فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه رفتار مدیران در جوامع اسلامی بیش از پیش بر رفتار سازمانی کارکنان و رفتار شهروندی مردم تاثیرگذار است؛ زیرا انتظاری از یک مدیر اسلامی آن است که به ارزش ها و اصول اخلاقی اخلاقی پایبند باشد. بی شک یکی از مهم ترین و موثرترین سازمان ها در ترویج و یا حذف اصول و ارزش های اخلاقی نظام تعلیم و تربیت است که نقش بسزایی در رشد فردی افراد ، نیز رشد اقتصادی و اجتماعی کشور ایفا می کند. درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش از جمله ارزش های والای اسلامی هستند که رعایت آن ها از سوی مدیران نظام تعلیم و تربیت، می تواند رفتار اجتماعی و سازمانی نسل کنونی و آینده جامعه را به سمت اسلامی شدن واقعی، آنگونه که مورد تاکید قرآن کریم و سفارش پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین (ع) است، به پیش ببرد. ترویج و اشاعه اصول اخلاقی یاد شده را می توان هم از طریق منشور اخلاقی مدارس با تاکید بر این چهار اصل ارتقاء بخشید و هم از طریق کارگاه ها و دوره های آموزشی تخصصی اخلاق محور. همچنین نظارت مستمر بر موسسات آموزشی خصوصی و دولتی از طریق مراجع ذیصلاح و استفاده از سیاست های تشویقی و تنبیهی نیز می تواند بر اهمیت رعایت ارزش های اخلاقی بیفزاید.
ماهیت، اهداف، اصول و روش های معاد باوری در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تبیین فلسفه ی معادباوری با نظر به وجه تربیتی آن، بر اساس آیات قرآنی ذیل سه محورماهیت، ضرورت، اهداف و اصول و روش ها است. برای دست یافتن به این هدف، از روش تحلیل فلسفی و روش استنتاجی استفاده شده است. تبیین مقدمه های لازم معادباوری با استفاده از تحلیل منطقی فرارونده مبتنی بر آیات قرآنی صورت گرفته و اصول معادباوری، با استفاده ازروش قیاس عملی استنتاج شده که نتیجه قیاس، دو گزاره مقدماتی توصیفی و تجویزی است که از پاسخ دو سؤال اول و دوم به دست آمده و روش ها نیزمبتنی بر اصول تربیتی استخراج گردیده اند. در مجموع عناصر اصلی ماهیت معادباوری عبارت اند از اندیشه ورزی، وابستگی به فطرت انسان، اطمینان و باور قلبی به پایان پذیر بودن دنیا، ادامه ای بر حیات انسان و اهداف معادباوری عبارت اند از متعالی شدن قوه عقل و نمود آن در همه ی امور، امنیت و آرامش روانی، پیدایش بینش درست نسبت به زندگی دنیایی و احساس مسئولیت و اصول آن، ایمان توأم با تعقل، بازگشت به خویشتن، معرفت بخشی، استمرار و امتناع و روش های آن نیز پرسشگری، حل مساله، بارش مغزی، تذکر، همیاری، اسوه سازی، عبرت آموزی، تذکر و موعظه بوده اند.
مفهوم شناسی مقایسه ای گناه در قرآن و جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
نگرانی متخصصین حوزه فرهنگ در خصوص علوم وارداتی از سویی و مواجهه تسامحی و شاید اباحی گری بخش قابل توجهی از مردم جامعه اسلامی نسبت به گناه اهمیت واکاوی معنا و مفهوم گناه در ادبیات دینی (قرآن) را در مقایسه با مفهوم اصطلاحی هم تراز گناه در جامعه شناسی و بدست آوردن شباهت ها و تفاوت های آن دو را نشان می دهد. به این منظور با روش تبیینی ابتدا با تتبع در آیات قرآن، واژه های هم خوان گناه را شناسایی و به تعریف آنها پرداخته و سپس از متون معتبر جامعه شناسی، تعریف مفاهیم مرتبط را استخراج و به این نتیجه رسیدیم که دو محیط مزبور به رغم بعضی مشترکات، از نظر منبع، رویکرد، جامعیت و مانعیت و وفاق نظر درخصوص تعریف با یکدیگر تفاوت های مبنایی دارند.
نگاهی اجمالی به دلالت های تربیتی اصول موضوعه انسان شناسی مولوی در راستای برنامه های درسی و ارتباط شاگرد و معلم
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
جایگاه یادگیری ضمنی و غیرمستقیم در آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد عقل گرا سال های متمادی بر فضای آموزش ارزش ها حاکم بوده است. تمرکز یک جانبه و افراطی بر این رویکرد، سبب غفلت از بخش وسیعی از یادگیری های ضمنی انسان و داوری های اخلاقی شهودی او که منشأ بسیاری از رفتارهایی اخلاقی هستند شده است. مسئله این پژوهش آن است که چرا آموزش های مستقیم و استدلالی در حوزه ارزش ها، به تنهایی تحقق اخلاق را در رفتار متربیان تضمین نمی کند؟ به نظر می رسد آموزش مستقیم و کلامی ارزش ها، تنها منبع یادگیری اخلاقی انسان نیست؛ بلکه بخش وسیعی از یادگیری های انسان به صورت ضمنی و در قالب تجارب واقعی او صورت می پذیرد. برای بررسی این فرضیه، دیدگاه های جدید در مورد یادگیری های ضمنی، عملی و ادراکات شهودی بررسی و اثبات شده است که یادگیری اخلاقی انسان از دو طریق مستقیم و ضمنی صورت می گیرد و البته با وجود همکاری و تعامل این دو شیوه، اغلب داوری ها و اعمال اخلاقی ما به صورت شهودی انجام می گیرد. این داوری ها ریشه در تجارب اولیه زندگی و تعاملات غیرکلامی فرد محیط دارد که از یادگیری های ضمنی ناشی شده اند. در پایان نیز پیشنهادهایی برای اثربخشی بیشتر برنامه های آموزش اخلاقی مطرح شده است.
نقد دیدگاه پدیدارشناسی در برنامه درسی با شاخص های مبانی فلسفی تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با استفاده از روش اسنادی تحلیلی و با هدف نقد مبانی فلسفه پدیدارشناسی در برنامه درسی بر اساس شاخصهای مبانی فلسفی تربیت اسلامی صورت گرفته است. در این راستا، طی رویکردی سه مرحله ای شناسایی ویژگیهای دیدگاه پدیدارشناسی مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی، انسانشناسی، ارزش شناسی) پدیدارشناسی و نقد و مقایسه مبانی فلسفی برنامه درسی پدیدارشناسی بر اساس مبانی فلسفی تربیت اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های مطالعه حاکی است که دیدگاه پدیدارشناسی در مبنای هستی شناختی بر عدم اعتقاد به حقیقت و تبیین علت و معلولی، در مبنای معرفت شناسی بر شهود به عنوان ابزار رسیدن به آگاهی و ذات هر چیزی، در انسان شناسی بر رابطه انحلال ناپذیر انسان با هستی و ماهیت ترکیبی جسم و روح انسان و در بعد ارزش شناسی بر شخصی، نسبی و وابسته به موقعیت بودن ارزشها استوار است. در مقابل مبانی فلسفی تربیت اسلامی در اصول هستی شناختی معتقد به حقیقت مطلق یا علت العلل، در اصول انسانشناسی بر اعتقاد به متکی بودن وجود حقیقی انسان بر روح، در اصول معرفت شناسی بر قابل وصول بودن معرفت، در اصول ارزش شناسی بر تکیه بر قرآن و مبانی دین اسلام و ارزشهای ثابت و متغیر استوار است. در مجموع نقد مبانی فلسفی پدیدارشناسی از دیدگاه مبانی فلسفی تربیت اسلامی نشان می دهد که تأکید و تمرکز پدیدارشناسان بر شهود برای دستیابی به ذات درونی هر چیزی اگر چه می تواند ارزشمند باشد، عدم اتصال آن به آفریدگار هستی، دیدگاه های آن را با چالش روبه رو کرده است.
مفهوم و معارف مربوط به آموزه «حمد و ثنای الهی»، از منظر قرآن و عترت و آثار تربیتی آن
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
تحلیل میزان توجه به مفاهیم فرهنگ ایثار و شهادت در کتاب های درسی دوره آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل میزان توجه کتاب های درسی دوره ابتدایی و راهنمایی به فرهنگ ایثار و شهادت است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با رویکرد کاربردی است. جامعه پژوهش شامل 4 عنوان با 24 جلد کتاب بوده که در سال 1387 چاپ شده و تمام آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بیانگر آن است که 1- در مجموع 1230 مرتبه به محورها و مولفه های مفهومی مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت توجه شده است. میزان آن در کتابهای فارسی، هدیه های آسمانی، اجتماعی و تاریخ به ترتیب 626، 230، 287 و 87 مرتبه بوده است. 2- بیشترین توجه به محور ایثار، در کلاس دوم راهنمایی و کتاب فارسی دوم راهنمایی شده و کمترین توجه به محور سایر اصطلاحات، در کلاس دوم ابتدایی و کتاب های تاریخ اول و دوم راهنمایی شده است.
تبیین عوامل مفهومی فرهنگ ایثار و شهادت و تحلیل جایگاه آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پ ژوه ش با هدف تبیین عوامل مفهومی فرهنگ ایثار و شهادت و تحلیل جایگاه آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی شامل تحلیل اسنادی و نیز تحلیل محتوا است و رویکرد آن نیز کاربردی به شمار می رود. جامعه پژوهشی، شامل دو بخش متون مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت و متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مصوب آذر ماه 1390، است که با توجه به ماهیت موضوع و محدودیت جامعه پژوهشی از نمونه گیری صرف نظر، و کل جامعه آماری مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده است. داده های اسنادی به شیوه کیفی و داده های تحلیل محتوی با استفاده از شاخصهای توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفته است. ع م ده ت ری ن ی اف ت ه ه ای پ ژوه ش بیانگر این است که: 1. چارچوب مفهومی فرهنگ ایثار و شهادت را می توان بر اساس مدارک و مستندات مرتبط در 4 بُعد و 43 عامل تدوین نمود. 2. در م ج م وع 177 مرتبه به عوامل فرهنگ ایثار و شهادت توجه شده که میزان تراکم آن در بخش هدفهای عملیاتی و راهکارها با 39 فراوانی و 22 درصد زیاد و در بخش چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول بنیادین با 2 فراوانی و 1/1 درصد بسیار کم است. 3. بین عوامل مورد بررسی، صفات عملی ایثار و شهادت با میزان بار اطلاعاتی 858/0 و ضریب اهمیت 404/0 بیشترین توجه را به خود اختصاص داده و این در حالی است که به عامل جایگاه و ارزش ایثار و شهادت توجهی نشده است.
بررسی و نقد مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله بررسی انتقادی مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی است. وایتهد یکی از تأثیرگذارترین فلاسفة قرون اخیر در غرب بود که نظریاتش تأثیری مستقیم بر تعلیم و تربیت داشت و موجب تولد تعلیم و تربیت پویشی شد. او توانسته است با نقد تصور مکانیکی دکارت و نیوتن مقابله کند و با طرح سیلان در واقعیت و تعامل خداوند با هستی های بالفعل قدمی فراتر بگذارد و تحولی در عرصة تعلیم و تربیت بنا نهد؛ بااین حال مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی با نقدهایی روبه رو هستند. هستی های بالفعل از دیدگاه وایتهد مستقل و در سیلان اند و خلاقیت آنها تا جایی گسترده است که توسط ارادة خداوند هم محدود نمی شود. از سویی خداوند نیز به منزلة یک هستی مستقل دارای ذات ازلی است، ولی دارای ذات تبعی نیز هست؛ یعنی در تعامل با جهان، در حال تکامل است. بررسی آرای علامه طباطبایی نشان می دهد که ایشان توانسته با تکیه بر مبانی هستی شناختی همانند اصالت وجود و تشکیک در وجود، از سویی نتایج مثبت فلسفة پویشی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر برداشت درخوری از خداوند و ارتباط او با جهان به دست دهد و این برداشت می تواند مبانی مستحکم هستی شناختی برای تدوین اهداف و اصول تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
بازشناسی مفهوم دینی عقل، مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بازشناسی ماهیت و مفهوم دینی عقل و نقش آن به عنوان مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام، پرداخته است؛ در این پژوهش با واکاوی عقل از منظر لغویان، روایات و قرآن کریم به وجوه معنایی آن، از جمله: «موجود مجرد»، «قوه ی درک»، «اندیشه»، «تمییز»، «انزجار از قبایح» و «کسب کنندة علم»، دست یافته است؛ وجه اشتراک همة آن معانی، «موجود» است؛ که در عالم ملکوتی، «مخلوقِ روحانی» نام دارد، در عالم مُلکی، «قوه». ماهیت این موجود، در دو معنای «درک» و «بازدارندگی» ظهور می نماید. همچنین، عقل در مقابل «جهل» و «احمقی»، واقع می شود. عقل بر خلاف جهل، تمایل به خیرات «نظری» و «عملی» دارد و نسبت به تعلیم و تربیت «قبیح»، اثر بازدارندگی از خود نشان می دهد. روایات از «خیر و شر»، به عنوان «وزیران» عقل و جهل یاد می کند؛ از این رو نقش تعلیم و تربیت عقل، از سوی معلّم و متعلّم، در حوزة نظری و عملی به سوی «عاقل شدن» است؛ قرآن نیز عاقل و جاهل را مدح و ذم نموده و مصادیقی از خیر و شر را در تعلیم و تربیت دینی، امر و نهی کرده است. از این رو عاقل در حوزة تعلیم و تربیت، کسی است که در میدان حُسن «فاعلی» و «فعلی»، پا نهاده باشد؛ همچنین در پرتو آن، عقل با مجموعه ای از جذب «خوبی ها» و دفع «بدی ها»، همراه گردیده است؛ تا عقل به سبب تربیت دینی، از قوه به فعل مبدّل گردد؛ بنابراین، در این باره می توان، اهمّ مبانی تعلیم و تربیت عقل را، در پنج ضلعِ «علم نیک»، «ایمان نیک»، «نیّت نیک» ، «گفتار نیک» و «عمل نیک» خلاصه نمود؛ اولین مصداق بارز تعلیم و تربیت دینی در دو حوزة عقل نظری و عملی، خداشناسی و خداپرستی است.
محبت ورزی در همزیستی اخلاقی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
سعادت و کمال انسان در نحوه همزیستی با دیگران است. قرآن کریم، انسان را به رعایت ارزش های اخلاقی در همزیستی فرامی خواند، تا به تربیت افراد جامعه و هم افزایی فضایل اخلاقی بینجامد. در این روش از همزیستی، مسالمت آمیز بودن تعاملات اجتماعی، اصل نیست؛ بلکه اصل، تعالی اخلاقی افراد جامعه است. مهم ترین عامل در تربیت و استقرار ارزش های اخلاقی، محبت است؛ زیرا محبت میان افراد جامعه، الفتی طبیعی ایجاد می کند و جامعه را همچون پیکر واحد می سازد. مقصود از محبت، محبتی است که از رذایل اجتماعی می کاهد و بر فضایل می افزاید؛ و آن، محبت فی الله و محبت لله، یا به تعبیر دیگر، محبت خیرخواهانه است که از محبت انسان نسبت به خیر محض یعنی خدای متعال برانگیخته می شود. از آن جا که محبت برای تربیت اخلاقی است، به تناسب شرایط و گروه های مختلف اجتماعی، جلوه های متفاوتی می یابد: گاهی به صورت ولایت نمود می یابد؛ و گاهی به شکل برائت ظاهر می شود؛ چنان که محبت طبیب، سبب برائت او از آلودگی موجود در بدن بیمار است. در بیان قرآن، مهرورزی پیامبر اسلام با مردم، محبت مؤمنان نسبت به هم، حتی مهرورزی مؤمنان نسبت به کافران و دشمنان، به اشکال مختلف به هم افزایی فضایل اخلاقی منجر می شود. همچنین دشمنی و برائت مؤمنان از کفاری که در دشمنی با مؤمنان لجاجت دارند، تجلی رحمت الاهی است که سبب خروج آن ها از ولایت شیطان و پذیرش ولایت خدای سبحان می شود.
بررسی تطبیقی عوامل و عناصر تشکیل دهندة برنامة درسی با قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کیفی، با روش توصیفی تحلیلی و اسنادی و با هدف تبیین و شناخت مفاهیم قرآنی متناظر با عوامل و عناصر تشکیل دهندة برنامة درسی، دربارة اهداف، محتوا، روش ها و ارزشیابی تعلیم و تربیت در قرآن کریم تدوین یافته است. در نظام تعلیم و تربیت قرآن، اهداف به دو صورت اهداف غایی و اهداف میانی ترسیم شده اند. از لحاظ محتوایی، به طور کلی قرآن دربردارندة مجموعه ای از مفاهیم، اصول، قوانین، روش ها و فعالیت هاست که با استفاده از معیارهایی همچون توالی، استمرار، تعادل، وسعت و وحدت و روش های تربیتی همچون تمثیل و شبیه سازی، مشاهده، پرسش، اردوی علمی، الگویی، موعظه و تذکر، و استدلال، در صدد دستیابی به تربیت معنوی و جسمی یا پرورش همه جانبة انسان است. رسیدن به این مقصود نیازمند خودارزیابی و ارزیابی بیرونی از طریق روش هایی مانند ابتلا، فتنه، محاسبه و مراقبه می باشد.
بررسی محتوای آسیب زا و تحلیل محتوای اخلاقی بازی های رایانهای از دیدگاه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
خانواده و مدیریت الگوپذیری نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
این نوشتار به یکی از مسائل اجتماعی معاصر اشاره دارد. الگوپذیری نوجوان مسئله ای است که در قالب مدگرایی، ارتباط با گروه های نابهنجار اجتماعی، گرایش به هنجارهای زودگذر و سستی روابط خانوادگی بروز می یابد. واکنش های ابتدایی والدین در دو طیف افراط و تفریط قرار دارد. آنان، گاهی سخت گیر می شوند و طرد بی حساب را در پیش می گیرند و گاهی تسلیم می شوند و در قبال سرنوشت نوجوان به گونه ای خنثا عمل می کنند. وضعیت مطلوب آن است که والدین با در نظر داشتن شرایط سنّی و اجتماعی نوجوان و با استفاده از راهبردهای تربیتی مؤثر، الگوپذیری نوجوان را مدیریت و سامان دهی کنند. راهبردهای پیشنهادی مقالة حاضر در قالب دو راهبرد کلان «مدیریت الگوپذیری از طریق معاشرت» و «مدیریت الگوپذیری از طریق هم اندیشی با نوجوان» جای می گیرد. این راهبردها با استفاده از آیات و روایات و با توجه به شرایط و ظرفیت های زندگی خانوادگی مطرح گردیده است.
تفاوت های علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تطبیق و مقایسه علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن پرداخته است. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در آن تحلیل اسنادی است و در این جهت آثار شیخ اشراق و ابن سینا و منابع و مآخذ مرتبط با این بحث مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام به سه نتیجه دست یافته است: 1. فلسفه مشاء و اشراق در باب علم النفس مشترکاتی دارند از قبیل اذعان به اینکه انسان موجودی ترکیب یافته از نفس و بدن است، و نفس موجودی مجرد، زوال ناپذیر، و دارای ظرفیت و قابلیت های بی پایان است و با ارتباط متقابلی که با بدن دارد می تواند با تعلیم و تربیت ظرفیت ها و قابلیت های خود را به فعلیت برساند. 2. علم النفس اشراقی با علم النفس مشایی تفاوت های جدی در تعاریف و اصطلاحات، ادبیات، حوزه و قلمرو، متدلوژی، جهت گیری، محتوا و نتایج دارد. 3. نتایج تربیتی علم النفس مشاء و اشراق نیز متفاوت است، از جمله اینکه: هدف غائی در فلسفه مشاء سعادت انسان است اما در فلسفه اشراق، هدف غائی تربیت، جداشدن و بریدن از تعلقات و وابستگی های مادی و انقطاع کامل از غیرخداست، بدانسان که جز خدا نبیند و به جز او نخواهد اما اصول تربیتی مشترک در فلسفه مشاء و اشراق عبارتند از: اصل تدرج، اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال، اصل مهرورزی و اصل کرامت. اما در فلسفه اشراق باطن گرایی، توجه به سیر باطن، آخرت گرایی، بازگشت به وطن اصلی و تلطف سِر نیز اضافه شده است و روش های تربیت در فلسفه اشراق نیز عبارتند از: تلقین، خلوت، ذکر، یاد مرگ و قیامت... .
هدف شناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را علاوه بر مقام رسالت، به مقام امامت نیز مفتخر ساخت؛ زیرا آن حضرت از پیامبرانی است که برای تبیین اصول دین الهی نه تنها راه را می نمود، بلکه مردم را در مسیر درست راه می بُرد و این همان کاری است که امام و رهبر انجام می دهد. در معناشناسی اقناع، آن رابه «راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع، فعّالیّت یا هدفی خاص» تعریف کرده اند. آنچه این مقاله که با شیوة توصیفی تحلیلی سامان یافته، بدان پاسخ داده این است که اقناع حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت مردم به سوی شریعت الهی چه ویژگی هایی دارد، از چه روش هایی بهره برده است و چه هدف یا هدف هایی را دنبال کرده است؟ با بررسی داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم و با بهره گیری از تفاسیر و کتب مربوط، این نتیجه حاصل شد که اقناع آن حضرت ویژگی هایی چون تناوب و تکرار پیام، حُسن خُلق اقناع کننده و از روش هایی چون قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر، گفتگو، پاسخ طلبی، رشدیافتگی و بُت شکنی، واژه آفرینی، خلاّقیّت در عمل و... استفاده نموده است و اهدافی چون جذب مخاطبین، تحریک فکر و اندیشه، ایجاد شک، کاهش مقاومت، تغییر موضع، تقویت موضع، ایجاد رفتار و ... را به صورتی دست یافتنی دنبال می کرد.