سعید میرزایی

سعید میرزایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

بررسی و نقد چیستی وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابوزید قرآن کلام پیامبر کلام خدا وحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۳ تعداد دانلود : ۵۲۶
ابوزید، اندیشمند مصری، راجع به چیستی وحی سه دیدگاه مطرح می کند. در دیدگاه نخست، وی نبوت را با کهانت مقایسه کرد، تا از جهت فرهنگی، مقبول و آشنا معرفی کند، اما، اولاً بررسی ابوزید در مورد کهانت و شیوع فرهنگی آن کافی نیست؛ ثانیاً خرافه های فرهنگی مانند کهانت، توجیه مناسبی برای وحی ارائه نمی کند؛ ثالثاً ادعای او با شواهد درون دینی سازگار نیست. او در دیدگاه دومش قرآن را محصول تجربه دینی پیامبر معرفی می کند. وی در اواخر عمرش دیدگاه سومی را ارائه داد که بر اساس آن، قرآن را نه کلام خدا، بلکه کلام خطاپذیر پیامبر (ص) می داند. از نظر ابوزید، قرآن حاصل گفت وگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب است. قرآن متن واحد و منسجم نیست، بلکه مجموعه ای از گفتارهاست. قرآن به مثابه گفتار، متنی پاره پاره تلقی می شود که اختلاف های آن توجیه پذیر و تناقض های آن رفع شدنی خواهد بود، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این مقاله نظریات ابوزید بررسی و نقد و نادرستی آنها نشان داده شده است.
۲.

عوامل مؤثر در بهره مندی و دسترسی به خدمات سلامت: مطالعه مبتنی بر جمعیت شهر کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: خدمات سلامت نابرابری بهره مندی دسترسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۲۳
مقدمه: دریافت و مصرف خدمات مراقبت سلامت را بهره مندی از خدمات سلامت می نامند و دسترسی به مفهوم فرصت و توانایی استفاده از خدمات می باشد. هدف از این مطالعه بررسی نابرابری در الگوی بهره مندی و دسترسی به خدمات مراقبت سلامت و عوامل مؤثر آن می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع مقطعی و کاربردی است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای استفاده شد. برای بررسی احتمال بهره مندی خانوارها از خدمات مراقبت سلامت و ارتباط آن با متغیرهای مساعدکننده بهره مندی از خدمات مراقبت سلامت از مدل آزمون کای دو پیرسون و جداول متقاطع و نرم افزارهای Exell و Stata استفاده گردید. یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد متغیرهای مهمی از قبیل وضعیت اقتصادی خانوار، بیمه، تحصیلات سرپرست خانوار، وجود فرد بالای 65 سال، وجود فرد زیر 12 سال در بهره مندی از خدمات سلامت نقش کلیدی دارند. شاخص تمرکز در استفاده از خدمات سرپایی برابر است با 38/0- و این شاخص برای استفاده از خدمات بستری برابر است با 435/0- به دست آمد. نتیجه گیری: نابرابری در مصرف مراقبت های سلامت به برخی از متغیرهای مستعد کننده وابسته می باشد که اثرات آن ها در بطن پژوهش حاضر نشان داده شد، لیکن بهبود متغیرهای اجتماعی و اقتصادی اثرگذار می تواند در کاهش نابرابری های استفاده از مراقبت های سلامت مؤثر باشد.
۳.

ارزیابی فرآیند اولویت گذاری بر اساس چارچوب پاسخگویی برای منطقی بودن در دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تخصیص منابع دانشگاه ها منطقی بودن اولویت های بهداشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۶ تعداد دانلود : ۵۱۷
مقدمه: با توجه به محدودیت منابع و نیازهای نامحدود به خصوص در زمینه خدمات بهداشتی و درمانی و نقش مهم بهداشت و درمان در سلامت افراد جامعه مسأله تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود در حوزه خطیر بهداشت و درمان حائز اهمیت می باشد. از همین رو این مطالعه با هدف ارزیابی اولویت گذاری بر اساس چارچوب پاسخگویی برای منطقی بودن در دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام گرفته تا فرایند اولویت گذاری را مورد شناسایی قرار دهد. روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که از طریق مصاحبه با 18 نفر از صاحب نظران سلامت در خصوص تخصیص منابع داشگاه علوم پزشکی کرمان 6 ماه اول سال 1391 صورت گرفته است. برای انجام پژوهش چارچوب استانداردDaniels & Subin مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جهت قابلیت انتقال یافته ها سعی گردید نمونه غیر متجانسی از افراد درگیر در خصوص تقسیم بودجه در معاونت ها استفاده شود .جهت اطمینان پذیری و تأییدپذیری متن نسخه برداری شد و تجزیه و تحلیل حاصل از آن به استادان مشارکت کننده در این پژوهش ارایه گردید و پیشنهادهای اصلاحی و نظرات ایشان اعمال شد. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس روش تحلیل چارچوبی صورت گرفته است. یافته ها: طی این مطالعه 4 کد اصلی شامل شفافیت، منطقی بودن، کنترل و نظارت، بازنگری و 9 کد فرعی شامل قابل پیش بینی بودن، ابهام، منطقی بودن، عدم توزیع منطقی، دو طرفه بودن، یک طرفه بودن، تناسب میان ساز و کار و منابع، وجود تجدیدن نظر، عدم وجود سازوکار می باشند. نتیجه گیری: فرایند اولویت گذاری در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بر اساس چارچوب دانیلز و سابین از منطق اندکی برخوردار است. تصمیم گیری بدون بهره گیری از روش های دقیق و مشخص اندازه گیری هزینه ها و منافع مداخلات مختلف و مبتنی ساختن تصمیم گیری ها بر نتایج این بررسی ها، منجر به استفاده بهینه از منابع محدود نخواهد گردید.
۴.

رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش : مطالعه موردی دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: فرهنگ سازمانی مدیریت دانش دانشگاه ها

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت سازمانی و منابع انسانی رفتار سازمانی
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت دانش و IT مدیریت دانش
تعداد بازدید : ۱۵۶۱ تعداد دانلود : ۵۵۵
مقدمه: دانش به عنوان منبع اصلی سازمان ها تلقی و به عنوان یک سرمایه مطرح شده است. انتقال، خلق و به کارگیری دانش، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که مشوق این امر باشد و دانشگاه ها به عنوان سازمان های تولید کننده دانش باید از این امر بهره مند باشند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود . روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای تحلیلی است که به روش مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی کرمان به تعداد 844 نفر می باشد که نمونه مورد مطالعه با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای 200 نفر انتخاب شده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شده است که روایی آنها در مطالعات قبلی تایید و پایایی آنها محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل واریانس و رگرسیون خطی) و از نرم افزار spss18 استفاده شده است. یافته ها : اکثر افراد تحت بررسی در این مطالعه، وضعیت فرهنگ سازمانی را مناسب ارزیابی کردند. بیشترین امتیاز در بعد انطباق پذیری(9/2) و کمترین امتیاز در بعد مشارکتی(6/2) حاصل شد. وضعیت مدیریت دانش نیز از سوی پاسخ دهندگان در حد متوسط و نسبتا مطلوب ارزیابی شد. در نهایت رابطه آماری معنادار ی بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به دست آمد(000/0p-value=). نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در این مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار بودند. سازمان برای اینکه بتواند به طور موثر نظام دانش را بهبود ببخشد و در کل سازمان اشاعه دهد ابتدا باید به فرهنگ سازمانی توجه کند. هر اندازه فرهنگ سازمانی قوی تر باشد، پیاده سازی مدیریت دانش با موفقیت بیشتری انجام خواهد شد.
۵.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسمای خون در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
زمینه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق : برای این منظور 40 سر موش نر هشت هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه و به طور تصادفی در گروه کنترل و سه گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز، با شدت 20 متر بر دقیقه )معادل 50 تا 55 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی( با مدت های 30 ، 60 و 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوار گردان ویژه جوندگان، به تمرین پرداختند. برای اندازه گیری سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما پس از هشت هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، موش ها بی هوش شدند. سطح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما با استفاده از کیت EIA   و به روش آنزیم لینک ایمنواسی ( ELISA ) اندازه گیری شد. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل گردیدند. مقدار p<0/05 به عنوان حداقل سطح معنی داری تفاوت میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که سطوح پروتئین شوک گرمایی27  پلاسما در گروه تمرینی 60 دقیقه، به طور معناداری (P<0/05) بالاتر از سایر گروه ها است. نتیجه گیری : نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی با شدت و مدت متوسط (60دقیقه) در مقایسه با مدت کوتاه تر و بلندتر، باعث افزایش بیشتری در سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما می شود.
۶.

تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر مقدار HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موش های صحرایی تمرین استقامتی حاد پروتئین های شوک گرمایی 72 ظرفیت آنتی اکسیدانی تام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۳ تعداد دانلود : ۶۹۷
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت تداومی روی نوارگردان بر سطوح HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های صحرایی نر بود. به این منظور، 20 سر موش صحرایی نر ویستار (وزن 1±165 گرم و سن 6 تا 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 5 سر) کنترل و سه گروه تمرین استقامتی حاد (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند) تقسیم شدند. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوارگردان ویژة جوندگان بود که با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت زمان دویدن روی نوارگردان 60 دقیقه بود. برای مقایسة متغیرهای چهار گروه، از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و متعاقب آن از آزمون توکی (05 /0P≤) استفاده شد. برای اندازه گیری مقادیر HSP72 و TAC به ترتیب از روش ساندویچ الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. متعاقب فعالیت تداومی حاد، تغییر معناداری در مقدار HSP72 گروه 1 (30 دقیقه) و 2 (4 ساعت) نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد؛ اما سطوح HSP72 در گروه 3 (24 ساعت) نسبت به گروه کنترل (019 /0=P) و همچنین گروه 1 (30 دقیقه) (015 /0=P) افزایش معناداری را نشان داد. مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) هیپوکامپ در تمامی گروه های تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری افزایش یافت (000 /0=P) . به طور کلی فعالیت ورزشی حاد تأثیر مفیدی بر سطوح HSP72 و TAC و افزایش نقش محافظتی آنها در هیپوکامپ موش های صحرایی دارد.
۷.

اثر قند خوراکی برسطح AgRP و گلیکوژن لنفوسیت خون محیطی پس از یک جلسه فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی در کشتی گیران آزادکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قند خوراکی AgRP لنفوسیت خون محیطی فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۶۷۶
مقدمه: پروتئین وابسته به آگوتی (AgRP) یک پپتید اشتهاآور است که از هیپوتالاموس و بافت های دیگر ترشح می شود. این پپتید تاثیر قوی بر رفتار دریافت غذا و هموستاز انرژی دارد. گزارش شده است که در شرایط منفی تعادل انرژی ممکن است لنفوسیت AgRP را ترشح کند و با بازسازی انرژی سلولی متوقف می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر قند خوراکی بر سطح AgRP و گلیکوژن لنفوسیت خون محیطی پس از یک جلسه فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی در کشتی گیران آزادکار جوان بود. روش شناسی: 16 کشتی گیر آزادکار (وزن 25/3±81/74 کیلوگرم، سن22/0±12/22 سال و شاخص توده بدنی 56/0±72/25 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به گروه های آب و قند تقسیم شدند. نمونه گیری خون قبل ، بلافاصله بعد و90 دقیقه پس از فعالیت گرفته شد. از آزمودنی ها خواسته شد پروتکل فعالیت مقاومتی دایره ای مبتنی بر فنون کشتی (WBTCE) ( 2 ست، 6 ایستگاه،20 ثانیه فعالیت در هر ایستگاه بدون وقفه،3 تکرار در هر ست با فاصله 30 ثانیه استراحت بین تکرار ها و2 دقیقه استراحت بین ست ها) را انجام دهند. بلافاصله بعد از نمونه گیری دوم خون، مایعات قندی ( 2گرم قند به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، نسبت1به5) و آب (با حجم برابر) داده شد. داده ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس (اندازه گیری مکرر) و آزمون تعقیبی مناسب (LSD) آنالیز شد. تفاوت معنی دار در سطح 05/0 p< پذیرفته شد. یافته ها: سطوح AgRP لنفوسیت بلافاصله بعد از فعالیت در هر 2 گروه آب و قند افزایش معنی داری داشت. به هر حال، سطح AgRP در گروه قندی کاهش معنی داری داشت، اما در گروه آب به طور معنی داری در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت در سطح بالایی باقی ماند. تفاوت معنی داری بین گروه آب و قند مشاهده شد. سطح گلیکوژن لنفوسیت بلافاصله بعد از فعالیت در هر 2 گروه آب و قند کاهش معنی داری داشت. سطح گلیکوژن لنفوسیت فقط در گروه آب کاهش معنی داری داشت، درحالی که در گروه قند در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت در سطح بالاتری ماند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که قند خوراکی غلظت AgRP افزایش یافته ناشی از WBTCE در لنفوسیت را کاهش داد. داده ها همچنین نشان می دهد که پروتکل WBTCE قادر است مقادیر شاخص های انرژی (گلیکوژن و AgRP) را در لنفوسیت تغیر دهد. کاهش AgRP لنفوسیت ممکن است به افزایش گلیکوژن لنفوسیت مربوط باشد و همچنین احتمال دارد بهبود وضعیت انرژی سلولی ناشی از مصرف گلوکز را روشن کند. با توجه به این نتایج، احتمال دارد نقش لنفوسیت به عنوان یک منبع محیطی کوچکی از ترشح AgRP به داخل گردش خون توصیف شود.
۸.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی (27HSP) هیپوکامپ در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیپوکامپ موش های صحرایی مدت فعالیت 27HSP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۰۷
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح 27HSP هیپوکامپ در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. بدین منظور 50 سر موش نر 8 هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل، شم و سه گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز با شدت 20 متر بر دقیقه با مدت های 30، 60 و 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوارگردان ویژه جوندگان به تمرین پرداختند. پس از 8 هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه های هیپوکامپ جمع آوری گردید. غلظت 27HSP هیپوکامپ با استفاده از کیت EIAو به روش آنزیم لینک ایمنواسی (ELISA) و بر اساس دستورالعمل کارخانه سازنده کیت (Wuhan، چین) تعیین گردید. نتایج آزمایش توسط دستگاه reader-ELISA بررسی شد. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سطوح 27HSP هیپوکامپ در گروه تمرینی 90 دقیقه در مقایسه با گروه های کنترل، شم، تمرین 30 دقیقه، و 60 دقیقه، به طور معناداری افزایش یافت (05/0< P). نتایج این تحقیق نشان داد که اجرای تمرین های ورزشی طولانی مدت در بالاتر از یک آستانه مدت مشخص، می توانند موجب افزایش تحریکات استرس زا در بافت مغز (هیپوکامپ) شوند و 27HSP را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.
۹.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در هیپوکامپ موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز هیپوکامپ مدت فعالیت موش های صحرایی نر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه و هدف: شکل پذیری عصبی به توانایی مغز و دستگاه عصبی مرکزی برای تطبیق با تغییرات محیطی و عملکرد آن اطلاق می شود. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) هیپوکامپ در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. روش شناسی: برای این منظور 40 سر موش نر صحرائی شش تا هشت هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه شدند و به طور تصادفی در گروه های کنترل، شم و دو گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز با سرعت 20 متر بر دقیقه (معادل 50 تا 55 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) با مدت های 30 و 60 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوار گردان ویژه جوندگان به تمرین پرداختند. پس از هشت هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه های هیپوکامپ جمع آوری گردید. سطح BDNF با استفاده از کیت و روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها به روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. مقادیر 05/0 P≤ بعنوان حداقل سطح معنی داری تفاوت میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح BDNF در گروه تمرینی 60 دقیقه در مقایسه با گروه کنترل (002/0 P=)، گروه شم (006/0P=)، و گروه تمرین 30 دقیقه (02/0P=) تفاوت معناداری داشت. اما گروه تمرینی 30 دقیقه تفاوت معناداری با گروه کنترل (354/0P=) و گروه شم (55/0P=) نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی با شدت متوسط و مدت 60 دقیقه در مقایسه با مدت کوتاه تر باعث افزایش بیشتری در سطوح BDNF موش ها می شود.
۱۰.

اثر 8 هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در پلاسمای موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موش های صحرایی BDNF پلاسما مدت فعالیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۱۳۶
فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) پروتئین دایمر 119 اسیدآمینه ای به وزن KDa5/13 است که از نظر ساختاری شبیهِ فاکتور رشد عصبی است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف روی سطوح BDNF پلاسما در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. برای این منظور 40 سر موش نر 8 هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه، و به طور تصادفی در گروه های کنترل، شم و دو گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز با شدت 20 متر بر دقیقه با مدت های 30 و 60 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوارگردان ویژه جوندگان تمرین کردند. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سطوح BDNF پلاسما در گروه های تمرینی ( گروه 30 دقیقه 036/0P=؛ گروه 60 دقیقه 048/0P=) در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری (05/0< p) افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی به مدت 30 دقیقه و 60 دقیقه، هر دو، سبب افزایش سطوح BDNF پلاسما می شود و بین دو مدت تفاوتی معنی دار وجود ندارد. بنابراین پیشنهاد می شود که در افزایش سطوح BDNF پلاسما در پاسخ به تمرین ورزشی، بین مدت های مختلف تمرین تفاوتی معنی دار وجود ندارد.
۱۱.

نقش جنسیت بر مقدار ژلاتینازهای سرم (MMP-2 و MMP-9) در حالت استراحت و در پاسخ به فعالیت استقامتی حاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت فعالیت استقامتی تخریب کلاژن ژلاتینازها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵۵ تعداد دانلود : ۱۰۴۳
میزان آسیب بافت تاندون در زنان متعاقب فعالیت ورزشی بیشتر از مردان است. علت این تفاوت هنوز معلوم نیست. ژلاتینازها اجزای تشکیل دهندة بافت همبند را تخریب می کنند. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی نقش جنسیت بر مقدار ژلاتینازهای سرم (MMP-2 وMMP-9) در حالت استراحت و در پاسخ به فعالیت استقامتی است. 15 زن و 15مرد غیرفعال سالم در این پژوهش شرکت داشتند. 72 ساعت پس از تعیین V02 max، آزمودنی ها یک ساعت چرخ کارسنج را با شدت 70 درصد V02maxرکاب زدند. 2 میلی لیتر خون قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت، از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. MMP-2 وMMP-9 به روش الایزا اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که مقدار ژلاتینازهای سرم در حالت استراحت بین مردان و زنان متفاوت نیست. همچنین مقدار MMP-2 سرم بلافاصله بعد از فعالیت در هر دو گروه کاهش یافت، ولی مقدار این کاهش در زنان معنی دار نبود. مقدار MMP-9 سرم در هر دو گروه در پاسخ به فعالیت تغییر نکرد. همچنین تغییرات ژلاتینازهای سرم در پاسخ به فعالیت بین دو گروه متفاوت نبود. براساس یافته های این تحقیق مقدار ژلاتینازها در حالت استراحت و پاسخ آنها به فعالیت، عامل تاثیرگذار بر آسیب پذیری بیشتر بافت تاندون زنان در پاسخ به فعالیت نیست. احتمالاً عوامل ساختاری و فیزیولوژیکی دیگر در تاندون زنان عامل آسیب دیدگی بیشترباشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان