فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مهاجرت به مثابه ادامه منطقی توزیع و ترکیب نهایی و جا به جایی جمعیت در مکان جغرافیایی، مهمترین شکل تحرک مکانی جمعیت است. پدیده مهاجرت مردم افغانستان به کشورهای همسایه، به ویژه ایران، نیز یکی از اشکال مهاجرت است. سالیان درازی است که مهاجران افغانی در جای جای کشور سکونت دارند. هیچ استانی نیست که ساکنان آن با این مهاجران برخورد نداشته باشند و میان آنها مراوداتی صورت نگیرد. این روابط در بعضی جنبه ها چنان عمیق بوده که حتی در صورت بازگشت مهاجران به کشورشان، بازهم تا سالیان دراز اثراتی که از خود به جای گذاشته اند، از بین نخواهد رفت. درحال حاضر نزدیک به 3 میلیون افغانی در ایران حضور دارند. جامعه آماری مورد بحث 20 هزار نفر مهاجر افغان ساکن در شهر کاشان است که به صورت نمونه از حدود 350 نفر افغانی پرسشنامه تکمیل گردید. داده ها با بهره گیری از آمارهای توصیفی به کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد که مهاجرت افغان ها به شهر کاشان پیامدهای زیادی را در پی داشته است. یکی از این پیامدها تاثیرات اقتصادی مهاجران افغانی بر کاشان است. حضور مهاجران افغانی به علت بهره وری بالاتر و هزینه کمتر نسبت به نیروی بومی موجب کاهش فرصت های شغلی و افزایش نرخ بیکاری در شهر کاشان شده است. همچنین خرید زمین و مسکن به وسیله مهاجران افغانی موجب کمبود مسکن و افزایش نرخ اجاره در سطح شهر می شود. از دیگر پیامدهای حضور مهاجران افغانی تاثیرات اجتماعی آنها بر شهر کاشان است. این پیامدها شامل افزایش جمعیت شهر کاشان، افزایش فقر و شکاف طبقاتی، افزایش نرخ بی سوادی و همچنین بحران هویت جمعی به علت ازدواج مهاجران با بانوان ایرانی است که دارای تبعات و پیامدهای منفی و خطرناکی است
تحلیلی بر پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در محلات شهری میبد از منظر توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل فضایی توزیع خدمات و پراکنش جمعیت در بین محلات شهر میبد می پردازد. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است که از مدل های ضریب آنتروپی، مقادیر استاندارد شده، تاکسنومی استفاده شده است. جامعه آماری 11 محله شهر میبد است. شهر میبد در سال 1355 دارای 17848 نفر جمعیت بوده که با نرخ رشد 05/4 درصد در سال به 58872 نفر در سال 1385 افزایش یافته است، ولی از نظر توزیع و برخورداری از خدمات شهری، رشدی متناسب با جمعیت نداشته است. ضریب همبستگی بین مساحت محلات و نمرات استاندارد شده 248/0- بوده است، یعنی رابطه معکوس معناداری بین گستردگی مساحت محلات و نمرات استاندارد وجود دارد که گستردگی مساحت در چگونگی توزیع بهینه خدمات شهری نقشی ندارند. همچنین، ضریب همبستگی پیرسون بین تراکم جمعیت محلات شهر و Z-Score مشخص می کند که بین توزیع خدمات و تراکم جمعیت در شهر میبد رابطه ضعیفی وجود دارد، زیرا عدد به دست آمده 524/0 و سطح معنی داری 094/0 بوده که با سطح معنی داری 95 درصد اختلاف زیادی دارد و رابطه بین این دو متغیر را به صورت خیلی ضعیف نشان می دهد. بنابراین، بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در سطح محلات شهر میبد رابطه ای وجود ندارد. نتایج بررسی های حاصل از تلفیق مدل ها نشان می دهد محلات 1-1-2 و 1-2-2 از نظر توزیع خدمات وضعیت نسبتا متعادل و محلات 2-1-1 و 1-1-1 و 1-2-1 وضعیت نامتعادلی دارند. بنابراین، می توان گفت با توزیع متعادل و به یک نسبت خدمات در بین محلات شهر میبد، با توجه به نیازهای جمعیتی می توان در آینده به تعادل در سطح محلات شهر میبد رسید. بنابراین، برقراری ارتباط منطقی و هماهنگ بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در محلات یازده گانه شهری میبد برای نیل به پایداری ضروری به نظر می رسد
بررسی و مقایسه تطبیقی کیفیت فضاهای عمومی در سکونتگاه های خودرو؛ نمونه موردی: محلات اسلام آباد و ده ونک تهران
حوزه های تخصصی:
در حالی که مقوله سکونتگاه های خودرو، بخش عمده ای از ادبیات شهرسازی را در سالهای اخیر به خود اختصاص داده است، پرداختن به وجوه مختلف این سکونتگاه ها، نیازمند پژوهش فراوان است. در این میان، یکی از مباحث مهم در موضوع شهرسازی، توجه به فضاهای عمومی است؛ فضاهایی که نقش عمده ای را در تعامل بخشی، اجتماع پذیری، ایجاد شادابی و سرزندگی در یک محله می توانند بازی کنند. این فضاها می توانند در سکونتگاههای خودرو همان نقشی را برعهده بگیرند که در فضاهای عمومی بافتهای مرسوم شهری، بر عهده آنهاست. دو سکونتگاه خودروی اسلام آباد و ده ونک، همچون جزیره ای در دل شهر تهران هستند که دارای فضاهای عمومی کم و بیش پررونق هستند. یافته های تحقیق نشان می دهد، کیفیت فضاهای عمومی محله ده ونک به طور کلی بهتر از محله اسلام آباد است. در عین حال، به رغم ادعای وجود قدرت همیاری و مشارکتی بالا در ساکنان سکونتگاه های خودرو، در فضاهای عمومی دو سکونتگاه اسلام آباد و ده ونک، کمتر چنین مفهومی به چشم می خورد. تنها در فضاهای مذهبی این دو سکونتگاه، اجتماع پذیری، مشارکت و قدرت اجتماعی به وضوح دیده می شود. در واقع، ساکنان این دو سکونتگاه خودرو، به لحاظ پیشینه اجتماعی و فرهنگی خود، روحیات مذهبی و درون گرایی خود را در فضاهای مطمینی مثل فضاهای داخلی و پیرامونی امامزاده، مساجد و هیأت های مذهبی ابراز می کنند. بروز این رفتار، با توجه به احساس ناامنی ساکنان در فضاهای برون گراتری مثل خیابان یا میدان، قابل توجیه است. در این حالت، مدیریت شهری به منظور اجرای بهتر طرح های توانمندسازی و نوسازی، باید ابتدا سرمایه گذاری مشخصی برای ارتقای کالبدی و کیفی فضاهای عمومی این دو سکونتگاه، بخصوص فضاهای مذهبی آنها اختصاص دهد تا از این طریق، اعتماد ساکنان به شهرداری و مدیریت شهری جلب و در آینده، فرصت مناسبی برای ارتقای سایر فضاهای عمومی این دو سکونتگاه ایجاد شود.
شناخت محدوده مکانی تشکیل جزیره گرمایی در شهر رشت
حوزه های تخصصی:
فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی شهر، تفاوتهایی از نظر درجه حرارت بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن ایجاد می کند. که به جزیره حرارتی معروف است. این پدیده، به ویژه در شهرهای بزرگ، بیشتر مشهودتر است. هدف این تحقیق، شناخت تفاوت دمایی مناطق مختلف شهر رشت و حاشیه اطراف، به منظور تهیه نقشه دمایی شهر و امکان تشکیل جزیره دمایی در شهر رشت است. عرصه مطالعاتی در این تحقیق، شهر رشت است و برای انجام این تحقیق، ازآمار روزانه در ایستگاه های سینوپتیک موجود در حومه رشت (کشاورزی و فرودگاه) استفاده گردید و برای ارزیابی حرارتی در قسمتهای مختلف شهر نیز نه ایستگاه به کمک شهرداری رشت و اداره هواشناسی استان دایر و در طول جمع آوری داده های روزانه ( بهمن 85 لغایت خرداد 1386 ) استفاده شده است. نتایج حاصل از مقایسه داده-های آمار نشان می دهد که اختلاف دمایی معادل 5 تا 4/6 درجه سانتی گراد بین مرکز جزیره گرمایی با نواحی اطراف در شرایط حداقل دمایی و اختلاف دمایی معادل 3 الی 6/5 سانتی گراد در شرایط دمایی بیشینه به وجود می آید و همچنین بیشینه اختلاف در سطح شهر مربوط به ایستگاه سبزه میدان است که در ماه خرداد در حداقل دما، این اختلاف با 6/4 درجه سانتیگراد به دمای حداکثر می رسد و در همین ماه در حداکثر دما با اختلاف 97/2 درجه سانتیگراد به حداقل رسیده و ثبت شده است. نقشه های هم ارزش دمایی به صورت کنتوری و پهنه بندی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم و مکانهای احتمالی جزیره گرمایی مشخص گردید.
بررسی و تحلیل مؤلفه های هویت شهری و رابطه آن با میزان تعلق مکانی ساکنین شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر گلبهار)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل شهرهای جدید، بحث هویت شهری در این گونه شهرها است. کم توجهی به ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای جدید، باعث ایجاد محیط هایی مصنوع و تهی از هویت انسانی می گردد. از نتایج این امر، پایین بودن احساس تعلق مکانی، همبستگی و مشارکت اجتماعی، کاهش انگیزه ساکنان برای ادامه سکونت و تأثیر در عدم تحقق اهداف جمعیتی است. لذا شناخت مؤلفه های هویت بخش به نوشهرها، بررسی هر شهر جدید به لحاظ برخورداری از این عوامل، تحلیل رابطه بین فاکتورهای هویت شهری و میزان تعلق مکانی شهروندان، شناخت نقاط ضعف و قوت شهرها در این زمینه می تواند به حل بسیاری از مشکلات ناشی از بی هویتی این گونه شهرها کمک نماید. لذا در این راستا، این پژوهش با حجم نمونه 160 نفر، در شهر جدید گلبهار انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، با استفاده از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمون ناپارامتریک خی دو، ضرایب رابطه دو متغیره ترتیبی، ضریب همبستگی اسپیرمن به همراه نمودار پراکنش همبستگی توصیف و تحلیل شده اند. نتایج حاکی از آن است که میزان وجود مؤلفه های هویت شهری در شهر گلبهار، 3/91 درصد متوسط به پایین است. همچنین آزمون فرضیه 1 تحت عنوان «به نظر می رسد بین مدت زمان سکونت و تعلق مکانی ساکنان رابطه وجود داشته باشد» نشان می دهد که بر اساس ضریب گاما، حدود 15 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تعلق مکانی ساکنین) را متغیر مستقل (مدت زمان سکونت) تبیین می کند. نتایج آزمون فرضیه 2 نیز که به بررسی همبستگی بین دو متغیر مؤلفه های هویت شهری و تعلق مکانی ساکنین می پردازد بیانگر رد شدن فرض صفر و اثبات فرض مخالف است. ضریب همبستگی 365/0، همبستگی متوسط و مستقیم بین دو متغیر را نشان می دهد
تحلیلی بر ساختار کالبدی فضایی بافت قدیم شهرکرد
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعهای قابل مطالعه در جهت شناخت یک شهر و نحوه شکل گیری آن، مطالعه بافت قدیم آن شهر است. این بافت ها با اینکه در مراکز شهرها قرار دارند، اغلب مساکن آنها به واسطه مصالح ناپایداری که در آنها به کار برده شده، در حال تخریب و رها شدن است. بافت قدیم شهرکرد نیز از نمونه های بافت های قدیمی با ارزشی است که به دلیل مشکلاتی، از قبیل عدم دسترسی های مناسب، انحطاط اقتصادی، فرسودگی کالبدی، فرسودگی سازمان اجتماعی و ... با تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی مواجه است. در این مقاله، برای بررسی های بیشتر از روش پیمایشی، اسنادی، آماری و توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که طرح های نوسازی و بهسازی در بافت فرسوده شهر، جز در مناطقی که برای افراد و سازمانهای مسؤول اجرای طرح منافعی را در بر دارند، اجرایی نمی شوند. تاکنون در سهم ناچیزی از این مناطق نوسازی و بهسازی صورت گرفته است و دیگر مناطق شهر تاکنون به جز مخروبه هایی که شهرداری آنها را با قیمت های ناچیزی خریداری نموده و به عنوان پارکینگ عمومی مورد بهره برداری قرار داده اند در و دیگر مناطق به دلیل پایین بودن شرایط اقتصادی ساکنان اجرای طرح همچنان متوقف مانده شده است
الف ، ب ، جریمه
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و سنجش سطح پایداری توسعة محلات شهر بابلسر
حوزه های تخصصی:
تجارب نشان می دهد که پایداری شهری توجه زیادی را در سطح جهانی به دست آورده است، در حالی که این موضوع در ایران به طور کامل مورد توجه قرار نگرفته است. سطح پایداری شهری می تواند کیفیت زندگی در شهرها را نشان دهد.بررسی و شناخت وضعیت محلات و تنگناهای توسعه آنها به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها، از مسایلی است که اخیراً در فرهنگ برنامه ریزی شهری مطرح شده، اما هنوز در کشور ما جایگاه آن به خوبی طرح نشده است . بدین منظور، هدف کلی از این مقاله ارزیابی و تعیین سطوح پایداری محلات شانزده گانه شهر بابلسر به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه است. برای ارزیابی سطوح پایداری محلات، تحلیل نابرابریها و پیش بینی اولویت توسعه از مدلهای کمی و نرم افزارهای آماری از قبیل: شاخص توسعه یافتگی موریس، امتیاز استاندارد شده، ضریب تغییرات ، تحلیل عاملی و رگرسیون چند گانه توأم (Enter) با انتخاب30 متغیر در قالب شاخص های اجتماعی، اقتصادی، زیربنایی، زیستی و کالبدی استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی سطوح پایداری توسعه در محلات شهر بابلسر، به لحاظ شاخص های تلفیقی نشان می دهد که ضریب پایداری بین محلات این شهر متفاوت بوده؛ به طوری که از مجموع شانزده محله، یک محله در گروه پایدار ایده آل، دو محله درگروه پایدار قوی، هفت محله نیمه پایدار، چهار محله پایدار ضعیف و دو محله درگروه ناپایدار قرار دارند. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد که بین محلات مختلف این شهر به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه نابرابری و اختلاف فاحشی وجود دارد، که این نابرابریها در زمینه شاخص های عامل زیست- اجتماعی (با مقدار 98/. درصد) بسیار چشمگیر و در شاخص های عامل زیربنایی (به میزان 32/. درصد) کمتر بوده است . در جمعبندی می توان گفت که مسؤولان شهری باید سیاست گذاری های خویش را متوجه محلات کمتر توسعه یافته، نمایند تا شکاف موجود را برای رسیدن به برابری اجتماعی پر و سطح کیفیت زندگی را ارتقا دهند
بررسی و تحلیل توزیع فضایی جمعیت شهری استان فارس با استفاده از شاخص های نخست شهری و تمرکز
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام توزیع جمعیت در کانون های شهری استان فارس در دوره زمانی 1385-1335 می پردازد. روند رو به رشد شهرنشینی همگام با افزایش تعداد شهرها و به خصوص افزایش شهرهای زیر 25000 نفر جمعیت، از مهمترین خصوصیات نظام توزیع جمعیت شهری استان فارس است. گرایش به شهرنشینی در استان فارس در طول یک دوره پنجاه ساله از روند حاکم بر تحولات جمعیتی کل کشور تبعیت می کند، به طوری که در سال 1335 تنها 35/32 درصد از جمعیت استان در مناطق شهری سکونت داشته اند که این نسبت درآخرین سرشماری سال 1385 به 17/61 رسیده است. در زمینه افزایش تعداد نقاط شهری نیز تعداد شهرهای استان از 13 شهر در سال 1335 به 73 شهر در سال 1385 رسیده است. در این میان، شهر شیراز به علت موقعیت سیاسی - تاریخی و داشتن امکانات اقتصادی، همواره جاذب جمعیت بوده و در طول پنج دهه اخیر به عنوان شهر نخست استان عمل نموده است. سهم 3/46 درصدی از جمعیت شهری استان، به همراه فاصله 87/9 برابری با شهر دوم استان(مرودشت) در سال 1385، بیانگر نامتعادل بودن توزیع فضایی جمعیت شهری استان فارس است
تحلیل عملکرد شهرهای جدید در نظام شهری کشور
حوزه های تخصصی:
مقوله احداث شهرهای جدید،"" عمده ترین سیاستی است که اینک برخی از دستگاه های اجرایی مملکت به منظور دستیابی به هدف هایی، همچون: مهار رشد شهرهای بزرگ، مقابله با مسایل رشد شهرنشینی در آینده و از بین بردن آثار فزاینده تمرکز امور، آن را در رأس تصمیم گیری های خود قرار داده اند. از طرفی، طی دهه 85 - 1375 وزارت کشور به طور میانگین هر نه روز، یک نقطه شهری جدید تصویب نموده که در دوره 10 ساله فوق در مجموع 400 نقطه شهری به تعداد شهرهای ایران افزوده شده، حال آنکه سیاست دولت در این شهرها، تنها به ایجاد یک شهرداری و دادن حداقل امکانات مورد نیاز محدود شده است؛ اما هدف از ایجاد شهرهای جدید در ایران را می توان در قالب دو هدف؛ یعنی تمرکز زدایی از شهرهای بزرگ و تمرکزگزینی جمعیت در مناطق توسعه نیافته دانست. بررسی عملکرد شهرهای جدید ایران نشان از آن دارد که شهرهای جدید ایران هنوز نتوانسته است آن جمعیت پیش بینی شده خود را جذب نماید. چه عواملی باعث شده که با وجود سرمایه گذاری های بسیاری که غیر قابل برگشت نیز هست، شهرهای جدید ایران در جذب جمعیت موفق نباشد؟ بی هویتی شهرهای جدید، عدم تطابق با فرهنگ ساکنان، خوابگاهی بودن، مکانیابی نامناسب و ... تنها چند عاملی هستند که در پاسخ به سؤال فوق می توان از آنها نام برد. شهرهای جدید ایران اگرچه یک راه حل میانه و سیاستی واقع گرایانه و مصلحت اندیشانه در شرایط زمانی حال است و اگرچه نسبت به راه حل های اضطراری و کوتاه مدت از جامعیت بیشتری برخوردار است، اما تنها نسخه شفابخش مشکلات شهری ایران نیست. این تفکر فقط می تواند به صورت عملکردی برای ایجاد فرصت ها و مجالها برای تهیه برنامه های اساسی و دراز مدت در شهرنشینی کشور باشد که در راس آن تدوین سیاست ملی شهرنشینی و راهبرد در توسعه فضایی کشور و بالا بردن قابلیت شهرهای کوچک و متوسط است که راه حل اساسی در تامین اهدافی است که تاکنون شهرهای جدید در برآورده کردن آنها عاجز مانده اند.
اجتماعات محلی: ریشه ها و سیاستهای طراحی
حوزه های تخصصی:
مکان یابی بهینه فضاهای ورزشی شهر زنجان با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)
حوزه های تخصصی:
فضاهای ورزشی، یکی از مهمترین مراکز خدماتی در سطح شهر محسوب می گردند، که سطح درخور توجهی از فضاهای شهری را به خود اختصاص داده است، بنابراین، توجه به این نکته که فضاهای ورزشی باید به نحو شایسته-ای در سطح شهر مکان یابی گردند، ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش، به بررسی وضع موجود فضاهای ورزشی شهر زنجان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) جهت مکان یابی بهینه فضاهای ورزشی شهر زنجان پرداخته شده است. پس از مطالعه وضع موجود فضاهای ورزشی، مشخص گردید که توزیع فعلی فضاهای ورزشی در سطح سلسله مراتب شهری مناسب نبوده است، به طوری که تفاضل سطح و سرانه بین وضع موجود و استاندارد فضای ورزشی به ترتیب محله، ناحیه، منطقه و شهر برابر با 0.85، 0.33، 0.33،0.58 متر مربع است. از مجموع 19 فضاهای ورزشی شهر زنجان، 9 فضای ورزشی در مقیاس محله، 6 فضای ورزشی در مقیاس ناحیه، 3 فضای ورزشی در مقیاس منطقه، 1 فضای ورزشی در مقیاس شهر، خدمات رسانی می کنند. برای تحلیل سازگاری کاربری ها و ارزیابی نحوه قرار گیری کاربری های همجوار با کاربری ورزشی از ماتریس سازگاری استفاده شد و مشخص گردید، که 35 درصد از کاربری های همجوار با کاربری ورزشی کاملاً سازگار و 65 درصد کاربری های همجوار با کاربری ورزشی نسبتاً ناسازگار هستند. به طور کلی، توزیع فضاهای ورزشی در سطح شهر زنجان مناسب نبوده است، بنابراین، در سناریوی مکان یابی بهینه فضای ورزشی نتایج زیر حاصل گردید: زمین های کاملاً نامناسب برای مکان یابی فضاهای ورزشی شهر 0.13 هکتار(1درصد)، زمین های نسبتاً نامناسب 1.56 هکتار(7 درصد)، زمین های بی تفاوت یا متوسط 11.04 هکتار(44درصد)، زمین های نسبتاً مناسب 9.4 هکتار(43 درصد) و زمین های کاملاً مناسب 1.4 هکتار(6درصد) از اراضی شهر زنجان را به خود اختصاص داده است.
راهبردهای کالبدی کنترل حاشیه نشینی در شهر سبزوار
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی همراه با افزایش مهاجرت های روستا- شهری در ایران، بستر مساعدی برای شکل گیری مناطق حاشیه ای در پیرامون بافت فیزیکی شهرها فراهم نموده است؛ به گونه ای که پس از تجربه کلان شهرها، امروزه شهرهای متوسط کشور مانند سبزوار را با پیامدهای گوناگون خود تحت تأثیر قرار داده است. در این مقاله تلاش شد تا راهبردهای کالبدی که می تواند کنترل حاشیه نشینی را در این شهر در پی داشته باشد، ارایه شود. یافته ها نشان داد که نواحی حاشیه شهر سبزوار با حضور مهاجران بیشتر روستایی در سالیان اخیر توسعه کالبدی شدیدی را تجربه خواهد نمود به گونه ای که سطح کل بافت فیزیکی پنج هسته جمعیتی به حدود 130 هکتار خواهد رسید. با توجه به یافته ها، راهبردهایی مانند طرح اسکان مجدد و جابه جایی ناخواسته، طرح سامان دهی شبکه ارتباطی پیرامون شهر، طرح کمربند سبز پیرامون شهر، طرح ایجاد بانک زمین و شناسایی املاک رها شده و طرح ایجاد ستاد نظارت بر ساخت و ساز و جلوگیری از بورس بازی زمین ارایه شده است.
تحلیلی بر الگوی گسترش کالبدی فضایی شهر گرگان با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شهر ها به شکلی بی برنامه رشد کردند و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیدند، یا توسعه آنها در قطعاتی مجزا، بدون برنامه ریزی، تنگ و جسته و گریخته بود. این معضل، به الگوی گسترش یا پراکنش افقی شهری(sprawl) معروف گردیده و منشأ بسیاری از مشکلات در شهرهای جهان در حال توسعه و توسعه یافته شده است. شهر گرگان نیز در طول سالهای اخیر در طول زمان رشدی نامتوازن و به شکل پراکنده داشته است. در این پژوهش با بهره گیری از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن و جینی، درجه تجمع(موران وگری) به تحلیل چگونگی گسترش این شهر پرداخته شده است. براساس داده ها- که نتایج آنها حاکی از آن است - رشد سریع شهر از دهه 1365 شروع شده بود، اما تا دهه 1375 شهر به صورت فشرده رشد کرده است، اما از این سال به بعد مساحت شهر سه برابر شده است، و رشد بی قواره شهری رخ داده و میزان آن بر اساس مدل هلدرن 34 درصد بوده است بر اساس مدل های آنتروپی، جینی، گری و موران گسترش شهر تا سال 1385 به صورت پراکنده و افقی بوده، اما از این سال تا 1385 شدت پراکندگی و رشد افقی(Sprawl) شهر افزایش یافته؛ به طوری که از تراکم 136 نفر در هکتار در سال 1375 به 63 نفر در هکتار در سال 1385 رسیده است. و با توجه به نتایج پژوهش، الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی شهر پیشنهاد می شود.
عدالت زیست محیطی در برنامه ریزی شهر
حوزه های تخصصی: