قرآن اثری مقابله ناپذیر با ساختاری شگرف است که از آن به عنوان شاهکاری ادبی یاد می شود، بر این اساس است که قرآن خالی از عیوب سخن و آسیب هایی مانند «حشو متوسط و قبیح» است که در بلاغت «حشو مذموم» نامیده می شود. با این حال در پاره ای از آیات و عبارت های قرآنی ترکیب هایی یافت می شود که در نگاه ظاهری با وجود تفاوت لفظی اما تکرار بی فایده معنای مطالب پیشین و مصداق حشو مذموم است. هدف پژوهش حاضر بررسی چنین مواردی از تکرار معنوی در آیات قرآن است که توهم معنای غیرمفید و اضافه بودن یکی از بخش های جمله را ایجاد می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس دیدگاه مفسران، جایگاه معنایی این گروه از مکررات غیرلفظی موهم حشو مذموم در پردازش آیات قرآن تبیین گردد و خواننده بر این نکته رهنمون شود که حشو در آیات وحیانی قرآن به کار نرفته و اجزای آیات موهم حشو در جای مناسب خود قرار دارند و تکرار در معانی صورت گرفته، دارای فواید بلاغی مانند تأکید، تبیین، تکثیر و مبالغه است که جزء صنایع ادبی و موجب جذابیت سخن است.
«لقاء الله» منتهای حرکت آدمی، و روح همه تعالیم و معارف الهی است. اما به رغم اشباع این بحث از نظر کلامی، در باب مراد از «لقاء الله» در آیات قرآن، میان مفسران شیعه که همگی پیرو یک مکتب کلامی هستند، اختلاف نظر دیده می شود و آراء ایشان به 3 دسته قابل تقسیم است: مَجاز بودن «لقاء الله»، شهود باطنی یا علم حضوری در آخرت (با سکوت نسبت به شهود باطنی در دنیا)، و شهود باطنی یا علم حضوری در دنیا. اختلاف آراء بین مفسران بزرگ شیعه، بهترین دلیل بر لزوم بررسی آیات و روایات برای دست یافتن به وحدت نظر می باشد؛ زیرا این اختلاف، منتهای حرکت آدمی را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
در این مقاله، با مسلم گرفتن عدم امکان رؤیت جسمانی باریتعالی، فارغ از بحث های کلامی، به اختلاف دیدگاه های شیعه امامیه که بازتاب آن در تفسیر آیات لقاء الله بوده، پرداخته شده تا مفهوم حقیقی «لقاء الله» در قرآن کریم روشن گردد.
آیه 172 از سوره اعراف به آیه الست شهرت دارد. موضوع این آیه، پیمان ازلی خداوند با بندگانش در عالم ذر است. از آن جا که این میثاق، دلالت ضمنی بر عشق و محبت خداوند به بنی آدم دارد برخی اختلاف نظرهای مهم در بین مفسران قرآن درباره اینکه این محبت چیست یا به چه معنی است و چگونه ممکن است وجود داشته است. در خصوص محبت از یک طرف متکلمین بودند که آن را به اراده خداوند تأویل می کردند و از سوی دیگر، صوفیه و اهل حدیث بودند که معنی صریح آن را بدون هر گونه تأویلی قبول داشتند و میبدی هم یکی از آن ها بود. بر اساس رهیافت تفسیری اهل باطن و اندیشه های کلیدی عارفان طبق نظر صوفیه که میبدی هم از آن پیروی کرده است خطاب الهی در میثاق الست حکم شراب محبت را دارد که وجود عارف را مستی می بخشد و ماهیت پیمان الست تجربه ای ساده و صرفاً درباره ربوبیت پروردگار نبود، بلکه تجربه ای بود عرفانی و عمیق که ارواح در آن علاوه بر ربوبیت پروردگار درباره معشوقی او نیز پیمان بسته بودند. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی پیش فرض های میبدی در تفسیر و توجیه او درباره الست و محبت خداوند بررسی و رهیافت کلامی او در کتاب کشف الاسرار و عدهالابرار تبیین شده است.
غنا از موضوعات فقهی است که در طول تاریخ، فقهای مسلمان از همه مذاهب اسلامی در باره آن نظر داده و ابعاد آن را واکاوی نموده اند، با این همه در پژوهش های آنان به ظرفیت قرآن در آن موضوع، کمتر توجه شده است، تنها کسی که تا حدودی برای اثبات نظر خود به آیات قرآن توجه کرده، یوسف قرضاوی است. او با تحلیل آیات قرآن، به حلیت غنا حکم کرده است. در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به دیدگاه فقهای شیعه و سنی در باره حکم غنا، دیدگاه و ادله قرضاوی بررسی و نقد شده و با نگاهی قرآنی، حرمت ذاتی غنا ثابت گردیده است، همچنین با توجه به اینکه حکم حرمت ذاتی و یا عرضی غنا از موضوع های مهم و پیچیده فقه است، ظرفیت فقهی قرآن و روایات تفسیری، تبیین شده است.