فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
«پیامبر»، نوشته جبران خلیل جبران، کتابی بسیار کم حجم؛ اما سرشار از مفاهیم عرفانی، دینی، اخلاقی و فلسفی است. این کتاب اگرچه در ظاهر کتابی ساده و آسانیاب می نماید؛ اما دارای درونمایه ای بسیار غنی و کهن الگویی است. «پیامبر»، روایت گر سرگذشت یکی از کهن الگوهای ناخودآگاهی ماست؛ «پیغمبر» در انزوا نشسته ای که به عنوان پیر فرزانه و مهربان درون، هر لحظه انتظار «من» خودآگاه را میکشد تا با کمک «آنیما» وی را در طی طریق بیانتهای کمال یاری دهد و راه سبز فردیت و تمامیت روانی را به او بنمایاند. این اثر، نمایانگر مراحلی است که مردم شهر اورفالیز به یاری پیامبر و میانجیگری آنیمای «میترا» نام میپیمایند و با خویشتن خویش یگانه میشوند. آنچه درونمایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ سلوکی عرفانی که این اثر را عرصه حضور و فعالیت بسیاری از کهن الگوها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است. «من»، «خود»، «سایه»، «پیر دانا»، «آنیما» و نگاره نمادین «ماندالا» از برجسته ترین نمادها و کهن الگوهای موجود در این اثر برجسته خلیل جبران است.
نمادشناسی داستان مرد درویشی که کوزه ای آب برای خلیفه برد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی از آثار ارزنده ای است که میتواند از زاویه روان کاوی بررسی شود. از میان روان کاوان و روان شناسان، نظریات کارل گوستاو یونگ با آثار عرفانی، داستان ها و اسطوره ها قابل تحلیل است. آنچه یونگ را به مولانا نزدیک میکند اهمیت و ارزشی است که وی برای خودآگاهی و کمال قایل است و این همان چیزی است که مولانا در سراسر مثنوی انسان را به سوی آن فرا میخواند. همچنین شناخت مولانا از جنبه های پنهان روان آدمی که از مبانی و اصول نظریات یونگ است، به رغم عدم تفکیک، طبقه بندی و نام گذاری این جنبه ها، در ایجاد این پیوند و سازگاری مؤثر است. در این مقاله جنبه های نمادین داستان مرد اعرابیِ درویشی که کوزه آبی برای خلیفه برد و ماجرای او با زنش تحلیل و بررسی میشود. نگاه به ظاهر متناقضی که مولانا و مرد درویش نسبت به زن دارند میتواند ریشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوی آنیما و دوگانگی آن داشته باشد. همچنین به سایر نمادهایی که به نوعی با روان انسان در ارتباط اند، اشاره میشود
تحلیل و بررسی سروده ی «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جریانات مهم شعر نو فارسی، سمبولیسم اجتماعی است که با نیما یوشیج آغاز شد و در دهه ی چهل به دلیل شرایط اجتماعی آن زمان به اوج خود رسید. هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی سروده ی «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث از این منظر است. این سروده ترسیم آمیزه ای از ""تعهد اجتماعی و هنر شاعری اخوان"" به شمار می رود. توصیف، نمایش و استنتاج بافت اصلی این سروده را تشکیل می دهند. شاعر در این سروده از طریق کنایات، نمادها و روابط حاکم بر آن ها، مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده القا می کند. انسجام مطالب و آفرینش تصاویر شاعرانه، تجربه های ملموس اخوان را از وضعیت اجتماعی بعد ازکودتای28 مرداد 1332 به خوبی ترسیم می کند. نتیجه نشان می دهد با این پژوهش می توان به شناخت بهتری از این سروده به ویژه از منظر سمبولیسم اجتماعی و جامعه شناسی ادبی دست یافت.
نمادپردازی نباتی از منظر نقد اسطوره ای در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها، رؤیاهای جمعی بشر؛ و نمادهای اساطیری ، زبانِ هنری و رازناکِ اسطوره ها هستند که با پای نهادن به ساحت شعر، ایجازگونگی ، فشردگی و ژرفایی معنایی آن را دو چندان می کنند. نمادها با ماهیت سیال، شکل پذیر و منعطفِ خود، به مقتضایِ شرایطِ زمان و مکان، قادرند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه داری را به شیوه ای جامع و گسترده آینگی کنند، از صورتی واحد، معانی و کاربردهای گوناگونی را ارائه دهند و با رویندگی و پویایی مداوم، تازگی و ماندگاریِ خود را استمرار ببخشند.
البتّه شاعران و هنرورانِ نمادگرا به فراخور پشتوانه های فرهنگی، دغدغه های ذهنی و نیازهای اصیل فردی و اجتماعی خود، ممکن است توجه و اقبال ویژه ای به بهره گیری از نمادهایی خاص در آثار هنریِ خویش از خود نشان دهند. نگارنده در این مقاله بر آن است تا ضمن پرداختن به مبانی تئوریک کاربرد نمادها و موضوعات مرتبط با آن، به گونه ای محوری ، مهم ترین عوامل روی آوریِ شاعران به کاربستِ اسطوره های گیاهی و نمادهای نباتی را مورد پژوهش و مداقّه علمی و مستند قرار دهد و در این رهگذر نیم نگاهی هم به بازتاب مضامین و کاربردهایی از این دست در اساطیرِ اقوام و ملل گوناگون داشته باشد تا امکان مقایسه و تطبیق و تطابقی روشن و حقیقت نما فراهم شود.
هفته محوری و کارکرد متفاوت آن در هفت پیکر
حوزه های تخصصی:
«شب پره» و «سیولیشه» - دو نماد برای یک موقعیت تاویل دو شعر نمادین از نیما یوشیج
حوزه های تخصصی:
"در تاویل شعرهای نمادین نیما یوشیج، با این پیش فرض روبرو هستیم که تعدادی از این شعرها دارای درونمایه اجتماعی - سیاسی است که شاعر به دلایلی نمی توانسته یا نمی خواسته آنها را به طور روشن و صریح بیان کند و برای ابلاغ آنها به نمادهای شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعی دارد با استفاده از شیوه های تاویل شلایرماخر و همفکرانش، به معنا و پیام مورد نظر مولف هنگام سرودن شعر، نزدیک شود. برای این منظور، از طریق مطالعات مستمر و دقیق در زندگی، آثار، افکار و اوضاع اجتماعی - سیاسی روزگار نیما و نیز راهنمایی خود متن، به عنوان یک اثر زبانی، مدعی است که توانسته است تا حدودی به این منظور دست یابد.
در مقاله حاضر، علاوه بر تاویل دو شعر«شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، به لحاظ نزدیکی فضای حاکم بر دو شعر، که از تلنگر زدن کسی به شیشه پنجره اتاق شاعر سخن می گویند، و نیز از نحوه سخن گفتن و برخورد شاعر با هر دو مورد، نگارنده به این نتیجه رسیده است که نمادهای «شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، هر دو به موقعیتی یکسان یا مشابه که در آن شخصی با گرایش های کمونیستی، به امید رخنه کردن در خانه نیما، به شیشه اتاق وی می کوبد، اشاره دارند.
این رویکرد به شعرهای نمادین نیما، به هیچ وجه به معنی انکار رویکرد مخاطب محور به متون ادبی نیست؛ و نگارنده حتی در مورد شعرهای نمادین دارای پیام های اجتماعی - سیاسی، تاویل های متفاوت را از دیدگاههای مختلف ممکن می داند.
"
نماد پرندگان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی نمادهای پرندگان در مثنوی مولانا با روش کتابخانه ای نوشته شده است. نگارنده پس از استخراج تمام کاربردهای پرندگان با استفاده از روش تحلیل محتوا به طبقه بندی، توصیف و بیان معانی نمادین آنها پرداخته است. بر اساس یافته های این گفتار در مثنوی از 30 پرنده با نام و صدها پرنده بی نام سخن به میان آمده که گوشه ای از نمادپردازی مولانا را تشکیل داده است. یکی از نتایج مهم این بررسی این است که پرندگان در تحلیل نهایی خود، نمادی از سر گذشت روح انسان در قفس تن و دنیای مادی را بازگو می کنند.
معانی و مفاهیم نمادین پرندگن با ویژگیهای طبیعی آنها پیوندی ناگسستنی دارد. افزون بر آن، آموزه های دینی، فرهنگی و نیز اساطیری که در طول زمان در اطراف هر یک از آنها شکل گرفته است در مفاهیم ویژه ای که مولانا از آنها ارایه می کند، نقش و تاثیر فوق العاده ای دارد. در مجموع می توان گفت پاره ای از برداشتهای مولانا از پرندگان کاملا ابداعی و بی سابقه است و برخی دیگر در سنتهای فرهنگی ریشه دارد. شکل گیری مفاهیم نمادین پرندگان در مثنوی از یک سو از جهان بینی خاص مولانا سرچشمه گرفته و از سوی دیگر، ناشی از برداشتهای شخصی و قریحه توانای اوست.
بررسی سمبل های سیب، کبوتر، گل سرخ و نیلوفر در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سمبل (Symbol) یکی از آرایه های ادبی است که مورد توجه بسیاری از شاعران بوده و هست. ویژگی بارز سمبل، ابهام، عدم صراحت، غیر مشروح و غیر مستقیم بودن آن است، به این معنا که در زبان سمبولیک مراد و مقصود، ظاهر و صورت کلام نیست، بلکه مفهومی است ورای ظاهر و فراتر و عمیق تر از آن. سهراب سپهری از شاعران معاصر در شعر خود از نماد و سمبل سود جسته است و همین امر یکی از رازهای پیچیدگی و ابهام شعر اوست. در این مقاله سعی شده است چهار سمبل از سمبل های شعر سهراب، شرح و بررسی شود. بی گمان سمبل های شعرهای سهراب، برگرفته از عقاید و اندیشه های عرفانی، فلسفی و اجتماعی اوست. او از فرهنگ های مختلف ایرانی اسلامی، هند، چین باستان و مسیحیت تاثیر پذیرفته است. در عین حال، شعر او سرشار از یک جوشش درونی و سلوک شخصی است. سهراب، شاعری درونگرا (introspection) است و در تکاپوی رسیدن به خانه دوست )= الله(. از این رو سمبل هایش با سمبل های شاعران دیگر معاصر که عمدتا جنبه های سیاسی - اجتماعی دارد متفاوت است.
نماد در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماد یکی از آرایههای ادبی است. ویژگی بارز نماد، ابهام، عدم صراحت، غیرمشروح و غیرمستقیم بودن آن است، به این معنا که در زبان سمبلیک مراد و مقصود، ظاهر و صورت کلام نیست بلکه مفهومی است ورای ظاهر و فراتر و عمیق تراز آن. سهراب سپهری از شاعران معاصر در شعر خود از نماد سود جسته است و همین امر یکی از رازهای پیچیدگی و ابهام شعر اوست. در این مقاله نمادهای شعر سهراب، شرح و بررسی شده است. آن چه مسلم است نماد های اشعار سهراب برگرفته از عقاید و اندیشه های عرفانی، فلسفی و اجتماعی اوست. او از فرهنگ های مختلف ایران اسلامی هند، چین باستان و مسیحیّت تأثیر پذیرفته است. در عین حال، شعر او از یک جوشش درونی و سلوک شخصی خبر میدهد. سهراب شاعری عارف مسلک است و نماد های شعری او با نماد های شاعران معاصر، که عمدتاً جنبههای سیاسی ـ اجتماعی دارند، متفاوت است.
نماد
منبع:
آزما آبان ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
نمادهای داستان کاوه ی آهنگر
حوزه های تخصصی:
زمینه های نمادین رنگ در شعر معاصر (با تکیه و تاکید بر اشعار نیما، سپهری و موسوی گرمارودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رنگ»، بعنوان برجسته ترین و نمودارترین عنصر در حوزه محسوسات، از دیرباز تاکنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. امروزه رنگ مهمترین عنصر در بروز خلاقیتهای هنری و بهره وری محسوب می شود؛ چنانکه بسیاری از بزرگان ادبی و هنری جهان چون «گوته» - به اذعان خویش - مدیون استفاده خلاق از رنگها و توجه دقیق بدان بوده اند. رنگ مایه آرامش و هسته آرایش جهان است و شاعران، بعنوان زیبا شناسان جهان آفرینش از واژگان رنگین در عینی تر شدن ایماژهای شاعرانه و کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری و گاه در راستای تبیین و تلقین مفاهیم بیان ناشدنی فضای نمادین اشعار خویش بهره ها برده اند و تاریخ نمادگرایی انسان نشان داده که او به هر چیز خاصیت نمادین بخشیده است. رنگ نیز از این قاعده و خاصیت دور نمانده و گاه از مهمترین عناصر در نماد پردازی شاعرانه گردیده است. لذا این جستار، در پی بررسی و تحلیل زمینه های نمادین رنگ در اشعار معاصر با تکیه و تاکید بر آثار سه شاعر برجسته معاصر، نیما سپهری و موسوی گرمارودی است.
نمادگرایی در شعر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ندانم کاتش دل بر چه سان است که دیگر شکل می سوزد زبانم به صد صورت بدیدم خویشتن را به هر صورت همی گفتم من آنم که صورت های دل چون می نمانند که می آیند و من چون خانه بانم این مقاله بر محور بحث از تصویر نمادین و رمزهای تصویری در ادبیات عرفانی متمرکز است. نخست اصطلاحات صوفیه را به دو دسته اصطلاحات رسمی و رمزهای تصویری تقسیم کرده آنگاه با بررسی روند شکل گیری تصویرهای نمادین در شعر عرفانی ، اهمیت تحلیل تصویر را برای شناخت آفرینش هنری عارفان به بحث می گذارد و با طرح مساله ابداع و تقلید در تصویر پردازی صوفیان ، روشی را برای شناخت و تحلیل فردیت هنری شاعران عارف پیشنهاد می کند . در پایان زیبایی شناسی تصویر نمادین را در ادبیات عرفانی مورد بحث قرار می دهد.
نگاره های مثالی و نمادهای اصلی در بوف کور هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این مقاله سعی دارد نقش روی جلد قلمدان را در بوف کور صادق هدایت در قالب نقد اسطوره ای مورد بررسی قرار دهد . در این داستان هنرمند نقاش که راوی داستان نیز هست ، نقشی را روی جلد قلمدان تصویر می کند که انعکاسی از نا خودآگاه جمعی خود اوست . این تصویر ؛ از این منظر دامنه ارجاعی وسیعی را برای نقاشی فراهم می آورد و آن را از تصویری ساده به نقشی جهانی و اساطیری تبدیل می کند . در این نوشتار ، نقش کهن الگوهایی اصلی این تصویر (زن ، پیرمرد ، گل نیلوفر ، درخت سرو و جوی) و نمادهای مرتبط با آنها (پستو ، شراب ، مار و مرگ) به طور اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است .