فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۶۴ مورد.
۱۶۲.

سیر داستان های درونه ای در ادبیات فارسی تا پایان قرن نهم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داستان درونه ای روایت در روایت روایت مدار اسکولز و کلاگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 933 تعداد دانلود : 853
«روایت در روایت» یا «داستان درونه ای» روایتی است که در روایتی دیگر، که به مثابة چهارچوبی برای آن است، درونه گیری شود. با وجود گستردگی آثاری که از این شگرد روایی بهره برده اند، هیچ منبعی که فهرستی از این آثار را فراهم کرده باشد در دسترس نیست تا به استناد آن پژوهش گران بتوانند گام های بعدی را برای شناسایی و بررسی نقش و کارکرد داستان های درونه ایِ ادب فارسی بردارند. از این رو پرسش این پژوهش بررسی و بازنماییِ سیر داستان های درونه ای در ادبیات فارسی تا پایان قرن نهم هجری است. روش پژوهش بر بنیان «مدل طبقه بندی اسکولز و کلاگ» به مطالعه سیرِ تاریخی درونه گیری های روایی پرداخته است. بر بنیان این طبقه بندی، میان دو گونة ادبیِ «تجربی» و «روایت مدار» تمایز است. آن گروه از آثار ادبی که در شاخة ادبیات «تجربی» قرار می گیرند، از این پژوهش خارج اند. در مقابل، این پژوهش به شاخة ادبی «روایت مدار» می پردازد. نتایج به دست آمده با توجه به بررسی های انجام شده عبارت است از این که دامنة کاربرد این شیوة روایی در ادبیات فارسی چنان گسترده است که پیوستاری از متون داستانی منثورِ عامیانه تا آثار منظومِ عرفانی و تعلیمی را دربر می گیرد. شگرد داستان درونه ای در طیف گسترده ای از ژانرهای گوناگون حضور دارد؛ از گونه های تعلیمی گرفته تا گونه های روایت مدار. هم چنین با توجه به نقشی که داستان درونه ای در پیش برد پیرنگ دارد انواع سه گانة داستان درونه ای کشف شد: ابزاری، شالوده ای، و ترکیبی.
۱۶۳.

دراسه نقدیه فی توظیف الاسترجاعات فی قصه النبی یوسف(ع) (دراسه على أساس نموذج جیرار جینت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوره یوسف زمن الروایه جیرار جینت الترتیب الاسترجاع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : 100 تعداد دانلود : 935
عنصر الزمان هو الحجر الأساس فی الحیاه عامه وفی الحیاه الأدبیه خاصه ولطالما شغلت هذه القضیه أذهان الباحثین. ومن ثمّ فالروایه هی الزاخره بالأحداث والأفعال وهما عنصران لاینفصلان عن الزمن الروائی. فهنالک نقاشات قامت لتشید بجانب من جوانب هذا العنصر الحاسم. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لینالوا حظاً فی هذا المیدان هو جیرار جینت الذی اقترح نموذجاً لتحلیل الزمن الروائی فی کتابه «خطاب الحکایه» ومقترحه قام على أکتاف ثلاثه عناصر؛ هی: الترتیب، الاستمرار، والتواتر. تقنیه الترتیب تقوم بدراسه الاسترجاعات والاستباقات فی النص السردی. والاسترجاعات هی الرجوع إلى الحادث الماضوی وإعادته لأهداف خاصه. استهدفت المقاله تبیین فاعلیه الاسترجاعات ومدى تأثیرها فی قصه یوسف النبی(ع) فی القرآن الکریم وبعد مقدمه فی تبین الترتیب الزمنی وأنواع الاسترجاعات درست المقاله توظیف الاسترجاعات فی القصه واختارت المنهج الوصفی التحلیلی أساساً للدراسه. وصلت المقاله أخیراً إلى أنّ الاسترجاعات المتواجده فی قصه النبی یوسف(ع) فی القرآن الکریم تؤدی إلى انسجام هذه القصه وتواشجها والاسترجاعات الداخلیه هی من أکثر أنواع الاسترجاعات تواتراً فی قصه یوسف النبی(ع) وهذا الأمر لعب دوراً هاماً فی تکوین السرد العنقودی لهذه الحکایه حیث إنّها تتمحور حول بؤره رئیسه هی رؤیا یوسف(ع) التی تبدأ من عهد الطفوله إلى أن تنتهی القصه بتأویلها فی المشهد الأخیر. المشهد الرابع هو أکثر المشاهد دینامیه وانفعالاً فی قصه یوسف النبی(ع) کما أنّه أوسع مجالاً قیاساً بالمشاهد الأخرى، والاسترجاعات فی هذا المشهد تبرز أشد البروز وتسهم إسهاماً کبیراً فی انفکاک العقد النهائیه للحکایه، حیث لا یمکن التغاضی عن دورها الجلی.
۱۶۶.

بررسی عوامل مؤثر بر شتاب روایت در رمان شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 290 تعداد دانلود : 950
ژرار ژنت را می توان بزرگ ترین نظریه پرداز در زمینة بررسی «زمان در روایت» دانست. ژنت برای سنجش شتاب روایت، شمار صفحات رمان را بر زمان تقویمی بازنمایی شده در متن تقسیم می کند و نتیجه را معیار بررسی قرار می دهد. زمان در شازده احتجاب گلشیری پیشروی بسیار کندی دارد، اما در ذهن شازده و دیگر شخصیت های آن، با شتابی وصف ناپذیر در حال پیشروی و پسروی است. در لایة بیرونی رمان که زمان تقویمی بازتاب بیشتری دارد، می توان پیشروی کندی در زمان داستان احساس کرد که با الگوی ژنت همخوانی دارد. در بررسی شتاب روایت در این رمان، چه همة زندگی شازده را خط اصلی روایت بدانیم و چه شب پایانی زندگی او را خط اصلی و دیگر بخش های رمان را گذشته نگری بشماریم، عوامل کاهنده و افزایندة شتاب روایت یکسان است؛ اما با هریک از این دو رویکرد، اندازه تأثیرگذاری این عوامل دگرگون می شود. شتاب روایت در رویکرد نخست، بسیار تند و در دوم، بسیار کند است.
۱۶۷.

تحلیل ساختار روایی رمان بعد از پایان نوشتة فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن زمان مهاجرت روایتگری درونمایه تناظر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 385 تعداد دانلود : 582
این مقاله به واکاوی ساختار روایی و شیوه خاص روایتگری در رمان بعد از پایانفریبا وفی پرداخته است. وی از داستان نویسان پرکار عصر ماست که از اولین رمان وی پرندة منتا کنون دغدغه او کاستن از گرفتاری های زنان در اجتماع بوده است. رمان بعد از پایان، آخرین رمان اوست که همچنان به مسائل زنان می پردازد، اما برای تأثیر بیشتر داستان در جامعه و متناسب با اوضاع زمان، علاوه بر انتخاب موضوع از روش، طرح، نشانه و نحوة روایتگری خاصی استفاده کرده است. در این مقاله، بر اساس روایت شناسی تودوروف به تحلیل پیوند درونمایه، طرح و نحوة روایتگری این رمان پرداخته ایم. کنش و واکنش شخصیّت ها تلاش برای بازیابی و از نو ساختن هویّت زنان است. طرح داستان مبتنی بر تناظر است که به مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان می پردازد. ژرف ساخت داستان نیز این است که تناظر، مبنا و لازمة تداوم زندگی است. مشخصة اصلی سبک نویسنده پیوند خاصِ زمان و روایت است. به همین سبب، گزاره های بسیاری از رمان به تکرار و مرور گذشته ها و خاطره های راوی تعلق دارد. نام و درونمایة رمان مبتنی بر این آرزو است که زندگی واقعی بر مداری از عشق استوار شود؛ عشقی که در دورة جدید و متناسب با وضعیت زندگی عصر حاضر باشد. وضعیت زنان در زمان حال بهتر از وضعیت آنها در عهد قدیم است. با وصف این وضعیت، فرهنگ زنانه لازمة بهبود روابط انسانی معرفی شده است.
۱۶۸.

نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی عطار نیشابوری مصیبت نامه تزوتان تودوروف نمود نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 138 تعداد دانلود : 815
نگاه ساختارگرایی به متون ادبی، از منظرهای متعددی صورت پذیرفته است. یکی از این منظرها مطالعه روایی است. از میان ساختارگرایان روایت شناس، تزوتان تودوروف یکی از کامل ترین الگوها را برای مطالعه متون روایی به دست می دهد که شامل سه نمود معنایی، کلامی و نحوی است. این مقاله به بررسی نمود نحوی روایت در مصیبت نامه عطار، از دیدگاه تودوروف می پردازد. در این پژوهش، تنها روایت کلان مصیبت نامه مطالعه شده است. حاصل پژوهش آنکه مصیبت نامه را می توان در یک پی رفت پایه و چهل ودو پی رفت فرعی مطالعه کرد که از راه زنجیره سازی به یکدیگر متصل و همگی در اپیزود سومِ (اپیزود گذارِ) پی رفت پایه درونه گیری شده اند. زنجیره سازی پی رفت ها، مراتب چهل گانه را از نظر روایی در طول یکدیگر قرار داده و این سفر چهل مرحله ای را در دل تحول بزرگ سالک به صورت درونه گیری قرار داده است.
۱۶۹.

شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تداعی گره افکنی دقوقی قبض و بسط روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 961 تعداد دانلود : 478
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
۱۷۰.

فرجام گریزی در داستان و فراداستان بر اساس نظریة توماشفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراداستان توماشفسکی دگرگونی روایی دگرگونی صفر فرجام گریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 260 تعداد دانلود : 580
هدف از نگارش مقالة حاضر بررسی سه داستان فرجام گریز معاصر ایرانی بر اساس نظریة توماشفسکی، نظریه پرداز و نویسندة روس، در سکانس های روایی است. موضوع اصلی این مقاله پرداختن به دگرگونی در پایان بندی داستان های «حضور» و «پلکان» از ابوتراب خسروی و «مرا بفرستید به تونل» اثر بیژن نجدی است. تبیین میزان توانمندی و موفقیت داستان پردازان معاصر ایرانی و تطبیق داستان ِ آن ها بر اساس نظریه های گوناگون ضرورت این بررسی را ایجاب کرده است. شایان ذکر است که این پژوهش به روش تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا، طرح مکانیسم دگرگونی روایی، در سه داستان کوتاه نام برده انجام گرفته است. بررسی داستان ها نشان می دهد که در این آثار هر دو نویسنده با این شیوة نگارش نه تنها در پی پیرنگ کاملی نیستند، بلکه با ساختاری چندلایه و استعاری سعی دارند نشان دهند که از یک داستان نمی توان به یک معنا و پیام واحد بی چون وچرا دست یافت و برای رسیدن از موقعیت ابتدایی به موقعیت پایانیْ فقط گذشت زمان کافی نیست ، بلکه برای ساخت داستان دستِ کم، وجود یک اقدام برای دگرگونی داده های اولیه در طول فرایند داستان الزامی است.
۱۷۱.

بررسیِ مؤلفه های زمانِ روایی در رمان «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی ژرار ژنت سیمین دانشور جزیره سرگردانی ساربان سرگردان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 105 تعداد دانلود : 359
زمان روایی یا به تعبیر ژِرار ژِنت زمان داستانی، در انتقال مفاهیم، شخصیّت پردازی و توصیف نقشی غیر قابل انکار دارد. استفادة از مؤلفه های زمان روایی و لایه های مختلف زمان، از بارزترین ویژگی های رمان دو جلدی سیمین دانشور به شمار می رود. در این پژوهش، نویسندگان با روش استقرایی، مؤلفه های زمان روایی را در سه مقوله نظم، تَداوم و بَسامد در رمان دو جلدی «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور مورد بحث و بررسی قرار داده اند. تحلیل این دو رمان، نشان می دهد که زمانِ کرنولوژیک جاری در کل اثر، حوادث و اتفاقات حدود چهار سال زندگی اشخاص رمان را دربرمی گیرد. گذشته نگری به عنوان وجهِ غالب داستان، ابزار اصلی سبک روایی نویسنده به شمار می رود که در این بین گذشته نگری درونی، با مرور ذهنیِ خاطرات شخصیّت های اصلی، اغلب برای ترسیم روابط بین شخصیّت ها و کُنش فردی و اجتماعی شان استفاده شده است. زمان پریشی آینده نگر گرچه سهم اندکی در دو رمان مذکور دارد اما تصویرگر آشفتگی های روحی و دغدغه های شخصّیت های داستان است. شتاب مثبت که اصلی ترین مؤلفه آن در داستان ها، گفتگو است، دانشور از آن به بهترین شکل برای نشان دادن حالات درونی شخصیّت ها استفاده می کند. بسامد مفرد، دیگر عنصر روایی غالب در رمان است که منجر به شتاب مثبت شده است. بسامد مکرر و بسامد بازگو نیز برای تأکید بر عادات و ویژگی های شخصیّتی در دست نویسنده است.
۱۷۲.

روایت شناسی داستان های کوتاه نادر ابراهیمی و اکرم هنیه (مطالعه موردی: داستان «غیرممکن» و «هزیمة شاطر حسن»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مطالعات فرهنگی ادبیات تطبیقی فرهنگ و ارتباطات استعمار فرهنگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : 995 تعداد دانلود : 143
نگاه روایت شناسانه، با تأکید بر ساختار روایت می کوشد با عبور از رویه یا سطح و ساختار متن، به لایه های درونی آن دست یابد. در حقیقت، نویسنده با ایجاد نوع خاص روایت و راوی در داستان خود، سلسله ای زنجیروار از «نویسنده، پیام و گیرنده» را به کار می گیرد. در این پژوهش، تلاش شده است تا به روش توصیفی - تحلیلی، از یک سو با استفاده از فرضیة مدل کنشی گریماس، ارتباط میان شخصیّت های داستانی و از سوی دیگر به یاری روایت شناسی پراپ یعنی فرایند پایدار و ناپایدار، ساختار و مناسبات درونی نشانه های متن دو داستان کوتاه «غیر ممکن» از نادر ابراهیمی، نویسندة ایرانی و «هزیمة شاطر حسن» (شکست شاطر حسن) از اکرم هنیه، نویسندة فلسطینی را مورد بررسی قرار دهد. نتایج نشان از آن دارند که این دو نویسنده با ایجاد نوع خاص روایت و راوی در داستان خود، سلسله ای زنجیروار از نویسنده، پیام و گیرنده را به کار گرفته اند. دو داستان مذکور از طرح بسیار مناسبی برخوردارند؛ چراکه هیچ حادثه ای در آن ها نیست که با کلّیت داستان بی ارتباط و در القای مفهوم کلّی داستان، نقشی نداشته باشد. زاویة دید در آن ها، دانای کلّ است و در طول روایت، صحنه پردازی های مختلف راوی قابل مشاهده اند. علاوه بر آن، به ندرت ممکن است شخصیّت اصلی، حامل کلّ جهان بینی یا اعتقادات یک نویسنده باشد؛ امّا بررسی این دو داستان نشان می دهد که ابراهیمی و هنیه به خوبی توانسته اند خود را تمام و کمال به صورت شخصیّت های اصلی داستان درآورند و به این وسیله، اعتقادات و جهان بینی خویش را در قالب این شخصیّت ها به خواننده ارائه نمایند. از دیگر نکاتی که این دو نویسنده به آن توجّه داشته اند، استفاده از داستان کوتاه برای به تصویر کشیدن اوضاع نابسامان مملکتشان است؛ زیرا در جوامعی که مدام دستخوش ناآرامی و بی ثباتیند، نویسنده بیشتر به نوشتن داستان کوتاه اکتفا می کند تا اوضاع سیاسی- اجتماعی جامعه تقریباً تثبیت یابد.
۱۷۳.

تداخل درونی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مثنوی روایت شناسی تداخل سطوح روایی تداخل درونی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 888 تعداد دانلود : 212
«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم می شود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالت ها و مُدل های نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی- به مثابة متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را می توان در آن جست و جو کرد- بررسی می کنیم.
۱۷۴.

الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الروایة الزمن الروائی واسینی الأعرج رماد الشرق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : 139 تعداد دانلود : 679
یعد الزمن أحد المکونات الأساسیة فی الخطاب الروائی ویسهم فی تشیید النص فنیاً وجمالیاً. وحظیت دراسة الزمن الروائی باهتمام النقاد والدارسین منذ دراسات الشکلانیین الروس. ولم یعد الزمن فی الروایة العربیة الحدیثة قائماً على التسلسل المنطقی والتعاقبی کالروایة الکلاسیکیة بل اتجهت الروایة إلى انحراف السیر الزمنی ولا یخضع بناء الحدث الروائی لمنطق السببیة، لهذا نرى أنه یقوم الروائیون الجدد بتحول الزمن الروائی فی أعمالهم الأدبیة. وواسینی الأعرج واحد من هولاء الروائیین، ولعبة الحرکة بین زمن الحکایة وزمن الخطاب فی روایاته تؤدی إلى تکسیر مسار الزمن الخطی وتحرک عمله الروائی. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی- التحلیلی ویستفید من آراء جیرار جنیت لدراسة الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" للروائی الجزائری ""واسینی الأعرج"" وهی روایة فی الجزئین: ""خریف نیویورک الأخیر"" و""الذئب الذی نبت فی البراری"". وتهدف الدراسة إلى کشف خصوصیة الزمن الروائی عند الکاتب فی هذه الروایة وتبیین کیفیة الابداع فی هذا المکون. ومن النتائج التی وصلت الیها الدراسة هی: یتم عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصة عن طریق الاسترجاع والاستباق وهذا یحدث المفارقات الزمانیة فی الروایة خاصةً تقنیة الاسترجاع تکاد تشکل ظاهرة غالبة فی الروایة وکثیراً ما یسترجع الراوی أحداث الماضی مؤکداً أن معطیات الماضی کانت سبباً فی مشاکل الحاضر. وبما أن روایة ""رماد الشرق"" تغطی فترة زمنیة طویلة للسرد لهذا یوظف الروائی تقنیات مختلفة لابطاء السرد وتسریع السرد أی لایجاد التنویع فی الایقاع الزمنی فی الوهلة الأولى ثم کسر رتابة النص.
۱۷۷.

مؤلفه های روایت در سه شعر بلند «اخوان ثالث»با تأکید بر دیدگاه «ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت ژرار ژنت شعر روایی سه شعر بلند اخوان ثالث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 789 تعداد دانلود : 501
«روایت شناسی» دانشی جدید و نتیجه انقلاب ساختارگرایی در عرصه داستان است. در تحلیل ساختارگرایانه «روایت»، سازوکارهای درونی متن ادبی بررسی می گردند؛ تا واحدهای ساختاری بنیادین کشف شوند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی ساختار «روایت» در سه شعر بلند رواییِ «مهدی اخوان ثالث»: «قصه شهر سنگستان»، «اژدها عفریته ای منحوس» و «خوان هشتم» است. در این مقاله تلاش گردیده است، تا بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت» به بررسی مؤلفه های روایی؛ یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «صدا» پرداخته شود و بر آن است تا یکی از جنبه های تحولِ منظومه های رواییِ معاصر برشمرده شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد: «اخوان» در سرودن اشعار رواییِ خود، از ظرفیت های«روایت» و «روایت گری» بهترین استفاده را نموده است. روایت های او به شکل لحظه ای و خطی بیان نشده؛ بلکه اغلب با «رجوع به گذشته» شکل گرفته اند. وی از «شتاب مثبت» و «ثابت» بهره می برد. بسامد حاکم بر این سه منظومه، «بسامد مفرد» است. افعال و کنش های هر سه اثر روایی، در زمان گذشته روی داده است. «فاصله» در دو منظومه اخوان، چشمگیر است؛ زیرا راویان آن ها «داخل در روایت خود» هستند.
۱۷۸.

نقد روایت شناختی داستان «زن نویسنده»

کلید واژه ها: داستان روایت جریان سیال ذهن خواننده داستان شاعرانه محمود گلابدره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 793 تعداد دانلود : 474
روایت یک داستان، مهم ترین بخش ساختاری آن را تشکیل می دهد. کاربرد درست و مؤثر شیوه های روایت، پایة اصلی موفقیت یک نویسنده در ماندگاری داستانش است. از این رو، بررسی روایی داستان و نیز تحلیل روش های تازه و بدیع روایت، از جمله مباحث مهم نقد داستان امروز است که فراتر از درون مایه و مضمون اثر، به جلوه های کاملاً ادبی متن داستانی پرداخته و شگردهای مختلف آن را آشکار می نماید. «زن نویسنده» از جمله داستان های محمود گلابدره ای است که در آفرینش آن، نویسنده به شیوه های روایی داستان نویسی روز، توجهی ویژه نشان داده است. روایت ذهنی درخور توجه و نزدیک شدن به زبان شعر و داستان شاعرانه، و هم چنین سیال بودن جریان روایت که موجب ابهام داستان و در نتیجه برتابیدن برداشت های مختلف خواننده خواهد شد، از ویژگی های روایی این داستان است.
۱۷۹.

بررسی چگونگی پردازش زمان در غزلیات شمس با استفاده از شگرد جریان سیال ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 32 تعداد دانلود : 905
برخی از غزل های مولوی، ویژگی هایی دارد که ذهن خواننده را به سوی مبانی فکری آثار جریان سیال ذهن معطوف می کند. مقالة حاضر به بررسی مقولة زمان با استفاده از بنیان های نظ ری این تکنی ک درباره زم ان در غزل های مولوی می پردازد. پیش فرض پژوهش، پرش های زمانی و رفت و برگشت های مکرر به گذشته و حال در طول غزل و نیز اهمیت زمان حال در لحظة آفرینش شعر مولوی است. در یک دسته بندی کلی می توان زمان در غزل وی را به دو نوع خطی و پیوسته و غیرخطی و ناپیوسته تقسیم کرد. نوع دوم زمان، غزل ها را به لحاظ زمانی به آثار جریان سیال ذهنی نزدیک می کند. مبنای محاسبة پرش های زمانی در این مقاله لحظة شروع غزل است. بدین گونه گاه مولوی بر بنیان قانون تداعی آزاد که بر قلمرو ذهن وی تسلط دارد، از زمان حال به گذشته، گاه از گذشته به حال و در مواردی ضمن مرور خاطرات گذشته به آینده سفر می کند و در نمونه هایی نیز میزان پرش ها و رفت و آمد به گذشته و حال سرعت می گیرد و تداوم می یابد. این مسئله می تواند بر زبان، شیوه های روایی، چگونگی تصویرآفرینی و موارد دیگر در غزل وی تأثیر گذارد.
۱۸۰.

کارکرد توصیف در رمان حین ترکنا الجسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توصیف روایت عبدالرحمان منیف رمان حین ترکنا الجسر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : 615 تعداد دانلود : 735
رمان ظرفیت و پتانسیل آن را دارد تا آرمانهای والای انسانی را به بهترین وجه و با زبان خاص خود به تصویر کشیده و چونان ابزاری در دست نویسنده اش بیانگر دغدغه های او باشد. رمان «حین ترکنا الجسر» عبدالرحمان منیف از جمله رمانهایی است که بعد از شکستهای متوالی اعراب در برابر اسرائیل نگاشته شده و تصویرگر رنجها و آرزوهای یک انسان جویای آزادی و حقیقت است که در این مسیر شکست خورده و دچار سرخوردگی شده است. منیف در «حین ترکنا الجسر» به شیوه ای هنرمندانه از ابزار «توصیف» که مهمترین ابزار هر روایت است بهره گرفته و شخصیت ها،زمانها و مکانها را به گونه ای توصیف کرده که در راستای فضای شکست و نا امیدی حاکم بررمانش قرار گیرند.توصیفات موجود در این رمان به سبب تداخل ماهرانه اش با روایت، توصیفاتی ساده و کوتاه است و این از یک سو باعث صرفه جویی در واژگان شده وبر سرعت داستان می افزاید و از سوی دیگر برای خواننده ملال آور نیست. می توان گفت عنصر توصیف در «حین ترکنا الجسر» هم کارکردی زیبایی شناسیک دارد ،هم کارکردی توضیحی و تفسیری و در عین حال نقش به پیش برندگی وپویا نمایی حوادث را نیزبه خوبی ایفا می کند .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان