پژوهش های تعلیم و تربیت اسلامی (پژوهش های اسلامی)
پژوهش های تعلیم و تربیت اسلامی سال ششم بهار و تابستان 1393 شماره 9
مقالات
حوزه های تخصصی:
ضرورت مقایسة بین مضامین مشترک تربیتی گلستان سعدی و کتاب قابوس نامه عنصرالمعالی بدان جهت بوده است که معمولاً در میان بسیاری از خوانندگان آثار سعدی، گمان بر آن بوده و هست که شیخ اجل، این مسایل و گفتارها را خود مطرح کرده و به قول وی:
کهن خرقة خویش پیراستن به از جامة عاریت خواستن
در این مقایسه، بخش هایی از مشترکات آثار این دو سخنور بزرگ که از جهت معنایی و در بسیاری موارد لفظی به هم نزدیک بودند در برابر هم قرار گرفته اند؛ امّا قبل از این کار برای نشان دادن دشواری کار، شمّه ای در باب فاصله زمانی مربوط به این دو سخنور و ردّ پای هر نوع مضمون گیری یا به قولی تاثیرپذیری بیان شده است. ویژگی های تربیتی«قابوس نامه» و اهمیّت آن در آموزه های تربیتی و مقایسه ای میان این اثر و آرا و اندیشه های تربیتی سعدی در کتاب «گلستان» صورت گرفت. اهمیّت موضوع بدان جهت است که آموزه های تربیتی سعدی در «گلستان» مورد استناد منابع مختلف است و «قابوس نامه» در این زمینه هم سرشار از موضوعات اخلاقی و تربیتی است و می تواند در اکثر مباحث دانش مفید واقع شود. در این مقایسه به دیدگاه های مشترک و وجوه اختلاف در روش های «قابوس نامه» عنصرالمعالی و «گلستان» سعدی اشاره شده است و حاصل این مقایسه آن است که اثر عنصرالمعالی با آنکه به شیوة اندرز بیان شده است نسبت به سعدی که دستورات تربیتی را به صورت حکمت مطرح می کند، تفاوت چندانی ندارد.
الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان های قرآنی (بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت است و مخاطبان این مائده آسمانی، همة انسان ها و طبقات مختلف جامعه در طول تاریخ بوده و هستند، تحقق چنین هدفی در گرو توجه به استعدادهای متفاوت افراد و استفاده هنری از همة گنجایش های زبانی است. در این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی، جلوه های زیباشناختی هنری در داستان های تعلیمی قرآن کریم، با تکیه بر داستان دو تن از پیامبران الهی، حضرت سلیمان و حضرت ایوب که به ظاهر زندگی متضادی با هم دارند، در مقاطع زمانی مختلف، واکاوی، سپس با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در شیوة بیان این دو داستان، یک الگوی تعلیمی قابل تقلید در هنر داستان نویسی وجود دارد. در این الگوی قرآنی به داستان نویسان آموخته می شود که در هنر متعهد، شکل های بسیار متنوعی می تواند متصور باشد و هنرمندان با خلاقیت های هنری خود، از مسیرهای متفاوت و حتی گاهی متضاد، می توانند به هدفی واحد دست یابند و هنر را در خدمت تعلیم و تربیت قرار دهند.
تربیت عقلانی(با توجه به آیات جزء بیست و هفتم قرآن کریم)
حوزه های تخصصی:
هر کدام از مکاتب فلسفی- تربیتی، فلسفة تربیتی خاص خود را دارند. مکتب اسلام نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. عالی ترین مراتب تبلور و تجسم چنین فلسفه ای را می توان در قرآن کریم که مبین بنیان اساسی اسلام است جستجو نمود. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تربیت بعد عقلانی شخصیت انسان در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام با توجه به آیات جزء بیست و هفتم قرآن می باشد. به منظور وصول به این هدف در قالب تحقیقی کیفی، نظری و کتابخانه ای با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، مطالب مورد نظر مورد استخراج و استنتاج قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر کدام از صفات و خصوصیاتی که در این جزء خاص از قرآن کریم برای خداوند متعال ذکر شده اند به نوعی می توانند پیام ویژة خود را برای مربی و متربی داشته باشند و منزلت معرفت به گونه ای عظیم و والا معرفی گردیده که برای هر مربی و متربی، انگیزه آفرین است. به همین ترتیب، تنها به توصیف چنین ارزشی برای شناخت اکتفا نشده؛ بلکه به نحوه صحیح آموزش و تربیت نیز اشاراتی اساسی گردیده و در این راستا به تحریض در تعلیم و تربیت در قالب صوری نظیر سوگند، تکرار، تشریح صفات و ویژگی ها عنایتی ویژه مبذول شده است.
چهارچوب نظام تعلیم و تربیت در انسان شناسی براساس اندیشه های علامه محمد تقی جعفری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفکرات انسان شناسی علامه محمد تقی جعفری به عنوان جزئی از یک نظام منسجم فکری دنبال وبا توجه به برخی چالش های نظام آموزشی معاصر بحث می گردد. این تفکر،حاصل احاطة ایشان براسلام وعلوم جامعه شناسی و روان شناسی بوده و درپیوندعمیق با مباحث تربیتی است وبدون توجه به آن،درک کلیت نظام تعلیم وتربیت او دشوار می گردد.در بررسی مبانی تربیتی انسان شناسی علامه محمدتقی جعفری ضرورت پاسخ گویی به سئوالات اساسی انسان درمحورارتباطات چهارگانه او با خود ،دیگران ،جهان وخدا و همچنین جایگاه آن در مراحل نظام تعلیم و تربیت موردتوجه قرار گرفته که حاصل خلاقیت علامه درطرح مباحث انسان شناسی با رویکرد تربیتی است. مراتب نظام تعلیم وتربیت اورا این روابط در برداشته وهریک بخشی ازدایره علوم انسانی وتجربی را پوشش می دهد. همچنین براین اساس اصولی مانند موضوعیت شخصیت انسان، فرایند تربیت تدریجی، توازن احساس وعقل،یادگیری اجتماعی وفرهنگی وارزش محوری استخراج گردیده است و انتظار می رودکه با توجه به اشراف ایشان به نظام آموزشی معاصر، این مباحث در بومی سازی نظام تعلیم و تربیت وکاهش این چالش ها مؤثر یاشد.
جایگاه تفکّر اسلامی به نگرش سیستمی در مدیریت
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی جایگاه تفکّر اسلامی به نگرش سیستمی در مدیریت است. روش تحقیق، تحلیلی _ اسنادی می باشد. جهت تحقّق هدف، هفت سوال بدین صورت ارائه گردید: جایگاه تفکّر اسلامی در مدیریت سازمان ها در جوامع اسلامی به چه نحو است؟ مزایا و برتری های تفکّر اسلامی در زمینه مدیریت کدامند؟ موانع تفکّر اسلامی در زمینه مدیریت کدامند؟ جایگاه نگرش سیستمی در مدیریت سازمان ها در جوامع اسلامی به چه نحو است؟ کاستی ها و نقایص نگرش سیستمی در زمینة مدیریت کدامند؟ مزایا و برتری های نگرش سیستمی در زمینة مدیریت کدامند؟ و چگونه تفکّر اسلامی می تواند به رشد و بهبود تفکر سیستمی کمک کند؟
یافته ها نشان دادکه تفکّر اسلامی با سرچشمه گرفتن از قرآن کریم، سنت پیامبر(ص) و سیرة معصومین(ع) در مدیریت فراحسی و فرا عقلی بوده و در ضمن معرفی ابزار و روشهای مدیریتی در واقعیت قابلیت عمل داشته و به صورت اعتدالی به ارتباط بین امور و پدیده ها توجه می نماید. این تفکّر جامع و شامل می تواند نقایص نگرش سیستمی به عنوان یکی از کارآمدترین نگرشها در زمینه مدیریت سازمان ها را تعالی بخشد.
جایگاه درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش مدیران در نظام تعلیم و تربیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
امروزه رفتار مدیران در جوامع اسلامی بیش از پیش بر رفتار سازمانی کارکنان و رفتار شهروندی مردم تاثیرگذار است؛ زیرا انتظاری از یک مدیر اسلامی آن است که به ارزش ها و اصول اخلاقی اخلاقی پایبند باشد. بی شک یکی از مهم ترین و موثرترین سازمان ها در ترویج و یا حذف اصول و ارزش های اخلاقی نظام تعلیم و تربیت است که نقش بسزایی در رشد فردی افراد ، نیز رشد اقتصادی و اجتماعی کشور ایفا می کند. درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش از جمله ارزش های والای اسلامی هستند که رعایت آن ها از سوی مدیران نظام تعلیم و تربیت، می تواند رفتار اجتماعی و سازمانی نسل کنونی و آینده جامعه را به سمت اسلامی شدن واقعی، آنگونه که مورد تاکید قرآن کریم و سفارش پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین (ع) است، به پیش ببرد. ترویج و اشاعه اصول اخلاقی یاد شده را می توان هم از طریق منشور اخلاقی مدارس با تاکید بر این چهار اصل ارتقاء بخشید و هم از طریق کارگاه ها و دوره های آموزشی تخصصی اخلاق محور. همچنین نظارت مستمر بر موسسات آموزشی خصوصی و دولتی از طریق مراجع ذیصلاح و استفاده از سیاست های تشویقی و تنبیهی نیز می تواند بر اهمیت رعایت ارزش های اخلاقی بیفزاید.
بازشناسی مفهوم دینی عقل، مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بازشناسی ماهیت و مفهوم دینی عقل و نقش آن به عنوان مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام، پرداخته است؛ در این پژوهش با واکاوی عقل از منظر لغویان، روایات و قرآن کریم به وجوه معنایی آن، از جمله: «موجود مجرد»، «قوه ی درک»، «اندیشه»، «تمییز»، «انزجار از قبایح» و «کسب کنندة علم»، دست یافته است؛ وجه اشتراک همة آن معانی، «موجود» است؛ که در عالم ملکوتی، «مخلوقِ روحانی» نام دارد، در عالم مُلکی، «قوه». ماهیت این موجود، در دو معنای «درک» و «بازدارندگی» ظهور می نماید. همچنین، عقل در مقابل «جهل» و «احمقی»، واقع می شود. عقل بر خلاف جهل، تمایل به خیرات «نظری» و «عملی» دارد و نسبت به تعلیم و تربیت «قبیح»، اثر بازدارندگی از خود نشان می دهد. روایات از «خیر و شر»، به عنوان «وزیران» عقل و جهل یاد می کند؛ از این رو نقش تعلیم و تربیت عقل، از سوی معلّم و متعلّم، در حوزة نظری و عملی به سوی «عاقل شدن» است؛ قرآن نیز عاقل و جاهل را مدح و ذم نموده و مصادیقی از خیر و شر را در تعلیم و تربیت دینی، امر و نهی کرده است. از این رو عاقل در حوزة تعلیم و تربیت، کسی است که در میدان حُسن «فاعلی» و «فعلی»، پا نهاده باشد؛ همچنین در پرتو آن، عقل با مجموعه ای از جذب «خوبی ها» و دفع «بدی ها»، همراه گردیده است؛ تا عقل به سبب تربیت دینی، از قوه به فعل مبدّل گردد؛ بنابراین، در این باره می توان، اهمّ مبانی تعلیم و تربیت عقل را، در پنج ضلعِ «علم نیک»، «ایمان نیک»، «نیّت نیک» ، «گفتار نیک» و «عمل نیک» خلاصه نمود؛ اولین مصداق بارز تعلیم و تربیت دینی در دو حوزة عقل نظری و عملی، خداشناسی و خداپرستی است.