فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر بسیاری از برنامه ریزان، گردشگری روستایی را فعالیتی بسیار مهم برای توسعه روستاها معرفی کرده اند و هموارهآن را از دیدگاه های گوناگون مورد توجه قرار داده اند؛ به طوری که اقتصاددانان صنعت گردشگری را صادرات نامرئی نامیده اند. این صنعت، فعالیتی گسترده است که تأثیرات اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی مهمی را با خود به همراه دارد. لذا برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری روستایی، نیازمند شناخت آثار و پیامدهای آن از دیدگاه جامعه میزبان می باشد که در نهایت همین امر منجر به توسعه پایدار منطقه می گردد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثرات گردشگری بر جامعه میزبان در منطقه ریجاب واقع در استان کرمانشاه است. حجم نمونه 270 نفر برآورد شد که از این میان، 200 پرسشنامه به روش تصادفی ساده جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی این تحقیق نشان داد که توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه دارای چهار پیامد عمده می باشد. این پیامدها عبارتند از: درآمدزایی، ایجاد مشکلات زیست محیطی، توسعه فرهنگی و کاهش سرمایه اجتماعی. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای سازمان جهانگردی و گردشگری به همراه داشته باشد. بدین معنا که با بکارگیری نتایج این مطالعه می توان اثرات مثبت گردشگری را تقویت و پیامدهای منفی آن را کاهش داد.
توسعه کارآفرینی و نقش آن در هزینه اعتبارات فردی و گروهی کشاورزی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم برای توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی، دسترسی روستائیان به اعتبارات مالی است. در همین راستا اعتبارات خرد می تواند به عنوان راهکاری مطمئن سرمایه های مالی لازم را جهت توسعه کارآفرینی روستایی فراهم سازد. از موارد ضروری جهت اثربخشی اعتبارات، هزینه کرد اعتبارات در بخش کشاورزی از سوی روستائیان است. در تحقیق حاضر به بررسی نقش فضای اقتصادی کارآفرینی در تحلیل هزینه کرد اعتبارات فردی و گروهی کشاورزی پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه)، روش تجزیه و تحلیل به صورت توصیفی و استنباطی (با استفاده از آزمون هایی چون همگونی کای دو، آزمون فریدمن، آزمون یومن ویتنی و ضریب همبستگی) بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان دو دهستان غنی بیگلو (شهرستان زنجان) و خرارود (شهرستان خدابنده) می باشد. نتایج نشان داد فضای اقتصادی کارآفرینی موجود در میان دریافت کنندگان اعتبارات فردی کشاورزی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد، در صورتی که فضای اقتصادی کارآفرینی در بین دریافت کنندگان اعتبارات گروهی کشاورزی در وضعیت مطلوبی است. هم چنین، کشاورزانی که دارای فضای اقتصادی کارآفرینی مطلوب تری بوده اند، کمتر دچار انحراف در هزینه کرد اعتبارات شده اند.
بررسی اثرات هدفمندی یارانه ها بر افزایش هزینه های تولید اعضای تعاونی های کشاورزی مورد: شهرستان لنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کارآمدترین و مهم ترین نظام های بخش کشاورزی، تعاونی های تولید کشاورزی است. اعطای یارانه های تولیدی به این تشکل ها از مهم ترین سیاست های حمایتی دولت به شمار می رود. با اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها و حذف یارانه های تولیدی این نگرانی بوجود آمد که کشاورزان عضو تعاونی ها به دلیل افزایش هزینه ها محتمل ضرر گردند. این پژوهش به منظور شناسایی آثار ناشی از اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها بر افزایش هزینه های تولیدی اعضاء تعاونی های کشاورزی شهرستان لنجان انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی و جامعه آماری این پژوهش 4 تعاونی کشاورزی فعال در شهرستان با 2809 نفرعضو بوده است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران با روش طبقه ای 180 نفر تعیین گردید. داده های گردآوری شده از پرسشنامه در نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها، باعث افزایش هزینه های تولید بهره برداران عضو تعاونی های کشاورزی (زراعت و باغ داری) شده است، در حالی که اجرای این طرح کاهش اعتبارات و محدودیت منابع مالی اعضاء را در پی نداشته است. بر اساس نتایج آزمونANOVA میزان درآمد، سطح سواد، سن اعضاء در کاهش هزینه تعاونی ها نقش نداشته است، در حالی که سابقه عضویت در افزایش هزینه ها اثرگذار بوده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعة مکانیزاسیون در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی برای تأمین امنیت غذایی جامعه و ایفای نقش مؤثر در تقویت استقلال ملی، نیازمند گذر سریع از مرحله تولید معیشتی و سنتی به مرحله تولید پیشرفته و تجاری است. مکانیزاسیون رویکردی است که دستیابی بخش کشاورزی به مرحله تولید تجاری را ممکن می سازد و از ارکان کشاورزی مدرن به شمار می آید. بدون مکانیزاسیون، چشم انداز روشنی از کشاورزی پویا و پایدار که بتواند نیازهای غذایی را معقولانه برطرف سازد، متصور نیست. توسعة مکانیزاسیون در جوامع کشاورزی و به ویژه در نواحی روستایی کشور با مشکلاتی همراه بوده است که شناخت عوامل مؤثر بر آن می تواند به برنامه ریزی برای رفع آنها کمک کند. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در نواحی روستایی دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی است و به صورت توصیفی- تحلیلی، به روش پیمایشی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت گرفته است. جامعة آماری، 2330 بهره بردار کشاورز روستاهای دهستان غنی بیگلوی شهرستان زنجان است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونة لازم برای تکمیل پرسشنامه، 300 کشاورز تعیین گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که شیوة تولید، درآمد و اشتغال از مهم ترین علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در منطقة مطالعه شده است.
آثار اجتماعی و اقتصادی اجرای طرح های هادی در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان دنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت بیش از سه دهه از تهیه و اجرای طرح های هادی روستایی در کشور و اندوختن تجربه، لازم است بدانیم که اجرای این گونه طرح ها چه نتایجی به بار آورده و چه پیامد هایی را برای جامعه روستایی ایران در پی داشته است. هدف از تحقیق حاضر این است که اجرای طرح هادی روستایی چه پیامدهایی را در ابعاد اجتماعی و اقتصادی در سکونتگاه های روستایی شهرستان دنا به دنبال داشته است؟ روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تجربی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی و اسنادی کمک گرفته شده و بر اساس آن با توجه به حجم جامعه آماری (975 خانوار)، حجم نمونه خانوار های مورد پرسشگری بر پایه ی فرمول کوکران برابر 232 خانوار بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که: ضریب همبستگی بین متغیر اثرات اجرای طرح هادی و ایجاد تغییرات اجتماعی در ابعاد زندگی روستاییان با رقم 37/0 و احتمال آزمون برابر 000/0 برقرار است و در بین شاخص های چهارگانه ی اجرای طرح هادی، توزیع خدمات روستایی با ضریب تأثیر 53 درصد بیشترین اثر را بر تغییرات اجتماعی در روستاها داشته است. بین متغیر اثرات اجرای طرح هادی و ایجاد تغییرات اقتصادی در ابعاد زندگی روستاییان همبستگی معناداری مشاهده نشده است. با توجه به یافته های پژوهش راهکارهای اجرایی مانند ظرفیت سازی نهادی و قانونی در جهت تسهیل و افزایش مشارکت عمومی روستاییان، توجه به توانمندی ها و توان های طبیعی و انسانی در روستاها، تخصیص اعتبارات کافی و برنامه ی مدون مالی به منظور اجرای کامل طرح ها، بهره گیری از نهادهای محلی، داشتن جدیت و قاطعیت در اجرای طرح و .... پیشنهاد می شود .
تحلیل فضایی و سطح بندی نواحی روستایی منطقه اورمانات بر اساس شاخص های اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اشتغال یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که بر تمام ابعاد زندگی انسان تأثیر می گذارد و به عنوان یکی از معیارهای سنجش توسعه کشورها به شمار می رود. توزیع عادلانه فرصت های شغلی در بین مناطق یک کشور از الزمات اساسی برای توسعه متوازن و یکپارچه است. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی است، با هدف تحلیل فضایی و تعیین جایگاه مناطق روستایی اورمانات (شهرستان های پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی) به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال انجام گرفته است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، اطلاعات مربوط به 11 شاخص در زمینه اشتغال، از مستندات مرکز آمار کشور (سالنامه آماری استان کرمانشاه، سال 1388) تهیه گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل TOPSIS، سطح بندی دهستان ها بر اساس تحلیل خوشه ای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرم افزار ArcGISانجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین مناطق روستایی اورامانات به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد. همچنین، دهستان دشت حر با امتیاز 7258/0 به عنوان برخوردارترین و دهستان بازان با امتیاز 1069/0 به عنوان محروم ترین دهستان منطقه شناخته شده اند که نمایانگر اختلاف بسیار زیاد (حدود 7 برابری) بین برخوردارترین و محروم ترین دهستان منطقه به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال است. نتایج تحلیل خوشه ای نیز نشان داد که در مجموع حدود 14 درصد دهستان های منطقه در سطح برخوردار، 24 درصد در سطح نسبتاً محروم و حدود 62 درصد دهستان ها در سطوح محروم و بسیار محروم واقع شده اند.
نقش شهرکهای صنعتی در توسعه اقتصادی روستاهای پیرامون (مطالعه موردی: شهرک صنعتی بهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش سریع جمعیت،گسترش شهرنشینی،کمبود فرصتهای شغلی بویژه در کشاورزی،فشار جمعیت بر منابع طبیعی و ناکامی در ایجاد و گسترش صنایع متوسط و بزرگ بویژه در کشورهای در حال توسعه باعث شد که این کشورها راهبرد صنعتی سازی روستاها را از اواسط دهه ی 1970 در برنامه های توسعه خود مد نظر قرار دهند. در این رابطه تاکید بر صنایع روستایی، صنایع کوچک، شهرکهای کوچک صنعتی و تمرکز زدایی از فعالیت های صنعتی مورد توجه قرار گرفت. ایجاد و گسترش شهرک های صنعتی می تواند از طریق ایجاد تنوع و افزایش اشتغال و درآمد،افزایش ارزش افزوده فعالیتهای کشاورزی،گسترش فرهنگ صنعتی،نقش موثری در توازن و تعادل شهر و روستا و توسعه نواحی روستایی داشته باشد. در این پژوهش روش تحقیق بصورت پیمایشی و توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات نیز بصورت کتابخانه ای و میدانی از طریق پرسشنامه در قالب طیف لیکرت طراحی، جامعه آماری نیز مبتنی بر 15 روستای تحت نفوذ با 176 کارگر روستایی شاغل در 22 واحد فعال در شهرک صنعتی بهشهر می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به مقایسه حد متوسط گویه های مورد ارزیابی(کاهش فقر ،کاهش آسیب پذیری تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی،افزایش کارایی و افزایش قابلیت دسترسی به خدمات عمومی و زیر بنایی)، از دیدگاه شاغلین واحدهای صنعتی و شوراهای اسلامی روستاهای تحت نفوذ، شهرک صنعتی بهشهر از بعد اقتصادی روستاهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده که این تاثیرات بیشتر برکاهش فقر و تنوع بخشی فعالیتهای اقتصادی نمود یافته است همچنین با بهره گیری از روش تاپسیس در جهت رتبه بندی گروههای صنعتی متناسب با اثر بخشی هر یک از گروههای صنعتی بر شاغلین روستایی صنایع شیمیایی از بیشترین تاثیر گذاری و صنایع نساجی از کمترین تاثیر گذاری برخوردار بوده است.
ارزیابی راهبردی توسعه فعالیت های باغداری (مطالعه موردی بخش باغبهادران-شهرستان لنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ و توسعه فعالیت باغداری به صورت پایدار نیازمند زیرساخت های مناسب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اکولوژیکی و نهادی است و نیز مشارکت، برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ای را در مقیاس محلی تا ملی نیاز دارد. فعالیت باغداری بخش باغبهادران نقش قابل توجهی در اقتصاد روستایی داشته و توانایی توسعه روستایی به صورت گسترده تر را داراست. بنابراین هدف از تحقیق تحلیل توانمندیها و محدودیت های توسعه فعالیت باغداری در منطقه و شناسایی راهبردهای توسعه فعالیت باغداری در منطقه به صورت پایدار می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. از 146 باغدار منطقه به عنوان نمونه آماری منتخب از کل جمعیت منطقه با روش کوکران و نیز از تعداد 30 کارشناس مرتبط با فعالیت باغداری پرسش شده است. برای تبیین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدها از تکنیک SWOT و به منظور اولویت بندی راهبردها و تبدیل شاخص های کیفی به شاخص های کمی از روش«بی مقیاس کردن با استفاده از نرم» استفاده شده است. نتایج حاصل در اولویت بندی نهایی؛ وجود درآمد اقتصادی برای باغدار، ایجاد محیط زیست مناسب، چشم اندار زیبا و اشتغال زایی، وجود باغداران با تجربه و دانش بومی، از اولویت های ممتاز فعالیت باغداری منطقه در زمینه نقاط قوت می باشد. در بین نقاط ضعف، کم سوادی یا بی سوادی باغداران، عدم و یا کمبود دسترسی به انبار، سردخانه و امکانات بسته بندی مناسب، وجود واسطه ها و اختلافات بر سر قیمت، عدم تحول در میزان وضع وام و اعتبارات در این زمینه از مهمترین موانع فعالیت باغداری مطرح شده اند. از بین فرصتهای بیرونی، گسترش شیوه های آبرسانی نوین، ایجاد صنایع تبدیلی از عوامل امیدوار کننده برای حفظ و توسعه باغات و موثر بر فعالیت باغداری منطقه محسوب می گردد. نوسان بازار قیمت، ضعف در قیمت گذاری محصولات از طرف سازمان های مربوطه، خشکسالی، رقابت شدید یا یک طرفه بین محصولات باغی وارداتی و داخلی، وجود مراکز صنعتی آلوده کننده دراطراف منطقه، فقدان برنامه جامع و سیاستگذاری بر نگهداری و توسعه باغات و کاهش زمین های باغی به علت ویلا سازی گسترده مهمترین عوامل تهدید کننده بیرونی مطرح شده اند. واژه های کلیدی: برنامه ریزی راهبردی،بی مقیاس کردن،تکنیک SWOT،توسعه،فعالیت باغداری، باغبهادران.
تحلیل و تبیین عوامل موثر در شبکه فضایی بازاریابی شیر در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خدابنده استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی محصولات کشاورزی یکی از اساسی ترین و مهمترین شاخص های توسعه اقتصاد فضاهای روستایی محسوب می گردد. در این راستا، شناسایی فاکتورها و مولفه های تاثیرگذار بر فرآیند بازاریابی این محصولات به ویژه در محصولات فسادپذیری نظیر محصولات دامی و تولیدات لبنی می تواند در هدایت و تسهیل فرآیند بازاریابی و کاهش مشکلات و مسائل موجود در این عرصه به ویژه در اجتماعات محلی بسیار راهگشا باشد. شناسایی و تعدیل توزیع فضایی شاخص های موثر در فرایند بازاریابی محصولی نظیر شیر با در نظر گرفتن تمامی محدودیت های زمانی و زیستی این محصول، در سطح تولیدکنندگان خرد(سنتی و نیمه مدرن)؛ از مرحله تولید تا عرضه به مصرف کنندگان مختلف، و برنامه ریزی برای سازماندهی به توزیع عناصر تعیین کننده در عرصه بازاریابی و بازاررسانی، با بهینه سازی کاربرد منابع، جلوگیری از اتلاف هزینه و زمان، و همچنین کاهش مسیرهای بازار از طریق کاهش تاثیر واسطه گران، افزایش منافع و رشد اقتصادی تولیدکنندگان روستایی را در پی خواهد داشت. بر این اساس شناخت دقیق عوامل شکل دهنده و تسهیل کننده شبکه فضایی بازاریابی محصول شیر و تغییرات فضایی اشکال بازاریابی در مناطق روستایی با تاکید بر عوامل جغرافیایی به عنوان یکی از هدف اساسی در سطوح مختلف تصمیم گیری و مدیریت و برنامه ریزی اقتصاد روستایی کشور مطرح است. بر این اساس سوال اساسی مقاله شناخت عوامل موثر و تبیین کننده شبکه فضایی بازاریابی و تحلیل تغییرات فضایی فرآیند بازاریابی محصول شیر تحت تاثیر این عوامل در مناطق روستایی با پتانسیل اقتصاد دامداری و تولید شیر در شهرستان خدابنده استان زنجان می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با بکارگیری داده های پرسشنامه ای، نظرات خبرگان، آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از بین عوامل سه گانه شناسایی شده در شبکه فضایی بازاریابی شیر، مهمترین عامل از نظر سطوح مختلف تحلیل، عامل عملکردی- رفتاری یا توزیع فضایی عناصر بازاریابی است.
توسعه و اعتبارسنجی شاخص های موثر درشبکه فضایی بازاریابی محصول شیر درمناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های شبکه فضایی بازاریابی از عمده ترین معیارها برای موفقیت برنامه ریزی و هدف گذاری برای بهبود معیشت روستاهایی است که اقتصاد آنها بر محوریت کشاورزی، دامپروری و فعالیت های دامی قرار دارد. در این راستا مقاله در صدد توسعه و اعتبار سنجی شاخص های موثر در شبکه های فضایی بازاریابی محصول شیر در نواحی روستایی است تا برنامه ریزان و محققان اقتصاد کشاورزی روستاها بتوانند در مطالعات بازاریابی محصولات روستایی و حتی سایر تولیدات کشاورزی از آن استفاده کنند. از این روی، با بررسی ادبیات نظری موضوع، 46 شاخص شناسایی و انتخاب گردید و از طریق پرسشنامه در معرض قضاوت و داوری 50 نفر از خبرگان و کارشناسان قرار گرفت. برای اعتبار سنجی و دستیابی به اجماع نظر متخصصان علاوه بر آماره های میانگین از تکنیک اولویت بندی تاپسیس و توان رتبه ای و برای مقایسه نظرات دو گروه خبرگان دانشگاهی و کارشناسی نیز از آزمون من ویتنی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد زمینه ساز یا بسترساز شبکه فضایی بازاریابی اهمیت و تاثیر بالاتری نسبت به ابعاد دیگر در شکل گیری شبکه فضایی بازاریابی دارد. همچنین نتایج آزمون من ویتنی نشان داد که بین دو گروه در رابطه با شاخص های 46 گانه مطرح شده اجماع نظر وجود داشته و تنها یک شاخص شیوه حمل و نقل از سوی دو گروه نخبگان مورد اجماع نظر قرار نگرفت. بدین ترتیب سایر شاخص ها برای مطالعات و فعالیت های اجرایی بعدی مورد تایید می باشند.
شناخت عوامل مؤثر بر تمایل کشاورزان به مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعی مورد: شهرستان خوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم یکپارچگی زمینهای کشاورزی در سطح کشور، دشواریهای فراوانی در استفاده ی مناسب از عوامل تولید و دستیابی به توسعه ی پایدار کشاورزی و روستایی به وجود آورده است. بهرهبرداری مناسب از عوامل تولید برای به فعالیت درآمدن امکانات بالقوه، اجرای کامل قانون یکپارچه سازی اراضی، تعاونی کردن تولید یا تجمیع اراضی خرد و پراکنده، ایجاد قطعات اراضی مناسب برای تولید و تجمیع سرمایههای انسانی و مادی پراکنده ی کشاورزان از راهبردهای اساسی و مهم در رسیدن به توسعه ی پایدار کشاورزی و روستایی محسوب می شود. بدیهی است مشارکت کشاورزان در امر یکپارچه سازی اراضی زراعی می تواند زمینه ساز اهداف راهبردی مذکور باشد، قابل ذکر است کشاورزی خراسان جنوبی نیز با بافت سنتی و با واحدهای کوچک بهره برداری با مشکلات فرآینده ای روبروست. از این رو به منظور افزایش بازده تولید، مکانیزه کردنکشت، مصرف بهینه ی آب و بهبود مدیریت مزرعه، طرح یکپارچهسازی اراضی زراعی در72 هکتار از اراضی زراعی شهرستان خوسف، واقع در استان خراسان جنوبی اجراشده است.
این تحقیق ضمن بیان ابعاد پذیرش کشاورزان، به بررسی عواملی که بر تمایل آنان به پذیرش و مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعیمؤثر می باشند، پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی- توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. دادههای لازم از طریق دو نوع پرسشنامه (پرسشنامه کشاورزان و پرسشنامه کارشناسان)، مصاحبه، مشاهده و پرسشگری جمعآوری و با استفاده از فنون آماری و نرمافزارهای Excel وSpss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که بین متغیّرهای مستقل سن، جنس، شغل و میزان تحصیلات بهرهبرداران و تمایل آن ها برای مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعی رابطه ی معنی داری وجود دارد.
ارزیابی اثرات استقرار واحدهای صنعتی بر اقتصاد روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات استقرار واحدهای صنعتی بر اقتصاد روستایی، در دو دهستان بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد است؛ براین اساس، از روش کار ارزیابی اثرات زیست محیطی EIA و تکنیک ماتریس لئوپولد استفاده شده است. متغیرهای به کاررفته در این تحقیق شامل 12 متغیر وابستة اقتصادی و 6 متغیر مستقل مرتبط با واحدهای صنعتی هستند. همچنین، گزینه های مکانی این تحقیق شامل دو دهستان احمدآباد و جایدشت می شود. در شرایط فعلی، دهستان احمدآباد مرکز استقرار و تجمع واحدهای صنعتی بخش کشاورزی است؛ درحالی که دهستان جایدشت میزبان استقرار واحد صنعتی تولیدی غیرکشاورزی می باشد که ارتباط مستقیمی با فراوری محصولات زراعی ندارد. در شرایط فعلی و با قبول استقرار واحدهای صنعتی وابسته به کشاورزی و واحدهای صنعتی تولیدی غیر کشاورزی در گزینه های احمدآباد و جایدشت، نتایج ماتریس لئوپولد نشان داد امتیاز اثرات اقتصادی به ترتیب برابربا 83 و 67 است. درصورت تغییر الگوی استقرار واحدهای صنعتی در دو گزینه، امتیاز اثرات پیش-بینی شده برای دهستان احمدآباد و جایدشت، به ترتیب به 38 و 58 کاهش خواهد یافت. این روند کاهشی در دهستان احمدآباد از میزان 83 به 38 (بیش از دو برابر)، شدت و اهمیت بیشتری خواهد داشت؛ بنابراین، برای تقویت بنیان های اقتصادی در منطقة موردمطالعه، تقویت الگوی فعلی استقرار واحدهای صنعتی و بهبود اثرات مفید شاخص-های اصلی اقتصادی شامل نرخ اشتغال و سرانة سرمایة نهاده پیشنهاد می شود.
نقش تنش روانی زنان در توزیع فضایی ناپایداری اقتصادی- اجتماعی روستاها (مطالعة موردی: بخش مانه، شهرستان مانه و سملقان، استان خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
د در مناطق روستایی، زنان اغلب با دسترسی ضعیف به فرصت های شغلی، حمایت اجتماعی کمتر، مراقبت ناکافی از فرزندان، ازحیث مشارکت در کارهای تولیدی همسر یا خانواده، مشکلات دست یابی به خدمات و حمل ونقل و غیره، دچار احساس محرومیت، نابرابری، ناامنی و در نتیجه استرس و تنش روانی می شوند. با توجه به این مسئله، پایداری اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیک- کالبدی مناطق روستایی درصورتی تحقق خواهد یافت که سکونتگاه های روستایی علاوه بر بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی، به لحاظ وجود امکانات، خدمات، زیرساخت ها و تأمین نیازهای اساسی، مردم به سطحی از سلامت و آرامش روانی دست یابد. در این پژوهش با رویکرد جغرافیایی و با روش شناسی توصیفی- تحلیلی به بررسی استرس زنان روستایی و نقش آن در ناپایداری اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مانه در شهرستان مانه و سملقان پرداخته شده است. با استفاده از مطالعات پیمایشی، نمونه گیری، 240 زن از 16 روستا به شیوه تصادفی انتخاب شد، نتایج حاکی از آن است که زنان نمونه در روستاهای مورد مطالعه بیشتر از استرس اجتماعی رنج می برند و همچنین در بین عوامل مکانی- فضایی عامل جمعیت، میزان تحصیلات، اشتغال و وضعیت تأهل با استرس رابطه معنادار داشته است. و نیز پس از رتبه بندی روستاها به لحاظ پایداری این نتیجه بدست آمد که بین استرس زنان و ناپایداری روستاهای بخش مانه علی رغم وجود همبستگی معکوس، رابطه معناداری به لحاظ آماری وجود ندارد. امروزه نفوذ و اثرات شهری، زندگی روستاییان را دگرگون ساخته، بطوریکه احساس نابرابری بین شهر و روستا، احساس خود کم بینی و ... باعث شده تا روستاییان بیش از پیش خلاء ناشی از کمبود امکانات و خدمات رفاهی و زرق و برق مناطق شهری را در روستا احساس کنند و در چالش برای داشتن رفاه و توسعه یافتگی بیشتر، تنش و استرس بیشتری را نیز تجربه کنند.
نقش توانمندسازی روانشناختی بر تقویت کارآفرینی روستایی (مطالعة موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تجربه شده در جهان در بازنگری سیاست ها، توجه به کارآفرینی است که از آن در متون توسعه به عنوان بازسازماندهی و باز ساخت اقتصاد روستا نام می برند. همچنین تقویت کارآفرینی روستایی، به عنوان اساسی ترین رکن در توسعة روستایی در راستای اشتغال زایی، انتقال فنآوری، ترغیب و تشویق سرمایه گذاری، افزایش رفاه و غیره از جنبه های گوناگون مدّ نظر است. در این ارتباط، سازوکار توانمندسازی روان شناختی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوط به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 83/0 الی 91/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین ابعاد شایستگی، اثرگذاری، معنی داری و خودتعیینی با متغیر تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چندگانة خطی ابعاد شایستگی، اثرگذاری و خودتعیینی، توانایی تبیین 92/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
تأثیر قاچاق کالا بر اقتصاد روستاهای مرزی مورد: بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاچاق کالا یکی از شیوههای داد و ستد است که شکلگیری آن به زمان ایجاد مرزها و قوانین اقتصادی حاکم بر این مناطق بازمی گردد. این شیوه ی داد و ستد علیرغم زیان های اقتصادی برای کشور، برای ساکنان مناطق مرزی به ویژه روستاییان اهمیت زیادی دارد؛ چرا که در اغلب موارد به عنوان تنها منبع مهم درآمدی آن ها محسوب میشود. در این تحقیق، اثرات اقتصادی قاچاق کالا بر نواحی روستایی بخش خاو و میرآباد در شهرستان مریوان بررسی شده است.
جامعه ی آماری این تحقیق، کل خانوارهای روستایی بخش خاو و میرآباد (11849 خانوار) و تعداد نمونهها نیز 133 خانوار بوده است. روستاهای مورد بررسی در سه دسته بر اساس فاصله از مرز (فاصله دور، متوسط و نزدیک) طبقه بندی شده و پنج روستا به عنوان نمونه انتخاب شد. تعداد نمونه ها به نسبت تعداد خانوارهای هر روستا از میان آن ها انتخاب شد. برای مطالعه ی میدانی، پرسشنامه ها در دو سطح خانوار و روستا طراحی شد. تحلیل همبستگی میان متغیّرهای تحقیق نیز با استفاده از نرمافزار SPSSانجام گرفت. نتایج تحقیق حاکی از وجود قاچاق گسترده ی کالا در این بخش به علت همجواری با مرز بینالمللی عراق میباشد که بر زندگی مردم روستاها در زمینههای اشتغال و درآمد و نیز بر سایر بخشهای اقتصادی موجود در این منطقه، تأثیر مثبتی داشته و این اثرات در روستاهای نزدیک تر به مرز شدیدتر است. همچنین، بیکاری و ضعف فعالیتهای اقتصادی در منطقه، مهم ترین دلایل گرایش روستاییان به قاچاق کالا شناسایی شده است.
کلیدواژگان
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مهم ترین عوامل موثر بر توسعه نیافتن صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و نتایج حاصل از آن کاربردی می باشد. جامعة آماری تحقیق، همة مدیران و صاحبان دو گروه صنایع رب گوجه فرنگی و صنایع شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت هستند. از ترکیب مطالعات اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه و نظرسنجی) برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز بهره گرفته شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل آمار توصیفی- استنباطی و همچنین از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که عواملی چون موانع مالی و تسهیلاتی، مکانیزاسیون، ضعف در عوامل تولید، موانع قانونی و اداری و نیز موانع بازار، به ترتیب با ضرایب تأثیر برابربا 498/0، 211/0، 120/0، 114/0 و 057/0 بیشترین نقش و تأثیر را در نبود رشد و فقدان توسعة مطلوب صنایع رب گوجه و شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت داشته اند. دراین میان، شدت اثرگذاری موانع یادشده بر توسعه نیافتن صنایع رب گوجه اندکی بیشتر از صنایع شوری -ترشیجات بوده است.
توسعة کارآفرینی روستایی با تأکید بر نهادهای محلی ( مطالعه موردی؛ بهاباد، استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ددر سال های اخیر، حمایت از کارآفرینی و گسترش آن به راهبردی در توسعه، شکوفایی و رشد جوامع انسانی تبدیل شده است. به اعتقاد شوماخر (1973) اگر برنامة توسعه به سه عامل آموزش، مشارکت مردم، سازمان و نظم توجه نکند، قادر نخواهد بود از سایر منابع بهرة مناسب ببرد؛ ازاین رو، امروزه تأکید کارشناسان بر توسعة مردم محور است و به عقیدة آن ها مردم باید محور همة فعالیت های توسعه باشند؛ بنابراین، استفاده از مشارکت و توانمندی های مردم به ویژه روستاییان، برای عمران و توسعة مناطق روستایی در تمام ابعاد آن لازم و ضروری است. درزمینة کارآفرینی نیز استفاده از مشارکت و پتانسیل مردم محلی، بهترین و مهم ترین ابزار به شمار می آید. نهادهای محلی و سازمان های غیردولتی (NGOs) می توانند یکی از اصلی ترین ابزارها برای استفادة بهتر و سازمان-یافته تر از مشارکت های مردمی محسوب شوند و در خدمت توسعة کارآفرینی و توسعة روستایی باشند. هدف از انجام این پژوهش، امکان سنجی توسعة کارآفرینی روستایی با بهره گیری از نهادهای محلی است که در بخش بهاباد استان یزد انجام شده است. تحقیق از نظر نوع، کاربردی و از نظر روش، به صورت پیمایشی است. ابزارهای سنجش، مصاحبه، پرسش نامه و روش PRA بوده اند و در تجزیه وتحلیل داده ها از روش SWOT استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق کارآفرینان، مردم محلی و مسؤولین بودند. از هرکدام از دو گروه کارآفرینان و مسؤولین، به عنوان نمونه و به صورت تصادفی ساده، تعداد 30 نفر انتخاب شد و از مردم محلی نیز برای نمونه و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 124 نفر انتخاب شد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که منطقة بهاباد ازنظر توسعة کارآفرینی روستایی، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مختلفی دارد. با بهره گیری از ظرفیت نهادهای محلی می توان از نقاط قوت و فرصت های موجود، درراستای توسعة کارآفرینی استفاده کرد و همچنین، می توان با کمک گرفتن از پتانسیل نهادهای محلی، نقاط ضعف و تهدیدهای موجود را تا حدود زیادی به نقاط قوت و فرصت تبدیل کرد که بهترین راهبرد در این امر، راهبرد رقابتی/ تهاجمی (SO) است.
ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان مرحمت آباد شمالی، شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازارهای هفتگی از گذشته های دور تاکنون به عنوان مراکزی برای انجام مبادلات ضروری و مورد نیاز، به حیات خود ادامه داده اند. شاید این ادعا که بازارهای هفتگی برجای مانده، به شکل اولیة بازارها در جوامع ابتدایی بشر هستند که تاکنون نیز کارکردهای خود را حفظ کرده اند و در اقتصاد جوامع نقش دارند، ادعایی درخور توجه باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی است. نوع تحقیق، کاربردی، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی و به شیوة تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق، کشاورزان بهره بردار دهستان مرحمت آباد شمالی هستند. بنابر سر شماری عمومی کشاورزی در سال 1382، کشاورزان بهره بردار این دهستان در این سال 1503 نفر بوده اند که به عنوان حجم نمونه، تعداد 266 کشاورز ازطریق فرمول کوکران انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد شنبه بازار ملکان تأثیرات مختلفی در اقتصاد روستایی محدودة موردمطالعه داشته است. بیشترین اثرات آن ایجاد انگیزة خرید بین کشاورزان (به دلیل ارزان بودن کالاها و خدمات)، فروش مستقیم محصولات توسط کشاورزان به مصرف کنندگان، افزایش مشاغلی مانند چوبداری، دست فروشی، پیله وری (چرچی) و مغازه های سرراهی و نیز افزایش درآمد کشاورزان با توجه به افزایش تولید محصولات کشاورزی بوده است.
امکان سنجی کشت کلزا در شهرستان ایذه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ریزی منطقهای و بویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. متکی بودن اقتصاد مردم نواحی روستایی بر کشاورزی، قابلیت کشاورزی منطقه مورد مطالعه، اقلیم مناسب و چند فصلی، خاک مطلوب، تنوع محیطی و تعیین و تفکیک پتانسیلها و تنگناهای منطقه از لحاظ درصد تولید و بازدهی کشت کلزا، ضرورت تحقیق را بازگو می کند. هدف از انجام پژوهش این بوده که توان و پتانسیل کشاورزی شهرستان ایذه برای کشت کلزا با بررسی عوامل طبیعی و اقلیمی شناسایی و امکان سنجی شود و اثرگذاری هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار گیرد.12 لایه مورد استفاده عبارت اند از لایههای ارتفاع، شیب، فرسایش، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، پوشش زمین، تیپ اقلیمی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، حداکثر دمای سالانه، حداقل دمای سالانه. برای انجام این پژوهش از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شده که وزن دهی به معیارها مطابق نظر کارشناسان مربوطه و منابع موجود در درون و همچنین بین لایهها انجام گرفت. سپس اراضی منطقه به پنچ طبقه تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از 39/3779 کیلومتر مربع مساحت شهرستان ایذه، طبقه بسیار مناسب این نقشه15997/565 کیلومتر مربع معادل 95/14درصد، طبقه دوم یعنی مناسب 15997/963 کیلومتر مربع برابر 48/25 درصد مساحت منطقه میباشد یعنی بیش از 40 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه برای کشت کلزا دارای شرایط ایده آل و مساعدی هستند. پهنههای اکولوژیکی دیگر نقشه یعنی طبقه متوسط، ضعیف، نامناسب نیز به ترتیب 49/22، 34/20، 02/16 درصد از مساحت شهرستان را در بر میگیرند. در نقشه نهایی پهنه مناسب با رنگ سبز در مرکز منطقه و پهنه نامناسب برای کشت کلزا با رنگ نارنجی در چهار چهت اصلی مشخص میباشند.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.