فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۳۶۹ مورد.
تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
بررسی تطبیقی چیستی مفهوم خدا از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
مقایسه رویکرد شیخ اشراق و ملاصدرا به مساله «تناسخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در آثار و نوشته های شیخ اشراق و ملاصدرا دیده می شود، حکایت از آن دارد که این دو بیشترین توجه را به مساله «تناسخ» داشته اند و آن را جدی به شمار آورده اند. با وجود تاثیر فراوان سهروردی بر صدرالدین شیرازی، الگو و استخوان بندی اندیشه این دو متفکر در مساله تناسخ یکسان نیست. این دو هم در مبانی تصوری و معناشناسی تناسخ متفاوت اند و هم در مبادی تصدیقی آن. همین امر موجب شده تا در این موضوع رویکردی متفاوت داشته باشند. در نتیجه، یکی همدلانه تر با تناسخیه حرکت کرده و دیگری ایشان را محکوم کرده است.
صدرالمتالهین مباحث نفس و در پی آن «تناسخ» را در حوزه الهیات و به صورت مستقل و یکجا مطرح می کند؛ اما نفس شناسی سهروردی، به ویژه در مقام تعریف، از نظم منطقی بی بهره است
نقد و بررسی تاثیر آرای فلسفی صدرا پیرامون واجب الوجود بر فهم او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تاثیر آرای فلسفی صدرا درباره «واجب الوجود» بر فهم او از آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، همه کتب تفسیری و فلسفی صدرا مطالعه و مواردی که او، تحت تاثیر آرای مذکور، از آیات قرآن معناهایی غیر از معناهای ظاهری برداشت کرده جمع آوری شده اند. سپس با توجه به سایر آیات و روایات، و معنای ظاهری و شان نزول و سیاق آیاتِ مورد بحث، و قرائن موجود در آن ها، و با توجه به خصوصیاتی که پیرامون موضوع مذکور در فلسفه ذکر شده است، و همچنین نظر به استحاله لوازم عقلی برخی از تفاسیر صدرا، صحت و سقم برداشت های مذکور معلوم شده و این نتیجه به دست آمده است که از 7 تفسیری که صدرا تحت تاثیر آرای مذکور ارائه داده است، تنها در یک مورد می توان برخی مطالب را تایید کرد.
تاثیر فضائل و رذایل اخلاقی در معرفت الهی از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
نقش عواملی چون عواطف و احساسات، خواستههای پیشینی، گناهان و رذایل اخلاقی و ... در تکون معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده است. ملاصدرا نیز با تلقی خاصی که درباره معرفت الهی دارد و از سویی آن را مترادف با حکمت دانسته؛ و از سوی دیگر، تحقق چنین معرفتی را مسبوق به تهذیب و استکمال نفس انسانی میانگارد، در حقیقت، موانع معرفت به خداوند را همان موانع حکمت و کمال انسانی معرفی میکند. بدین ترتیب، تقرب به عالم قدس و دست رسی به معرفت حضرت حق، در گرو تزکیه نفس و تهذیب اخلاق از زشتی ها، معاصی و رذایلی چون بخل، کبر، عجب، غیبت، حب جاه و ریاست، خصومت، شرب خمر، دروغ گویی و ... و التزام به شریعت خواهد بود.
«معرفت النفس» از رهگذر پیوند میان عقل و فطرت و دین از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملات در باره نفس ناطقه بشری از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متفکران و متألهان بوده و هست؛ در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو و کتاب مستقل او (در باره نفس)، تا سایر فیلسوفانِ مشاء و اشراق و حکمت متعالیه میتوان تطور و سیر تکاملی اندیشه در باره نفس را مشاهده نمود. و اینک، در حکمت متعالیه صدرا عوامل مؤثر بر شناخت حقیقی نفس، افزون بر منابع عقلی و شهودی، تعالیم و آموزه های دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است، تا جایی که به باور صدرا عقل و اندیشه آدمی بدون استمداد از وحی و آموزه های دینی، هم چنین بدون ریاضت و تهذیب نفس و تلاش های عملی در فهم و شناخت صحیح از ذات خویش، قاصر، بلکه عاجز و ناتوان است. و این موضوع، رهیافت جدیدی در حوزهٴ معرفت النفس است که مدعی است آموزه های دینی که از سرچشمه وحی میجوشد به یاری دست آوردهای عقل بشری میشتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. و این مطلب عنصر مهمی است که اندیشمندان پیشین کمتر به آن پرداخته اند.
لذا، در این تحقیق کوشش برآن است تا به روش توصیفی – تحلیلی نقش سه عامل فوق در شناخت و تهذیب نفس را بر مبنای آراء صدرالمتألهین شیرازی تبیین شود. و لزوم و اجتناب ناپذیر بودن تمسک به دین را برای سالکان طریق معرفت النفس آشکار سازد. براهین عقلی وی در باب تجرد نفس به وجه ایجاز، روش کشفی او و مستندات قرآنی و روایی این متفکر بزرگ اسلامی _به خواست خدا_هدف اصلی پژوهش حاضر خواهد بود.
تحول تاریخی انسان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ملاصدرا افزون بر دو حرکت وجودی اضطراری و حرکت وجودی ارادی، برخوردار از تحولی تاریخی است، یعنی در دوره های تاریخی متفاوت، با انواعی از انسانها روبرو هستیم، نه نوع واحدی از انسان. ملاصدرا تحول تاریخی انسان را متأثر از تعالیم دینی، طرح کرده است که براساس روش شناسی ملاصدرا و نگاه عرفانی او می توان تحول یاد شده را تبیین نمود؛ تاریخ انسانی نزد ملاصدرا از حس آغاز شده و به مثال، توهم، عقل و مقام عبدیت ختم می شود، بنابراین تاریخ انسانی نیز همانند نفس انسانی مشمول حکم جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است و تعریف ارسطویی از انسان به حیوان ناطق، برای انسان متحول به حرکت جوهری ارادی و تحول تاریخی، تعریفی انتزاعی و میان تهی است. در این جستار سعی شده است پس از گزارش دوره های تاریخی نزد عارفان مسلمان و ارتباط آنها با انسان، شواهد و دلایل متعدد ملاصدرا در باب تاریخیت انسان ارائه و مورد بررسی قرار گیرد.
روش عقلی و گرایش فلسفی در تفسیر قرآن صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم آن که در این مقـاله سخـن از فیلسوفی مفسر است، امـا روش تفسیری صدرالمتاهلین، جامع است و او از روش های عقلی، نقلی و شهودی در تفسیر خود سود برده است. در ناحیه گرایش های تفسیری نیز، هر چند گرایش غالب در تفسیر او، گرایش فلسفی – عرفانی است؛ اما گرایش حکمی نام شایسته این گرایش غالب است، زیرا به همان میزان که فلسفه او متعالی و بالمآل حکمی و متفاوت از سایر فلسفه های رایج است، تفسیر او نیز، تفسیر متعالی و در نتیجه حکمی و از سایر تفسیرها متمایز است.
در این مقاله از چیستی تفسیر فلسفی به عنوان گرایشی تفسیری و معنای درست آن در نزد ملاصدرا به تفصیل سخن به میان آمده است.
حرکت جوهری معلوم و ثبات معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس پذیرش حرکت جوهری که سراسر عالم ماده و طبیعت را یکپارچه حرکت می داند این پرسش پیش می آید که در این صورت آیا می توان به هیچ موجود مادی، معرفت پیدا کرد؟ به این معنا که اگر جوهر اشیاء مادی و به تبع آن، همه اعراض آن، یکپارچه حرکت باشد، به محض اینکه برخوردی میان شیء خارجی با قوا و اندام های شخص مدرِک روی دهد، آن شیء خارجی محو و ناپدید، بلکه نابود می شود و شیء دیگری موجود می گردد. بنابراین، آنچه که در مرتبه دوم با قوا و اندام های مدرِک برخورد می کند، همان چیزی نیست که بار اول با آنها برخورد کرده است و بر این اساس، معرفتی که از اشیاء مادی به ظاهر ثابت و پایدار، از حیوان گرفته تا نبات و جماد حتی صخره و پولاد، به دست می آید، به واقع معرفت به یک واقعیت نیست، بلکه معرفت به واقعیت های فراوان و حتی قسمت ناپذیر است. بنابراین، خود معرفت هم، شناخت واحدی نیست بلکه در حقیقت، معرفتی گسسته و تغییرپذیر و ناپایدار است.
برای پاسخ به این پرسش باید دید که بر اساس نگرش ملاصدرا در خصوص حرکت، حرکت جوهری، حقیقت علم و معرفت، و به طور کلی هستی، پاسخ پرسش های مزبور چیست و در این زمینه چه دیدگاه هایی مطرح شده است، تا بتوان بر اساس آن ثبات معرفت را در عین حرکت جوهری معلوم استنتاج کرد.
تأملی در مبانی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا پیرامون صادر اول و انطباق آن با حقیقت محمدیه (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه، مبدأ سلسله عقول؛ یعنی «عقل اول» را صادر نخستین میدانند و عرفای مسلمان، حقیقت محمدی (ص) را اولین مخلوق میخوانند و در روایات از عقل، قلم، روح و نور پیامبر (ص) به عنوان مخلوق اول یاد میشود. این مقاله به تبیین دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در مورد صادر اول میپردازد و در این مسیر توجه خود را بر این مسأله معطوف میکند که آیا واقعیت همه این تعابیر مختلف، برهم منطبق است و به طور خاص، آیا حقیقت و باطن پیامبر خاتم (ص) میتواند مصداق صادر اول باشد یا خیر؟ نویسنده میکوشد مبانی اختلاف نظر ابن سینا و ملاصدرا در این موضوع را روشن کند و معتقد است که این اختلاف مبتنی بر رد یا قبول اصالت و تشکیک وجود، حیات قبلی نفس و متفاوت یا برابر دانستن ذات و ماهیت پیامبر (ص) با ذات و ماهیت سایر انسان هاست
برهان صدیقین در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین در سومین دوره از حیات خود در تاریخ فلسفه اسلامی با تأثیرپذیری از مبانی حکمت متعالیه، تحولاتی را طی کرده است. این مقاله تحولات برهان را در چهارصد سال اخیر دنبال می کند و تقریرات متفاوتی را برمی رسد که این برهان پشت سر گذاشته است.
شرح و نقد روش انی ملاصدرا، در اثبات نظام احسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اثبات «نظام أحسن»، به عنوان یکی از پاسخ های فلسفه اسلامی به مساله شرور، براهین لمی متعددی در فلسفه اسلامی و غرب مطرح شده است؛ اما ابتکار برهان إنّی نظام أحسن از ملاصدراست. در مقاله حاضر پس از شرح برهان إنّی ملاصدرا، نقدهایی مطرح شده است که در صورت وارد بودن آنها، برهان یاد شده توان اثبات نظام أحسن را نخواهد داشت. مهم ترین نقد شکلی به تقریر ملاصدرا، عدم رعایت ارکان برهان إنی است. در نقد محتوایی نیز به عدم توان تجربه و احساس بشر برای اثبات أحسن بودن تدابیر عالم ماده اشاره شده است؛ افزون بر اینکه ادعای نظام أحسن، فراتر از عالم ماده است. روش محقق لاهیجی، با دقتی که در انتخاب تعابیر داشته ، تایید شده است. تقریر علامه طباطبایی ظاهرا نقدی ندارد؛ اما تقریری که برخی شاگردان وی ارایه کرده اند، نقد شده است
تأملی در نظریه تجرد نفس صدرایی
حوزه های تخصصی:
تجرد نفس از نگاه ملاصدرا تفسیری در مقابل نظریه تجرد نفس قائلان به حدوث نفس مجرد است. ارائه تصویری از تجرد نفس از نظر ملاصدرا می تواند درک بهتری را از چگونگی نظریه حدوث جسمانی و بقاء روحانی نفس، رابطه نفس و بدن و چگونگی تبدیل جسمانی به مجرد موجب شود. با استفاده از اصول فلسفه صدرایی و همچنین لوازم فلسفی آنها می توان به تبیین چگونگی تجرد نفس پرداخت. این نظریه از سویی در تقسیم تجرد به برزخی و عقلی و از سوی دیگر در چگونگی تجرد عقلی نفس با نظریه قائلان به حدوث نفس مجرد متفاوت است. بر اساس اصالت وجود ملاک در وحدت و کثرت اشیاء وجود آنهاست. در حرکتی که جوهر نفس انسانی در مراتب تشکیکیِ وجود، دارد به هر مرتبه بالاتر که وارد می شود آن مرتبه اصل وجودش و سایر مراتب جزو لوازم و شئون نفس به حساب می آیند. لذا نفسی که به مرتبه تجرد عقلی می رسد به امری مجرد مانند عقل تبدیل نمی شود بلکه نفسی که به درجه تجرد رسیده در عین حفظ لوازم و شئونش، یعنی بدن، اجزای نباتی و حیوانی، در ضمن وجودی واحد، با امر مجرد ارتباط برقرار کرده و عنوان مجرد بر او صدق میکند اما مانند عقول مجرد نمیشود.
مسئله «رؤیت» در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث کلامی، بحث رؤیت، یعنی دیدن خداوند متعال است. مشبّهه و مجسمّه به تبع برخی از یهودیان، برای خدا جسم قائل شده و گفته اند: حق تعالی را می شود دید.
اشاعره گرچه خدا را مادّی نمی دانند، گمان کرده اند در قیامت برای مؤمنین قابل رؤیت است و برای اثبات مدّعای خود، ادّلهٴ عقلی و نقلی آورده اند. به عقیدهٴ معتزله و امامیه ادعای اشاعره با مبنای آنها در تضاد است. حضرت امام خمینی4 رؤیت را ممکن، ولی قلبی و از نوع حقیقت ایمان دانسته اند. ایشان معتقد بودند که ایمان به مقام توحید و ولایت، حجاب را از بین می برد و علمی که منتهی به ایمان و خوف از خدا نشود، حجاب اکبر است. نیز ایمان را نور الهی دانسته اند که قلب را آماج تجلیات خدا قرار می دهد.
همچنین ایشان بین ایمان و عمل صالح و لقاء الله، قائل به پیوند بوده و معتقدند: اگر انسان اهل ایمان و عمل صالح باشد، با عنایات الهی و به اندازهٴ ایمان و اعمالش صاحب کرامات می شود.