فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۳۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
بررسی امکان نوصدرایی بودن اندیشة ملّا هادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفه ملا هادی سبزواری نیز در این زمینه ها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی می کنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشه او وجود دارد. در ساختار صوری و روشی، استفاده او از منطق و سبک نگارش شرح منظومه، با توجّه به شرایط اجتماعی و نیاز زمان، بیان کنندة تجدّد در ساختار اندیشة اوست. او، بخش نخست مهم ترین کتاب خود را به منطق اختصاص داده؛ در حالی که ملاصدرا از منطق سخن نگفته است. در زمینة محتوا نیز در مبحث علم، اتحاد عاقل و معقول، ترکیب مادّه و صورت، ادراک کلیّات عقلی، حدوث و ... اختلاف نظرهایی میان او با ملاصدرا وجود دارد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن بررسی زمینه های مختلف اندیشة حکیم سبزواری، تجدّد و دگرگونی ها را بیان میکنیم؛ و با دلایلی او را به عنوان آغازگر جنبش نوصدرایی معرفی میکنیم؛ جنبشی که پس از سبزواری، به دست علامة طباطبایی استحکام یافت.
صفات فعل خداوند از دیدگاه علامة طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار علامة طباطبایی، دست کم سه دیدگاه متفاوت دربارة نحوة اتّصاف ذات الهی به صفات فعل مشاهده می شود: عینیّت صفات فعل با ذات؛ زیادت صفات فعل بر ذات؛ و عدم اتّصاف ذات به صفات فعل، چه به نحو زیادت و چه به نحو عینیّت. حال پرسش این است که آیا او به سه دیدگاه متعارض در این باره باور داشته؛ یا این دیدگاه های سه گانه، متعارض نیستند و با یکدیگر جمع می شوند؟ به نظر می رسد این سه دیدگاه، بر مبنای اعتبارات متفاوت شکل گرفته اند و در طول یکدیگر قرار دارند. بنابراین با تفکیک اعتبارات می توان این سه دیدگاه را سازگار دانست: یعنی دیدگاه عینیّت بر پایة اعتبار حقیقة صفات فعل شکل می گیرد؛ دیدگاه زیادت بر اعتبار رقیقة صفات فعل و نگاه وحدت انگار به آن ها استوار است؛ و دیدگاه عدم اتّصاف نیز از نگاه کثرت انگار به فعل سرچشمه می گیرد.
تکامل و صیرورت نفس در پرتو تخلق به آموزه های اخلاقی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگاره تاثیر «حکمت عملی و اخلاق» در تکامل نفس، علاوه از اهمیَت فوق العاده اش در نیل به «مرتبه فوق تجرد عقلی» در حکمت ملاصدرا، از ترابط میان این دو رهیافت نزد وی خبر می دهد. توجَه به اندیشه های فلسفی صدرالمتألهین شیرازی هم چون «جسمانیة الحدوث بودن نفس، حرکت جوهری، تشکیک مراتب نفس و اتحاد عاقل به معقول»، که نقطه عزیمت پژوهش حاضر و مدخل آن نیز بشمار می روند، تاثیر بسزایی در طرح، درک و چگونگی تجرد نفس از ماهیت و فوق تجرد عقلی دارد. هم چنین در نظرگاه وی، التزام به حکمت عملی در کنار حکمت نظری، به منزله بال هایی برای عروج انسان تا مرتبه فوق تجرد هستند که وی را در مسیر قدس حقیقی و اتصال به عالم علوی همراهی نموده و او را کتاب علوی الهی می نمایند. از منظر ملاصدرا هر دو قسم حکمت دارای نتیجه واحدی هستند، بدین بیان که علیرغم برتری حکمت نظری بر حکمت عملی نزد وی، ملاصدرا غایت حکمت عملی را همان هدف از حکمت نظری، بلکه مکمل آن بر شمرده و آن را « سعادت انسان در دارین و تشبّه نفس به الله » معرفی می نماید. پس اگر سخن ملاصدرا مبنی بر تشبّه نفس به الله در جریان تهذیب اخلاقی دینی را با سخن دیگر وی مبنی بر اینکه «خداوند انسان را در ذات و صفات و افعال بر مثال خود آفریده است» - که این سخن مبتنی بر تشبّه ساختار وجودی انسان به حق متعال می باشد - جمع نماییم، می توان بیان کرد که از نظر وی التزام نفس بر علوم و ادراکات مکتسبه و نیز تهذیب اخلاقی، مسبب ترقَی نفس به مرتبه فوق تجرد عقلی می گردد.
بررسی انتقادی شماری از پیش فرض های معناشناختی و ادلّة نظریة «اصالت وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمای متعالیه، بر اساس شماری از دلائل، به دفاع از نظریّة اصالت وجود پرداختهاند. همچنین این نظریّه، بر شماری پیشفرض مبتنی است. لذا، مواجهة انتقادی با این نظریّه میتواند به دو شکل عمده صورتبندی شود که عبارتاند از: بررسی پیشفرضهای نظریّه؛ و بررسی ادلّة آن. در مقام مواجهة انتقادی با پیشفرضهای نظریة اصالت وجود، اشتراک معنوی وجود ـ به عنوان یک پیشفرض تصدیقی ـ نادرست و یا محلّ تردید است. همچنین تلقّی خاصّ از اعتباریّت و ماهیّت ـ به عنوان دو پیشفرض تصوّری ـ دارای ابهام هستند. در مقام مواجهة انتقادی با دلایل اصالت وجود نیز دلیل مبتنی بر «اخراج ماهیت از حالت استواء توسط وجود»، به عنوان بهترین دلیل اقامه شده بر صحّت این نظریه، دلیلی قاصر در اثبات مدّعاست. در کنار این دسته از اشکالات، که میتوان آنها را اشکالات بنایی نامید، اشکالی مبنایی نیز وجود دارد: دوگانة اصالت وجود یا اصالت ماهیّت، واقعیت را در وجود یا ماهیت منحصر میکند، بدون اینکه دلیل کافی برای این انحصار ارائه شود.
نگاه سه حکیم مسلمان به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله͏ شر یکی از مهم͏ترین مسائل کلامی در ادیان و حوزه͏ دین پژوهی است. اهمیت موضوع از آن جهت است که ناظر به اصل باورهای دینی یعنی اثبات وجود خدا و صفات اوست و به نحوی به آموزه͏های دینی جرح و نقد وارد می کند؛ اما در واقع این مسئله مشتمل بر شبهه͏ ناسازگاری دو ایده͏ یعنی وجود خدا و وجود شر در عالم است به طوری که می توان ادعا کرد گزاره های خدا وجود دارد، و شر وجود دارد، از نظر منطقی سازگار نیستند. مگر این که دست از اطلاق صفات خدا برداشت و به تقیید و تحدید صفات خدا قائل شد و برای جهان، دیدگاه دوئالیستی یعنی دو خالق خیر و شر در نظر گرفت. در این راستا، راه حل͏های سه حکیم مسلمان یعنی ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا به عنوان بزرگ͏ترین فیلسوفان اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار می͏گیرد. هر یک از این سه فیلسوف سهم عظیمی در پاسخ به شبهه داشته اند. از این رو این مقاله در صدد بررسی این مسئله است که راه حل های این سه فیلسوف چه اشتراکات و تفاوت هایی دارد. نهایتا با توجه به مبنای فکری آن͏ها به دست می͏آید که عدمی بودن شر و مقصود بالعرض بودن آن، جزء مؤلفه های بنیادین سه دیدگاه است.
بررسی و مقایسه ی نظریه ی صدق و توجیه معرفت و جایگاه خدا در آن در نظام معرفت شناختی فیلسوفان صدرایی و دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فیلسوفان حکمت متعالیه از میان نظریه های صدق، به مطابقت معتقدند. آنان گزاره ای را صادق می شمارند که با عالم واقع، اعم از ذهن و عین، و به عبارتی با نفس الامر مطابق باشد. در میان فیلسوفان دکارتی، تنها اسپینوزا از نظریه ی مطابقت دفاع می کند و سایر دکارتیان ملاک صدق را وضوح و تمایز می دانند. در باب توجیه معرفت، معرفت شناسان نظریه های توجیه را در دو قالب درون گرایی و برون گرایی تقسیم می کنند. فیلسوفان صدرایی و دکارتی، هر دو به درون گرایی معتقدند، با این تفاوت که صدراییان صرفاً از نظریه ی مبناگرایی، چونان ملاک توجیه نام می برند.
با تمام این اوصاف، فیلسوفان دکارتی از جایگاه والای خدا در توجیه و صدق معرفت نام می برند و فیلسوفان حکمت متعالیه نیز نقش برجسته ای را در معرفت شناسی خویش برای خداوند قائل هستند. چنان که دکارت وجود خداوند و فریبکار نبودن او را ملاک توجیه معرفت می داند و ملاصدرا نیز الهام و اشراق خداوند را یقینی ترینِ معارف انسان می داند. نویسندگان در این مقاله تلاش دارند تا نظریه ی صدق و توجیه معرفت را در معرفت شناسیِ این دو گروه از فیلسوفان، با نگاه مقایسه ای، تبیین و تشریح نمایند و وجوه اختلاف و اشتراک آنان را نمایان سازند.
روابط مفهومی علم و ایمان در آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی معناشناختی در آثار ملاصدرا، مفهوم ایمان با شبکه گسترده ای از مفاهیم مرتبط است. مهمترین این مفاهیم، علم است. ملاصدرا علم را به اقسام شرعی و عقلی، دراستی و وراثتی، و مکاشفه ای و معامله ای تقسیم می کند. علم حقیقی از نظر وی، علم شرعی و عقلی، وراثتی و مکاشفه ای است. این علم در اکثر مواضع در آثار ملاصدرا معادل ایمان دانسته شده است. او دلایلی نقلی، عقلی و لغوی بر این مدعا اقامه می کند. با این حال، در عبارات وی علم گاهی شرط ایمان و گاهی شطر آن است. گاه ایمان شرط علم است و گاه علم و ایمان دو مقوله کاملا متباینند. معرفت از نظر برخی مغایر علم است اما ملاصدرا آنرا مرادف علم می داند. بدین ترتیب مفاهیم کفر و جهل در آثار وی به عنوان مفاهیم مقابل ایمان به کار می روند. کفر گاه معادل جهل و گاه شدیدترین مرتبه آن است. این شبکه مفهومی را می توان با توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره نقش قوه عاقله در ایمان تبیین کرد. قوت عاقله علت ایمان، علم و معرفت است و ضعف عاقله علت جهل و کفر. در بینش او سایر قوای انسان مانند واهمه نیز در ایمان و کفر نقش دارند.
بررسی ارزشیابی ملاصدرا از براهین وجود خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی براهین وجود خدا، بخش مهمی از اهتمام و دلمشغولی صدرالمتالهین را در مباحث خداشناسی، به خود اختصاص داده است. ارزشیابی این برهان ها بر اساس ملاک های مختلف، از جمله تلاش های ستودنی او به شمار می رود که کمتر مورد توجه واقع شده است. در این مقاله، پس از اشاره به عناوین این برهان ها و بیان دسته بندی های مختلف صدرا از آن ها، ملاک های ارزشیابی برهان ها معرفی می شود. سپس، مهم ترین ملاک ها را که ملاک های طرح شده در دانش منطق است و بر اساس آن ها برهان های وجود خدا به برهان «ان» و برهان «ان مطلق» و «دلیل» تقسیم می شود تبیین کرده، مستندات آن ها را بیان خواهیم کرد؛ و آن گاه، نشان خواهیم داد که به لحاظ معیارهای منطقی، ارزش معرفتی برهان صدیقین و دیگر برهان های وجود خدا، تفاوتی ندارد.
بررسی و تبیین واقع نمایی ادراکات از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً گمان می شود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعی بودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش می کشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوه ای متفاوت مطرح می شود. وی معتقد است، دستکاری نفس ناشی از ابهام و واضح نبودن ادراکات است که به علت خساست و نقصان وجودی آن بروز می یابد. ملاصدرا برای حل مشکل مطابقت در ادراکات نفس از نظریة وحدت عاقل و معقول استفاده می کند. از دیدگاه صدرا چون علم حقیقتی وجودی داشته و وجود در عینیت با کمالات قرار دارد، درنتیجه نفس در فرایند ادراک و وحدت آن با ادراکات وجودی و کمالی می تواند از مرحلة وجودی و معرفتی اشتداد یافته و ادراکاتی واضح و مطابق با واقع را تحصیل کند.
نقش عقل در فهم آیات قرآناز منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان اندیشمندان مسلمان، صدرالمتألهین ازجمله کسانی است که رویکرد خاصی به حدود شناختیِ عقل در فهم قرآن به عنوان یک متن وحیانی دارد.وی معتقد به جداناپذیری شریعت و اصول عقلی است و قرآنرا امری عقلی میداند. بنابراین نقش عقل در اصول و مبانی مورد پذیرش ویدر جهت فهم قرآن قابل توجه است. صدرالمتألهینتدبر در آیات قرآن را مرتبط به تدبر در عالم هستی میداند وقرآن را نور عقلی معرفی میکند که از طریق آن نور، مبدأ و معاد شناخته و حقایق اشیا مشاهده میشود. ملاصدرا هم تراز با درجات کمالی خرد انسانی به درجه ای از بطن قرآن معتقد است. انسان کامل کسی است که ازجهت مرتبه عقلی به اکمال رسیده است. ملاصدرا شرط بهره مند شدن از حقیقت و بطون قرآن را استفاده از نیروی تعقل میداند و براین اساس، تأویل در تفسیر قرآن امری ضروری استو میدان درک معانی قرآن برای جولان اهل فهم و تأمل و تعقل وسیع است. در این تحقیق به واکاوی نقش عقل در درک معانی قرآن از دیدگاه صدرالدین شیرازی خواهیم پرداخت.
تغایر خارجی عارض و معروض در معقولات ثانی فلسفی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمی آید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کرده اند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیش تر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آن جا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعده ای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعده ای نبوده است.
در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره می شود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی، آملی، و استاد یزدان پناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارت های خود ملاصدرا، دیدگاه وی را دربارة چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد
بررسی اشکالات عقلی حرکت جوهری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند حرکت جوهری نفس دستاوردهای فراوانی در مباحث عقلی و نقلی دارد و گره های کور بسیاری را باز می کند، چند اشکال اساسی سبب سر باز زدن حکمای پیشین از پذیرش آن شده بود. صدرالمتألین کوشید ضمن تثبیت این آموزه و نشان دادن پیامدهای پذیرش و انکار آن، موانع موجود و از جمله دو اشکال اساسی، یعنی «امتناع حرکت در مجردات» و «تصویر بقا و ثبات نفس در ضمن حرکت» را از سر راه بردارد. وی در پاسخ به دو اشکال مزبور، تلاش کرد تصویری ویژه از تجرد نفس و حرکت در جوهر نفسانی ارائه کند. در این مقاله کوشیده ایم ضمن تحلیل و ارزیابی پاسخ های صدرا به این اشکالات، پاسخ های احتمالی دیگری را که می توان با مبانی خود حکمت متعالیه مطرح کرد نیز عرضه و بررسی کنیم.
بازسازی دیدگاه ملا صدرا درباره زیبایی و هنرآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه ملا صدرا به حکم فلسفی ابن سینا درباره نحوه ادراک وحدت و کثرت و به کارگیری اصولی همچون اصالت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، مساوقت صفات کمالی و وجود سبب شده است که ملا صدرا در عرصه زیبایی به اصولی همچون اصالت زیبایی، وحدت زیبایی، و اشتداد زیبایی، اگرچه بدون نام بردن صریح از آن ها، پای بند گردد. سنخ شناسی ملا صدرا از انسان ها و توجه به رابطه سنخیت میان علت و معلول این اجازه را به ما می دهد که از چهار سنخ هنرآفرینی سخن بگوییم و دیدگاه نانوشته ملا صدرا را بازسازی کنیم. هنر واقعی صرفاً هنر الهی است و در کنار آن هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی قرار دارد. در گرفتار آمدن انسان در هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی نقش اصلی بر عهده وساوس شیطانی به منزله عامل بیرونی، و قوه واهمه به منزله عامل درونی است.
بررسی بسامد مدل های وحدت و کثرت نوعی انسان در نگرش وجودی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پذیرش مبانی و اصولی چون وحدت تشکیکی و حرکت وجودی ارادی در نگرش وجودی حکمت متعالیه، گشودگی و گستردگی ای در انسان رخ می دهد که در آن، انسان از وحدت نوعی متواطی فاصله گرفته و در قلمرو وحدت نوعی مشکک و کثرت نوعی قرار می گیرد. فیض کاشانی در مواضعی بر پایة وحدت نوعی انسان مباحثی را مطرح کرده و از افراد انسانی سخن گفته است. اما همو براساس نگرش وجودی و با استمداد از مبانی یاد شده، مباحثی مطرح نموده است که با توجه به امکانات درونی آن می توان مدل هایی از وحدت و کثرت نوعی انسان را از آنها استنباط کرد که از آن جمله اند: وحدت نوعی مشکک، کثرت نوعی ماهوی ملازم با وحدت نوعی مشکک، کثرت نوعی اسمایی. گفتنی است: در این جستار این مدل ها نه بطور پراکنده و فارغ از مؤلفة زمان، بلکه بسامد مدل ها برحسب مقاطع مختلف سنی فیض در آثار او بررسی می شود.
بررسى فرایند استکمال نفس از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استکمال نفس از دیدگاه دین و فلسفه امرى پذیرفته شده است. آنچه در این میان بحث انگیز است، چگونگى استکمال نفس مجرد است. در فلسفه، علم و عمل را از عوامل استکمال نفس مى شمارند؛ اما پرسش این است که این دو چگونه به استکمال نفس مى انجامند. افزون بر این آیا استکمال نفس پس از مرگ نیز ادامه مى یابد؟ و اگر آرى چگونه؟ این مقاله در پى تبیین فرایند استکمال نفس از دیدگاه ملّاصدرا و پاسخ به پرسش هاى پیش گفته است. در این مقاله براى پاسخ به این پرسش ها ربط و نسبت صور معقول با نفس و نیز کیفیت ارتباط نفس با عقل فعال بررسى شده است. ملّاصدرا در نحوه استکمال نفوس پس از مرگ، چگونگى استکمال اقسام نفوس را بررسى کرده است.
خلود در عذاب از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره می کند و سعی کرده است با پاسخ دادن به آن ها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود را رد کند. اما به نظر نگارنده پاسخ وی ناکافی بوده و نمی تواند عقیده به خلود را ثابت کند. بنابراین با ردشدن استدلالاتی که ملاصدرا بر خلود در عذاب کرده، این مسئله توجیهی عقلی نخواهد یافت و صحت آن منوط به پذیرش نصوص دینی خواهد بود. اما ابن عربی بر خلاف ملاصدرا سعی کرده با تأویل آیاتی که به مسئلة خلود جهنمیان در عذاب اشاره کرده اند، راهی برای رهایی از مسئلة خلود بیابد