محمد درویشی

محمد درویشی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۲.

چالش های فرهنگی کمبود قلم های فارسی مناسب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی طراحی گرافیک هویت فرهنگی خط فارسی قلم فارسی فونت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۴ تعداد دانلود : ۶۰۴
قلم های اولیۀ فارسی که با ملزومات صنعت چاپ به ایران وارد شدند، فرم هایی از حروف را رایج کردند که با ذائقۀ فرهنگی ایرانیان هماهنگ نبوده ولی ضرورت و مزیتی چون سرعت در چاپ، استفاده از آنها را فراگیر و موجب شده است با اندک تغییراتی تا به امروز مورد استفاده قرار گیرند. هدف از نوشتار پیشِ رو، استخراج و ارزیابی چالش های فرهنگی ناشی از کمبود قلم های فارسی در ایران بوده و به طور خاص در پی پاسخ گویی به این سؤال است که کمبود قلم های فارسی مناسب در ایران چه اثراتی را در پی داشته و دارد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به روش اسنادی از منابع چاپی و الکترونیکی گردآوری شده است. در این نوشتار، چالش های اصلیِ فرهنگیِ شناسایی شده عبارتند از: عدم تنوّعِ کمّی و کیفی و قدیمی بودن اغلب قلم هایِ تایپیِ پرکاربرد فارسی؛ کمبود قلم های اختصاصی؛ کمبود خانوادۀ کامل اقلام؛ کمبود قلم های تایپی مناسب و کاربردی در رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی؛ کمبود قلم فارسی هم آهنگ با قلم های لاتین و عدم آموزش اصولی طراحی قلم فارسی در مراکز آموزش عالی ایران. وجود این چالش ها باعث تغییر زیبایی شناسی استفاده کنندگان از قلم فارسی شده و در درازمدّت می تواند موجبات دور شدن جامعه از هویّت فرهنگی ایرانی- اسلامی را فراهم آورد.
۳.

ارتباط موضوع و رنگ در کاشی نگاره های عاشورایی تکیه معاون الملک کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی نگاره رنگ تکیه معاون الملک کرمانشاه عاشورا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۵۹
تکیه معاون الملک کرمانشاه یکی از بناهای زیبا و باشکوه دوره ی قاجار از جهت غنای تصاویر و تنوّع رنگ در هنر کاشی کاری ایران است .در این بنا، علاوه بر کاشی های تزئینی معمول بناهای تاریخی، بخش اعظم نگاره های منقوش بر کاشی ها با توجه به کارکرد تکیه، قصص قرآنی و حوادث مرتبط با عاشوراست. بر این اساس، انتظار آن است که متناسب با این نوع نگاره ها جهت به تصویرکشیدن آن ها از رنگ های خاصی نیز استفاده شده باشند که متناسب با کارکرد و فضای کلی تکیه باشند. با توجه به تنوع موضوعات و تعدد کاشی نگاره ها، به جهت محدودتر کردن دامنه ی پژوهش، در این مقاله صرفاً به تبیین ارتباط موضوع و رنگ در کاشی نگاره های عاشورایی تکیه با هدف تبیین تأثیر این موضوع بر انتخاب رنگ کاشی نگاره ها پرداخته شده است. بنابراین سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که انتخاب رنگ کاشی نگاره های عاشورایی تکیه معاون الملک کرمانشاه چه ارتباط بصری و مفهومی با موضوع این کاشی نگاره ها دارد؟ این پژوهش از نوع تحقیقات توسعه ای است و از منظر بررسی داده ها، روش تحقیق به صورت کمّی وکیفی است که با بررسی همه ی کاشی نگاره های عاشورایی دردسترسِ بخش زینبیه تکیه انجام پذیرفته است. با استخراج داده های کمّی حاصل از میزان استفاده از رنگ در این کاشی نگاره ها با توجه به نتایج آماری به دست آمده به کمک علم پردازش تصویر، این نتیجه حاصل شده است که گرچه انتخاب رنگ در کاشی نگاره های عاشورایی تکیه معاون الملک متأثر از رنگ های غالبِ مورداستفاده ی دوره قاجار است اما بیشترین درصد رنگ های به کار رفته در کاشی نگاره های عاشورایی، از خانواده رنگ های خاکستری (Gray) هستند که انتخاب آن ها به دلیل کارکرد اصلی تکیه به عنوان مکان عزاداری اباعبدالله (ع) بوده است. بنابراین انتخاب رنگ های به کاررفته در کاشی نگاره های عاشورایی، علاوه بر حفظ تداوم سنت رنگیِ کاشی کاری دوره ی قاجار، ارتباط مستقیمی با موضوعات و مفاهیم کاشی نگاره های عاشورایی تکیه معاون الملک دارد.
۴.

ابوبکر بن سعد و علوم عقلی(فلسفه)

کلید واژه ها: ابوبکربن سعد علوم عقلی فقها فلسفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۳۷۶
علوم عقلی و فلسفه از اواخر قرن پنجم با ضعف مواجه شد. علت آن را می توان درتعصب شدید علما، گسترش عرفان و تصوف و گرایشات دینی حاکم دانست. قرن هفتم به سبب کم شدن تعصبات دینی مجال برای رشد علوم عقلی فراهم شد. اما ابوبکر بن سعد حاکم فارس در این دوره به مخالفت با این علوم پرداخت. فرضیه مطرح شده این است که آن چه باعث شد ابوبکر بن سعد با علوم عقلی مخالفت کند حفظ جایگاه سیاسی وی بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد او به دلایلی از جمله صلاحدیدهای سیاسی،گرایش به عرفان و نفوذ علما در جامعه با علوم عقلی مخالفت کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است.
۵.

عوامل محیطی مؤثر بر تحولات ساختاری نقاشی نوگرای ایران (1357- 1390ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشی نوگرای ایران ساختار و سبک نقاشی عوامل محیطی جریان های فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۲۷۹
ساختار و ظاهر هر اثر نقاشی، علاوه بر بازتاب روحیات درونی هنرمند، می تواند از عوامل محیطی اثر پذیرد؛ عواملی که گاه با مؤلفه های اجتماعی آمیخته و گاه از رویدادهای سیاسی زمانه اثر پذیرفته است. با توجه به دگرگونی ساختار نقاشی نوگرای ایران در سال های 1357 1390ش این مسئله مطرح می شود که چه عوامل محیطی بر ساختار و گرایش های مختلف آثار نقاشان نوگرای ایران اثر گذاشته است؟ به نظر می رسد متغیرهایی چون رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین سرعت تغییر شکل ارتباطات، در تحولات ساختاری آثار نقاشی نوگرای ایران در هر دهه مؤثر بوده است. از این رو، در این پژوهش، متغیرهای محیطی فرهنگی در کنار ساختار آثار هر دهه تحلیل و بررسی شده است. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نشان می دهد که عوامل محیطی در دو گروه کلی عوامل داخلی و خارجی جای می گیرد. عوامل داخلی مشتمل است بر تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر هر دوره مانند انقلاب اسلامی و جریان انقلاب فرهنگی، برگزاری جشنواره ها، انتشار مجله های هنری، گسترش اطلاعات الکترونیکی، شکل گیری و توسعه روزافزون نگارخانه ها، گرایش فزاینده جوانان به هنر و رشد آموزشگاه ها و عوامل خارجی نیز مشتمل است بر حضور نسبتاً چشمگیر هنرمندان ایرانی در جشنواره های بین المللی، فروش آثار هنری ایران در بازارهای جهانی، دعوت از هنرمندان خارجی و سفرهای خارجی هنرمندان ایرانی. در مجموع، به نظر می رسد که دگرگونی ساختار نقاشی ایران در این دوره، بیش از پیش، تحت تاثیر رویکردهای جدید هنر در غرب قرار گرفته است.
۶.

تبیین مبنای طراحی و ظرفیت های بصری نقوش هنر خُمَک دوزی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۱
خمک دوزی واژه دگرگون شده خامه دوزی است که سفیددوزی نیز خوانده می شود. این هنر، بازنمودی از صبر و خلاقیت زنان و دختران سیستانی است که با استفاده از نخ و پارچه ابریشمی، به شکل نقوشی بسیار ظریف، ساده، انتزاعی و هندسی به دو روش ذهنی دوزی و روش شمارش تار و پود دوخته می شود. هدف این پژوهش، شناخت، دسته بندی و تبیین ویژگی های بصری نقوش در هنر خمک دوزی سیستان و هم چنین شناخت مبانی شکل گیری آن ها جهت کمک به احیاء این هنر اصیل و بومی است. برای نیل به این اهداف سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود که در هنر خمک دوزی سیستان، چه شکل هایی مبنای شکل گیری نقوش هستند؟ و از ترکیب این شکل ها، چه نقوشی ایجاد می شوند؟ این پژوهش کیفی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است چراکه ضمن معرفی نقوش خمک دوزی به تحلیل شیوه های ترکیب نقوش در این هنر نیز پرداخته می شود. روش جمع آوری اطلاعات تحقیق، کتابخانه ای و میدانی است. علاوه بر استفاده از منابع مکتوب، گردآوری و شناخت بسیاری از این نقوش از طریق مصاحبه با بافندگان آن ها در روستاهای سیستان فراهم شده است. نتایج حاصل نشان می دهد مبنای اصلی ایجاد نقوش در هنر خمک دوزی، مثلث متساوی الاضلاع است. لوزی و مربعی که از دو مثلث مذکور ایجاد می شوند، منبع شکل گیری بسیاری دیگر از نقوشِ ترکیبی هستند. برخی دیگر از نقوش و ترکیب های خمک دوزی به ویژه در روش ذهنی دوزی، از دایره و خطوط آزاد ساخته می شود. تمام نقوش خمک دوزی، آن گونه که در این هنر استفاده شده اند، این قابلیت را دارند که با چیدمان هایی در قالب ریتم های یکنواخت یا متناوب و در ترکیب های متقارن، پرنقش و دورانی، به ایجاد نقوش متنوع منجر شده و در کاربردهای مختلف امروزی مورد استفاده واقع شوند.
۷.

مطالعۀ تطبیقی ساختار خط شکسته در آثار درویش عبدالمجید طالقانی و یدالله کابلی خوانساری؛ منتخب شکسته نویسان قدما و معاصران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوش نویسی خط شکسته سبک قدما سبک معاصران درویش عبدالمجید طالقانی یدالله کابلی خوانساری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۴۷
خط شکسته، از خطوط زیبای جهان اسلام، سومین گونه از خطوط خوش نویسی ایرانی است که در اوایل قرن یازدهم هجری ابداع شد و در سیر تکامل، توسط درویش عبدالمجید طالقانی به کمال رسید. از شیوۀ درویش و پیروان او امروز با عنوان سبک و شیوۀ قدیم قلم شکسته یاد می شود. با گذشت چند قرن و پس از رخوت صد سالۀ اخیر، یدالله کابلی خوانساری به این قلم جان تازه ای بخشید. در شیوۀ او هر اثر، فرم، فضا و ترکیب خاص خود را پیدا کرد و همین تنوع و تازگی باعث نام گذاری سبک جدید (معاصر) قلم شکسته شده است. هدف اصلی این مقاله، مطالعۀ تطبیقی ساختار خط شکسته در آثار درویش عبدالمجید طالقانی، یدالله کابلی خوانساری؛ منتخب هنرمندان دو سبک قدیم و معاصر است. در جهت نیل به این هدف سعی بر آن است که به این سؤال پاسخ داده شود که چه وجوه تشابه و تمایزی در ساختار خط شکستۀ درویش عبدالمجید و یدالله کابلی وجود دارد؟ جامعۀ آماری این پژوهش مجموعۀ آثار این دو خوش نویس است که به صورت تصادفی و بر اساس نمونه های منتشرشدۀ در دسترس انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختار خط شکسته در آثار این دو هنرمند، ضمن دارا بودن وجوه مشترکی مانند تنوع شکل حروف و کلمات، جویده نویسی در فضای کشیده ها و استفاده از مرکب های رنگی، تفاوت هایی با یکدیگر دارند که قانون مندی بیش تر حروف و کلمات، ترکیب بندی های خوانا و به دور از پیچش های نامتعارف در آثار درویش و اعمال سلیقه بیش تر و نقاشی گونه تر کردن قطعه در آثار کابلی از جملۀ آن هاست.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان