فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۸۵۷ مورد.
۸۲۵.

ناسازگاری در فلسفه نقادی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه شهود ایده آلیسم استعلائی شیئ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۵۷۱
در فلسفه نقادی کانت ناسازگاری هایی وجود دارد که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. به نظر می رسد که ریشه اصلی این ناسازگاری ها، نوعی ناسازگاری ساختاری و منطقی در این فلسفه وجود دارد مبنی بر اینکه کانت از طرفی فقط به شهود حسی معتقد است و از طرف دیگر به امر استعلائی یا پیشینی عقیده دارد. امر استعلایی نیز به طور غیر مستقیم، بازگشت به قبول شهود عقلی دارد که او آن را منکر است. به عبارت دیگر کانت نسبت به بعضی از واقعیت هایی که نمی تواند آنها را از راه حس اثبات کند، از خود گرایش های اصالت عقلی نشان می دهد. به این صورت که آنها را تحت عنوان"" واقعیت های پیشینی"" یا استعلائی قبول می کند و دلیل او بر این مطلب این است که بدون مفروض گرفتن آنها، نمی توان از واقعیت های تجربه انسانی، تبیین و توضیح درست ارائه داد. روشن است که این مطلب نوعی پناه آوردن به درک منطقی و عقلی برای قبول یک واقعیت است.
۸۲۷.

کانت به روایت دیلتای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت دیلتای نقد عقل محض نقد عقل تاریخی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۹۷۰ تعداد دانلود : ۵۸۷
با اینکه دیلتای کانت را در « نقد عقل محض» پیشگام خود دانسته و طرح ابتکاری خود را  به تبع کانت ، «نقد عقل تاریخی» نامیده است معهذا او را در عقلانی سازیِ سوژه انسانی ناکام می داند. وی نه فقط بر بُعد شناختی سوژه ، بلکه بر بُعد ارادی و احساسی آن هم تاکید می کند و کانت را به عقلانی کردنِ سوژه متّهم می کند .از سوی دیگر طرح کلان نقد وی برخلاف کانت به علوم طبیعی محدود نشده و شامل علوم انسانی هم می گردد. دیلتای دو نقد عمده را بر معرفت شناسی کانتی وارد می کند ؛ نخست اینکه این معرفت شناسی واجد تلقی ای بسیار عقلانی از تجربه است به گونه ای که از ابعاد عاطفی و ارادی تجربه غفلت کرده و نوعی نظر ورزی گسسته از جهان است در حالی که تجربه چیزی  فراتر از آن است و مشروط  و محوی در همة قوای  شناختی ، عاطفی و ارادی ماست ، دوم آنکه موضع استعلایی کانت غیر تاریخی و بلکه فراتاریخی است .درواقع طرح اصلی دیلتای ، تکمیل طرح بنیادهای معرفت شناختی علوم طبیعی ( عقل محض ) توسط کانت و توسعه آن به حوزه علوم انسانی ( عقل تاریخی )  به مدد عبور از سوژه پیشینی ِصوری عقل زده کانتی به سوژه تاریخیِ ریشه دار در شبکه حیاتی است.
۸۲۸.

بررسی رابطه تجربه گرایی و الهیات مسیحی در قرون وسطای متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الهیات مسیحی تجربه گرایی کلیات قرون وسطای متأخر مابعدالطبیعه ارسطویی قضیه تحلیلی و ترکیبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۹۶۹ تعداد دانلود : ۵۸۱
باور رایج این است که آنچه علم جدید را از سایر حوزه های معرفت بشری متمایز می سازد، همان روش تجربی است. این باور به خودی خود، این گونه به اذهان تداعی می شود که تجربه گرایی، به مثابه یک روش همزاد علم جدید است و در دورة انقلاب علمی پدیدار گشته است. اما بررسی های تاریخی نشان می دهد که تجربه گرایی، نه در بحبوحه ظهور علم جدید در انقلاب علمی، بلکه در منازعات الهیاتی قرون وسطای متأخر متولد شد. این نکته، برای روشن کردن رابطة علم و دین حائز اهمیت است. شواهد حاکی از این است که متألهان مسیحی، با انگیزه های الهیاتی، مسائلی را مطرح کردند که بستر مناسبی را برای پیدایش تجربه گرایی به وجود آورد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، عوامل پیدایش تجربه گرایی را در قرون وسطای متأخر و در میان متألهان مسیحی مورد بررسی قرار می دهد. یافته ها حاکی از این است که در این عصر، سه عامل مهم، که با انگیزه های الهیاتی همراه بودند، در به وجود آمدن تجربه گرایی مؤثر واقع شدند: نقد کلیات، نقد مابعدالطبیعه ارسطویی و تفکیک میان قضایای تحلیلی و ترکیبی. همچنین این تحلیل، رابطه تجربه گرایی و الهیات مسیحی در قرون وسطای متأخر را روشن می کند.
۸۲۹.

فلسفه اخلاق: مباحثی پیرامون، زیبائی های محسوس، معنوی و عقلی

۸۳۴.

مساله تمایز و معنای دوگانه وجود در تفکر دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمایز واقعی تمایز وجهی تمایز عقلی تمایز صوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۸ تعداد دانلود : ۹۱۵
پیش از دکارت، فیلسوفان سده های میانه هنگام بحث از نسبت وجود و ماهیت به سه گونه تمایز توجه کرده بودند و دکارت نیز به این سه گونه توجه دارد اما این مساله را صرفا در ذیل بحث از نسبت میان نفس و بدن طرح می کند و جز اشاره هایی کوتاه به مساله ی تمایز وجود از ماهیت نمی پردازد. پرسش این است که با توجه به سکوت دکارت در این مساله در عین اهمیت آن برای درک متافیزیک وی، آیا می توان به درکی روشن از معنای وجود و نسبت آن با ماهیت از راه پی گیری مساله ی تمایز رسید یا خیر. این کار در گام نخست با پرداختن به چهار گونه تمایز ممکن نزد دکارت و سپس روشن سازیِ چهارگونه تمایز میان وجود و ماهیت بر اساس آن ها آغاز می شود تا سرانجام آشکار شود که دکارت درکی دوگانه از معنای وجود دارد. در پایان چنین ادعا خواهد شد که این درک دوگانه و نیز عدم امکان گذر از آن در تفکر دکارتی، سبب پدید آمدن ابهام و ناکامی در تفسیر متافیزیکی دکارت از واقعیت، هم نزد خودش و هم هنگام فهم برای دیگران است.
۸۳۸.

مقایسه تطبیقی غایتِ حرکت تاریخ در اندیشه کانت و دکترین مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)

۸۳۹.

خدا و معمای فلسفه ی نقدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فاهمه خودانگیختگی نقد عقل محض فهم بشری معمای فلسفه نقدی فرض جهان معقول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۹۲۶ تعداد دانلود : ۴۳۲
کانت در نقد عقل محض بر این موضع پافشاری کرد که فهم بشری تنها قادر به شناخت پدیدارهاست اما در نقد عقل عملی، واقعیت عینی خدا، اختیار و جاودانگی نفس را اثبات می کند. در نگاه نخست به نظر می رسد که نتیجه دو نقد در تعارض با یکدیگر است و کانت خود، از این مشکل به معمای فلسفه نقدی تعبیر کرده است. او ضمن طرح و حل مسئله، تصریح می کند که «ایده آلیسم استعلایی پدیدارها» و «فرض جهان معقول» دو رکن اساسی فلسفه ای واحد را تشکیل می دهند. براین اساس، او در نقد دوم پس از آنکه خدا را به مثابه یکی از مقتضیات عقل عملی اثبات می کند، فاهمه، اراده و آفرینندگی را به عنوان سه تعین بنیادین به خدا نسبت می دهد و در ادامه، این سه تعین بنیادین را با یک تعین بنیادین دیگر یعنی خودانگیختگی مرتبط می داند. کانت معتقد است که انتساب این تعینات به خدا و اثبات وجود او، مغایر با نتایج نقد اول نیست و برای رفع تعارض گاه به روش تمثیل متوسل می شود و گاه به کاربرد متفاوت مقولات در نقد اول و دوم. اما به نظر می رسد کانت با توسل به این شیوه ها نمی تواند مشکل تعارض میان دو نقد را مرتفع سازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان