فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار می رود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطوره های ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است.
لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حق ور، منبرستان و لاله ستان، مدح گر و خواهش گر، لعبت کده و صورت کده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا"" از سبک خراسانی تقلید نکرده است.
این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبک شناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
قواعد نحوی و نقش های ارتباطی حاصل عملکرد شان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحو و مکانیسم های نحوی در واقع به لحاظ کاربردی نوعی انعطاف پذیری را در اختیار گویشوران قرار می دهند که با استفاده از آن زبان می تواند برای القاء مقاصد ارتباطی مختلف جلوه های متفاوتی داشته باشد . نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا فرآیندهای نحوی را از جهت انگیزه کاربردی و از چشم انداز کلامی مورد بررسی قرار دهد . این بدان معناست که آنچه بستر و زمینه اعمال فرآیند های نحوی است می بایست در چارچوب یک انگاره پویا به گونه ای که گوینده و شنونده در آن جایگاه خاص خود را دارند مورد بررسی قرار گیرد . در همین ارتباط از زاویه ای نقش گرایانه بین آن قسمت از پیام که زمینه گفتگو واقع می شود و دانش مشترک تلقی می گردد و آن قسمت که از نظر شنونده تازگی دارد تمایز قائل شدیم . زبان بعنوان وسیله ارتباط دارای عناصری است که در خلال مبادله پیام حشو هستند و تنها حاشیه ایمنی برای انتقال مناسب را فراهم می سازند .
واژه های چاهخویی
ترکیبات خاص اشعار صائب و بیدل بر اساس روابط نحوی و هسته معنایی ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صائب تبریزی و بیدل دهلوی از نامدارترین شاعران سبک هندی هستند که هر کدام به نوبه خود در شاخه ایرانی و هندیِ سبک هندی، شعر این دوره را متحوّل کرده اند. اکثر محققانی که در شعر بیدل به تحقیق و پژوهش پرداخته اند، ترکیبات خاص را به عنوان یکی از مهمترین عوامل غموض زبان در انحصار شعر بیدل دانسته و در نوع ساخت و معنی این نوع ترکیبات کمتر تأمل کرده اند. در اینجا با تکیه بر اشعار صائب و بیدل، ترکیبات خاص در هر دو شاخه ایرانی و هندی شعر سبک هندی بررسی شده است. ترکیبات هر دو شاعر ابتدا از نظر «هسته معنایی» در دو گروه ترکیبات «برون مرکز» و «درون مرکز» طبقه بندی شده، سپس بر اساس «روابط نحوی ترکیب»، مدل های گوناگونی از ژرف ساخت ترکیبات هر دو شاعر ارائه شده است.
ترکیبات خاص صائب و بیدل در ژرف ساخت دارای روابط نحوی گوناگونی مانند رابطه مسندی، فاعلی، مفعولی، متممی و ... است. از نظر ساختار معنایی، ترکیبات خاص این دو شاعر متنوع تر از ترکیبات عادی در زبان معیار هستند، به طوری که بعضی از این ترکیبات از نظر معنا در زبان وجود ندارند.
تغییر ساختارهای لغت سازی و اصطلاح یابی از قرن چهارم تا هفتم با تکیه بر شاهنامه (دفتر سوم) و بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه سازی نیاز همیشگی زبان هاست و این نیاز با پیشرفت روزافزون علوم و فنون، بیشتر احساس می شود؛ زیرا به ازای یافته ها و مفاهیم نو باید لغات جدیدی خلق کرد و یا بار معنایی جدیدی به لغات افزود. یکی از امکانات زبان فارسی برای واژه سازی استفاده از ترکیب و اشتقاق بر اساس الگوهای مشخص صرفی است. از منابع مورد اعتماد برای استخراج الگوهای لغت سازی، متون زبان فارسی است؛ متونی که زاده ی اندیشه و ذوق بزرگانی چون فردوسی، نظامی، مولانا، سعدی و دیگران است. جایگاه فردوسی و سعدی در زبان و ادب فارسی بر کسی پوشیده نیست. دو شاعر زباندان بزرگ که فاصله ی ایشان با هم سه قرن است و در این مقاله، ساختارهای ترکیبی مشترک شاهنامه و بوستان را با چند مثال ذکر کرده ایم و سپس از معدودی از تفاوت ها نیز سخن گفته ایم. در مورد اشتقاق به دلیل محدودیت، تنها به بیان نکات حاصل از مقایسه ی این مقوله در دو متن پرداخته ایم. سپس از تفاوت های معنایی و جایگزینی کلمات سخن گفته ایم و در پایان، فراوانی بخشی از ساختارها را با نمودار نشان داده ایم.
کارکرد ممیز خاص در صفت شمارشی مرکب؛ ویژگی ممتاز سبک بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی بزرگترین شاعر فارسی گوی هند است که دشواری و دیریابی را از مشخّصات اصلی سبک او به حساب آورده اند. از جمله بحث های تخصصی پیرامون سبک بیدل و دشواری های کلام او، پاره ای توجّهات نحوی اوست که کمتر مورد بررسی محقّقان شعرش قرار گرفته است. یکی از مسائل نحوی و دستوری در زبان شاعر، کاربرد فراوان صفت شمارشی مرکب و ممیز خاص به گونه ای ویژه و منحصرد به فرد است که آن را به مشخصه ممتاز و برجسته سبک بیدل تبدیل می کند. نگارندگان در این جُستار به بررسی انواع شیوه های به کارگیری صفت شمارشی مرکب در دیوان شعر بیدل با تکیه بر تمامی موارد موجود در دیوان او پرداخته اند که در نهایت منتج به این امور گردید: کاربرد صفات شمارشی مرکب و ممیز خاص به عنوان ویژگی سبکی، به سبب کثرت، تنوّع و چگونگی استعمال، در نوع خود کم نظیر و مختص بیدل دهلوی است؛ میان ممیز و معدود در شعر بیدل رابطه محکم و استواری از لحاظ معنایی حاکم است؛ ممیزها گاه به جای ابهام زدایی، بر ابهام کلام می افزایند؛ ممیزهای تصویری و خیال انگیز، بیشترین کاربرد را در شعر بیدل داراست؛ ممیزهای مادی با معدودهای انتزاعی بیشترین بسآمد را از میان دیگر تقسیمات در شعر بیدل به خود اختصاص داده است و دست آخر اینکه صفت های شمارشی در ترکیب صفت شمارشی مرکب + معدود، اعدادی محدودند به طوری که از اعداد یک، دو، یک دو، نه، صد و هزار تجاوز نمی کنند.
نگاهی به دو زبانگی در واژه های مرکب خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی در شعرهایش با کاربرد قواعد واژه سازی زبان فارسی، واژه های مرکبی را ساخته است. بسیاری از این واژه ها، پیش از خاقانی به کار نرفته و پس از او نیز در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیامده است.
این مقاله به علل پیدایش چنین پدیده ای از دیدگاه زبان و ادبیات می پردازد.
بازتاب دیدگاه شاعر در نحو منظومه ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده است و به ذهن مخاطب متبادر می شود. جهان بینی شاعر و کیفیت تبیین امور، در ساخت جمله های او تأثیر می گذارد. در نتیجه هر کدام از سبک ها و ژانرهای ادبی، الگوهای دستوری مشخصی را برمی گزینند. این الگوهای دستوری در واقع بیان کننده نوع دیدگاه و ذهنیت حاکم بر آن سبک و یا موضوع ادبی هستند. عوامل دستوری که تفاوت های دیدگاه و نگرش مؤلّف را نسبت به موضوع یا مؤلّفه ای در متن نشان می دهد، بسیارند اما در این مقاله به دو عامل وجهیّت و متغیرهای زمان در مثنوی ویس و رامین اشاره می شود. هدف این پژوهش، روشن ساختن دیدگاه و نگرش فخرالدین اسعد گرگانی در به کارگیری فعل ها، قیدها، صفت ها و نیز چینش واژگان و انعکاس صدای وی در نحو جمله هاست. نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده بیانگر این است که نگرش شاعر تابعی است از غلبه رویداد محوری، و استفاده وی از قیدهای زمان حال، بیانگر واقع گرایی و اطمینان او درباره موضوع داستان است. صفات و خصوصیاتِ فخرالدین، رویکردی مطلق گرا و برابر دارد و از طریق ارجاع کلام به «لحظه سخن گفتن» و کاربرد زمان مضارع و قیدهای تأکید و ایجاب، باور قطعی و مسلّم شاعر نسبت به موضوع عشق و پیامدهای آن نشان داده می شود.
سعدی و زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی زبان فارسی نوین که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و سعدی به عنوان یکی از گویندگان این زبان ، میپردازد. نویسنده مقاله زبان سعدی را بر اساس شواهد شعری و یافتههای خود و در مقایسه با شاعرانی چون مولانا، زبانی معیار و به دور از کاربردهای حوزهای میداند و اشاره میکند واژههایی که سعدی استفاده کرده از مقوله واژههای کم کاربرد یا نادر نیستند و به طور مکرر استفاده شدهاند.
تطبیق زبان عرفانی و شیوة نگارش عین القضات همدانی و محی الدّین عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
کژتابیهای زبان
منبع:
کیان ۱۳۷۱ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
از ناهمواریهای آوائی تا هنجارهای موسیقایی در اشعار سلمان ساوجی (به عنوان یک ویژگی سبکی)
حوزه های تخصصی:
مقایسه لهجه صنعاء با عربی فصیح
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از خصوصیات آوایی لهجه صنعاء و مقایسه آن با زبان عربی معیار است. لهجه صنعاء یا لهجه صنعانیه درواقع لهجه مردمان صنعاء پایتخت یمن است. این لهجه بهواسطه غلبه معمول لهجه پایتخت بر دیگر لهجههای یمن شاید بهعنوان لهجه یمنی نیز شناخته شود. دادهها از طریق مصاحبه حضوری غیررسمی با دانشجویان یمنی به صورت فردی یا جمعی و مکالمه با افراد بومی در شهر صنعاء به عنوان سخنگوهای آن لهجه و همچنین مشاهده و شنیدن سخن آن ها و تجزیه و تحلیل کلامشان و با تکیه بر دیگر روش های تحقیقات میدانی گردآوری شده است. و در این مقاله تمرکز نویسندگان معطوف به بیان تغییرات آوایی در ضمایر و دستگاههای فعلی این لهجه است.