فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۳۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مباحث نفس شناسی صدرالمتألهین از دو حیث محتوا و روش قابل بررسی و نقد است. نفس در هستی شناسی حکمت متعالیه، اگرچه با حدوث بدن پدید می آید، اما موجودی ذوشئون و چندتبار است که از عالَم مادّه تا تجرّد عقلی در سیلان بوده و با بدن تحت تصرّف خود متحد است. باور به نوآوری صدرالمتألهین در معرّفی نفس و همچنین داوری صحیح میان دیدگاه وی با دیدگاه های رقیب، أمری است که نیازمند کشف روش وی در تحلیل نفس می باشد. مسئله این پژوهش، کشف روش صدرالمتألهین در شناخت مفهومی و وجودی نفس است و ره آورد آن که با تحلیل محتوای مباحث نفس شناسی ارائه شده از سوی صدرالمتألهین حاصل گردیده است اثبات اتّخاذ روش «مطالعات میان رشته ای» از سوی وی در این زمینه می باشد. صدرا با التفات به چندتباری بودن نفس و لزوم «کثرت گرایی روشی» در بررسی این گونه مسائل، این روش را برگزیده است. اتخاذ چنین روشی، سبب ارائه فرادیدگاه خاصّ وی (حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس) در مبحث نفس شناسی حکمت متعالیه گردیده است.
مفسر معیار در قرآن پژوهی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
اندیشمندان اسلامی؛ از فقها و متکلمان گرفته تا حکما و عرفا، توجه ویژه به آیات قرآنی داشته و هر کدام به قدر توان خود و با تکیه بر معارف و مبانی علوم تخصصی خود به تفسیر کلام الهی پرداخته و متون تفسیری گرانقدر و مختلفی را نگاشته اند. اختلاف موجود ریشه در تعریف متفاوت آنان از تفسیر صحیح و معیار دارد. ملاصدرا به عنوان بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیة نیز با تکیه بر دو مشرب مشائی و اشراقی تفسیر قرآن کریم نگاشته است. این مقاله بر آن است تا تبیین ملاصدرا از تفسیر صحیح و مفسر معیار را استخراج نماید. وی در قرآن پژوهی خود بر این باور است که مفسر با تکیه بر استدلال و برهان عقلانی از یک طرف و بهره گیری از مجاهدات نفسانی و اشراقات قلبی می تواند به ملکوت و غیب الهی متصل شود و اشارات عرشی و فیوضات ربانی را در آیینه قلب خود مشاهده کند و به مرتبه مکاشفه و رسوخ در علم برسد و معانی آیات الهی را دریافت کند. این دو مقوله در متن تفسیر ملاصدرا با تعبیر «هدایة عقلیة» و «لمعة اشراقیة» بیان شده اند. وی معتقد است که نفس مفسر قرآن با گذر از قوه فکر و مجهز شدن به قوه حدس و سپس با شدت در قوه حدس می تواند به مدارج بالاتری از قوا دست یازد؛ قوه ای که در نوع کمالی آن قوة قدسیة نامیده می شود. ملاصدرا شدت در حدس و قوه قدسیه را علاوه بر نفس شریف انبیاء علیهم السلام برای مفسران غیر نبی -به شرط مواظبت از نفس و رفع موانع و حجابهای نفسانی و اشتعال کبریت نفس به انوار ملکوتی- نیز قائل است. وی تفسیر خود را محصول چنین فرآیندی و فیوضات ربانی بر قلب خودش می داند.
بررسی انتقادات احسائی به برهان تضایف ملاصدرا در اثبات اتحاد عالم و معلوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اتحاد عالم و معلوم از مبانی مهم حکمت متعالیه است که ملاصدرا با الهام از فلاسفه نوافلاطونی آن را تبیین و اثبات کرده است. این اتحاد به دو مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت تقسیم می شود و برهان تضایف یکی از مهم ترین استدلال های اثبات آن در مقام کثرت در وحدت است. این برهان سه نکته اساسی دارد: وجود ادراکی موجود مجرد، معلوم بالذات نبودن موجودات مادی و اضافه عالم و معلوم. انتقادات احسائی نیز متوجه این هاست. ازنظر احسائی به دلیل فعلی بودن معنای ادراک، قدیم و نامخلوق شدن مادیات درصورت معلوم نبودن آن ها و لازمه مبدأ اشتقاق بودن اضافه عالم و معلوم، برهان ملاصدرا با انتقادات اساسی مواجه است؛ باوجوداین، به دلیل اتحاد عالم و معلوم در مقام کثرت در وحدت یا مقام ذات بودن این برهان، معلوم بالعرض بودن مادیات و معلوم بالذات بودن صورت های علمی آن ها و عدم لزوم میان مبدأ اشتقاق و نسبت اضافه، انتقادات احسائی مشکلات اساسی دارند.
بررسی امکان تحقق نفس جزئی قبل از حیات دنیوی با استمداد از نظریه وحدت شخصی وجود نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث قدم نفس جزئی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است. صدرالمتألهین در برخی آثار خود قائل به قدم نفس جزئی شده و در عین حال همواره به حدوث جسمانی نفس تصریح نموده است. این دو اعتقاد ظاهراً ناسازگارند. این مقاله می کوشد نشان دهد که مطابق مبانی عرفانی صدرا در نظریه وحدت شخصی وجود، اولاً اعتقاد به قدم نفس جزئی امری موجه است و ثانیاً چنین قِدمی با حدوث جسمانی نفس منافات ندارد. بر اساس این نظریه، همان طور که وجود حقیقتی واحد است، ظهور آن نیز واحد است و این ظهور در عین وحدت، واجد سه مرتبه مجرد، نیمه مجرد، و مادی است و بر اساس تشکیک در مظاهر، حقیقت انسانی در مرتبه عقلی و در مراتب مادون حاضر است. حقیقت عقلی انسان در عالم برزخ محدود به لوازم ماده می شود و در عالم جسمانی علاوه بر آنها، محدود به ماده و استعداد نیز می گردد. نفوس جزئی انسان ها قبل از تحقق در عالم ماده، در برزخ نزولی، به نحو مقداری و ذو ابعاد ظاهر بوده اند و سپس، در عالم ماده به صورت جسمانی حادث شده اند.
فلسفه حکومت در عصر غیبت از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار فلسفهٴ حکومت در عصر غیبت با رویکرد سیاست متعالی از منظر حکمت متعالیه تبیین می.شود.
سیاست زیرمجموعهٴ حکمت عملی و عمق و وسعت حکمت عملی مرهون رشد و عمق حکمت نظری است و حکمت متعالیه به عنوان وسیع.ترین و عمیق.ترین جریان حِکمی، سیاست متعالی را ارائه می.دهد.
شناخت فلسفهٴ هر حکومتی وابسته به معرفتِ اهداف و اغراضی است که در سیاست.های هر حکومت دنبال می.شود.
در حکمت متعالیه سیاست، مبتنی بر نبوت است و هدف نبوت رساندن انسان ناقص به کمال لایق او است و در این منظر متعالی، فلسفه نبوت، با عمقی افزون از نظریه مدنی بالطبع و قاعدهٴ لطف، دربارهٴ یک نفر نیز تحلیل و تبیین می.شود، زیرا حتی یک انسان ناقص و غیرمکتفی نیز نیازمند کامل مکمل است. با تحلیل لمّی این منظر، نبوت نه بر اساس تقاضای بشر بلکه به اقتضای خالقیت و هدایت و ربوبیت الهی نسبت به ماسوی است و بر اساس همین اقتضا، انبیا مظهر و خلیفهٴ کامل خداوند در این اموراند و پس از انبیا و ختم نبوت ظاهری، چهرهٴ باطنی نبوت با ائمه معصومینD به عنوان جانشینان تام خاتم انبیاB و جامع اوصاف او و سپس با اولیای الهی و مجتهدین و فقها در عصر غیبت ائمهD که برخوردار از الهامات الهی و حوزه نبوت.اند، ادامه می.یابد.
پس حاکمیت و سیاست جامعه اسلامی در عصر غیبت، حاکمیت و سیاستی الهی و دارای خاستگاه نبوتی است و با این منظر سیاست متعالیه شکل می.گیرد.
در پایان این نوشتار فرایند فکری و مدل علمی این بینش فلسفی در پانزده مرحله ارائه می.گردد.
احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
نوشتار حاضر کوششی در راستای فهم احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی است . نگارنده بر این باور است که احاطه علمی انسان کامل ، ارتباط مستقیمی با حقیقت علم و تهذیب نفس دارد . حقیقت علم در نظر صدرا و نسفی نوری از جانب حق تعالی است همچنین هر دو بر این نکته واقف اند که این نور براثر سیر و سلوک به دست می آید .بالاترین مرتبه این نور متعلق به انسان کامل است که به همه علوم احاطه دارد . بنا بر نظر نسفی هر چه ریاضت بیشتر شود احاطه علمی انسان بیشتر می گردد و اشیاء راکماهی می تواند ببیند . صدرا و نسفی،رسیدن به بالاترین مرتبه علوم رافی نفسه دارای ارزش ندانستند بلکه علم رازمانی ارزشمند می دانند که توأم با عمل باشد . انسان کامل نه تنها بر علوم ظاهری بلکه با غیب نیز آشنایی دارد . او غیب آسمان و زمین را می داند .بنابراین احاطه عملی انسان کامل آن است که وی بر تمامی علوم ظاهری و باطنی آشنایی و به درک حقیقت اشیاء رسد.
تبیین و بررسى مبناگرایى علامه طباطبائى با نگاهى به شبهات جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
اغلب حکماى مسلمان در حوزه تصورات و تصدیقات به قرائت خاصى از مبناگرایى قایل اند. یکى از این فلاسفه، فیلسوف معاصر علامه طباطبائى است. در مبناگرایى علامه، ابتناى نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف، و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل مى گیرد. وجه تمایز مهم مبناگرایى علامه از دیگر حکماى مسلمان، منحصر ساختن بدیهیات در اولیات است. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که دیدگاه علامه در باب مبناگرایى چیست و چه اشکالاتى بر آن وارد است؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفى و تحلیلى به بررسى این پرسش پرداخته شده است. به نظر مى رسد با توجه به اینکه علامه، از سویى مبناگرایى خود را بر بدیهیات به ویژه اولیات بنیان نهاده و از سوى دیگر معیار صدق گزاره هاى نظرى را ارجاع آنها به بدیهیات در ماده و صورت دانسته است، اشکالات مطرح شده درباره مبناگرایى وارد نیست و مبناگرایى اسلامى از چنان ظرفیتى برخوردار است که توان پاسخ گویى به انتقادات مطرح شده را داراست؛ هرچند مبناگرایى علامه به جهت منحصر کردن بدیهیات در اولیات، مشکلاتى نیز دارد.
حقیقت، وجود و تقرر؛ تاملی تاریخی درباره ی نظر صدرا در باب تحقق وجود در برابر نظر میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
یکی از استدلال های صدرا (که تنها یک مقدمه دارد) برای نظریه ای که امروزه تحت عنوان «اصالت وجود» نامیده می شود چنین است: چون حقیقت هر چیز همان وجودش است که بواسطه ی آن وجود احکام و آثار آن چیز بر آن حمل می شود، پس وجود نسبت به آن چیز اولی به تحقق است. این نوشتار قصد دارد تنها مقدمه این استدلال را در بستری تاریخی واکاوی کند. شواهدی ارائه خواهد شد که چگونه این مقدمه در تقابل با نظر میرداماد در باب وجود مطرح شده است. بنا بر نظر میرداماد وجود موخر از تقرر ماهیت است. در مقابل برای صدرا وجود مقدم بر ماهیت است.
تأملی در برهان مسامته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
یکی از برهانهای اثبات تناهی ابعاد ، برها ن مسامته است.برخی از بزرگان مانند خواجه آن را نپذیرفته اند و برخی چون صدر المتالهین آن را استوار یا فته اند . اساس برهان بر تقاطع میان دو خط نامتناهی یا یک خط متناهی با یک نامتناهی موازی است که یکی از آنها در چرخشی به سوی خط نامتناهی با آن تقاطع می یابد .باانکار حالت تقاطع و خروج از توازی ، به طریق خلف ، محالی رخ می دهد که سبب آن ؛ فرض بعد بی نهایت است . امتناع چنین تقاطعی به سبب فقدان نخستین نقطه تماس در بعد بی نهایت است؛ یا از آن رو که مسامته حادث است وحادث به آغازی نیازمند است . نویسندگان برهان را از حیث منطقی استوار می بینند، اما به سبب انحنای فضا ، حالات دو خط بر خلاف صفحه منحصر به توازی و تقاطع نیست ؛ از این رو دلیل مسامته در فضای واقعی قابل اجرا نیست و با این استدلال تناهی ایعاد اثبات نمی گردد.
نقد و بررسی نظریه اعتباریات شیخ اشراق از دیدگاه صدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
مبانى فلسفه سیاسى استاد مرتضى مطهرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
فلسفه سیاسى از بدو ورود به جهان اسلام، همواره مورد توجه اندیشمندان این رشته بوده است. با این حال، فلسفه سیاسى اسلامى با بى مهرى ها و شبهاتى، حتى در حدّ ادعاى امتناع آن، مواجه شده است. از بهترین راه هاى پاسخ به این شبهات، تدوین فلسفه هاى سیاسى فیلسوفانى است که اندیشه آنها داراى این ظرفیت است. براساس اینکه ارتباط بین حکمت نظرى و حکمت عملى از مسائل مهم در فلسفه سیاسى است و یک رابطه تولیدى و مبنایى میان آنها برقرار است، بحث ماهیت و مبانى نقطه آغاز این مهم به شمار مى آید.
پرسش اساسى تحقیق حاضر این است که ماهیت و مبانى فلسفه سیاسى استاد مطهرى چیست؟ و اقتضائات مبانى در این فلسفه سیاسى به چه نحوى است؟ فلسفه سیاسى استاد مطهرى، مجموعه اى از تأملات فلسفى و برخى دیدگاه هاى هنجارى است که در آن به صورتى نظام مند ماهیت، مبانى و مسائل محورى سیاست و نظام سیاسى مطلوب بررسى مى شود. مبانى هستى شناختى در مشروعیت حکومت؛ مبانى انسان شناختى در مسائلى همچون آزادى، عدالت و مشارکت سیاسى؛ و همچنین نقش عقل و وحى در کل فلسفه سیاسى استاد مطهرى قابل پیگیرى است. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفى تحلیلى است.
نقد و بررسى مفاهیم اعتبارى نزد علّامه طباطبائىو چگونگى شکل گیرى آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى مى گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد مى شوند و بنابراین مفاهیم فلسفى نیز از ماهیات یا معقولات اولى به وجود مى آیند. وى در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقى و اعتبارى تفاوت قایل مى شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولى و ثانى منطقى و فلسفى هستند که البته علّامه طباطبائى با نگاهى ویژه به آنها مى پردازد و روش شکل گیرى آنها را در ذهن بیان مى کند. او مفاهیم اعتبارى را به سه دسته مختلف تقسیم مى کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنى ایجاد مى شوند؛ مفاهیم اعتبارى که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل مى گیرند و قسمى دیگر از مفاهیم اعتبارى که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود مى آیند.
مفاهیم اعتبارى که از حکم در قضایا به وجود مى آیند، نسبت به دو قسم قبلى از اهمیت بیشترى برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتبارى و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقى آن در خارج در مورد مفاهیمى است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته مى شوند. البته هرچند اقدام علّامه در توضیح چگونگى شکل گیرى این مفاهیم بدیع و اساسى است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشأ مفهوم وجود معرفى شده است.
نقد و بررسى ادله صدرالمتألهین بر وحدت شخصى وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
نظریه وحدت شخصى وجود که تبارى عرفانى دارد، مقبول صدرالمتألهین افتاده و در نظام فلسفى او به کار گرفته شده است. در پرتو این نظریه، بسیارى مباحث هستى شناختى توضیح و تبیین ویژه اى پیدا مى کنند. به هر روى، پس از تصویر این نظریه، نخستین مسئله اثبات درستى این نوع نگاه به هستى است. عارفان، صدرالمتألهین و نیز برخى پیروان او، ادله اى بر اثبات وحدت وجود ارائه کرده اند؛ ولى صرف نظر از تمام بودن یا تمام نبودن ادله دیگران، آنچه در این نوشتار طرح و بررسى مى شود، صرفا براهین صدرالمتألهین بر وحدت شخصى وجود است. به نظر مى رسد مى توان در هریک از ادله او بر مدعا خدشه کرد. به همین سبب در فضاى بحث فلسفى هیچ یک از ادله وى بر وحدت شخصى وجود، تمام نیست.
دستاوردهاى نظریه حرکت جوهرى نفس در حل برخى مشکلات عقلى و نقلى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پذیرش حرکت در جوهر و ذات نفس مى توان براى بسیارى از مشکلات عقلى و نقلى راه حل هاى دقیق تر یا آسان ترى یافت. نحوه حدوث نفس مجرد، کثرت نفوس مجرد، بقاى نفس پس از ترک بدن، و مرگ طبیعى تنها برخى از مواردى هستند که با این نگاه ویژه به نفس، تحلیل و تبیین بهترى مى یابند. در این مقاله کوشیده ایم برخى از نقاط ابهام در موارد مزبور را با بهره گیرى از تصریحات و تلویحات صدرالمتألهین برطرف سازیم و به این ترتیب بخشى از دستاوردهاى آموزه حرکت جوهرى نفس را در حوزه هاى عقلى و نقلى برجسته کنیم.
زعامت سیاسى انسان کامل از منظر ابن عربى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
موضوع انسان کامل که در آثار اندیشمندان مسلمان به صورت پراکنده مطرح بود، در مکتب عرفانى محیى الدین ابن عربى به صورت مستقل مدون شد و به مرور زمان، مورد توجه دانشمندان بعدى قرار گرفت. آنچه در آثار متعدد مورد بررسى قرار گرفته، بُعد هستى شناسانه موضوع است، ولى به طور مستقل به نقش این جهانى (دنیوى) چنین انسانى پرداخته نشده است. بر خلاف دیدگاه برخى عرفا و متصوفه، انسان کامل ابن عربى که بعدها مورد توجه صدرالمتألهین هم قرار گرفت، در سیر صعودى به سوى حق تعالى راهى مى شود و سپس سیر الى الخلق را در ادامه کمال خود سپرى مى کند. این مقاله که به روش توصیفى تحلیلى نگارش شده، با واکاوى آثار ابن عربى و صدرالمتألهین درباره انسان کامل، نشان خواهد داد که چنین انسانى نسبت به اجتماع و سیاست جامعه بشرى بى تفاوت نبوده و تلاش مى کند به عنوان خلیفه الهى، انسان هاى دیگر را در مسیر شایسته اجتماعى رهنمون سازد.
معرفت شناسى «الزام اخلاقى» در دیدگاه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکى از مباحث مهم معرفت شناسى اخلاقى، معرفت شناسى «الزام اخلاقى» است که در آن به مباحثى مانند امکان شناختِ «الزام اخلاقى»، اِخبارى انگارى و انشایى انگارى جمله هاى حاوى «الزام اخلاقى»، اطلاق و نسبیت این جمله ها و راه شناخت آنها پرداخته مى شود. علامه طباطبائى، از فیلسوفان مطرح مسلمان، درباره مباحث معرفت شناسى «الزام اخلاقى»، عبارت هاى صریحى ندارد. به همین دلیل مفسران ایشان، اختلاف هاى فراوان دارند؛ ولى بیشتر مفسران در مسئله مورد بحث، ایشان را انشایى انگار و ناشناخت گرا دانسته اند و برخى ایشان را نسبى گرا معرفى کرده اند. این تحقیق بر آن است تا با روش تحلیلى فلسفى به تعریفِ اِخبارى انگارى و انشایى انگارى در معرفت شناسى اخلاقى بپردازد و اِخبارى انگارى علامه را در جمله هاى حاوى «الزام اخلاقى» اثبات کند. همچنین این مقاله با تعریفِ شناخت گرایى و ناشناخت گرایى در معرفت شناسى اخلاقى، نظریه علامه را در جمله هاى «الزام اخلاقى»، شناخت گرایى و مطلق انگارى قلمداد مى کند. توجه به سه راهِ شناختِ جمله هاى اخلاقى در نظریه علامه، یکى از ادله شناخت گرا بودن ایشان است.