فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مسئله ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمی پردازد بلکه ذهن را کارکرد می داند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگی های کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقش های کارکردی را ایفا می کنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطه نفس و بدن پرداخته شده است. ابن سینا نفس را «جوهر مجرد» می داند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» می دانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریه ابن سینا) یا مادی صرف (نظریه متکلمان) نمی داند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد می شود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا می توان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برون رفت از اشکالات دوگانه انگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریه های مادی انگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداخته اند و فقط ذهن را کارکرد می دانند و این کارکرد می تواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبه جسمانی و چه در مرتبه تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیت های مختلف می شود. این فعلیت ها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیت ها، کمال نامیده می شود. نفس مجموع این فعلیت ها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» می داند. با این حال، تفاوت هایی نیز بین علم النفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
مراتب جسم انسان از نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدن عنصری، روح بخاری، بدن مثالی و بدن اخروی مراتب گوناگون جسم انسانی هستند که در مقاله حاضر دیدگاه ملا صدرا درباره آنها بررسی می شود. آنچه صدرا درباره روح بخاری گفته است، همانند رأى فیلسوفان پیشین است و دیدگاه های خاص وى بیشتر در حوزه بدن عنصری و مثالی و اخروی قابل پیگیری است. نظر صدرا در باب بدن عنصری و نحوه حضور صور مختلف در آن – که بر مبنای حرکت جوهری اشتدادی صورت گرفته است- دیدگاه مبتکرانه ای از ارتباط ساحت های مادی و مجرد انسان ارائه می دهد. اما دیدگاه او در خصوص بدن مثالی و اخروی در مقایسه با روح بخارى و بدن عنصرى، دیدگاهی بحث برانگیزتر بوده، درنتیجه نیازمند بررسى دقیق و مشروحی است که بتواند سؤالات و ابهام های مطرح شده را به خوبى روشن سازد. مقاله حاضر با بررسی آثار گوناگون صدرا در این خصوص، تلاش می کند تصویر روشنی از دیدگاه وی در این زمینه ارائه نماید و بدین ترتیب به اشکال های موجود، پاسخ درخوری دهد.
اخلاق وجودی ملاصدرا و پاره ای از لوازم آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مشهور است که اخلاق در نظر فلاسفه اسلامی اخلاق فضیلت محور است. این جستار در صدد بیان آن است که اخلاق از دیدگاه ملاصدرا امری وجودی است و از این جهت قلمروی گسترده دارد که شامل عقل نظری و عملی می گردد. زیرا مؤلفه های معرفتی در اندیشه وی همان مؤلفه های اخلاقی اند که خود، اصولی هستی شناختی به حساب می آیند. انسان به میزان برخورداری از وجود، اخلاقی می گردد و میزان و معیار این وسعت وجودی مطابقت با اصول عقلانی- وحیانی است، که اخلاق فضیلت محور فاقد آن است. از سوی دیگر، نوع نگاه ملاصدرا به این اصول و قواعدِ برگرفته از ساحت هستی اخلاق صدرایی را در اخلاق عمل محور محدود نمی سازد. در این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی همراه است، تلاش بر این است که ضمن نشان دادن پاره ای از مشترکات اخلاق فضیلت مدار و تکلیف مدار، با تأکید ملاصدرا بر الگوی اخلاقی یا ولایت محوری، این اخلاق را از سایر نظریات متمایز شمارد.
بررسی تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر عشق شناسی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین شیرازی براساس مبانی هستی شناختی خود در حکمت متعالیه عشق را مساوق هستی شمرده و آن را برحسب مراتب وجود در تمامی ذرات عالم جاری و ساری دانسته است. او عشق را نحوه ی وجود آدمی و از نهاده های الهی در ذات آدمی برمی شمارد و آن را آکنده از حکمت و مصلحت می داند. گرچه حکماء و عرفاء پیش از ملاصدرا در باب عشق قلمفرسایی های فراوان کرده اند اما وی حکمت متعالیه ی خود را بر پایه ی مبانی و اصول متمایزی استوار کرده که پیش از او کمتر به عنوان زیربنای یک نظام فلسفی مورد توجه قرار گرفته است و از این رو در تبیین این حقیقت شگرف سخنان تازه ای دارد. اصالت وجود، تشکیک وجود، مساوقت وجود با علم و حیات و خیر، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و وجود رابط و مستقل بخشی از این اصول اساسی در نظام حکمت صدرایی به شمار می رود. در این نوشتار، به بررسی جایگاه این اصول و مبانی و تأثیرات اساسی آن ها در عشق شناسی ملاصدرا پرداخته شده است.
لوازم معنایی اصالت وجود و نقش آن در تمایز اندیشه های میرداماد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بی شک میرداماد استاد بلاواسطه صدرالمتألهین در علوم عقلی و نقلی بیشترین تاثیر را در شکل گیری اندیشه های فلسفی وی داشته است. لیکن با نگاهی اجمالی به آثار این دو حکیم، تفاوتی بنیادی در اندیشه های آنها دیده می شود، تا آنجا که می توان ادعا نمود فلسفه صدرا نه تنها ادامه دهنده فلسفه میرداماد نیست بلکه اساسا در نقطه مقابل آن قرار دارد. صدرالمتألهین علی رغم احترامی که برای میرداماد قائل بود، چرا در آراء فلسفی خویش از وی فاصله گرفت و با ناتمام دانستن حکمت یمانی، خود به پی ریزی فلسفه جدیدی همت گماشت؟ در این مقاله کوشیده ایم با بررسی لوازم معنایی اصالت وجود و اصالت ماهیت، تفاوت این دو حکمت را در اولین سنگ بنای آنها معرفی کرده و تاثیر این اصل کلیدی را در تمایز اندیشه های صدرالمتألهین با استادش نشان دهیم. به اعتقاد ما بر اساس همین اختلاف مبنایی است که این دو حکیم در تبیین مسائلی همچون مجعول بالذات، ملاک تشخص، صادر نخستین، رابطه جوهر و عرض، رابطه نفس و بدن، حرکت جوهری، ربط ثابت به متغیر، تبیین کثرت در هستی، رابطه علت و معلول و دیگر مسائلی از این دست، از هم فاصله گرفته و به نتیجه ای متفاوت رسیده اند.
مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
کاربرد اصل علیت و لوازم آن در طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع نگاه فلسفی ابن سینا به مسائل هستی شناسی، در مباحث طبی او نیز تأثیرگذار بوده است که یکی از مهم ترین آن ها، بحث علیت و لوازم آن است. پیش از ابن سینا حکیمان یونانی به خصوص ارسطو تلاش های بسیاری در ارائه نظام پزشکی عقلانی و مبتنی بر اصول فلسفی[= نفی اعتقادات خرافی در پزشکی و درمان] نمودند. از این جهت، در پژوهش حاضر ابتداء به تبیین جایگاه نظام علیت در نظر پزشکان یونانی به ویژه ارسطو از یک سوی و پزشکی جدید از سوی دیگر پرداخته شده و سپس تأثیر نظام علیت در طب سینوی مورد بررسی قرار گرفته است. طب سینوی به دو قسمت نظری و عملی تقسیم می شود که ابن سینا طبیب را از ورود به بحث های فلسفی در طب نظری باز می دارد. از این رو، فهم برخی از مبانی آن مبتنی بر دانستن مبانی فلسفی بوده و طبیب حقیقی کسی است که فلسفه را نیز به نیکی بداند. اصل علیت، علل اربعه، اصل سنخیت، نگاه غایت انگار به هستی و نگرش الهی به عالم از جمله مواردی هستند که در این مقاله بدان پرداخته شده و سعی گردیده لوازم آن در طب سینوی پیگیری شود.
نقش بدن در پیدایش علم حسی از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می شود، این سؤال مطرح می شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می کند.
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
مقدمات یادگیری فلسفه ی ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آمونیوس فرزند هرمیاس از شارحان بزرگ ارسطوست که تمام نوافلاطونی های اواخر سده پنجم به بعد، از او متأثر بوده اند. وی در ابتدای کتاب خود، درباره مقولات ارسطو به ذکر مواردی می پردازد که در شناخت بهتر فلسفه ارسطو مؤثر است. او ضمن معرفی و دسته بندی آثار ارسطو، به تبیین غرض ارسطو از نگارش آن ها، نحوه حضور او در این آثار، چگونگی مطالعه آن ها و ویژگی افرادی که قصد مطالعه آثار و یا شرح آن ها را دارند، می پردازد. ذکر این مطالب که نه تنها برای فلسفه ارسطو، که حتی برای مطالعه فلسفه به طور مطلق ضروری است، نشان دهنده اهمیت ارسطو نزد آمونیوس و تلاش او در نزدیک کردن فلسفه ارسطو به فلوطین و رفع تعارض های موجود بین ارسطو و افلاطون است. فارابی در اثری مشابه، یعنی کتاب ""ما ینبغی أن یقدم قبل تعلم الفلسفه"" ارسطو، به جز در مواردی اندک، به تکرار سخن آمونیوس می پردازد و از این رو می توان این اثر را کاملاً آمونیوسی و ترجمه ای آزاد از اثر آمونیوس دانست.
بررسی تطبیقی وجود خارجی رابط قضیه ازدیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی پیرامون وجود خارجی رابط قضایا ، فراروی هم قرارگیرد. این کار با عنایت به مبنای مشترک فلسفی ایشان( تفکیک دو حوزه ی اعتبار عقلی و واقعیت خارجی) صورت گرفته است. درضمن نقد وتحلیل، مبانی حکمت متعالیه درخصوص جوهر وعرض ونیز معقولات فلسفی بازکاوی شده ودرباب ناسازگاریِ ذهنی بودن رابط قضیه با سایر مبانی فلسفی به ویژه معقولات ثانی فلسفی بحث شده است. هم چنین دراین مقاله شیوه ی مقایسه درسه مرحله ی توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه ها مشاهده می شود. سرانجام محقق به داوری میان آراء پرداخته است. پسامدهای انکار این مرتبه ازهستی(وجود رابط قضیه ) خروجی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد و داده های آن عبارتند از:نفی یکی از آثار وتوابع اصالت وجود، نفی اشتراک معنوی وجود با قرائتی نادرست از کلام ملاصدرا، تبدیل مواد ثلاث (وجوب وامکان ) به معقول ثانی منطقی و نادرستی تقسیمات وجود.
نظریه ی «حیّ متأله» در سنجه ی آموزه های قرآن و عترت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات انسان در روایات
از دیدگاه آیت الله جوادی آملی، تعریف انسان عبارت است از: حیّ متأله. این مقاله درصدد است با روش تحلیل منطقی، نظریه ی «حیّ متألّه» در تعریف انسان را موردبررسی و نقد قرار داده و نظریه ای ارائه نماید که سازگاری بیشتری با آیات و روایات دارد. از جهت روشی، اولاً روش قرآن در معرفی مهم ترین ویژگی های ذاتی انسان، با مسیر پیموده شده در این نظریه یکسان نیست و ثانیاً حتی در حد استشهاد بر این نظریه، مراجعه ای به روایات صورت نگرفته است. از جهت مبنایی، این نظریه بر انگاره ی «حیوان بالفعل و انسان بالقوه بودن انسان در هنگام ولادت» استوار شده که با مستندات قرآنی و روایی سازگاری ندارد. ازنظر محتوایی، علاوه بر اینکه در این نظریه، حیات متألهانه ویژگی بالفعل ذاتی نیست، سعه ی شمولی آن نیز افراد بسیار اندکی را شامل می شود و آیات قرآن عامل خروج از انسانیت و سقوط به دوزخ را عدم بهره مندی از عقل دانسته و روایات نیز مهم ترین ویژگی ذاتی انسان را عقل معرفی کرده اند.
بررسی انتقادی جنس انگاری جوهر در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی این مسأله می پردازد که آیا مفهوم جوهر، جنس و مقوم انواع جوهری است یا آنکه مفهومی انتزاعی و غیر ماهوی است؟ غالب حکیمان مسلمان از جنسیت جوهر دفاع کرده اند و تعداد اندکی که فخر رازی در صدر آنهاست قائلند که جوهر جنس و مقوم انواع جوهری نیست. ملاصدرا مدافع جنس بودن جوهر است و ادله منکرین را به نحو گسترده مورد نقد قرار داده است. در این نوشته نخست اهم ادلة منکرین جنسیت جوهر را گزارش می کنیم. سپس نقدهای صدرا بریکایک آنها را مورد بررسی قرارداده و نشان خواهیم داد که نقدهای حکیم نه تنها از قوت آن ادله نکاسته، بلکه در جای جای، ناخواسته مدعای منکرین را تقویت نموده است. در گام بعد دو دلیل بر اثبات جنسیت جوهر -یکی از صدرا و دیگری از علامه طباطبایی- گزارش شده آنگاه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته اند، در نهایت بیان شده است که نظریة جنس بودن جوهر هیچ دلیل مستحکمی ندارد. حال آنکه بر نفی جنسیت جوهر ادله قابل اعتنایی وجود دارد. در پایان به این نکته پرداخته ایم که نفی جنسیت جوهر پیامد های فلسفی مثبتی خواهد داشت که سه مورد از آنها را مورد بررسی قرار داده ایم: الف- مقوله بندی جدید از جواهر. ب- رفع ابهام از جوهریت نفس وسایر بسائط. ج- رفع ابهام از جوهریت واجب تعالی.
استدلال خطای حسی و امکان تصور متعارف از ادراک حسی در فلسفه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات عمده و سنتی ادراک که گاهی در فلسفه معاصر «مسئله ادراک حسی» خوانده می شود، از پدیده خطای حسی ناشی شده است: اگر این نوع خطاها ممکن باشند، در این صورت ادراک حسی چگونه می تواند مطابق تصور متعارف ما از این ادراک باشد؟ تصوری که می توان آن را متضمن «بازبودن» و «آگاهی» ذهن نسبت به عالم دانست. مهم ترین نظریه مقابل تصور متعارف از ادراک حسی، ایدئالیسم است. علامه طباطبایی; در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم برای اجتناب از شبهات ایدئالیسم، به یک معلوم فطری به معنای متعارف در باب علم اجمالی ما به عالم توسل جسته است؛ اما با رد تصور متعارف از ادراک حسی توسط ایدئالیست، پاسخی تفصیلی در قالب تحلیل خطای حسی ارائه می دهد. علامه خطای حسی را نه در مراحل احساس، بلکه در تطبیق حکم قوه خیال به حکم حس یا به عبارتی «تداخل قوا» می داند؛ از این رو ظاهراً از نظر علامه ویژگی تجربه حسی، به واسطه حضور خود متعلقات متعارف ادراک حسی تبیین می شود. اگرچه علامه در نهایة الحکمة پاسخ تفصیلی به تقریر جدید اشکال خطای حسی نداده است، از مجموع سخنان ایشان در باب ادراک حسی نیز پاسخی متفاوت از نظریه های رایج ادراک حسی، از جمله تبیین ویژگی پدیداری تجربه حسی، می توان استنتاج نمود. در این مقاله نخست پس از تشریح مؤلفه های تصور متعارف از ادراک حسی، به این موضوع می پردازیم که چگونه امکان خطاهای حسی این تصور را به چالش می کشند؟ درنهایت دیدگاه علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسم و سایر آثار ایشان در باب امکان تصور متعارف از ادراک حسی مورد بررسی و تحلیل می گیرد.
اسفار اربعه از منظر رفیعی قزوینی و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی رویکرد جوادی آملی و رفیعی قزوینی در خصوص اسفار اربعه، آشکار می گردد که میان این دو دیدگاه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد. جوادی آملی نهایت سفر اول را همگام با حصول مقام ولایت و نهایت سفر سوم را مقارن با حصول مقام خلافت می داند؛ اما در دیدگاه رفیعی قزوینی، حصول مقام ولایت با انتهای سفر سوم همراه است. در دیدگاه وی، نهایت سفر اول ابتدای مقام قلب است و سفر دوم مبدأ ظهور روح در اصطلاح عرفاست؛ در حالی که شهودِ هویت غیبیه و رسیدن به مقام محو و طمس، تناسبی با مرتبه روح را ندارد، بلکه وصول به این امر با مقام خفی و اخفی تطابق دارد. عارفانی چون قیصری و کاشانی میان مراتب ابتدایی و انتهایی ولایت به تفاوت قائل اند، لکن چنین تمایزی در دیدگاه رفیعی قزوینی دیده نمی شود. از منظر وی، سفر اول در محدوده امور عامه و جواهر و اعراض سفر سوم حکما خواهد بود. لکن از منظر جوادی آملی محدوده سفر اول تا اثبات ذات حق تعالی ادامه دارد. علاوه بر شمول جواهر و اعراض در سفر سوم که رفیعی قزوینی به آن معتقد است، نحوه فاعلیت حق تعالی و کیفیت صدور واحد از کثیر در این سفر مورد بحث قرار می گیرد. این گفتار بر آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، دیدگاه این دو حکیم متأله را بررسی نماید.
ارزیابی توجیه روایی کیفیت معاد جسمانی در دیدگاه حکیم آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاهی ویژه دارد. او رویکرد نوآوری را در نظریه چالشبرانگیز معاد جسمانی، با الهام از روایتی پی می گیرد که همه فضای نظریه پردازی او را به خود اختصاص داده و قواعد عقلی نظام متعالی را برای شرح این روایت و بهره های اثباتی معاد جسمانی به کار می گیرد. همگرایی و هم سازی مبانی عقلی فلسفی با مفاد روایات، در حکمت متعالیه مطلبی رایج و پرکاربرد است. به کارگیری این سبک را صدرالمتألهین خود به یادگار گذاشته و توانایی و مهارت فنی خود را در شرح و تفسیرنگاری بر متون روایی چه در آثار مفصل و مختصر فلسفی و چه در آثار تفسیری نشان داده است. حکیم آقاعلی مدرس با بهره مندی از چنین میراثی، در بیان کیفیت معاد جسمانی، به روایتی خاص توجه أکید و اهتمام چشمگیر نشان داده است. سعی او در واکاوی متون وحی ارزش مستقل دارد و درس آموز برای پژوهندگان این راه دشوار است، چه رهیافت هایش منطبق بر مفاد صریح روایت مورد استناد باشد یا خیر. با عرضه برداشت های او بر معیارهای عقلی و تحلیل نقدی می توان ادامه مسیر را برای فهم متون دینی هموارتر نمود.
ملاک های زیبایی شناسی در فرم و محتوا، از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته و برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاک های متنوعی ارائه کرده است. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاک های زیبایی شناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاک ها فرمی و ظاهری اند یا ناظر به محتوا و باطن اشیا. برای این منظور، با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاک های زیبایی در دو دسته ی فرمی و محتوایی دسته بندی شده و ارتباطات زیبایی های فرمی و محتوایی با یکدیگر و نسبت آنها با ارکان اصلی حکمت صدرایی تحلیل و بررسی شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد که از نظر صدرا مطابق با سلسله وجود، زیبایی همه موجودات نیز به جمال مطلق الهی ختم شده و اسماءالحسنی الهی علت همه زیبایی های عالم است. شناخت اسماءالحسنی موجب شناخت زیبایی اشیا است و در نتیجه همه ملاک های زیبایی شناسی صدرایی در فرم و محتوا نیز به اسماءالحسنی الهی بازمی گردد؛ در حقیقت، زیبایی از اسماءالحسنی آغاز شده و با طی مراتب تشکیکی وجود نازل می شود و ابتدا به محتوا و باطن و سپس از طریق باطن، به فرم و ظاهر اشیا سریان پیدا می کند.
بدن اخروی از دیدگاه صدرالمتألهین و مقایسه آن با دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت بدن اخروی از مباحث مهم معاد جسمانی است. پرسش این است که آیا بدن محشور در آخرت، عنصری یا مثالی است و یا به طور کلی با بدن دنیوی و مثالی تفاوت دارد؟ ملاصدرا بر اساس مبانی عقلی، از جمله اصالت وجود، تشکیک در وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری و تجرد خیال، درصدد اثبات عینیت بدن اخروی و دنیوی برآمده است ولی آنچه موفق به اثبات آن شده است بدن اخروی به وجود ملکوتی مثالی است. علامه طباطبایی که خود پیرو حکمت متعالیه است، با استناد به برخی از دلایل وحیانی و مبانی عقلی، از جمله قاعده حکم الامثال، تلازم نفس و بدن، تبعیت جسد از نفس و اصیل بودن نفس در هویت آدمی، معتقد است آنچه در قیامت برای پاداش کیفر ضروری است همانندی در انسان بودن است که با وجود نفس محقق می شود و لازم نیست بدن اخروی در همه اجزا و صفات، عین بدن دنیوی باشد. از این رو بدن اخروی مثل بدن دنیوی است، اگرچه از نظر نفسانی، انسان محشور در قیامت عین انسان دنیوی است. پایبندی به مبانی حکمت متعالیه و استناد به دلایل نقلی از مشترکات این دو حکیم در تبیین بدن اخروی است ولی اعتماد بیشتر علامه به دلایل نقلی و حضور و تبعیت بدن از نفس در عالم آخرت، مطلبی است که دیدگاه علامه را از ملاصدرا متمایز می کند. در پژوهش حاضر این تمایز با توجه به آثار فلسفی و تفسیری این دوحکیم مورد تحلیل و نقد و ارزیابی قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی فاعلیت ذهن در فرایند ادراک از دیدگاه ملاصدرا و هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
پرداختن به نقش ذهن به عنوان قو ای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم می پردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی می داند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحت های حسی، خیالی و عقلی واجد آنها می گردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره کارکردهای ذهن در هر یک از ساحت های ادراکی قابل توجه است. در میان فلاسفه غربی معاصر نیز ادموند هوسرل، با مطرح کردن دو ساحت ادراک حسی و عقلی و توجه به نقش ذهن در هر کدام از این ساحت ها، نظریه ای متفاوت در این زمینه مطرح نموده است. بررسی دیدگاه های این دو فیلسوف، درباره ماهیت ادراک و چگونگی فاعلیت ذهن در ادراک اشیای بیرون از خود، همچنین نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک دو دیدگاه، موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته است.
تجربه زیسته و علم حضوری، دو رویکرد در نظام معرفتی دیلتای و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تجربه زیسته و علم حضوری دو مفهوم بنیادی در نظام های فکری دیلتای و ملاصدرا هستند. این دو متفکر با تأکید بر بی واسطگی و خطاناپذیری علم حضوری و تجربه زیسته، سعی کرده اند کل بنای معرفت بشر را بر این دو مبتنی کنند. به علاوه، هم دیلتای و هم ملاصدرا، ادراک و فهمی را که بدین شیوه حاصل می شود، نه پذیرش صرفِ واقعیات بیرونی یا عملی منفعلانه، بلکه عملی فعالانه قلمداد می کنند. نکته دیگر این است که دیلتای قلمرو تجربه زیسته و فهم حاصل از آن را هم حالات درونی مدرِک و هم حالات درونی دیگران، به علاوه ظهورات و بروزات این حالات می داند، در حالی که علم حضوری نزد ملاصدرا گستره محدودتری دارد و فقط نفس و قوا و حالات آن را در بر می گیرد. اما مشکلی که هم تجربه زیسته و هم علم حضوری با آن مواجهند، شخصی بودن و در نتیجه نسبی بودن آنهاست. دیلتای می کوشد تا با توسلبه فرض اثبات نشده «اشتراک انسان ها در آگاهی» بر این مشکل غلبه کند، در حالی که ملاصدرا سعی می کند با توسل به تقسیم کار میان علم حصولی و حضوری از یک سو، و آفرینش انسان بر سرشت واحد و در نتیجه داشتن ابزار معرفتی یکسان، بر این مسئله فائق آید.