فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۳۸۱ مورد.
مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی متعالیه صدرایی (بخش نخست)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسائل فلسفه سیاسی را می توان دست کم با دو افق و مبنای فلسفی «طبیعی» و «فراطبیعی» مورد تحلیل قرار داد. فلسفه سیاسی متعالیه، عنوانی ناظر به نگرش فلسفی فراطبیعی به مسائل حیات جمعی و حوزه فعالیت های ارادی، سیاسی و اجتماعی انسان است و هدف اساسی آن نیز تبیین ضرورت شایسته سالاری و تنظیم امور در راستای مشارکت عمومی انسانها در انجام افعال خیر، جهت تامین سعادت اجتماعی در جامعه ای توحیدمحور و فضیلت مدار است. ملاصدرا بر اساس نظریه اصالت وجود و حرکت جوهری نفس و نیز نگرش ارگانیک به ساحت اجتماع، توانسته است مبنای فلسفی فراطبیعی حیات جمعی معقول را با نظر به ساحت های گوناگون نفس ارائه نماید. بسط این مبنا در حوزه سیاست و اجتماع، منوط به تبیین نوع رابطه علم النفس با فلسفه سیاسی است.
پیامدهای تربیتی نفس از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی دیدگاه فلسفی صدرا درباره نفس و دلالت های تربیتی آن در خصوص بعضی عناصر تعلیم و تربیت (مراحل و اصول) است. این پژوهش از تحقیقات کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است که ضمن تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره نفس و چگونگی حدوث و مراتب آن به تشریح مقوله های مطرح در این حوزه پرداخته و مباحث تعلیم و تربیت مرتبط با بحث حاضر را در یک چارچوب پیشنهادی در قالب مراحل و اصول تربیتی ارایه نموده است. نتایج حاصل با توجه به مراتب نفس، به تقسیم بندی مراحل تعلیم و تربیت انجامیده است. بدیهی است که اصول تعلیم و تربیت بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا درباره نفس در نظر گرفته شده است
مراتب تکامل نفس از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا کمال نفس را در شدت وجود و قوت مدرکات میداند. از حیث وجودی، نفس قابلیت رسیدن به تمام مراتب امکانی وجود را دارد. بر همین مبنا وی مراتب نفس را به نفس نباتی، نفس حیوانی، انسان نفسانی و انسان مَلکی یا شیطانی تقسیم میکند. نفس از حیث مدرکات نیز دارای سه مرتبه طبیعی، نفسی و عقلانی است که بر اساس ادراک مخلوقات در عوالم سهگانه طبیعت، مثال و مجردات شکل مییابند. در آخرت، انسان طبیعی در زمرة اصحاب شمال، انسان نفسانی از جمله اصحاب یمین و انسان عقلانی در جمع سابقون خواهد بود. نفس در مرتبه انسان معقول، واجد عقل عملی و عقل نظری میگردد. ملاصدرا برای نفس عمّاله چهار مرتبة کلی (تهذیب ظاهر، تهذیب باطن، آراستن نفس به صورتهای قدسی و رفع حجاب منیّت) و برای نفس علامه نیز چهار درجه (عقل هیولانی، بالملکه، بالفعل و بالمستفاد) را برشمرده است.
تبیین و تحلیل «ابطال تناسخ بر اساس حرکت جوهری صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر ملاصدرا تناسخ یک تناقض فلسفی است و امکان وقوع ندارد. او که نفس را ادامه حرکت طبیعی جسم می داند، اثبات می کند که اساسا معقول نیست نفس کسی از آن دیگری شود. مطابق اصل حرکت جوهری در فلسفه صدرایی، نفس، جسمانیه الحدوث است و به تدریج و هماهنگ با آن رشد می یابد و فعلیت و صورت پیدا می کند. زمانی که در این دنیا به استکمال رسید، از بدن جدا می شود و به عالم برزخ می رود. بنابراین ممکن نیست نفسِ فعلیت یافته به حالت قوه بازگردد و از آن بدن دیگری شود. پس تناسخ به معنی بازگشت نفس به بدن انسان و غیر آن، محال است. در نتیجه ارایه تحلیلی از برهان صدرا بر این امر ضرورت دارد.
رویکرد این نوشتار تحلیل و بررسی برهان ملاصدرا در ابطال تناسخ است
جایگاه انسان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکر فلسفی اسلامی، انسان جایگاه ویژه ای دارد. از آنجا که تفکر صدرایی، حاصل یگانگی فلسفه، عرفان-به ویژه اندیشه های ابن عربی-و وحی و روایات معصومین می باشد، به جایگاه انسان در نظام آفرینش از ابعاد مختلف توجه شده است. در اندیشه صدرا، انسان در قوس صعودی هستی و بعد از ایجاد عوالم نباتی و حیوانی پا به عرصه وجود می گذارد و علاوه بر داشتن ویژگی های این عوالم، از مراتب بالاتر هستی نیز بهره مند است. به همین دلیل می توان انسان را خلاصه عوالم وجود نامید. در این صورت، انسان تجلی کلیه اسمای خداوند خوانده می شود و در نتیجه، انسان کامل، مظهر اعلا و اشرف تمام صفات خداوند است
دشواری های منطقی نقیض های مفاهیم شامل و راه حل آن ها از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنا بر قواعد مربوط به نسبت های چهارگانه بین مفاهیم، منطق دانان اثبات کرده اند که همواره بین نقیض های دو مفهوم مساوی و عام و خاص مطلق، به ترتیب، نسبت تساوی و عام و خاص مطلق (ولی به صورت برعکس) برقرار است. هنگامی که نسبت بین نقیض های مفاهیم شامل مورد بحث قرار می گیرد، از آن جا که این مفاهیم فاقد مصداق و بلکه ممتنع المصداق اند، استدلالی که برای اثبات قواعد مذکور به کار می رود، دچار مشکل می شود. منشا مشکل، اعم بودن موضوع سالبه محصله از موجبه معدوله است. منطق دانان تلاش های بسیاری برای حل مشکل کرده اند که به نظر می رسد هیچ کدام تمام نیست. در این مقاله سعی خواهیم کرد نشان دهیم که در این میان ملاصدرا با نقد دیدگاه مشهور درباره معنای اعم بودن موضوع قضیه سالبه، به بیان تفسیر صحیح آن، که خود مبتنی بر دیدگاهی از قطب شیرازی است، می پردازد و سپس با استفاده از ویژگی های قضایای لابتیه، به حل مشکل توفیق می یابد
نقد و بررسی تاثیر آرای فلسفی صدرا پیرامون واجب الوجود بر فهم او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تاثیر آرای فلسفی صدرا درباره «واجب الوجود» بر فهم او از آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، همه کتب تفسیری و فلسفی صدرا مطالعه و مواردی که او، تحت تاثیر آرای مذکور، از آیات قرآن معناهایی غیر از معناهای ظاهری برداشت کرده جمع آوری شده اند. سپس با توجه به سایر آیات و روایات، و معنای ظاهری و شان نزول و سیاق آیاتِ مورد بحث، و قرائن موجود در آن ها، و با توجه به خصوصیاتی که پیرامون موضوع مذکور در فلسفه ذکر شده است، و همچنین نظر به استحاله لوازم عقلی برخی از تفاسیر صدرا، صحت و سقم برداشت های مذکور معلوم شده و این نتیجه به دست آمده است که از 7 تفسیری که صدرا تحت تاثیر آرای مذکور ارائه داده است، تنها در یک مورد می توان برخی مطالب را تایید کرد.
حکمت صدرایی به چه کار آید؟ (تأملی در ظرفیت فلسفهی اسلامی برای پاسخ به مسائل جامعهی معاصر)
حوزه های تخصصی:
توجه به پشتوانهی فرهنگی اندیشه ای هر جامعه ای برای پاسخ به مسائل آن جامعه در هر عصری به ویژه دوران معاصر ضروری و اجتناب ناپذیر است. توجه به این پشتوانه است که ضمن برقراری پیوندی بین اکنون و گذشتهی ما، ضمن ایجاد خودآگاهی تاریخی، موجب احیای بسیاری از ظرفیت های نهفته در گنجینهی فرهنگی و اندیشه ای جامعه مان خواهد شد. اگرچه که در این شماره تأکید ما بر این است که محدود کردن انقلاب اسلامی به تفکر و اندیشه ای خاص، چه بسا موجب کوچک کردن و نادیده گرفتن همهی عظمت این انقلاب باشد؛ اما این تأکید بدین معنا نیست که باید از فلسفهی اسلامی روی برتافت و دیگر با آن کاری نداشت. چه بسا که بسیاری از ظرفیت های نهفته در فلسفهی اسلامی، در این عصر و زمانه در مصاف با مسائل جامعه معاصر متجلی شود و احیا گردد. مقاله حاضر اشاره ای کوتاه است به توانایی فلسفهی صدرایی برای ارائهی تبیینی معقول از حکومت اسلامی. شاید از جملهی اولین سؤالاتی که ذهن دانشجویان فلسفهی اسلامی را به خود مشغول میکند، این باشد که این مفاهیم انتزاعی و مجرد که در این سنت فلسفی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، به چه کار میآید؟ آیا میتوان برای سلسلهای از آموزههای حکمیکه گویی در خلأ شکل گرفته است، کاربردی در نظر گرفت؟ آیا این تعالیم مجموعهای از اندیشهها نیست که دور از ساحت زندگی واقعی بشر و در فضایی فارغ از دغدغههای مهم انسانی سامان یافته است؟
تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
بررسی تطبیقی چیستی مفهوم خدا از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی متعالیه صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در بخش نخست مقاله، دیدگاه ملاصدرا درباره نفس و نیز نتایج فلسفی ـ سیاسی آن تبیین گردید. در آنجا اشاره شد که از نظر وی، نفس در مسیر تحول و شدن مستمر و در حرکت از قوه و استعداد به سمت فعلیت و تجرد تام می باشد و وصول به غایت کمالی انسان از مجرای «بودن در جامعه» ممکن می گردد.
نظریه اصالت وجود، حرکت جوهری نفس و امکان تعالی نفس، مبنای فراطبیعی حیات جمعی معقول و معنوی را با نظر به ساحت های گوناگون نفس، فراهم ساخته است. در این شماره، مبانی تعالی نفس از دیدگاه ملاصدرا و آثار و نتایج فلسفی ـ سیاسی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
مقایسه رویکرد شیخ اشراق و ملاصدرا به مساله «تناسخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در آثار و نوشته های شیخ اشراق و ملاصدرا دیده می شود، حکایت از آن دارد که این دو بیشترین توجه را به مساله «تناسخ» داشته اند و آن را جدی به شمار آورده اند. با وجود تاثیر فراوان سهروردی بر صدرالدین شیرازی، الگو و استخوان بندی اندیشه این دو متفکر در مساله تناسخ یکسان نیست. این دو هم در مبانی تصوری و معناشناسی تناسخ متفاوت اند و هم در مبادی تصدیقی آن. همین امر موجب شده تا در این موضوع رویکردی متفاوت داشته باشند. در نتیجه، یکی همدلانه تر با تناسخیه حرکت کرده و دیگری ایشان را محکوم کرده است.
صدرالمتالهین مباحث نفس و در پی آن «تناسخ» را در حوزه الهیات و به صورت مستقل و یکجا مطرح می کند؛ اما نفس شناسی سهروردی، به ویژه در مقام تعریف، از نظم منطقی بی بهره است
تحلیل تطبیقی رابطه نفس و بدن در فلسفه دکارتیان و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
ثنویت افراطی بین نفس و بدن در فلسفه دکارت معضل رابطه آن دو را پیش آورد. هیچ کدام از راه حلهای دکارت در نحوه ارتباط نفس و بدن قانع کننده نبوده و او در نهایت با اعتراف به ناتوانی خود، فکر نکردن در اینباره را بهتر از فکر کردن دانست. مالبرانش از طریق مبانی کلامی و انحصار علیت در خدا سعی در حل این مشکل داشته و ارتباط آنها را فعل خدا میداند. اسپینوزا از طریق تحویل کثرات به امر واحد و اینکه نفس و بدن، حالات جوهر واحدند، سعی در حل مسأله رابطه نفس و بدن دارد. لایب نیتس به کثرت منادهای نفس و بدن قائل شده و از طریق هماهنگی ازلی که بین منادهای نفس و بدن برقرار است سعی در حل مسأله میکند. هیچ کدام از این متفکرین نتوانستهاند در این مسأله کامیاب باشند. بهترین و کامیابترین پاسخ از نحوه ارتباط نفس و بدن را میتوان در فلسفه ملاصدرا یافت، از نظر وی نفس در ابتدای حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر نایل میشود.
روش عقلی و گرایش فلسفی در تفسیر قرآن صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم آن که در این مقـاله سخـن از فیلسوفی مفسر است، امـا روش تفسیری صدرالمتاهلین، جامع است و او از روش های عقلی، نقلی و شهودی در تفسیر خود سود برده است. در ناحیه گرایش های تفسیری نیز، هر چند گرایش غالب در تفسیر او، گرایش فلسفی – عرفانی است؛ اما گرایش حکمی نام شایسته این گرایش غالب است، زیرا به همان میزان که فلسفه او متعالی و بالمآل حکمی و متفاوت از سایر فلسفه های رایج است، تفسیر او نیز، تفسیر متعالی و در نتیجه حکمی و از سایر تفسیرها متمایز است.
در این مقاله از چیستی تفسیر فلسفی به عنوان گرایشی تفسیری و معنای درست آن در نزد ملاصدرا به تفصیل سخن به میان آمده است.
تحول تاریخی انسان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ملاصدرا افزون بر دو حرکت وجودی اضطراری و حرکت وجودی ارادی، برخوردار از تحولی تاریخی است، یعنی در دوره های تاریخی متفاوت، با انواعی از انسانها روبرو هستیم، نه نوع واحدی از انسان. ملاصدرا تحول تاریخی انسان را متأثر از تعالیم دینی، طرح کرده است که براساس روش شناسی ملاصدرا و نگاه عرفانی او می توان تحول یاد شده را تبیین نمود؛ تاریخ انسانی نزد ملاصدرا از حس آغاز شده و به مثال، توهم، عقل و مقام عبدیت ختم می شود، بنابراین تاریخ انسانی نیز همانند نفس انسانی مشمول حکم جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است و تعریف ارسطویی از انسان به حیوان ناطق، برای انسان متحول به حرکت جوهری ارادی و تحول تاریخی، تعریفی انتزاعی و میان تهی است. در این جستار سعی شده است پس از گزارش دوره های تاریخی نزد عارفان مسلمان و ارتباط آنها با انسان، شواهد و دلایل متعدد ملاصدرا در باب تاریخیت انسان ارائه و مورد بررسی قرار گیرد.
تاثیر فضائل و رذایل اخلاقی در معرفت الهی از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
نقش عواملی چون عواطف و احساسات، خواستههای پیشینی، گناهان و رذایل اخلاقی و ... در تکون معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده است. ملاصدرا نیز با تلقی خاصی که درباره معرفت الهی دارد و از سویی آن را مترادف با حکمت دانسته؛ و از سوی دیگر، تحقق چنین معرفتی را مسبوق به تهذیب و استکمال نفس انسانی میانگارد، در حقیقت، موانع معرفت به خداوند را همان موانع حکمت و کمال انسانی معرفی میکند. بدین ترتیب، تقرب به عالم قدس و دست رسی به معرفت حضرت حق، در گرو تزکیه نفس و تهذیب اخلاق از زشتی ها، معاصی و رذایلی چون بخل، کبر، عجب، غیبت، حب جاه و ریاست، خصومت، شرب خمر، دروغ گویی و ... و التزام به شریعت خواهد بود.