شرط امری است مربوط به آینده که حدوث یا زوال تعهد منوط به آن است. نه تنها اموری که در متن عقد به آن تصریح شده است لزوم وفا دارد بلکه مواردی که از جهت عرف لازمه عقد است و با استنباط از اوضاع و احوال و قراین و امارات در چارچوب تراضی دو طرف عقد می گنجد نیز لازم الوفا است. شرط بنایی در فقه امامیه مورد تدقیق عمیق واقع شده و در ارزشگذاری گفتگوهای پیش از عقد جایگاه خاصی را برای آن در نظر گرفته است. شرط تبانی یا بنایی شرطی است که قبل از عقد، طرفین بر التزام به آن توافق کرده و عقد را بر اساس آن واقع می کنند ولی در متن عقد بدان تصریح نمی شود. تحقیق در این مقام این است که فرقی بین شرط بنایی و شرط ضمنی و شرط مذکور در متن عقد نیست. در طبیعت شرط وقتی می توان گفت که ضمن عقد است که در عالم قصد و در افق نفس ایجاد شود، در این صورت، شرط مطلقاً وجوب وفا دارد و عقد مبنی بر این شرط واقع شده است.
شهید ثانى در کتاب هاى الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة و مسالک الافهام فى شرح شرائع الاسلام1 از اسلوب تنظیر و اشباه و نظایر همواره در مسائلى بهره مى گیرد که قصد دارد در آن مسائل حکم مطلوب را در موضوع مورد بحث ارائه دهد. این نوشتار افزون بر تحلیل اسلوب تنظیر, نقش اشباه و نظایر را در استنباط و میزان حجیت آن را بررسى مى کند.
در این پژوهش با طرح آیات بغی قرآن و عرضه عبارات نهج البلاغه بر آن، تطبیق و هماهنگی کامل این دو کلام خالق و مخلوق در مباحث فقهی بغات را به اثبات می رسانیم و از این رهگذر محملی برای استناد فقهی به نهج البلاغه می یابیم.مقتضیات زمان، احکام اولیه فقهی بغات را تحت الشعاع قرار می دهد و اجرای آن را متوقف می کند. مانند تعامل امام علی (ع) با همدستان طلحه و زبیر و ... پس از پیروزی در جنگ جمل. تفاوت دیدگاه مذاهب فقهی در احکام، شرایط و مصادیق بغات از مواردی است که در این پژوهش مطرح شده است. برای نمونه در عصمت مبغی علیه و حتی عدالت او بین فقهای شیعه و عامه اختلاف نظر وجود دارد. بعضی فقهای عامه حتی عدالت مبغی علیه را شرط نمی دانند. از این رو اگر شخصی بر امامی خروج کند و با شکست او، به اجبار، مردم را به اطاعت خویش وا دارد، امام است و شورش بر علیه اش حرام. در جنگ با بغات تمام فقهای مسلمان اتفاق نظر دارند هر چند که در متعلق آن با یکدیگر اختلاف دارند.