فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۵۲۷ مورد.
۳۸۳.

تطور مفهوم بازشناسی نزد فیشته و تأثیر آن بر هگل جوان )دوره الهیاتی و دستنوشته های ینا((مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه آزادی بازشناسی هگل خودآیینی فیشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۳ تعداد دانلود : ۷۶۸
هگل مفهوم بنیادین بازشناسی را از فیشته اخذ کرده و با تغییراتی که در آن می دهد زمینه تحقق نظریه بازشناسی دو سویه که حیثیتی اجتماعی و بین الاذهانی دارد را فراهم می کند. برای تبیین رویکرد هگل در خصوص مفهوم بازشناسی لازم است ما ابتدا جایگاه این مفهوم نزد فیشته را بررسی کرده و حدود و ثغور آن را معین نماییم. این کار به ما کمک خواهد کرد تا به تفاوت تلقی فیشته و هگل از این مفهوم پی برده و به معنای راستین آن نزد هگل نزدیک تر شویم. این مقاله از سه بخش عمده تشکیل شده است: بخش نخست مقاله به مساله آزادی و خودآیینی سوژه در ایده آلیسم آلمانی و خصوصا نزد کانت اختصاص خواهد یافت. در بخش بعدی دیدگاه فیشته در خصوص مساله آگاهی از آزادی را به بحث خواهیم گذاشت و سرانجام در بخش نهایی به تاثیر اندیشه های فیشته بر هگل در صورتبندی مفهوم بازشناسی خصوصا در دوره ینا اشاره خواهیم کرد.
۳۸۴.

تحلیلی معرفتی از بساطت و غیریت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت بساطت هستی دیگری من غیریت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۱۳۷۲ تعداد دانلود : ۷۵۹
وجود در فلسفه کانت به مفهومی مقولی بدل می شود که با انکار عینیت وجود به مثابه کمال، در یک چرخش ذهن گرایانه جدایی ذهن و عین را نتیجه می دهد. اما خارجیت وجود مبنایی است که نمی توان به آسانی از آن عبور کرد؛ هرچند با مشکل بساطت و غیریت، و تاریخی و فراتاریخی بودن مواجه است. مسئله این است که چگونه باید از تنگنای این تعارضات عبور کرد. با فرض قاعده فرعیه، می توان ضمن نقد سفسطه، به اثبات وجود به مثابه امر مشترک میان عین و ذهن راه یافت. حقیقت هستی بسیط است و در بساطت اش سیطره مطلق بر هر کثرتی دارد و از همین رو به مثابه کل، تمام کثرات را در خود دارد و بدون استثنا برای همه هست. به این ترتیب، بر اساس تشکیک وجود، غیریت هستی را باید ناشی از حدود بساطت آن دانست. هرآنچه بهره مند از هستی است با هستی بسیط مواجه است، مواجهه ای که تکین و خاص است. هستی حقیقت بسیطی است که در مقام تحقق در دیگری حضور یافته و بساطت آن غیبت تلقی می شود، حال آنکه غیریت، چیزی جز تعین بساطتِ «هستی» نیست.
۳۸۷.

نیچه از نگاه باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۰ تعداد دانلود : ۷۵۷
بی شک نیچه در نگاه اندیشمندان سده بیست چهره تازه ای یافته است و بسیاری از منتقدان با بینش جدیدی به بازخوانی مفاهیم اصلی فلسفه او برآمده اند. باشلار نیز که خود فیلسوف است در این بازخوانی سهم به سزایی دارد. وی از راه تحلیل تصاویر ادبی در اشعار نیچه و رابطه آنها با عناصر اربعه، سیر تحولی افکار فیلسوف و کشمکش میان تضادهای این تفکر را پی می گیرد تا سرانجام به ماهیت روان عروجی نیچه پی می برد. به نظر باشلار آن کس که این تصاویر را نه به عنوان آرایه های تهی از پندار بلکه زاده نیروی تخیل پویا بداند، خود را در مرکز مابعدالطبیعه نیچه احساس می کند، زیرا از طریق تصاویر ادبی، نبرد عناصر طبیعت، چگونگی واژگونی و دگرگونی آنها تبدیل عنصر زمین به هوا، سنگینی به سبکباری و فرود به صعود را درک می کند. باشلار از این جهت قابل بررسی است که مفاهیم غامض و انتزاعی فلسفه نیچه مانند اراده معطوف به قدرت، ابرانسان، نیروی حیاتی، بازگشت ابدی را از خلال استعاره و کلام شعری به صورت محسوس و ملموس به تصویر می کشد.
۳۸۹.

نگاه انتقادی نیچه به جایگاه اخلاق در تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق فضیلت اراده ارزش نیچه حقایق اخلاقی نقد اخلاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
تعداد بازدید : ۱۳۶۷ تعداد دانلود : ۹۹۰
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملیِ مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچه یدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراس انگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی می شد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزش هاستو این ارزش ها،کشمکش ها و بحران هاییرا برای انسان پدید آورده است.نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه ینظام های اخلاقی را مردود می شمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوه ی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزش گذاری انسان را که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمی کند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظام هایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
۳۹۳.

سه گانگی معنایی اخلاق در اندیشه ی کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق کرکگور عشق مسیحایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۷۷
در این مقاله معنا شناسیهای مختلف از اخلاق در نوشته های کرکگور مورد بررسی قرار گرفته و از این رهگذر، سه معنای متفاوت برای اخلاق دراندیشه ی او شناسایی شده است، نخست اخلاقی خدامحور به مثابه مرحله ی گذار از زیبایی شناسی و آمادگی برای ورود به ساحت دین، دیگر اخلاق با مشخصه های اخلاق کانتی و هگلی که کرکگور حکم به تعلیق آن در برابر دین می دهد و سومی، اخلاق به عنوان تجلی جمعی عشق مسیحایی.
۳۹۵.

مجعولیت وجود و ملاک آن از نگاه ملاصدرا و مقایسه آن با دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت اصالت وجود ملاصدرا وجود رابط مجعولیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۳۴۱ تعداد دانلود : ۷۵۹
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوت هایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایه رابط بودن آن تعیین می شود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار می رود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشه کانت، به رابط بودن وجود در قضیه حملیه حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد نمی کند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمی شود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر می دارد که از تحلیل اصل علیت به دست آورده است و بر اساس آن تمام ممکن ها را عین ربط به ذات حق می داند. ایشان در حوزه قضایا، علاوه بر قضیه مرکبه، هلیه بسیطه را نیز می پذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا می داند و گزاره «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمی شناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار می دهد به گونه ای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمی کند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
۳۹۶.

نقد هگل بر شک انگاری هیوم(مقاله پژوهشی حوزه)

۳۹۷.

بررسی تعبیر هیدگر از نسبت روح1 و زمان (وجود2) در پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجدد هیدگر تجربه هگل پدیدارشناسی روح تناهی و نامتناهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۵
این مقاله برآن است تفسیر هیدگر از نسبت روح و زمان(وجود) در پدیدارشناسی روح هگل را موردبررسی قرار دهد. بدین منظور، نقد هیدگر به هگل راجع به نسبت بین زمان و روح، تعبیر او از پدیدارشناسی روح به عنوان فلسفه ای سوژه محور و نمونه ای از متافیزیک فیخته ای و دکارتی، و نقش فلسفه روح در تبیین متافیزیک جدید خودبنیادی موردبررسی قرار گرفته است. هدف از این مقاله بررسی مسائلی مانند معنای وجود، نسبت بین زمان و روح، مسئله تناهیِ وجود و نامتناهیِ روح در مواجهه فلسفی بین هیدگر و هگل است. در نهایت به این نتیجه می رسیم که از نظر هیدگر زمان و زمان مندی ذات روح در فلسفه هگل را تشکیل می دهد و روح هگل همانا تجسم خوداظهاری مطلقِ عقلِ (استدلالی/ شهودی) است که به صورت حضور مثبت مطلق خود را نمایان می سازد. با تعبیر هیدگر از مفهوم تجربه آگاهی هگل به عنوان سوبژکتیویته سوژه، به نظر او، فلسفه هگل به ناچار به ظهور متافیزیک جدید خودبنیادی می انجامد که اوج آن در تکنیک مدرن قرار دارد. در این راستا نقد برخی از شارحان به هیدگر این است که در این مواجهه جنبه هایی از فلسفه هگل، نظیر شناخت بین الاذهانی، تاریخ مندی تجربه روح و نقش مسئله نفی و سلب در حرکت دیالکتیکی و نقد او از تجدد نادیده گرفته شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان