فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
منبع:
حافظ اسفند ۱۳۸۶ شماره ۴۸
حوزه های تخصصی:
کارنامه ی بندار بیدخش: سخندانی و زیبایی
حوزه های تخصصی:
داستان خارجی: برش
نگاهی کوتاه به استعاره ی تن پوشی و بدل پوشی در نمایشنامه ی «ندبه»
حوزه های تخصصی:
پانو آئویی: چالش بنیادین هستی
حوزه های تخصصی:
چرا رمان اهمیت دارد؟
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۶
حوزه های تخصصی:
نقد و تحلیل نمایش نامه سرگذشت مرد خسیس
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پیآن بوده است تا به تحلیل داستانیو محتوایینمایش نامه سرگذشت مرد خسیس اثر میرزا فتحعلیآخوندزاده که در حقیقت آغازگر نمایشنامه نویسیبه شیوه مدرن در خاورمیانه بوده است بپردازد. نخست طرح (پلات) نمایش نامه که شامل گره افکنیها و گره گشاییهایاصلیو فرعی، کشمکش، تعلیق، بحران، نقطه اوج و پایان بندیاست به دقت بررسیشده؛ سپس چگونگیشخصیت پردازیمورد تحلیل قرار گرفته است. بدین گونه که نویسنده در پرداخت شخصیت ها که از طریق چند روش، کنش و گفتار، صورت ظاهریو نام گذاریافراد صورت میگیرد تا چه اندازه موفق بوده است. هم چنین لحن و گفت وگوینمایش، تحلیل درون مایه و در انجام نتیجه گیریبررسیها آمده است.
داستان گویی نمایشی در ایران
حوزه های تخصصی:
هر چند داستان گویی نمایشی در سرزمین ها و زمان های مختلف همواره وجود داشته، در ایران روال رو به رشدی نداشته است. پیش از اسلام، گوسان های پارتی و خنیاگران ساسانی، هنگام داستان گویی از موسیقی، رقص و آواز و احتمالا همراهی چند بازیگر بهره می گرفتند. این نوع داستان گویی در جریان تغییر مذهب ایرانیان از آیین زردشت به اسلام، جوهره خود را حفظ کرد؛ اما برخی ویژگی های خود را از دست داد و بر بازیگری داستان گو اتکا پیدا کرد. در دوره اسلامی به سبب محدودیت هایی که در پی تفسیر آموزه های دینی برای هنرهای تجسمی و نمایشی به وجود آمد، داستان گوییِ نمایشی به روایتی محدود شد که غالبا یک نفره انجام می گرفت و آن را «نقالی» می خواندند. همین محدودیت موجب تقویت بازیگری شد و بر تعزیه تاثیر گذاشت. با عزاداری گسترده و نمایش گرایانه ای که در دوره صفوی آغاز شد و در قرون بعد به نمایش مصائب (تعزیه / شبیه خوانی) منجر گشت، زمینه اجتماعی مساعدی برای نمایش دادن و تجسم بخشیدن داستان های حماسی و مذهبی فراهم آمد و میراث داستان گویی نمایشی نقالان، این تحول را به کمال رسانید.
مینی مالیسم و ادب پارسی (بررسی تطبیقی حکایت های گلستان با داستان های مینی مالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش مدرنیزم و آغاز موج سوم (عصر فراصنعتی) به عنوان دست آوردهای فراگیر قرن بیستم همه ابعاد زندگی را تحت تاثیر قرار داد. هنر و ادبیات نیز چونان نمودهایی از جامعه، در تلاش به سوی همگامی و هماهنگی با آن قرار گرفت. حاصل این هماهنگی و تاثیرپذیری پدید آمدن گونه ای نو در داستان به نام مینی مالیسم است که با تکیه بر ایجاز بیش از حد، سعی در هماهنگی با سرعت سیر زندگی دارد. مینی مالیسم در ادبیات غرب پدیده ای جدید محسوب می شود، با وجود این در ادبیات کلاسیک ایران نمونه های فراوانی می توان یافت که از بسیاری جهات قابل انطباق با این گونه ادبی جدید باشند. در مقاله حاضر کوشش شده این انطباق در گلستان سعدی نموده شود. نتیجه کار نشان می دهد که با این بررسی می توان به درک تازه ای از ساختار داستان ها و حکایات کلاسیک ایران دست یافت.
7970
منبع:
بخارا بهار ۱۳۸۵ شماره ۴۹
حوزه های تخصصی:
ژانر ادبی «داستانک» و توانمندی آن برای نقد فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به «داستانک» تالیف شده، به نسبت داستان کوتاه، بسیار اندک است. داستان نویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آورده اند در این مقاله، پس از تعریف نوع ادبی موسوم به «داستانک» نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب، بر شمرده شده است. در بخش بعدی، تحلیل مبسوطی از داستانک «صفحه حوادث» نوشته داستان نویس معاصر علی قانع، به منزله نمونه ای موفق از این شکل ادبیات داستانی، ارایه گردیده است. در این تحلیل، استدلال شده که نویسنده با بهره گیری از توانمندی های این ژانر، توانسته است از برخی واقعیت های اجتماعی آشنایی زدایی کند و در واقع، این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن، نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار می دهد.
مقایسه عنصر طرح یا پیرنگ، در منظومه بیژن و منیژه فردوسی و خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش شامل بررسی و مقایسه کاربرد عنصر داستانی طرح یا پیرنگ، در منظومه خسرو و شیرین نظامی و بیژن و منیژه شاهنامه فردوسی است. پس از تعریف مفهوم طرح و بررسی انواع آن از جمله طرح های منطقی و محکم، طرح های سست و غیر معقول، طرح های تاریخی، دینی و اعتقادی و …، به بررسی آن در دو مثنوی مذکور می پردازیم.به دلیل در هم تنیدگی عناصر داستان و توفیق فردوسی در کاربرد برخی عناصر داستانی چون شخصیت پردازی (به سبب ارایه شخصیت های جامع تر، واقعی تر و ملموس تر و با زوایای پنهان و آشکار شخصیتی و جنبه های مختلف انسانی و …)، گفتگو (به جهت ارایه گفتگوهای طبیعی تر، تناسب و هماهنگی بیشتر لحن و گفتار شخصیت ها با روحیات و ذهنیاتشان، عدم امکان حذف گفتگوها و …) و زاویه دید (به دلیل استفاده مناسب و در حد اعتدال از صحنه های نمایشی و فراخ منظر و …) همچنین به هم پیوسته بودن حوادث منظومه بیژن و منیژه و روابط مستقیم حاکم بین آن ها، نسبت به خسرو و شیرین نظامی که داستان را به عرصه ای برای هنرنمایی در بیان و بدیع و تفصیل مطالب مبدل می کند، می توان نتیجه گرفت که فردوسی در کاربرد عنصر طرح، منطبق با معیارهای داستان نویسی معاصر، در مثنوی بیژن و منیژه، توفیق بیشتری نسبت به نظامی در مثنوی خسرو و شیرین دارد.
ادبیات داستانی مسیحی
مفهوم اگزیستانسیالیستی خویشتن در نمایشنامه هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
درونمایه اصلی نمایشنامه هملت، اثر شکسپی، پدر کشی، انتقام، یا ازدواج با محارم نیست. اگر آن را تردید و تعلل روشنفکرانه بدانیم، می توان گفت که این اثر مضمونی اگزیستانسیالیستی دارد. از این نظر درونمایه اصلی آن دغدغه اگریستانسیالیستی است: دغدغه بودن (چرا و چگونه من هستم)، دغدغه مرگ (به نظر افلاطون فلسفیدن یعنی چگونه مردن را فراگرفتن، و به نظر تولستوی یعنی مرگ اندیشی)، دغدغه اینجا و اکنون (چرا در این مکان و زمان به دنیا آمدن و نه در احتمالات دیگر)، دغدغه آزادی (انسان آزادی انتخاب دارد و این دغدغه آفرین است). تمامی این دغدغه ها در کن اگزیستانسیالیسم که تقدم وجود بر گوهر است پیدا می شوند. در واقع ایده «خویش» که اگزیستانسیالیستی است از این گرفته شده که انسان گوهری ثابت ندارد و باید از طریق بی شمار انتخاب خود خویش را خلق کند.