فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفسیری که در عصر حاضر به سبب کوشش های علامه طباطبایی و پس از وی آیت الله جوادی آملی مورد توجه قرار گرفت، روش تفسیری قرآن به قرآن است. برای اثبات حجیّت این منهج تفسیری ادله متعددی نقل شده است. یکی از این ادله استناد به احادیث عرض است که در آن، قرآن میزان سنجشِ صحتِ روایات دانسته شده و لذا قرآن کریم در تبیین مراد خود بی نیاز از سنت تلقی شده است. با مراجعه به مجموع احادیث عرض و تشکیل خانواده حدیثی آن، آشکار می شود که این استدلال کاستی هایی دارد. این مقاله بر آن است که ابتدا به تبیین استناد مطرح شده بپردازد و سپس کاستی های آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین از آنجا که که آیت اللّه جوادی آملی از احیا گران معاصر این مکتب تفسیری به شمار می آید، این مقاله بر اساس آراء و نظریه های ایشان نگاشته شده است.
جایگاه و کاربرد حدیث در تفسیر سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات تاریخ حدیث رواه و محدثان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر قرآن و تفسیر در روایات
حیدر بن علی بن حیدر معروف به سید حیدر آملی، فیلسوف و عارف قرن هشتم هجری و صاحب تفسیر المحیط الاعظم است. ایشان این تفسیر را در اواخر عمر خویش نگاشته و در آن، فراوان از بهره بردند. حدیث در المحیط الاعظم با صورت ها و سیرت های مختلفی آمده روایات معصومان است. اکثراً با تقطیع و نقل معنا ذکر شده و گاه در قالب اشعار می آید. غالباً در تأیید اقوال مؤلف به کار برده شده و گاه در تفسیر آیات بیان می شود. همچنین بیشتر بدون ذکر سند نقل می شود. عارف آملی به شرح روایات نیز پرداختند. نگرش ایشان در شرح احادیث، صبغه عرفانی دارد. سید آملی در شرح روایات، شیوه های متعددی دارد؛ ازجمله شرح مفردات حدیث، توجه به قواعد صرف و نحو و استفاده از آیات و روایات. ایشان در نقل روایت از مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت استفاده کرده اند. در این مقاله، پس از تبیین زندگی نامه و معرفی تفسیر المحیط الاعظم، به تفصیل به بررسی و تحلیل احادیث به کاررفته در المحیط الاعظم پرداختیم.
اصول گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم؛ معرفی و ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر اجتماعی به عنوان یکی از گرایش های تفسیری در سده اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یکی از زیرشاخه های این گرایش تفسیری که در چند دهه گذشته ظهور و بروز چشمگیری در جهان اسلام داشته، گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم است. در این مقاله، در گام نخست پس از معرفی اجمالی جریان فکری فمینیسم اسلامی در جهان اسلام، مهمترین اصول این گرایش تفسیری در مقابل تفاسیر سنتی یعنی پرهیز از تحمیل عقیده مردسالاری، آزادی عقل در فهم قرآن، اصل عدم تضاد میان بخشهای مختلف قرآن و اصول بنیادین آن مانند برابری جنسیتی و... بررسی می شود. در گام بعدی اصول پیش گفته مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته که از جمله آنها می توان به بی اساس بودن اتهام جهت گیری مردسالارانه به سنت تفسیری، لغزیدن در ورطه تفسیر به رأی، آرای افراطی زن سالارانه در تفسیر و... اشاره کرد.
تفاوت تأویلی آیة مبارکة نور از منظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابن سینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زده اند. ابن سینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیل های موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل می برد. در مقابل، ملاصدرا با بهره گیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیل های آیة نور را با این نظام تطبیق می دهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندی های مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا به مثابة نور، باز هم جنبة فلسفی عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابن سینا و ملاصدرا، تفاوت روش شناختی تفسیری ابن سینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابن سینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریقین نقاط مشترک متعدّدی در تفسیر آیة تبلیغ دارند که راه را برای درک درست معنای آیه همواره می کند، لیکن در تعیین آنچه بر پیامبر خدا(ص) نازل شده در این آیه مأمور به تبلیغ آن بوده، دچار اختلاف نظر هستند. از یک سو، تهدید خداوند و از سوی دیگر، وعده برای حفظ پیامبر(ص)، به اهمیّت بررسی مورد نزول آیه می افزاید. این آیه یکی از ادلّة شیعه، به ولایت امام علی(ع) با استناد به دلیل های قرآنی و روایی است. این دلالت ها به صورت های مختلفی تبیین شده است. یکی از دلالت هایی که کمتر به آن پرداخته شده، توجّه نکردن به سیاق آیه و تأثیر آن در ظهور و فهم معنای آیه است. دستاورد این بحث، پس از تبیین سیاق درونی آیه و با توجّه به شواهد درونی آیه، اثبات ولایت علی(ع) است و با اندکی تدبّر در سیاق آیه، به این نکته می رسیم که این آیات ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند.
نقش و جایگاه عقل در تفسیر الجامع لأحکام القرآن قرطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرطبی، در دسته بندی تفاسیر، در گروه تفاسیر فقهی جای می گیرد و افزون بر مباحث فقهی مباحث گوناگون دیگری را نیز در خود جای داده است. یکی از موضوعات جالب توجه این تفسیر عقل است و جایگاه آن در سه حوزه فقهی، کلامی، و تفسیری قابل بررسی است. قرطبی در مقام نظر مجالی برای ورود عقل در حوزه های فقهی و کلامی نمی بیند، اما در عمل در مواردی به دلیل عقلی استناد کرده است. وی در حوزه قرآنی نقش پررنگی برای عقل در تفسیر قرآن قائل است. قرطبی در حوزه تفسیر با گشاده دستی نقش عقل در تفسیر را تبیین می کند و، با قبول تفسیر به رأی، عقل را منبعی مهم در تفسیر قرآن می داند و موافقان صرف تفسیر اثری را نقد و آن ها را تخطئه می کند. قرطبی روایات تفسیر به رأی را ناظر به دو دسته از مفسران می داند و، با قبول نقش عقل در تفسیر، در ذیل آیات به تعریف خود از عقل پرداخته است و بر اهمیت آن در تفسیر قرآن و ناکافی بودن اکتفای بر نقل تأکید دارد. مراد قرطبی از عقل طاعت الهی است و بر این اساس کسانی مانند کافران، که به طاعت الهی نمی پردازند، فاقد عقل اند. در این نوشتار درصدد بررسی تعریف عقل از دیدگاه قرطبی و نیز تبیین جایگاه آن در حوزه تفسیری هستیم.
تفسیر تطبیقی برخی از آیات عدالت اجتماعی با تاکید بر حسن ذاتی و عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن احکام فقهی وحقوقی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
عدالت اجتماعی از اهداف بعثت پیامبران و فرستادن کتاب های آسمانی است و به همین جهت، مفسران قرآن کریم در آیات زیادی بر آن تأکید دارند. برای برخی از آیات مرتبط با عدالت اجتماعی، نقش کلیدی در این زمینه تلقّی می شود و یکی از مهم ترین مباحث آنها دلالت بر حسن ذاتی و عقلی یا حسن شرعی است. مفسران امامیه و معتزله به حسن ذاتی و عقلی اعتقاد دارند و مفسران اشاعره به حسن شرعی. در این مقاله، آیات مرتبط با عدالت اجتماعی و دلالت آنها بر حسن ذاتی و عقلی یا حسن شرعی از دیدگاه مفسران عدلیه و اشاعره مورد بررسی قرار گرفته، دلالت آنها بر حسن ذاتی و عقلی تبیین می شود و سپس آثار مهم این مبنا با شواهد قرآنی بیان می گردد. از مهم ترین آثار این مبنا می توان به حُسن تکلیف به عدالت اجتماعی، تشویق بیشتر به عدالت اجتماعی، نفی نسبیت حُسن عدالت اجتماعی و حُسن عدالت اجتماعی در مصادیق فاقد نص خاص اشاره کرد.
روش شناسى تفسیر میرزا لطفعلى مجتهد تبریزى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزالطفعلى مجتهد تبریزى معروف به امام جمعه، از علماى برجسته تبریز در دوره قاجاریه است و آثار علمى و خدمات فرهنگى و اجتماعى فراوانى از خود به جا گذاشته است. مهم ترین اثر علمى او «تفسیر القرآن الکریم» است که به صورت نسخه خطى (تک نسخه با خط مؤلف) در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود مى باشد.
این مقاله به روش تحلیلى توصیفى ابتدا گزارش کوتاهى از شرح حال علمى و اجتماعى مجتهد تبریزى ارائه کرده، سپس روش تفسیرى مفسر در زمینه هاى گوناگون را مورد توجه قرار داده و سعى شده است تا زوایایى از شیوه تفسیرى او با استناد به شواهدى از متن تفسیر، به صورت مستند تبیین گردد.
استفاده بهینه امام جمعه تبریزى از انواع منابع تفسیر اعم از قرآن، روایات، منابع لغوى و ادبى موجب شده است که تفسیر ایشان در مجموعه تفاسیر جامع قرار بگیرد و بدین ترتیب، مى توان روش تفسیرى ایشان را روش تفسیر جامع دانست.
بررسی تطبیقی اسلوب های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، برای هدایت انسان ها از فنون گوناگونی استفاده کرده است. از جملة این فنون، بهره گیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبت های گوناگون مطرح می کند. هدف قرآن در بیان این داستان ها، بیان داستان تخیّلی نیست، بلکه سرگذشت پیشینیان را آیینه ای برای عبرت آیندگان قرار داده است و سراسر آن حقّ است. مفسّران قرآن، به ویژه در دوران معاصر، به این بُعد از قرآن توجّه خاصّی نموده اند تا جایی که از آن، با اعجاز غیبی یا اعجاز قصصی یاد می کنند. از جملة این مفسّران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه است که عبارتِ «اعجاز قِصَصی قرآن» در بسیاری از مجلّدات آنها به صورت گسترده ای به چشم می خورد. بررسی این تفاسیر نشان می دهد که دیدگاه تمثیلی و تخیّلی مفسّران المنار نسبت به برخی از قصص قرآن باعث گردیده تا نظرات خاصّی را مطابق عقل گرایی افراطی و سلفی خودشان به قصص تحمیل کنند. در مقابل، تفسیر نمونه با دیدگاهی معتدلانه، بی تأثیر از عقاید مذهبی خاص و با دلیل و برهان، واقعی بودن همة قصص را اثبات نموده است و تمثیلی دانستن آنها را با صراحت رد کرده اند. ایشان هدف عبرت آموزی و تربیتی از قصص قرآن را برخلاف تمثیل بودن آنها دانسته است.
روش شناسى اجتهادى تفسیر قرآن به قرآن در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مهم ترین مباحث مورد توجه پژوهشگران تفسیر، داشتن روش تفسیرى از جانب مفسر و چگونگى شناخت روش وى مى باشد. هر مفسرى ناگزیر است در تفسیر خود روشمند عمل نماید. علّامه طباطبائى نیز که با کشف روابط بینامتنى آیات به تفسیر قرآن پرداخته است، از این قاعده مستثنا نبوده و با توجه به روش قرآن به قرآن اجتهادى، تفسیر «المیزان» را نگاشته است. در پژوهش حاضر، به شناخت شاخصه ها و ویژگى هاى روش تفسیرى ایشان پرداخته ایم تا به واسطه شناسایى آنها، به شناخت روش قرآن به قرآن اجتهادى دست یابیم. براى شناخت روش ایشان، به دو طریق مى توان تمسک جست: 1. سخنان و نوشته هاى وى؛ 2. تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى. با مطالعه نوشته هاى علّامه رهیافت قابل توجهى در این زمینه به دست نمى آید، اما با تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى، نگرش جامع علّامه به نظام معنایى قرآن، معناشناسى اجتهادى و روشمند، سنت محورى در روش تفسیر و استفاده از آیات غرر در تبیین و تفسیر واژگان و آیه هاى قرآنى حاصل مى گردد.
تفسیر المیزان و قرائات غیرمتداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى در المیزان در مواردى معدود، قرائاتى غیرمتداول را به عنوان قرائت اصیل قرآنى ترجیح داده است. شناخت تفصیلى این موارد مقدمه اى است براى طرح پرسش هایى درباره برخى مبانى قرآنى ایشان؛ پرسش هایى برآمده از احساس تعارض میان اقدام فوق با پذیرش برخى مبانى اجماعى یا مشهور طائفه امامیه درباره قرآن؛ از جمله: 1. وحدت نص و قرائت قرآن؛ 2. لزوم تواتر براى اثبات قرآن؛ 3. مصونیت قرآن از تحریف؛ 4. عدم حجیت قرآئات. این مقاله با اتخاذ روشى توصیفى تحلیلى، به بیست مورد از این دست قرائات در المیزان دست یافت که غالبا با ادله اى همچون «شهادت سیاق، هماهنگى با آیه اى دیگر، تطابق لفظى با سنت، دورى از تکلفات دستورى، حذف یا کثرت حذف، اقتضاى طبع المعنى، تطابق با حکم مسلم اسلامى، و گواهى لغت» مستدل شده اند. از مجموع این قرائات، نُه قرائت منجر به تبدیل معنا، یک قرائت منجر به افزایش معنا، دو قرائت منجر به تبدیل جایگاه معنا و یک قرائت منجر به تغییر در کیفیت معنا شده است.
رویکرد آلوسی به تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالثناء شهاب الدین محمود آلوسی بغدادی از مفسران سده سیزدهم هجری و وابسته به طریقت نقشبندیه و مؤلف تفسیر روح المعانی است. یکی از جنبه های مهم این تفسیر، رویکرد مفسر نسبت به سنت تفسیر عرفانی است. آلوسی از گرایش های عرفانی استقبال کرده و در مواضعی بر اساس تخصص و دانش، روحیات و ذوقیات و احوال بیرونی و نیازهای مخاطبان، به بازتاب آراء مفسران منتسب به عرفان نظری و عرفان سیر و سلوکی اقدام نموده است. دربرابر جریان و سنت تفسیر عرفانی، مواجهه آلوسی با آراء تفسیری عارفان گزینشی است. بر این اساس، کوشش برای توافق بین شریعت و عرفان و برمبنای آموزه های طریقت نقشبندیه روح حاکم بر این نگرش را در سنت تفسیر عرفانی تشکیل می دهد. افزون براین، نباید از مواجهة انتقادی و محققانة وی با برخی آرای دیگر تفسیر عرفانی در روح المعانی، همچون مواجهه با نظریة وحدت وجود ابن عربی غفلت ورزید. این نوع رویارویی ها که در جای خود از استقلال و قوت اجتهادی وی در تفسیر به معنای اعم و تفسیر عرفانی به معنای اخص آن حکایت می کند، تنها در پرتو رویکرد ویژة او و با عنایت به مؤلفة دانش و تخصص آلوسی قابل تبیین و تشخیص است.
جایگاه فلسفه در روش تفسیرى علّامه طباطبائى با تأکید بر بحث فاعلیت الهى*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
این مقاله به دنبال پاسخ گویى به این پرسش است که فلسفه علّامه طباطبائى چه تأثیرى بر تفسیر ایشان گذاشته و به عبارت دیگر فلسفه چه جایگاهى در شیوه تفسیرى ایشان دارد؟ در این مقاله کوشیده ایم تا به صورت عینى و تطبیقى به این پرسش بپردازیم. در این جهت به عنوان نمونه، موضوع فاعلیت الهى را که از سویى از مباحث مهم فلسفى در طول تاریخ فلسفه بوده و از سویى از موضوعات مهم و متکرر قرآنى است در تفسیر و فلسفه علّامه بررسى و مقایسه کرده ایم. براساس نتایج این پژوهش، دانش گسترده فلسفى علّامه و استفاده آگاهانه و روشمند از آن در تفسیر، نه تنها به تحمیل معانى فلسفى بر قرآن و عبور از ظواهر الفاظ آن نینجامیده، بلکه در کنار یارى رساندن مفسر براى داشتن فهمى گسترده تر و رسیدن به لایه هاى معنایى عمیق تر، زمینه را براى التزام هرچه بیشتر به ظاهر قرآن فراهم آورده است.
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامع البیان عن تأویل آی القرآن محمد بن جریر طبری، یکی از مشهورترین تفاسیر مأثور اهل سنت است که در قرن سوم قمری به رشته تحریر درآمده است. روش تفسیری طبری در این کتاب، غالباً روایی و مبتنی بر روایات پیامبر(ص) و اقوال صحابه و تابعان است. یکی از مهم ترین مسائلی که طبری در تفسیر خود به آن پرداخته، مسئله قرائات می باشد، بدین صورت که او ذیل آیات، از قرائات مختلف سخن می گوید و پس از نقد و بررسى، در هر مورد، قول أصحّ و مرجّح را انتخاب و بیان می کند. طبرى در این زمینه، از چنان تسلط و توانایى برخوردار است که تنها یک حافظ و راوى زبردست در علم قرائت به نظر نمى آید، بلکه او عالمى کم نظیر و ناقدى توانا است که در میان انبوه قرائات و روایات مختلف، اندیشه عمیق و نقّاد خود را به کار مى گیرد و به کمک معیارهای متنوع همچون: اجماع قاریان و قرآن دانان یا پرهیز و خوددارى آنان در مورد قرائتى خاص، هماهنگى قرائت با سیاق آیه و دیگر موارد مشابه، هماهنگى با قواعد و شیوه معروف زبان عرب، هماهنگى با تفسیر اهل تأویل، هماهنگى با رسم الخط قرآن، سهولت لفظى و تناسب معنوى یکى از قرائتها و غیره، سره را از ناسره نشان مى دهد و هرکدام را در جاى خاص خویش مى نشاند.