فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۱۷ مورد از کل ۲۱۷ مورد.
مکتب معتزله
حوزه های تخصصی:
مرتبه ی نبوی معرفت، مرتبه ای عقلانی و برهانی از دید غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دید بسیاری از شارحان غزالی، معرفت نبوی یا مرتبه ی علم مکاشفه، درنظر غزالی مرتبه ای فراتر از عقل است که انسان در آن حقایقی را می یابد که عقل قادر به دریافت آن ها نیست، حال آنکه بررسی دقیق تر نشان می دهد که این مرتبه ی معرفتی نه تنها معرفتی عقلانی، بلکه خود، مبتنی بر برهان و تفکر قیاسی و ماهیتاً ظهور عالی تر مرتبه ی عقل استدلالی است. حقایق، در این مرتبه، کشف، مشاهده و رؤیت می شوند، ولی نه به معنای صوفیانه ی آن، که تنها مبتنی بر تهذیب نفس و پرهیز از قیل وقال های علمی و فراگیری علوم رسمی است. معقولاتی که با رسیدن عقل به مرتبه ی عالی خود دریافت می شوند، معقولاتی تصدیقی شهودی و عینی اند که دیگران می توانند حقانیت آن را دریابند. این موضوع در مقاله ی پیش رو با کنارهم نهادن و تدقیق و تحلیل متون اصلی آثار مهم غزالی که حتی در سه دوره ی متفاوت از حیات فکری او نوشته شده اند، به اثبات می رسد.
حسن و قبح عقلی(2)
نقش معتزله در تخریب شخصیت هشام ابن حکم و نسبت دادن تجسیم به او و تأثیرآن بر محدثان شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجسیم به معنای اطلاق جسم بر خالق هستی، یکی از مفاهیم جنجالی کلام اسلامی است. در باب پیشینة تاریخی تجسیم و نفوذ اندیشه هایی از این دست باید گفت تجسیم در اندیشة فرق دیگر مجال بروز و ظهور بیشتری داشته است، اما معتزلیان نخستین به هشام بن حکم، متکلم بزرگ عصر امامت نسبت تجسیم داده اند. این نسبت کانون توجه فرق نگاران غیرشیعی و نیز برخی محدثان شیعی قرار گرفته و آن را در آثار خود آورده اند. باتوجه به نوشته ها و آثار و مباحثات پیشین کلامی، باید معتزله را نخستین نسبت دهندگان دانست. در علل و چرایی این نسبت، برخی محققان به انگیزه ها و رقابت و کینه جویی معتزله اشاره کرده اند. ادعای معتزله علاوه بر منابع غیرشیعی، بر آثار شیعی نیز اثر گذاشته است. پیامد این نسبت را می باید ابهام در شخصیت هشام شمرد. برای نمونه دست کم بیش از پنج روایت در اصول کافی و روایاتی در توحید صدوق و رجال کشی، در زمینة نسبت تجسیم به هشام وارد شده است. دربارة هشام کمتر نوشته و یا پژوهشی را می توان یافت که به اثبات و یا نفی این موضوع نپردازد.
عقل مبنای معتزلی؛ عقل قانون گذار معتزلی تأمّلی در نسبت عدالت طبیعی و اراده ی تشریعی الهی در مبنای اعتبار هنجار حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح عدالت طبیعی و قانون طبیعی در نوشته های متکلّمین و اصولیین اسلامی، سابقه ی چندانی ندارد، ولی نمی توان این امر را به معنای عدم پذیرش اندیشه ی عدالت طبیعی در اخلاق و حقوق اسلامی دانست. در نگاه اول، نتیجه ی پذیرش عدالت طبیعی ورود نوعی کثرت گرایی استقلالی در مبنای اعتبار قاعده ی حقوقی و آغاز تقابل عقل و وحی است، اما به نظر می رسد اندیشه ی عدالت طبیعی، با تحلیلی که جریان معتزلی از آن ارائه می دهد، ورود نوعی کثرت گرایی سلسله مراتبی را به نظام حقوقی موجب شده، بستر تعامل اراده ی تشریعی و عقل مبنا را فراهم می آورد. بااین حال، باید پذیرفت که این تعاملْ نقش اراده ی تشریعی الهی را به تفصیل و تکمیل همان قوانین طبیعی ناشی از عقل مبنا تقلیل می دهد؛ نتیجه ی چنین رویکردی ارتقاء جایگاه عقل در بین منابع و حتی فراتر از کتاب و سنت، اعلامی بودن کتاب و سنت و ارتقاء جایگاه دکترین و اراده ی دولت در ایجاد قاعده ی حقوقی است؛ آثاری که می تواند زمینه ساز گذار از حقوق دینی به حقوق مدرن باشد.
آراء معتزله در مطالعه تطبیقی بین گرایش تفسیری طوسی و طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ طوسی در تفسیر تبیان به مثابه متکلّمی بزرگ و تحت تأثیر اساتید برجسته ای مانند شیخ مفید و سید مرتضی وارد مباحث عقلی- کلامی شده است. مباحث کلامی در تفسیر تبیان برجسته است و این موضوع بیانگر جایگاه کلامی و ویژه شیخ طوسی است. از سویی دیگر تأثیر مبانی فکری و گرایش شیخ طوسی در مواجهه با آیات قرآن بر مفسّران بعدی هم چون طبرسی، نکته ای است غیرقابل انکار. بازتاب عقل گرایی در تفسیر تبیان به ویژه با توجه به پیوند فکری میان مکتب کلامی بغداد - که شیخ طوسی از آن بی بهره نبوده است – و مکتب عقلی اعتزال محسوس است. انعکاس چنین مباحثی در تفسیر مجمع البیانهم - البته نه به گستردگی تبیان- مشهود است. تحولات فکری قرن پنجم و ششم و مواجهه شیخ طوسی و طبرسی را با آنها می توان با توجه به جولان فکری – عقیدی گروه های مختلف کلامی در قالب احتجاجات، مناظرات، تبیین عقاید و نقدهای این دو مفسّر به آرای کلامی معتزله جستجو کرد. سه رویکرد تبیینی، تقریب گرایانه و نقّادانه با آرای تفسیری معتزله، محورهای اساسی این پژوهش است که با رویکرد توصیفی – تحلیلی و گزارش و بیان داده های تفسیری و همراه با شواهد و قرائنی سامان یافته است. هردو مفسّر از رهگذر این رویارویی ها به دفاع از مبانی کلامی شیعه پرداخته اند.
معرفت شناسی گواهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معرفت شناسی گواهی از شاخه های جدید معرفت شناسی است و سعی دارد به سؤالاتی درباره معرفت بخشی گواهی، جایگاه گواهی نسبت به سایر منابع معرفتی و نحوه ایجاد باور توسط گواهی بپردازد. به نظر می رسد که این مباحث برای قاضی عبدالجبار نیز مطرح بوده است. وی گواهی را راهی برای حصول معرفت دانسته و شبهات سمنیه که برای گواهی ارزش معرفتی قائل نبوده اند را رد کرده است. همچنین معتقد است در فرآیند تبادل از راه گواهی، این باور گوینده و خصائص معرفتی اوست که به شنونده منتقل می شود. از سوی دیگر، وی مانند ابوعلی جبائی اعتقاد دارد که گواهی ارزشی همردیف با سایر منابع معرفتی دارد و فروکاستنی به آنها نیست. این دیدگاه های معرفتی زیربنایی برای برخی آرای دین شناختی عبدالجبار ازجمله مبحث اثبات وقوع معجزات شده است.
رؤیای تعبیر شدنی
تحقیق در فلسفه ی کلامی معتزله (4)
منبع:
گوهر خرداد ۱۳۵۴ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
درباره «رؤیای خلوص»
رابطه اراده با معرفت «با تکیه بر تبیین نظریه معرفت طبعی جاحظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مباحث معرفت شناسی رابطه اراده با معرفت است. پاسخ به این پرسش که آیا معرفت امری ارادی است یا فعلی غیر ارادی و به قول متکلمین اضطراری، از مباحث قدیمی علم کلام و فلسفه است. متکلمین در موضوع ایمان و این که حقیقت آن معرفت الله است با این پرسش مواجه شدند که آیا معرفت الله ارادی است یا به صورت غیر ارادی و اضطراری واقع می شود. در این خصوص نظّام و جاحظ از گروه معتزله نظریه معرفت طبعی را مطرح کردند؛ البته دیدگاه این دو کاملاً مشابه نیست. نظریه معرفت طبعی جاحظ جامع تر و فراگیرتر از موضوع ایمان و معرفت الله است به گونه ای که جاحظ از طرف معتزله متهم به جبری دانستن معرفت و تکلیف به مالایطاق شده است.
در توضیح و تحلیل نظریه معرفت طبعی و از طریق بررسی مطالب پراکنده در منابع فراوان و متعدد جاحظ مشخص می شود که بخشی از معارف انسانی در طول سال های متمادی زندگی به صورت غیرارادی و براساس طبع قوای ادراکی و تحت تاثیر عوامل احساسی و خواسته های درونی و بیرونی حاصل می شود و بخشی نیز مستقل از تاثیر عوامل احساسی و نیازهای انسانی به صورت «ارادی» شکل می گیرد.
دراسة فکرة «الإمامة» لکبار متکلّمی المعتزلة الشطر الأول من القرن الثالث الهجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یهتم هذا البحث بدراسة المعتقدات الدینیة فی موضوع «الإمامة» لعلماء المعتزلة للقرن الثالث الهجری. ویعتبر النصف الأول من القرن الثالث الهجری فترة خاصة فی تاریخ الإسلام ومن أبرز خصائصه هو امتیازه بسیادة منهج العقلانیة. و”الإمامة” من القضایا الرئیسیة التی أثارت وجهات نظر مختلفة من مُستهل الأمر وأدّت بالتالی إلى تعدد المدارس الفکریة والکلامیة، بما فی ذلک أهم قضایا المدارس الدینیة. ومن خلال دراسة الاستنتاجات العقلیة لهؤلاء، یسعى هذا البحث الإجابة على هذا السؤال؛ ما معنى «الإمامة» من وجهة نظر علماء المعتزلة فی الشطر الأول من القرن الثالث الهجری؟ وردّاً على الإدعاء الذی یطرح نفسه على هذا الأساس، هو عدم وجود التجانس فی آرائهم فی مجال «الإمامة»، حیث کانت آرائهم متضاربة ویمکن تقسیمهم، فی هذا الصدد، إلى مجموعات مختلفة. اسلوب الإمامة المفضّلة الفاضلة ورأی الإمامة الفاضلة مع نهجین مختلفین لمعتقدات متکلّمی المعتزلة فی هذه الفترة والتی یمکن القول، باستثناء عدد قلیل منها، اتّفقت فی نهایة الأمر کل من أنماط معتقدات المعتزلة لهذه الفترة مع السنّة التاریخیة فی مجال الإمامة وتجانست مع بعضها البعض.
بیان الفرقان فى توحید القرآن
حوزه های تخصصی: