ اندیشی خیامی در آثار دو شاعر فارسی و عربی: صلاح عبدالصبور و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اندیشه خیامی» حضور شگفت انگیزی در شعر دنیای امروز دارد؛ همین امر وی را شاعری پرآوازه و جهانی کرده است. دید گاه ویژه خیام به مرگ و زندگی در شعر شاعران امروزی فارسی زبان و عرب زبان انعکاس درخوری یافته است. شاید نابسامانی و آشفتگی دنیای معاصر و جریان های فکری و فلسفی حاکم بر ادبیات امروز، از عوامل اساسی این رویکرد به مرگ اندیشی خیامی باشد.
صلاح عبدالصبور- شاعر معاصر دنیای عرب- و نادر نادرپور- شاعر دوران کنونی ادبیات فارسی- از جمله شاعرانی می باشند که به پدیده حاکم و ویران گر هستی یعنی مرگ پرداخته اند و سهم به سزایی از شعر خود را به این موضوع پرابهام و رمزآلود اختصاص داده اند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه خیامی و تبیین آن در شعر این دو شاعر می باشد. مقایسه شعر این دو نشان می دهد که هر دو شاعر از یک سرچشمه الهام گرفته اند و تحت تاثیر نگاه مرگ گریزانه خیامی بوده اند و آن را با معانی کهن تصوف ایرانی و فلسفه هستی گرایی (اگزیستانسیالیسم) امروزی در آمیخته اند .
نای الرومی فی لهاه الشعر العربی الحدیث ""لا یشدو النای الا عندما یکون فارغاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ینعقد هذا البحث لمناقشه التوظیف الرمزی للنای انطلاقاً من تراث الشعر الفارسی ممثلاً بجلال الدین الرومی، ومن ثم لتتبّع أثره فی نصوص من الشعر العربی الحدیث. ولجلاء هذا الأثر یتوقف البحث أولاً عند قصیده جلال الدین الرومی الشهیره الموسومه ب "" النای ""، فیکشف عن الأبعاد الرمزیه العرفانیه فیها، وینطلق، بعد ذلک؛ لیرصد طرائق حضور هذا المکوّن الأصلی فی تجربتین من تجارب الشعر العربی الحدیث، أولاهما تجربه الشاعر عبد الوهاب البیاتی، والثانیه تجربه الشاعر خلیل حاوی فی دیوانه الموسوم ب "" النای والریح "". وینتهی البحث لتوضیح أشکال علاقات التفاعل النصّی بین النص المتناص والنص المرجعی، ویختم بقراءه هذه النتائج قراءه تأویلیه تتوخّى تحریر الدلاله الکلیه من داخل هذا السیاق.
تمثیل در امثال فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل بیان غیرمستقیمی است که اساس آن بر تشبیه بنا می شود؛ بدین ترتیب که فرد برای بیان ذهنیت خویش که معمولاً مفهومی عقلی و نامحسوس است، عینیتی محسوس را برمی گزیند تا ذهنیت خود را به وسیله آن القا کند. در بلاغت قدیم و جدید به تمثیل توجه شده، آن را وسیله ای برای تصویرگری می دانند. از این رو و به استناد کتاب های نقدی و بلاغی جدید و قدیم و با نگاهی به امثال که در اکثر آنها برای نزدیک کردن معنا به ذهن و تأثیر بیشتر در مخاطب از تخیّل و تصویرگری و تمثیل استفاده شده است؛ می توان گفت نه تنها در امثالی که رویکرد تشبیهی دارند؛ بلکه در سایر مثل ها نیز نوعی تمثیل و تصویرگری وجود دارد. به عبارت دیگر میتوان مدّعی شد که تمثیل فقط آن معنای تشبیه یا استعاره تمثیلیه نیست؛ بلکه حتی در امثال کنایی هم میتوان تمثیل یافت. با نگاهی به کتابهای امثال درمی یابیم که مَثَل گاه رویکرد تشبیهی، گاه استعاری و گاه کنایی دارد و حتی گاه حکمتی است، پندآمیز که شیوع در بین مردم باعث شده، آن را در زمره امثال بیاورند.
این مقاله حاصل پژوهشی عمده در جهت معادل یابی امثال فارسی و عربی است. از جمله دستاوردهای این مقاله تحقیقی این است که مبالغه در تمثیل عربی درمقایسه با فارسی بسیار زیاد است و نیز امثال بسیاری در دو زبان کاربرد مشترک دارند؛ اما در قالبهای متفاوتی؛ از جمله مَثَل، مثالک (اگزمپلوم) ( Exemplum ) ، حکایت انسانی و حکایت حیوانی(فابل) ( Fable ) و اسلوب معادله بیان شده است. به عبارت دیگر اگر مثلی در فارسی با مثل دیگری در عربی معادل شد، لزوماً نبایستی از یک نوع باشد.
همچنین علاوه بر انواع محتوای امثال که در کتابها به آن اشاره شده، می توان دو مورد « به تصویر کشیدن صفت » و« مبالغه در یک صفت » را هم به محتوای تمثیل ها افزود
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
تاثیرپذیری سخنوران ادب فارسی از روایات ابوهریره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
به برکت ورود دین مقدس اسلام به سرزمین متمدن و کهن ایران، علوم ادبی تحت تاثیر قرآن کریم و احادیث نبوی قرار گرفته و باعث غنا و شکوفایی نظم و نثر فارسی شده است. آیات قرآنی به دلیل وعده الهی که هیچ تغییر و تحریفی در آن صورت نخواهد پذیرفت، به عنوان ابزاری نیرومند در اختیار شعرا و نویسندگان قرار گرفت. اما پس از درگذشت پیامبر اسلام (ص) اقشار مختلف مردم برای درک تفسیر و تاویلات قرآنی و سنن و احادیث نبوی به صحابه روی آوردند. برخی از علمای اهل کتاب از این اقبال مردم به صحابه و تابعین نهایت استفاده را در جهت پیشبرد اهداف خود نمودند. عنایت ویژه ای که حکومت امویان به این گونه صحابه و تابعین برای اهداف سیاسی خود داشتند، سبب شد که برخی از این شخصیت ها مانند ابوهریره بیش از 5700 حدیث از پیامبر نقل کند، که بسیاری از این احادیث جعلی می باشد. حدیث های ابوهریره به سرعت در میان مردم پخش شد و در تفاسیر و کتب تاریخی رخنه کرد. شعرا و نویسندگان فارسی که بسیاری از آنان مانند مولانا با تفاسیر و تاریخ اسلام مانوس بودند نیز تحت تاثیر این احادیث قرار گرفتند.
بررسی تطبیقی بلاغت در ادب عربی و فارسی (عنوان عربی: دراسة مقارنة للبلاغة فی الأدبین العربی، والفارسی)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر علم بلاغت از آغاز تا امروز در ادب عربی و فارسی به صورت تطبیقی، بررسی و سیر آن با توجه به خصوصیات زمانی و شیوه نگرش و توجه دانشمندان به مسایل بلاغی به طور مستقل مطرح شده است. همچنین، آثار و نظرهای دانشمندانی که صاحب تفکر و اندیشه های والا در علم بلاغت بوده اند، بیان و در پایان نتیجه گرفته شده است که بلاغیون فارسی زبان در طرح صناعات عربی بیشتر تحت تاثیر بلاغیون عربی زبان بوده اند.چکیده عربی: یحاول هذا المقال أن یدرس علم البلاغة منذ البدء حتی یومنا الحاضر، فی الأدبین العربی والفارسی دراسة مقارنة، ثم یلقی الضوء علی مسار هذا العلم طیّ العصور، بالنظر إلی المختصات الزمنیة، وکیفیة نظرة العلماء إلی القضایا البلاغیة. ولکی یتبین نطاق هذا العلم، ویظهر مدی إسهام البلاغیین فی تطویر الأسس البلاغیة فی البیئتین، حاولنا دراسة الموضوع فی الأدبین العربی، والفارسی علی حدة.ویذکر المقال نتاجات فحول البلاغیین، وآراءهم سیما یشیر إلی مواضیع الکتب البلاغیة ودقائقها، ونفائسها، والعوامل التی أدت إلی تنمیة البلاغة وتطویرها، والأصول التی سبّبت تعالیها. وأخیرا یمکن القول إن البلاغیین الفرس کانوا فی الغالب متأثرین بالبلاغیین العرب فی وضع الصناعات العربیة.