در این نوشتار بر آن شدیم تا از اندیشه، انگیزه، بینش، گرایش و جنبش عرفانى استاد مطهرى و قرآنشناسى و قرآنپژوهى آن استاد متفکر با تبیین روش تفسیرى استاد و رویکرد و رهیافت عرفانى او به قرآن و معارف قرآن و معارف قرآنى، مطالبى را فرا روى اهل فکر و پژوهش قرار دهیم، تا حداقل چند نکته تبیین گردد: الف) قرآن منبع زلال، غنى و قویم عرفان اصیل، کارآمد، کمالزا، تعهدآفرین و حرارتزا و مسؤولیتبخش است. ب) معرفت عرفانى قرآن و سلوک معنوى و باطنى قرآن از سنخ و هویت و سرشتى ویژه و در عین حال جامع، جاودان و جهانى است که با فطرت همه آدمیان همگرایى و سازگارى داشته بلکه جز آن نیست. ج) از دیدگاه استاد مطهرى بایسته و شایسته است با عنایت به مقتضیات زمان، شرایط فرهنگى ـ ایدئولوژیکى خاص به دوباره نگرى و بازشناسى عرفان و آسیبشناسى و آسیب درمانى عرفان و تفکر و رفتار عرفانى بپردازیم تا عرفان ناب یا سلوک محمّدى صلىاللهعلیهوآله و عرفان علوى حاصل گردد و عرفان و عارفان در تأسیس و توسعه جامعه نورانى و عدالت محور و مدینه فاضله اسلامى نقش برجسته ایفا نمایند و...
وحی الهی از آدمیان ایمان می طلبد. در قرآن مطالبه ایمان از مردم به صورت های مختلف آمده است، در آیه ای از مؤمنان این چنین طلب ایمان شده است: یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا... این طلب به ظاهر معما گونه و تحصیل حاصل است. مفسران در رفع تحصیل حاصل دیدگاه های متفاوتی اخذ کرده اند. غالب این دیدگاه ها ایمان را یا در تعبیر «یا ایها الذین آمنوا»، و یا در تعبیر «آمنوا» مجاز انگاشته اند. دیدگاه رایج نزد مفسران شیعه قول نخست است. از نظر آنان خطاب آیه با منافقان است و آنان را به تصدیق درونی و ایمان باطنی دعوت می-کند. مقصود آنان از منافقان، مؤمنانی هستند که ابتدا به ولایت علی(ع) اقرار و تصدیق زبانی نشان دادند، اما هرگز آن را تصدیق باطنی نکردند و پس از درگذشت رسول خدا(ص) نیز آن را انکار کردند. علامه طباطبایی نوآوری خاصی در تفسیر این آیه دارد. خطاب آیه با مؤمنان است و آنان را از ایمان اجمالی به ایمان تفصیلی فرامی خواند و علامه با حفظ مبانی کلامی شیعه آیه را برنامه ای برای پیشگیری از وقوع نفاق و یا کفر در جامعه ایمانی می داند. تحلیل تطور تاریخی دیدگاه مفسران شیعه با روی آورد برون دینی، مبانی و لوازم کلام آن را آشکار می سازد.
تفسیر طبری از تفاسیر مهم قرآن است و ابوجعفر محمد بن حریر طبری از مفسران بزرگ مسلمان به شمار می رود. طبری گو اینکه از مبانی تفسیری خود به صراحت سخن نگفته، اما روشن است که با تأمل در زوایای تفسیر وی و چگونگی تعامل او با آیات و آراء مفسران، می توان تا حدودی به مبانی وی دست یافت. این مقاله در پی آن است که به گونة یاد شده به مبانی تفسیری طبری دست یابد، از این روی، در ضمن بحث، از ظاهر آیات، سیاق، حکم عقل، روایت معتبر، اجماع اهل تأویل و یا رأی اکثریت آنها، شیوة بیانی معمول عرب، اصالت تعمیم، فرهنگ روزگار نزول، قیاس، به عنوان مبانی طبری در جامع البیان یاد شده است.