نقد و بررسی نظریه مشابهت قرآن با کلام بشری موضوع اصلی این نوشتار است. نویسنده در این مورد اشاره می کند که مرادات کلام خدا با مفاهیم ذهنی انسان ها مطابق نیست. در عین حال که ظاهر قرآن قابل فهم مردم است اما مفاهیم دقیق آن به مفسّری از بیرون نیاز دارد. این مطلب به معنای نفی احتجاج و تحدّی قرآن نیست. فراگیری و جاودانگی قرآن نیز اقتضای آن دارد که قرآن دارای باطن و تأویل باشد که مبین این لایه های درونی فقط باید از طرف خدا معرفی شود. نگارنده برای کلام خود به ادلة عقلی و نقلی استناد کرده است.
اسلام دینی مبتنی بر برهان، منطق و استدلال عقلی است، از این رو معارف آن در قرآن کریم، به صورت استدلال هایی عقلی و منطقی بیان گردیده که هر فطرت سالمی پذیرای آن است. از جمله این استدلال ها، استدلال « خَیْرٌ وَ أَبْقی » است. استدلال مذکور در مواضع تقابل دنیا و آخرت، آن جا که انسان باید یکی از دو طرف را بر دیگری ترجیح دهد ، به کار می آید. این استدلال از چهار مؤلفه تشکیل شده است: مواجه شدن با پدیده های متعارض، ارزیابی موقعیّت، تشخیص خیر پایدار و شرّ ناپایدار و ترجیح و انتخاب خیر پایدار. همچنین این استدلال بر سه مبنای خداشناختی، جهان شناختی و انسان شناختی تنظیم شده است.