فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱٬۵۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
چکیده
تجسّم و تمثّل اعمال، از پیچیده ترین مباحث معاد است که آرای پرشماری در مورد عقلانی بودن یا نبودن آن وجود دارد؛ حتی برخی از متکلمان به دلیل اعتقاد به عرض بودن اعمال و عدم قابلیت عرض برای بقا، به لحاظ عقلی منکر تجسم اعمال شده اند. هر شیء، عقیده، عمل و موجودی در سه عالم ماده، مثال و عقل، یک حقیقت واحدی دارد که آن حقیقت در هر یک از این عوالم، متناسب با شرایط آن عالم، صورت و حالت خاصی به خود گرفته است و ملبس به لباس آن عالم می شود و این عوالم با هم، توالی و ترتب و تطابق دارند. درنتیجه اعمال آدمی، بعد از انجام در اثر تکرار، دارای آثار ماندگاری در نفس شده و به شکل ملکه درآمده اند و با استقرار در صقع وجودی نفس، با نفس آدمی به عوالم دیگر منتقل گشته، در آنجا ممثّل می شوند. برخی آیات قرآن هم مؤید عوالم سه گانه است و وجود اشیا با حقیقت واحد در این عوالم را تأیید می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا وجود و تمثّل اعمال آدمی را در هر یک از نشئه های سه گانه تبیین و تحلیل عقلی کند.
نقش دین در اتحاد و اختلاف با رویکرد روان شناختی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین، پدیده ای همزاد بشر، کارکردهایی در زندگی اجتماعی داشته است؛ مانند تأثیر بر اتحاد و اختلاف آدمیان که موضوع این مقاله است. هدف این مقاله، بررسی تحلیلی موضوع با رویکرد روان شناختی و اخلاقی است. روش تحقیق، مطالعه موردی اسلام و تحلیل محتوای قرآن است. یافته های تحقیق در بخش عوامل و زمینه های اتحاد عبارت اند از: میانجی های روان شناختی- اخلاقی؛ مانند الفت، رحمت، صلح، عدالت، نیکوکاری، سپاسگزاری، گوش دادن به یکدیگر، بخشش و ... .
و در بخش عوامل و زمینه های اختلاف عبارت اند از: میانجی های روان شناختی- اخلاقی؛ مانند ناسازگاری، قتل، ایذا، نزاع، تجاوزگری، شیطان، جاسوسی، بدگویی و ... . نتیجه این پژوهش توصیه مؤکد قرآن به گسترش عوامل اتحاد و پیشگیری از زمینه های اختلاف است.
تصور موضوع در ادلة اثبات خدا، بررسی و نقد چند دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات و نفی وجود هر موجودی فرع بر امکان تصور آن است. آیا خدا به تصور می آید که بتوان از بودن یا نبودن او سخن گفت؟ گروهی تصور خدا را ممکن نمی دانند. ظواهر بعضی از متون دینی و عرفانی همین است. اما مقصود این متون دینی و عرفانی، عدم امکان تصور حقیقت حق تعالی به علم حصولی است نه عدم امکان هر گونه تصوری. کسانی که تصور را ممکن می دانند گاهی ظاهر سخنان ایشان امکان تصور ذات است. این سخن قابل دفاع نیست. گاهی مفاهیمی مانند «بی نهایت»، «موجود حاضر در همه جا» و مانند آن را موضوع قرار داده اند. مدعایی که این نوشته در پی دفاع از آن است عبارت است از این که اولاً این موضوعات پیچیده، برای قریب به اتفاق افراد فهم پذیر و تصورپذیر نیست. ثانیاً موضوع ادلة اثبات خدا، صفات بسیار متنوعی است که برای افراد معمول قابل فهم است، مانند «واجب الوجود»؛ یعنی موجودی که بودنش ضروری است، یا «ناظم فراطبیعی». اما کنه این صفات نه به تصور می آید و نه نیازی به تصور کنه صفات در ابتدای بحث از ادلة اثبات و نفی، وجود دارد.
عقلانیت آموزة «لطف» از دیدگاه امامیه و مسیحیت کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
اساس دین داری، تعقّل و عقلانی بودن آموزه های اساسی هر دین است. یکی از آموزه های کلیدی امامیه و آیین کاتولیک، ضرورت «لطف» یا «فیض» خداوند برای رسیدن انسان به سعادت و رستگاری است. این مقاله، با روش تحلیلِ اسنادی به بررسی معقولیت آموزة لطف در کلام امامیه و الهیات کاتولیک می پردازد. ازاین رو، پس از طرح و بررسی دلایل ضرورت لطف در هر دو مذهب، به این نتیجه دست یافت که قاعدة لطف در امامیه بر استدلال های عقلی محکم استوار است، درحالی که آموزة «فیض» در مسیحیت کاتولیک، بر مجموعه ای از پیش فرض های درون دینی محض، که پولس و پدران کلیسا وجود آنها را مسلّم گرفته اند، مبتنی است. ازاین رو اثبات عقلانی آن دشوار است.
مطالعه تطبیقی مفهوم بطن قرآن
حوزه های تخصصی:
تطور مضمون و مدلول قاعده لطف در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اینکه مضمون قاعده لطف از برخی آیات قرآن کریم و روایات، قابل استنباط است اما از میان فرق کلامی، متکلمان معتزله در استخراج، تدوین و بهره وری کلامی از آن پیش قدم بوده اند. در این مقاله رویکرد متکلمان شیعه به قاعده مذکور در سه دوره تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. در دوره اول که از آغاز کلام شیعه تا زمان خواجه طوسی را شامل می شود. قاعده مذکور کما بیش به همان ساختار معتزلی خود که در آن لطف به دو قسم مقرِّب و محصِّل تقسیم می شد، باقی ماند. در دوره دوم یعنی از زمان خواجه طوسی به بعد تا اواخر قرن چهاردهم هجری قمری، اقسام دوگانه به یک قسم یعنی لطف مقرِّب تقلیل یافت. در همین دوره علامه حلی اصل ارسال رسل و ابلاغ تکلیف را از مصادیق لطف ندانست. این اقدام علامه حلی در کنار پاره ای از شبهات که اصل وجوب لطف بر خداوند را هدف قرار دادند و آن را انکار می کردند، باعث شد به تدریج اعتبار منطقی این قاعده در نظر برخی متکلمان برای اثبات ضرورت ارسال رسل، تضعیف شده و از دست برود. گروهی دیگر از متکلمان شیعه که در دوره سوم از آن ها سخن خواهیم گفت از اواخر قرن چهاردهم هجری قمری تاکنون- قریب به پنج دهه- کوشیده اند با عرضه مضمونی جدید از قاعده لطف بر اشکالات مذکور فائق آیند و اعتبار قاعده را بازآفرینی کنند. شرح و بسط دوره های سه گانه و پیگیری روند تاریخی تحولات در مقاله خواهد آمد.
گونه شناسی کثرت نفوس انسانی در سه مرحله قبل، حین، و بعد از تعلّق به بدن از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نفس در دیدگاه صدرالمتألهین دارای «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» بوده و از این رو، دارای دو حیثیّت «جسمانیّت و تعلّق به بدن» و «تجرّد ذاتی» است. مسئله اصلی پژوهش جاری، شناخت کیفیّت و گونه کثرت نفوس انسانی، بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین و در سه مرحله تکوّن نفس است. نفس قبل از حدوث و تعلّق به بدن، عقل مجرّد است. از این رو، کثرت نفوس انسانی قبل از تعلّق به بدن، کثرت «نوعی عقلی» است. پس از حدوث، تمام نفوس از حیث ابدانِ جسمانی، در ذیل «نوع طبیعی» انسان مندرج بوده و دارای تکثّری عددی و حسّی می باشند. اما پس از کسب ملکات مختلف و بر اساس اتحاد ملکات نفسانی با جوهر نفس، هر نفس از حیث ذات، دارای جوهری متفاوت از جواهر نفوس دیگر شده و نفوس دارای کثرت «نوعی مثالی» و منحصر به فرد می گردند. تعداد کمی از نفوس انسانی نیز که به استکمال کامل رسیده و مبدَّل به عقل بالفعل گردیده اند، همانند مبدأ خود، دارای کثرت «نوعی عقلی» می گردند.
محمد عابدالجابری؛ چرایی انحطاط مسلمانان و راه رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت چندین قرن از مواجهه اسلام با غرب، سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافت؟» همچنان دغدغه اصلی متفکران و اندیشمندان مسلمان است. هر متفکری با ارائه روشی خاص، دغدغه احیای سنت های اسلامی را در سر می پروراند و بدین ترتیب طیف گوناگونی از راه حل ها پدید آمده است. یکی از این راه ها متعلق به محمد عابدالجابری، نواندیش عقل گرای مغربی است. به عقیده عابدالجابری، جوامع اسلامی، به دلیل غفلت از سنت ابن رشد و عدم نقد میراث گذشته خود در انحطاط و عقب ماندگی به سر می برند. عقل عربی (نه الزاماً عقل اسلامی) دارای ساختارهای مخصوصی است که آن را از عقل غربی متمایز می کند. تکیه بر سنت های اسلامی و خوانشی نوین از فلسفه اندلس مخصوصاً ابن رشد می تواند به سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافتِ؟» مسلمانان در عصر جدید پاسخ مطلوبی بدهد. به عقیده وی، اندیشه ابن رشد، دین و فلسفه را از هم جدا می کند ؛ تسامح سیاسی و عقیدتی را مطلوب، نقد را عامل شکوفایی و عقل و دین را دارای کارویژه های مخصوص خود می داند؛ و عقل را ابزاری برای نقد معرفی می کند. بنابراین از نظر وی، ضروری است جهت احیای این سنت عقلانی دست به خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندُلُس بزنیم.
تحلیل باخودبیگانگی انسان در اندیشه انتخاب خودمحور و غیرمحور اگزیستانسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی حاکمیت کلیسا در مغرب زمین، سرآغاز دوره روشنگری و برانگیختگی نظریه پردازان مغرب زمین در تأسیس بنایی نو از اندیشه های نظری و عملی با تفکر غالب پوزیتیویستی و نادیده انگاری آموزه های فرابشری است. در این میان، وقتی یافته های خودآیین، ناتوان از وضع مبنایی استوار در معنابخشی به جهان و حیات انسانی، باخودبیگانگی انسان را در پرده های لرزان و سست اخلاقی و ازهم پاشیدگی اجتماعی به نمایش گذاشت، فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر آن شدند با مبانی خود، مسیر بازگشت به اصالت انسان را میسر کنند. گروهی از آنان مانند نیچه، هایدگر و سارتر، با محوریت انتخاب خودمحور، درباره باخودبیگانگی انسان اندیشیدند، و گروهی دیگر مانند کیرکگور، گابریل مارسل و تیلیش با معیار انتخاب غیرمحور به این مبحث پرداختند. اما در این دو نگرش علاوه بر آنچه از باور ناصحیح اصالت هستی انسان و تهی بودنش از هر گونه چیستی بالذات مشهود است، معضلات معرفت شناختی تفکر این دو طیف از اندیشوران در رصد جایگاه حقیقی انسان، آنان را در تأمین اهداف این مبحث ناکام گذاشته است.
قواعد عامّ در فهم آیات و روایات عرفانی و اخلاقی از منظر کتاب سِرُّالإسراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
سِرُّالإسراء تألیف استاد عرفان و اخلاق معاصر، مرحوم آیت الله سعادت پرور; است که با روش های اجتهادی به استنباط معارف عرفانی و آموزه های اخلاقی از کتاب و سنت پرداخته است. این تحقیق، به تدوین قوانین عامی می پردازد که در پسْ زمینه روش مؤلف کتاب سِرُّالإسراء برای فهم آیات و روایات عرفانی و اخلاقی و یا در صدور توصیه های تربیتی بر اساس کتاب و سنت به کار رفته است. این قواعد، هم وزن قواعد فقهی در دانش فقه و دارای همان کاربرد و کارکرد در حوزه عرفان و اخلاق اسلامی است؛ و برای نخستین بار، در این تحقیق، به عنوان حوزه ای نو در عرفان و اخلاق اسلامی معرفی می شود. تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای و بر اساس شیوه استقرائی (تحلیل تماتیک) با بررسی صدها نمونه از روش استاد فقید، در استنباط از آیات و روایات اخلاقی در این کتاب، توانسته نُه قاعده کلی حاکم بر روش ایشان را استخراج کند و مصادیق و کارکردهای این قواعد را نیز نشان دهد.
اثرپذیری بازرگان از جریان های عصری، در تفسیر قرآن
حوزه های تخصصی:
با گذر زمان و نمود مکاتب مادی گرا در اروپا و به تَبَع آن ممالک اسلامی، تفسیر قرآن هم سمت و سوی جدیدی یافت به نحوی که مفسران از همین اندیشه ها و تحولات عصر، در جهت تفسیر قرآن تأثیر پذیرفتند. این نظرات به مرور به ایران هم راه پیدا کرد. مهدی بازرگان از جمله مفسرانی است که این تأثیر را در تفسیر خود نشان داده است. به عبارتی بازرگان تا حد زیادی تفسیر خود را به نیازهای دوران و شبهه های برآمده از مکاتب عصری چون: لیبرالیسم، داروینسیم و کمونیسم و مارکسیسم و اندیشه ها و نظریات مطرح شده مدرنیته همچون دموکراسی اختصاص داده است. این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای و توصیفی و تحلیلی فراهم آمده به چگونگی اثر پذیری تفسیر بازرگان از جریان های روز پرداخته و ثابت کرده است که وی در تفسیر قرآن از این اندیشه ها متأثر بوده و توانسته با استناد به آیات قرآنی، برخی اصول و نظریات مطرح شده در مکاتب ماتریالیستی و نیز جریان ها و تحولات عصر خود – در قالب رد یا نقد و در برخی موارد، تأیید آن ها- پاسخ دهد.
ارزیابى کارایى فلسفه اسلام در حل مشکلات معرفت شناسى دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر این مسئله را مى کاود که واکنش فلسفه اسلامى در برابر مشکلات فراروى معرفت شناسى دینى چیست؟ آیا در برابر آنها منفعل است؛ دست به توجیه و عقب نشینى مى زند یا آنکه به حل دشوارى ها مى پردازد و راه حل هایى معقول و خردپسند ارائه مى کند؟ نگارندگان پس از تلاش هاى مستمر در طول چندین دهه بدین نتیجه دست یافته اند که فلسفه اسلامى با قلمرو گسترده اش، توان حل بسیارى از دشوارى هاى فلسفه دین و معرفت شناسى دینى را داراست. مجموعه راه حل هایى که ارائه مى دهد، دست کم مى تواند از نگاه اندیشمندانى که با این مشرب همسو نیستند راه حل هایى بدیل در کنار دیگر پاسخ ها به شمار آید. پژوهش موجود پس از بیان فهرستى از مشکلات و پاسخ هاى آنها بر اساس سنت عقلى و فلسفى اسلامى، از باب نمونه، به واکاوى و بررسى دو دلیل از مهم ترین ادله ناتوانى عقل و استدلال عقلى بر وجود خدا، یعنى بى معنایى واژگان و مفاهیم واجب و ممکن و انکار وجود محمولى، مى پردازد و پاسخ هایى بر اساس این سنت ارائه مى دهد.
وحی و واژگان همگون
نظام فاعلی،مهمترین شاخصه معاد جسمانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ملاصدرا با استناد به چند اصل مهم از جمله تجرد قوه خیال و نیز قدرت نفس بر ایجاد خارجیِ صُوَر خیالی، مُدعای خود مبنی بر جسمانی بودن معاد و نیز آفرینش بدن اُخروی توسط نفس را تبیین کرده است و نحوه تحقق و کیفیتِ این بدن اُخروی را بیان می کند. بررسی و شناخت مختصات نظام حاکم بر دنیا و آخرت، ما را به این نکته رهنمون می کند که در دنیا، علیت علاوه بر علت فاعلی، به علل قابلی و مادی نیز نیازمند است. در حالی که در آخرت،علیت فقط متوقف است بر علت فاعلی. نفس نیز، از همین حیث، با اتکا بر نظام فاعلی حاکم بر آخرت،در آنجا دست به خلق هر آنچه اراده کند (از جمله بدن اُخروی خود) می زند. در عالم طبیعت، نفس این قدرت را دارد که با کاستن واردات بیرونی، به خلق صُور دست زند و اگر این نفس بتواند به مراحل تزکیه کامل برسد، می تواند همین صُور را در عالم خارج نیز ایجاد کند. همانند فعل انبیا و اولیای الهی از قبیل معجزات و کرامات. حال در آخرت، افرادی که به بهشت راه می یابند این توانایی را دارند که باتوجه به نظام فاعلیِ حاکم بر آنجا،آنچه را که پیامبران در دنیا به عنوان معجزه انجام می دادند،آنها را در بهشت به اِذن الهی انجام دهند. همچنین نفس به این علت که مجرد است و هر مجردی نسبت به مادون علیت دارد، می تواند مراحل مادون را از نظر علّی بر عهده گیرد و به آفرینش صُوَر دست بزند. این خلق صُور در عالم آخرت،بی نیاز از علل مادی و قابلی و تنها متکی بر علت فاعلی است. به همین دلیل از نظام حاکم بر آخرت، به نظام فاعلی و اراده تعبیر می شود.
ضرورت گسترش آموزه هاى اهل بیت علیهم السلام در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شرحى است بر کلام حضرات معصومان علیهم السلام در صفات و ویژگى هاى شیعیان. شیعیان واقعى، بندگان شایسته و پرهیزکار خداوند هستند که هرگز به دنیا دلبستگى ندارند؛ از دنیا به قدر ضرورت بهره مندند. به طورکلى صفات شیعیان در دو محور اثباتى و سلبى است، محور اثباتى آنان، انجام وظایف و تکالیف الهى است: براى نیل به قرب الهى نماز اقامه مى کنند، روزه مى گیرند و براى جلب رضاى خدا، زکات پرداخته، انفاق مى کنند و به تهجد و سحرخیزى اهتمام دارند. اما محور سلبى رفتارشان، خوددارى از هر کارى است که آنان را از انجام وظایف الهى و تحصیل علم، تقوا، عبادت و بندگى خدا بازمى دارد که خلاصه همه آنها عدم دلبستگى به دنیاست. این مقاله به تفصیل به شرح این مهم مى پردازد.
معناشناسی تأویل و اعتبار معرفت شناختی آن در آراء ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نصر حامد ابوزید به عنوان یکی از اندیشمندان معاصر عرب و از شخصیت های مهم جریان نومعتزله، دیدگاه های خاصی را درباره فهم و تأویل متون دینی به ویژه قرآن ارائه کرده که برخی از آنها باب مجادلات فراوانی را گشوده اند. ابوزید با استفاده از تحلیل های زبان شناسانه مفهوم جدیدی از تأویل ارائه می کند و با نگاهی که به لایه های معانی متون دارد، هر نوع مفهوم گیری از آیه را داخل در تأویل می داند. او تلاش می کند نگاه رسمی عالمان دینی به متون را مورد انتقاد قرار دهد و اختلاف در نوع تأویل متون را چیزی شبیه به اختلاف در اجتهاد می داند. وی با طرح بحث تأویل و تلوین، تأویل های ایدئولوژی محور از متون دینی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است تلوین همان قرائت مغرضانه و دخالت دادن ایدئولوژی در فهم متون است. به تعبیر دیگر، وی برای تأویل متعهد به ایدئولوژی، اعتبار و ارزش معرفت شناختی قائل نیست و معتقد است تأویل باید بدون هر گونه انقیادی انجام شود. او تأویلی را معتبر می داند که در آن نگاه ایدئولوژیک و متعصبانه دخیل نباشد.
ابوزید موضع معتزله در فهم قرآن را می ستاید و معتقد است آنان نخستین گروهی بودند که تأویل متون قرآن را با روشی درست آغاز کردند، چراکه در فهم متن، عقل را به طور مستقل به کار می گرفتند و برای عقل هیچ تعهد و وابستگی ای نسبت به شرع قائل نبودند. امروزه نیز باید با همین عقل آزاد و رها سراغ تأویل متون دینی رفت. به اعتقاد ابوزید در مواجهه با متون دینی هدف از فعالیت معرفت شناسانه به طور عام و عمل قرائت به طور خاص، کشف حقایقی از وجود است که در سطحی خارج از افق ذات شناساننده یا خواننده قرار دارد و این همان تأویل صحیح است. در این مقاله دیدگاه های وی درباره مفهوم تأویل و ارزش معرفت شناختی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
ترسیم الگوی روش شناختیِ مطالعه دینی بر مبنای مفهوم شناسیِ «روی آورد»، «روش» و «پارادایم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روی آورد»، «روش» و «پارادایم» اصطلاحاتی هستند که از فلسفه علم واردِ روش شناسیِ دین پژوهی شده اند. عدم توجه به مفهوم شناسی، مصداق یابی و حتی ترجمه این واژگان، موجب نوعی آشفتگی در روش شناسی دین پژوهی گشته است؛ به نحوی که این تعابیر گاه به صورت مترادف، گاه با معانی مختلف و گاه به جای یکدیگر به کار رفته اند. به منظور رفعِ این نقیصه روش شناختی، لازم است مفهوم شناسیِ دقیقی از این واژگان صورت گرفته، با ترسیم الگویِ روش شناختیِ مناسبی، جایگاه هر یک از این مفاهیم در گستره دین پژوهی تبیین گردد. میانِ پارادایم ها، روی آوردها و روش ها در گستره دین پژوهی- بر خلاف علوم تجربی- نوعی هم کُنشی برقرار است. پارادایم، روی آوردها و روش-های شایسته و بایسته را در دین پژوهی تعیین می کند. از سوی دیگر شناخت پارادایم متوقّف بر شناختِ روی آوردها و روش هاست. همین امر موجب می شود مسئله واحد در پارادایم های مختلف، پاسخ های گوناگون یابد. روی آوردها و روش های دینی نیز در ارتباطی پویا و تعاملی زایا عمل می کنند و هر روی آوردی روش های خاصِ خود را می طلبد. هر پارادایمی روی آوردهای مناسبِ خود را می طلبد و هر روی آوردی، روش های خاص خود را می جوید.