فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۲۲ مورد.
متنی تازه از حروفیه
حوزه های تخصصی:
رویش و بینش صوفیه گنابادی
حوزه های تخصصی:
تذکرهنویسى در شوروى پس از فروپاشى و احیاى طریقت نقشبندیه در ازبکستان معاصر
حوزه های تخصصی:
نقشبندیه از معدود طریقتهاى ماندگار صوفیه است که در جمهورىهاى تازه استقلال یافته شوروى سابق، نقش بىبدیلى در احیاى فرهنگ حقیقى و هویت ذبح شده مسلمانان این بخش از جهان اسلام داشته است. دانشمندان و متفکران این مناطق در تلاش براى کشف ریشههاى عقیدتى جوامعشان، به اسلام طریقتى و در آن میان به طریقت نقشبندیه رسیدهاند. این طریقت که در زمان حکومت شوراها همچون سایر جنبههاى اسلام تحت سیاست رسمى «الحاد علمى» دولت مورد حملات شدید قرار گرفت، پس از استقلال از پوسته دفاعى خود بیرون آمد و به حیات بالنده خود ادامه داد.
مقاله حاضر که برگرفته از کتاب نقشبندیه در آسیاى غربى و مرکزى است در برگیرنده نشانههاى احیاى طریقت در ازبکستان و اهمیت آن، رواج تذکرههاى تقشبندى و نقش آنها در بازسازى اندیشه دینى مسلمانان آن دیار مىباشد.
تصوف در آذربایجان عصر ترکمانان
حوزه های تخصصی:
با آنکه بیشتر روزگار سلاطین ترکمان در آذربایجان به جنگ و درگیری با رقبا گذشت، اما اغلب به هنرمندان، شعرا وعرفا توجه داشتند و بنا به دلایل سیاسی واجتماعی به انتظارات مردم دراین خصوص پاسخ مثبت می دادند. در دوره مذکور هر چند که تصوف گسترش کمی یافت، اما از نظر کیفی رو به انحطاط گذاشت و صوفیان در صف جنودالسلاطین قرار گرفتند و به جای تقویت مبانی نظری تصوف جنبش های صوفیانه را شکل دادند. به نظر می رسد در دوره ترکمانان قراقوینلو (814تا872ق) صوفیان نیز با انگیزه های مختلف بیش از گذشته به دربار نزدیک شدند. مشایخ تصوف سنتی به وحدت وجود ابن عربی نیز گرایش یافتند و به خاطراعتراض به نابسامانی های اجتماعی و رقابت های طریقتی برخی از صوفیان به طریقت اویسی و فرقه قلندریه روآوردند. پیوند تشیع و تصوف علاوه بر قرابت در مبانی نظری به علت حمایت جهان شاه قراقوینلو و تلاش صوفیان شیعی عمیق تر شد. مقاله حاضر قصد دارد با تکیه بر دوره ترکمانان قراقوینلو، سیر تصوف درآذربایجان را بررسی نماید.
افول کبرویه در آسیای مرکزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«گسترش تصوف و عرفان در شبه قاره و زبان فارسی در سده هفتم به وسیله چشتیه»
حوزه های تخصصی:
این بحث که تصوف از کجا شروع شده، نویسندگانِ بسیار زیادی را به بحث کشانده است بهر حال نظرات گوناگون در این باره وجود دارد، اما آنچه مورد قبول همه است، در ابتدای مسئله صحابی بودنِ پیغمبر خدا بزرگ ترین فضیلت محسوب می شد و سپس کسانی که صحابه کرام را درک کردند آنها را «تابعین» گفتند؛ و افرادی که از تابعین فیض بردند، «تبع تابعین» معروف شدند. پس از آن کسانی که به امور دینی بیش از دیگران توجه کردند، آنها را «زهاد و عباد» می گفتند ولی به مرور زمان بدعت ها در امور دین راه یافتند و آنهایی که از بدعت ها دوری می جستند کلمه «صوفی» برای آنان مخصوص شد. در این رابطه ابوهاشم کوفی(م150هـ /767 م) اولین شخصی بود که به نام «صوفی» معروف شد. او در زهد و توکل و ورع و محبت یک مقام ویژه ای داشت. معاصر وی سفیان ثوری (م161 هـ/778 م) پس از ملاقات با وی گفت: «اگر ابوهاشم نبود من نمی توانستم از دقایق ریا و صفا آگاه شوم». این مقاله از ابتدا به مطالعه عرفان و تصوف پرداخته و سپس سلسله چشتیه را معرفی نموده و پیروان آن را در شبه قاره هند معرفی می نماید.
«آتش در عرفان اسلامی و زرتشتی»
حوزه های تخصصی:
آتش در عرفان نماد نور، عشق،اشراق، خرد و پیوند با خداوند است که در عرفان جهانی عمومیت دارد و در عرفان اسلامی و زرتشتی نیز که بخش های اصلی عرفان ایرانی به شمار می آیند همین مطلب دیده می شود. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور وآتش به نوعی دیده می شود. در دین زرتشت نیز همواره خدای یکتا پرستیده می شده و نور و آتش برترین جلوه حق قلمداد می شده است. آموزه های زرتشتی در اغلب ادیان تاثیر نهاده و به ویژه در ادیان ابراهیمی نقش آفرینی نموده است. خداوند در این ادیان نور دانسته شده و همواره به صورت نور یا آتش بر انبیاء و اولیاء و عرفا جلوه نموده است.
«وحدت وجود زرتشتی»
حوزه های تخصصی:
این مقاله ماخوذ از پایان نامه نگارنده با عنوان «پژوهشی در مراسم، اسطوره ها و عرفان دین زرتشت» است که در آن به نظریه وحدت وجود در عرفان زرتشتی و مقایسه آن با این نظریه در عرفان اسلامی، بودایی و مسیحی پرداخته و کوشش گردیده نشان داده شود که دین و عرفان زرتشتی در دیگر ادیان تاثیر داشته و دستاوردهای فرهنگ ایرانی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز به شکل های مختلف به تمدن بشری خدمت کرده است.وحدت وجود در نظریه آفرینش زرتشتی دیده می شود که امشاسپندان صفات و جلوه های خدا هستند و دیگر موجودات نیز جلوه های همان صفات به شمار می آیند. تنها نور است که وجود دارد و تایکی «نبودنِ نور» است و هستیِ او استقلالی نیست. نور حقیقی نیز خدای یکتا یا اهورامزدا است. همین دیدگاه در نزد عارفان اسلامی، ایرانی و حتی مسیحی و یهودی و ... دیده می شود.
«نفوذ و گسترش مکتب ابن عربی در میان صوفیان آذربایجان عهد مغول»
حوزه های تخصصی:
پس از سلطه و استقرار مغول در آذربایجان، تصوف بومی وسنتی مقید به شریعت و عمل گرا که ویژگی تصوف آذربایجان در دوره های قبل بود، با عنایت به مکتب سهروردی و تصوف خراسان همچنان تداوم یافت، هر چند بر اثر بروز تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تحولاتی در آن صورت گرفت، ولی تا نیمه دوم قرن هشتم، چهره اصلی تصوف آذربایجان را تشکیل می داد. در این دوره، تصوف سنتی متصف به مسلک فتوت به دلیل بروز بحران های اجتماعی گسترش بیشتری یافت و حتی در روند تصوف آناتولی نیز مؤثر واقع افتاد.به دنبال سقوط بغداد، مرکز اسلام سنتی و پایان یافتن نفوذ معنوی خاندان عباسی، زمینه گسترش تشیع و ارتباط آن با تصوف فراهم آمد و در پی تحولات فکری جهان اسلام در قرن هشتم و آرامش نسبی اوضاع اجتماعی، به نظر می رسد صوفیان آذربایجان به نظریه پردازی وتوجه به مکتب ابن عربی روی آوردند و صوفیانی از این دیار، توانستند با شاگردان ابن عربی مجالست داشته باشند و از آموزه های آن پیروی نمایند. کم کم در اواخر دوره مغولی رگه هایی از اندیشه ایران باستان در قالب مکتب شیخ اشراق در بین خانقاهیان و متصوفه آذربایجان رواج یافت. مقاله حاضر به بررسی نفوذ وگسترش مکتب ابن عربی در میان تعدادی از صوفیان آذربایجان عهد مغول، خواهد پرداخت.
تأثیر ادعای مهدویت در ایجاد دولت مشعشعیان
منبع:
مشرق موعود ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
اهل حق در آینه حقیقت
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۵ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
ملامتیه در بوته نقد
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۵ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی: