سید حجت موسوی

سید حجت موسوی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه جغرافیا و اکوتوریسم، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
۲۱.

ارزیابی منطقه اورامانات جهت توسعه ژئوتوریسم و با هدف پیشنهاد منطقه به عنوان ژئوپارک ملی – جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوتوریسم اورامانات ژئوپارک مدل تاپسیس ژئومورفوسایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۶ تعداد دانلود : ۷۶۴
در دهه اخیر بسیاری از نقاط جهان شاهد رشد و توسعه صنعت نوپا و درآمدزای گردشگری بوده اند که نه تنها رونق چشمگیری داشته بلکه به زیر بخش های متعددی نیز تقسیم شده است. صنعت گردشگری امروزه در برخی از کشورها به یکی از پردرآمدترین، گسترده ترین و پاک ترین صنایع تبدیل شده است. یکی از زیر بخش های مهم این صنعت بهره مندی از ظرفیت های طبیعت و محیط طبیعی به خصوص ظرفیت های زمین و فرم ها و فرآیندهای مربوط به این بخش می باشد که با عناوین ژئوتوریسم و در سال های اخیر ژئومرفوتوریسم پا به عرصه وجود گذاشته و بسیاری از جنبه های زندگی انسان به خصوص اقتصاد، درآمد و اوقات فراغت را تحت تأثیر قرارداده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مدل تاپسیس، همراه با بررسی های میدانی و مطالعات اسنادی گردآوری و به اولویت بندی ژئوتوریسمی منطقه اورامانات با هدف پیشنهاد ثبت آن به عنوان ژئوپارک پرداخته است. در این پژوهش ضمن پتانسیل سنجی نواحی روانسر، جوانرود، پاوه، مریوان و سروآباد از نظر ظرفیت های ژئوتوریسمی متعدد نظیر غارها، آبشارها، چشمه ها، سراب ها، رودخانه، دریاچه، لندفرم های کوهستانی، دشتی، یخچالی و..، شاخص های فرهنگی، اجتماعی، و معیارهای گردشگری پایدار این مناطق نیز مورد ارزیابی قرارگرفته اند. نتایج نشان می دهد که نواحی روانسر و پاوه با دارا بودن بیشترین پتانسیل های ژئوتوریسمی و معیارهای گردشگری پایدار به ترتیب با امتیازات 53794/0 و 4451/0 در اولویت های اول و دوم توسعه ژئوتوریسم قرار دارند. شهرستان های سروآباد، جوانرود و مریوان نیز به ترتیب با امتیازات 0.346528، 0.276529، و 0.258873 اولویت های سوم تا پنجم توسعه ژئوتوریسمی را به خود اختصاص داده اند. لذا با توجه به بررسی های صورت گرفته پیشنهاد می شود با توجه به ظرفیت های موجود، هریک از این مناطق پنج گانه به عنوان یک قطب یا یک زیر بخش گردشگری معرفی و مورد بهره برداری قرار گیرد.
۲۲.

پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ابرکوه با استفاده از تصاویر ماهواره ای (2014-1976)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پایش سنجش از دور کاربری اراضی آشکارسازی تغییرات روندیابی حوضه ابرکوه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای کشاورزی و کاربری اراضی برنامه ریزی و توسعه ناحیه ای
تعداد بازدید : ۸۹۰ تعداد دانلود : ۶۷۶
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیت های انسانی انجام می گیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامه ریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت مسائل زیست محیطی از قبیل فشار انسان بر زمین بدون لحاظ نمودن ظرفیت تحمل، و بررسی روند تغییرات مساحتی کاربری ها در جهت شناخت مناطق دارای تنش محیطی می باشد. در این راستا از داده های تصاویر ماهواره ای لندست، سنجنده های MSS (1976)، TM (1990)، ETM+ (2000 و 2006) و OLI (2014)؛ و تکنیک های دورسنجی نظیر طبقه بندی نظارتی و ارزیابی دقت پس از طبقه بندی برای شناسایی نوع کاربری ها، و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، تسلدکپ و تفاضل تصاویر برای پایش تغییرات استفاده شده است. نتایج طبقه بندی حاکی از بارزسازی هفت نوع کاربری شامل اراضی شهری، زراعی، بایر، صخره ای، مرتعی، جلگه رسی و کویر می باشد که سال 2014 با مقادیر ضریب کاپا 18/82 درصد و دقت کل 76/0 بالاترین دقت را دارد. نتایج روندیابی تغییرات کاربری ها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی مرتعی (65/5 %)، صخره ای (52/2 %)، بایر (63/3 %) و کشاورزی (04/1 %)، و سیر نزولی مساحت اراضی شهری (33/4 %)، جلگه رسی (89/6 %) و کویر (03/6 %) می باشد. از منظر توابع تحلیل مؤلفه مبنا و تسلدکپ، به ترتیب 748/1 % (4912/306 کیلومترمربع) و 989/3 % (961/699 کیلومترمربع) از سطح منطقه مطالعاتی با تغییرات افزایشی کاربری روبرو بوده، و در مجموع روند کلی تغییرات طبقات افزایشی، صعودی است.بیشترین تغییرات کاربری از نوع مخرب و ویرانگر بوده و از لحاظ فضایی منطبق بر محدوده اطراف مراکز تجمع انسانی مانند شهرهای ابرکوه و مهردشت می باشد.بدیهی است که در اثر تداوم این روند، حوضه ابرکوه در آینده ای نزدیک، تبدیل به یک اکوسیستم غیرفعال مرده می گردد که فاقد هر گونه پتانسیل تولید اکولوژیک و بیولوژیک است.
۲۳.

مدل سازی و پهنه بندی رفتار بیابان براساس پارامترهای ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: حوضه کویر حاج علی قلی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پهنه بندی بیابان زایی کویر حاج علی قلی مدل سازی ژئومورفولوژیکی رفتار بیابان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۵ تعداد دانلود : ۴۶۸
روند فزاینده بیابانی زایی در اقصی نقاط ایران، یکی از جدّی ترین معضلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی است که کنترل آن از دغدغه های ملی محسوب می گردد. بنابراین ارزیابی عوامل موثر، شناسایی دامنه تاثیر آنها و مدل سازی رفتار بیابان می تواند در پیش بینی روند آتی و جلوگیری از گسترش بیابان زایی مفید واقع شود. لذا هدف از این پژوهش مدل سازی ژئومورفولوژیکی و پهنه بندی رخداد بیابان زایی حوضه کویر حاج علی قلی با استفاده از مدل های آماری و تکنیک سیستم اطلاعات جغرافیایی است. بدین منظور ابتدا لایه های رقومی پارامترهای ژئومورفولوژی نظیر جنس مواد، واحدهای ژئومورفیک، کلاس های فرسایشی، طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب تهیه، و با لایه بیابان زایی منطقه تلاقی داده شد. پس از تشکیل پایگاه داده از طریق محاسبه مساحت واحدهای همگن، مبادرت به رابطه سنجی بین پارامترهای ژئومورفیک و طبقات بالفعل بیابان زایی گردید و مقادیر برآورد شده ی ضریب تبیین به عنوان دامنه تاثیر پارامترها در فرایند تخریب اراضی لحاظ گردید. نهایتاً جهت پهنه بندی رخداد بیابان زایی، لایه های رستری پارامترها براساس دامنه تاثیر و مدل گام به گام بایکدیگر تلفیق، و نتایج مورد ارزیابی دقت قرار گرفت. نتایج دربردارنده نقشه پهنه بندی منطقه مطالعاتی از پهنه خیلی شدید تا پهنه فاقد بیابان زایی می باشد، بطوریکه پهنه بیابان زایی خیلی شدید وسعتی معادل 32/482 کیلومتر مربع (75/65 درصد) از تخریب اراضی فعلی را به خود اختصاص داده و امکان افزایش مساحت تا 85/2412 کیلومتر مربع را دارد. پهنه بیابان زایی شدید نیز که 47/184 کیلومتر مربع (14/25 درصد) از وسعت تخریب اراضی فعلی را در برگرفته، می تواند تا 92/3023 کیلومتر مربع توسعه یابد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل و نقشه پهنه بندی، روند نزولی شاخص ارزیابی دقت را از پهنه خیلی شدید به پهنه فاقد بیایان-زایی نشان داده و بیانگر دقت لازم می باشد. در مجموع حوضه کویر حاج علی قلی از منظر تخریب اراضی بر مبنای پارامترهای ژئومورفیک یک اکوسیستم ناسالم بوده و دارای رفتار ناهنجار است که تنش های ناشی از افزایش رخداد بیابان زایی را می توان عامل اصلی ناسالمی سیستم و ناهنجاری رفتار آن برشمرد.
۲۵.

کاربرد داده های سنجش از دوردر آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهری مطالعه موردی: شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاربری اراضی ماهواره لندست شهرکرد سنجش از دور پایش تغییرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۶۱۹
داشتن آمار و اطلاعات به هنگام از کاربری های موجود، لازمه مدیریت صحیح عرصه های طبیعی و شهری است. با توجه به تغییرات گسترده کاربری اراضی و ضرورت آگاهی مدیران و برنامه ریزان از چگونگی تحولات حادث شده برای سیاست گذاری و چاره اندیشی جهت رفع معضلات موجود، آشکارسازی تغییرات برای مشخص کردن روند زمانی آنها ضروری به نظر می رسد. بنابراین نقشه کاربری اراضی یکی از الزامات هرگونه برنامه ریزی توسعه ملی و منطقه ای است که مدیران، برنامه ریزان و کارشناسان را قادر می سازد با شناسایی وضع موجود و مقایسه قابلیت ها و پتانسیل ها، در زمینه حل معضلات و رفع نیازهای حال و آینده اقدامات لازم را طراحی و اجرا نمایند. لذا هدف از این پژوهش تهیه نقشه های کاربری اراضی شهرستان شهرکرد و همچنین پایش تغییرات کاربری اراضی این منطقه در بازه زمانی 1985 تا 2017 با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست می باشد. در این راستا تصاویر سنجنده های TM ، ETM +  و OLI ماهواره لندست در سال های 1985، 2000 ، 2015 و 2017 به عنوان پایگاه داده مورد بهره گیری قرار گرفت و جهت آنالیز داده ها از نرم افزارهای دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیائی ENVI 4.7 و ArcGIS 10.4 استفاده گردید. نتایج نشان داد که در این دوره 32 ساله، مساحت کاربری های شهری، کشاورزی و صنعتی هر کدام به ترتیب 2/26، 3/190 و 6/15 کیلومتر مربع افزایش یافته است، درحالی که کاربری مرغزار و سایر کاربری ها به ترتیب 9/4 و 6/230 کیلومتر مربع کاهش وسعت داشته اند. این موضوع حاکی از تخریب سرزمین، به دلیل احداث فرودگاه و همچنین از بین رفتن مراتع به موجب افزایش اراضی شهری و کشاورزی می باشد.  
۲۶.

پهنه بندی مناطق مناسب برای احداث پیست اسکی با رویکرد گردشگری ورزشی (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استان چهارمحال و بختیاری پهنه بندی پیست اسکی گردشگری ورزشی مناطق مستعد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۶۷۸
گردشگری اسکی یکی از شاخه های گردشگری ورزش های زمستانی است که، از دیدگاه جهانی، به یک صنعت تبدیل شده است؛ اما، در حال حاضر، با تبعات ناشی از تغییر اقلیم و گرمایش جهانی به خطر افتاده است. در چنین شرایطی، برنامه های گردشگری ورزشی باید در جهت انتخاب مناسب ترین مکان برای احداث پیست های اسکی باشد که از لحاظ میزان برف گیری و سایر فراسنج های مورد نیاز با کمترین مشکل مواجه شود. راه حل مناسب در پهنه بندی، انتخاب، و تعیین مکان های مناسب احداثِ تأسیسات ورزش های زمستانی و پیست های اسکی استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی است. بنابراین، هدف از اجرای پژوهش حاضر پهنه بندی مناطق مستعد احداث پیست اسکی با رویکرد گردشگری ورزشی در استان چهارمحال و بختیاری است. این پژوهش از نوع کاربردی است و شاخص های به کاررفته عبارت است از: میزان بارش، روزهای برفی و یخبندان، شیب، راه های ارتباطی، تراکم راه های ارتباطی، فاصله از راه های ارتباطی، ارتفاع، طبقات شیب، جهت شیب، سرعت باد غالب، پوشش گیاهی، تراکم مراکز شهری و روستایی، فاصله از مراکز شهری و روستایی و اماکن، سالن، پیست و مراکز ورزشی. پس از وزن دهی و محاسبه وزن نهایی، هر یک از مؤلفه ها با فرایند تحلیل سلسله مراتبی وارد نرم افزار ArcGIS شد و در ترکیب با روش ارزیابی، توان اکولوژیک مناطق مستعد احداث پیست اسکی تعیین گردید. نتایج نشان داد حدود 77/802 کیلومتر مربع (93/4درصد) از سطح استان چهارمحال و بختیاری پتانسیل احداث پیست اسکی را دارد که بخش وسیعی از آن در شهرستان کوهرنگ گسترده شده است. پیست اسکی چلگرد، معروف ترین پیست فعال استان، در پهنه شناسایی شده واقع شده است.
۲۷.

تحلیل مکانی و قابلیت سنجی پهنه های مستعد توسعه گردشگری در شهرستان فسا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردشگری ورزشی گردشگری کشاورزی پهنه بندی سیستم اطلاعات جغرافیایی فسا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۳۶۸
گردشگری رابطه تنگاتنگی با توان های محیطی دارد؛ بنابراین قابلیت سنجی پهنه های مستعد گردشگری موجب شناخت ظرفیت ها، اصلاح برنامه های توسعه ای، حفظ محیط زیست و توسعه پایدار می شود. هدف این پژوهش، ارزیابی توان توسعه گردشگری و پهنه بندی آن در شهرستان فسا با تحلیل فضایی - مکانی جاذبه های گردشگری است. این فرایند در قالب مراحل تحلیل فضایی گردشگری تاریخی، فرهنگی، مذهبی، علمی، روستایی و طبیعی برمبنای تراکم سنجی منابع و جاذبه ها، پهنه بندی گردشگری ورزش های کوهستانی و کشاورزی انجام شد. در این زمینه نخست با شناسایی انواع جاذبه ها، تعیین موقعیت مکانی، طبقه بندی و تراکم سنجی آنها در واحد سطح و سپس تفکیک نواحی با تراکم حداکثری، پهنه های مستعد گردشگری با محوریت جاذبه ارائه شد. برای پهنه بندی گردشگری ورزشی، عامل ناهمواری در قالب مؤلفه های شیب بیش از 25درصد و ارتفاعات بیش از 1700 متر ملاک قرار گرفت. پهنه بندی گردشگری کشاورزی براساس مناطق دارای سبزینگی مستخرج از شاخص پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده (NDVI) با مقادیر بیش از 05/0 انجام شد. نتایج نشان داد وسعتی برابر با 69/2606 کیلومترمربع (11/62درصد) از کل شهرستان فسا برای انواع گردشگری مستعد است که در این میان پهنه های گردشگری ورزشی، طبیعی، ورزشی - طبیعی، تاریخی - فرهنگی - روستایی و تاریخی - فرهنگی - روستایی - طبیعی به ترتیب با مساحت 95/1479، 05/267، 82/225، 89/132 و 35/129 کیلومترمربع (26/35، 36/6، 38/5، 17/3 و 08/3درصد)، بیشترین گستردگی را دارند. درمجموع نتایج پژوهش حاضر، نمایش گرافیکی مکانی از شهرستان فسا در قالب پهنه های مستعد انواع مصادیق گردشگری است که از یک سو راهنمایی جامع برای گردشگران و تورگردانان و از سوی دیگر سندی علمی برای مدیران و برنامه ریزان به منظور تصمیم گیری ها و اجرای سیاست های توسعه ای به شمار می آید.
۲۸.

مکان یابی مراکز عمده تجاری بیرون از شهر نمونه موردی: شهرک نمایشگاهی خودرو در شهر گزبرخوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان یابی نمایشگاه اتومبیل شهرک نمایشگاهی مراکز خرید و فروش خودرو گزبُرخوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۲۳۰
طرح مسئله: در عصر حاضر، برنامه ریزان ملزم به اتخاذ سیاست های مناسب برای استقرار درست کاربری ها در قالب رعایت اصول آمایش ارضی پایدار هستند. در این زمینه انتخاب مکان مراکز عمده تجاری به مثابه یکی از عوامل مؤثر بر موفقیت اقتصادی شهرها به شمار می رود. هدف: نمایشگاه های خودرو به دلیل ارائه خدمات گسترده و توسعه روزافزون نیاز شهروندان به خودرو، نیازمند مکان گزینی درست برای جلوگیری از پراکندگی مراکز خدمت رسان آنها هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، مکان یابی محل احداث شهرک نمایشگاهی خودرو در شهر گزبرخوار است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر مبتنی بر تحلیل داده های مکانی است که با مبانی برگرفته از مطالعات تطبیقی و ارزیابی های پیمایشی انجام شده است. معیارهای انتخابی شامل دسترسی به خدمات و شریان های ارتباطی، مخاطرات در قالب رعایت حریم و سیل خیزی و سیمای سرزمین و اقلیمی است که لایه های رقومی آنها برمبنای نقشه ها و داده های مکانی پایه آماده سازی و در محیط ArcGIS تحلیل فضایی شد. برای تعیین وزن نسبی معیارها با مقایسه زوجی به تحلیل کمّی و اولویت بندی آنها مبادرت شد. درنهایت با تلفیق لایه ها برمبنای وزن با روش میانگین گیری وزنی، نقشه پهنه بندی منطقه به لحاظ مناطق دارای تناسب ارضی بهینه برای ایجاد نمایشگاه خودرو در گزبرخوار تهیه شد. نتایج: نتایج محدوده مطالعاتی را برای ایجاد شهرک نمایشگاهی خودرو به 5 پهنه به ترتیب اهمیت از بسیار مناسب تا بسیار نامناسب طبقه بندی کرد که پهنه های 1 تا 3 به دلیل مطلوبیت ارضی کم و پهنه 4 به دلیل برخورد با زمین های زراعی در ردیف مکان های بهینه قرار نگرفتند؛ اما پهنه 5 (بسیار مناسب) به علت تلاقی با نواحی مسکونی و رشته قنات های موجود، با رعایت حریم آنها به 4 سایت از جنوب تا جنوب شرقی منطقه طبقه بندی شد که به ترتیب سایت 1 مکان بسیار مطلوب (593/82 هکتار)، سایت 2 مکان با مطلوبیت قوی (359/56 هکتار)، سایت 3 مکان مطلوب (158/21 هکتار) و سایت 4 مکان با مطلوبیت کم (346/11 هکتار)، به مثابه مکان های پیشنهادی مناسب برای احداث شهرک نمایشگاهی خودرو اولویت بندی شدند و از این بین مکان نخست بیشترین کارایی و عملکرد را دارد. نوآوری: پژوهش حاضر نمایش گرافیک مکانی را از شهر گزبرخوار در قالب پهنه های مستعد احداث شهرک نمایشگاهی خودرو ارائه کرده است که راهنمایی جامع و سندی علمی برای مدیران و برنامه ریزان به منظور تصمیم گیری های سازنده و اجرای سیاست های توسعه ای است.
۲۹.

تعیین کمی سلامت پوشش گیاهی بر اساس قابلیت بازگشت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت اکوسیستم بازگشت پذیری بررسی کمی ترمیم سنجش از دور خراسان جنوبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۹۹
مدیریت صحیح اکوسیستم های طبیعی بدون آگاهی از وضعیت سلامت اجزاء آن امکانپذیر نیست. پوشش گیاهی به عنوان اصلی ترین جزء اکوسیستم نقش مهمی در سلامت آن ایفا می کند. یکی از ویژگی های تعیین کننده سلامت پوشش گیاهی قابلیت بازگشت پذیری آن در مواجهه با آشفتگی های محیطی است. این پژوهش در شمال شرق استان خراسان جنوبی با هدف کمّی سازی قابلیت بازگشت پذیری پوشش گیاهی به نمایندگی از سلامت اکوسیستم در پاسخ به تغییرات بلند مدت بارش انجام شد. ابتدا استاندارد سازی بارش سالانه در طول بازه زمانی سی ساله با روش SPI انجام شد. سپس تغییرات میانگین شاخص TNDVI حاصل از تصاویر ماهواره ای لندست بررسی و بازگشت پذیری با محاسبه چهار عامل موثر (دامنه تغییرات، انعطاف پذیری، استهلاک و ترمیم) آزمون گردید. طبق نتایج، دامنه این تغییرات در دوره بررسی، 04/6 درصد بوده و پوشش گیاهی مقادیر متفاوتی از استهلاک را در سال های مختلف داشته است. مشخص ترین نمونه بازگشت پذیری پوشش گیاهی، بین سال های 1986 تا 1996 اتفاق افتاده که میزان انعطاف پذیری 7/0 و استهلاک صفر بوده است. پوشش گیاهی در این دوره پس از رفع آثار خشکسالی (1986)، نه تنها به میزان پوشش گیاهی سال مرجع با ترسالی شدید (1986) بازگشته بلکه به میزان 25/0 درصد نیز افزایش داشته است. این افزایش تحت عنوان شاخص ترمیم (Hysteresis) برای اولین بار در مبحث سلامت اکوسیستم به صورت کمّی در مطالعه حاضر ارائه گردیده است. مجموعه محاسبات کمّی نشان می دهد علیرغم حاکمّیت کاهش میزان بارش سالانه و رخدادهای خشکسالی، پوشش گیاهی توانسته است قابلیت بازگشت پذیری خود را حفظ نماید که بیانگر وجود سلامت پوشش گیاهی در اکوسیستم مورد بررسی است.
۳۰.

بررسی وضوح فضایی نقشه های تبخیر و تعرق واقعی در حوضه زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوریتم SEBS پوشش گیاهی تبخیر و تعرق واقعی ریزمقیاس نمایی سنجش از دور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۷۶
تبخیر و تعرق به عنوان عامل مهم در اتلاف آب در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده پیچیده ای است کهبه عوامل و داده های زیادی بستگی دارد. بنابراین برآورد دقیق میزان آن، بسیار مشکل وپرهزینه است.هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ریزمقیاس  نمایی کوکریجنگ دمای سطح زمین (LST)،برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی (AET)، در ژوئن 2017 در حوضه زاینده  رود است. در این راستا،در روش اول،ریزمقیاس  نمایی کوکریجینگ به محصول LST حاصل از ماهواره MODIS اعمال شد. سپس با استفاده از سیستم  بیلان انرژی سطح (SEBS)،AET روزانه با وضوح متوسط ​​(250 متری) به دست آمد. در روش دوم، نقشه AET به وضوح متوسط ​​(250 متری) ریزمقیاس  نمایی شد. اعتبار سنجی با استفاده از محصولات حاصل ازLandsat 8 صورت پذیرفت. نتایج نشان داد مقادیر میانگین AET-SEBS ریزمقیاس  نمایی (12/56mm/day)وAET مرجع (13/11mm/day) دارایاختلاف ناچیزهستند. RMSEمیانAETمرجع و AETریزمقیاس  نمایی شده برابر با 1/66 میلیمتر/روز (r = 0/73) و میانLSTمرجع و ریزمقیاس  نمایی شده معادل 4/36K و (r=0/78)  بود. این مطالعه نشان داد که مقادیر AET حاصله از دو روش ریزمقیاس  نمایی، مشابه یکدیگر هستند، اما AET بدست آمده از LST ریزمقیاس  نمایی شده، یک تغییرپذیری فضایی بالاتری را از خود نشان می دهد. مقایسه AET-SEBS با AET حاصل از روش پنمن- مانتیث- فائو نشان دهنده RMSE برابر با 26/2است. بنابراینLST اثر زیادی در تولید نقشه های AET از روی تصاویر سنجش از دور دارد و ریزمقیاس  نمایی  کوکریجینگ برای ارائه  نقشه های AET روزانه  با  وضوح فضایی متوسط ​​مفید بوده است. در مجموع یافته های پژوهش نشان داد با به کارگیری روش ریزمقیاس نمایی و SEBS، می توان تبخیر و تعرق واقعی را در حوضه زاینده  رود و برای مناطق خشک و نیمه خشک با دقت مطلوب محاسبه نمود.
۳۱.

پایش چندزمانه رفتار پویایی میدان ماسه ای غرب کویر دامغان (2016-1972)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پایش رفتار پویایی ریگ دورسنجی کویر دامغان میدان ماسه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۲۹۲
عواملی نظیر فقر پوشش گیاهی و افزایش خشکسالی های ناشی از گرمایش جهانی، منجربه پویایی ریگزارها با سرعت های مختلف درجهات متعدد شده است که فعالیت های انسانی، حمل ونقل، بهداشت و اقتصاد را تهدید می کند. بنابراین پایش پویایی زمانی- مکانی میدان های ماسه ای و شناسایی جهات توسعه آنها، اهمیت ویژه ای در مدیریت محیط مناطق خشک و حفظ منابع طبیعی دارد. لذا هدف از این پژوهش پایش چندزمانه رفتار پویایی ریگ غربی کویر دامغان در قالب 3 بازه 15 ساله (2016-1972) ازطریق داده ها و روش های دورسنجی است. دراین راستا پایگاه داده فضایی با اخذ تصاویر MSS (1972)، TM (1987)، <sup>+ ETM (2002) و OLI (2016) تکمیل گردید. سپس از روش های ترکیبات رنگی، تبدیلات IHS و طبقه بندی نظارتی حداکثر احتمال برای بارزسازی محدوده مکانی ریگ، و از روش تفاضل تصاویر و محاسبه سطح طبقات تغییر جهت بررسی نوع و روند تغییرات بهره گیری شد. نتایج نشان می دهد که محدوده ریگ در 1987 نسبت به 1972، 7225/6 کیلومتر مربع کاهش یافته است. در بازه دوم، روند معکوس شده و ریگ در 2002 نسبت به 1972 و 1987، به ترتیب 3659/17 و 0885/24 کیلومترمربع گسترده تر شده است. در بازه سوم پویایی ریگ کاهش یافته، و وسعت آن در 2016 نسبت به 1972، 1987 و 2002، به ترتیب 6178/25، 8952/18 و 9837/42 کیلومتر مربع کمتر شده است که بیانگر بیلان منفی ماسه می باشد. نتایج پایش تغییرات حاکی از وجود حداکثر مساحت تغییرات افزایشی، کاهشی و بدون تغییر با 2833/38، 9829/43 و 3506/58 کیلومتر مربع به ترتیب در بازه های 2002-1987، 1987-1972 و 2016-2002 است. این تغییرات در حواشی ریگ به صورت ممتد و تقریباً یکنواخت گستردگی دارد، ولی بیشتر در قسمت های شرقی، شمال شرقی و جنوب غربی مشاهده می شود که نمایانگر عملکرد مثبت طرح های بیابان زدایی در قالب پروژه های تثبیت ماسه های روان از طریق کاشت گیاه تاغ و خودسازمانی اکوسیستم در نتیجه زادآوری طبیعی این گونه گیاهی است. در مجموع اگرچه کلیّت ریگ با وسعت 45 کیلومتر مربع تقریباً ثابت است اما گستردگی تغییرات کاهشی و افزایشی به ترتیب با مساحت 75 و 49 کیلومتر مربع مخاطره آمیز بوده و نیازمند عملیات تثبیت می باشد. 
۳۲.

تحلیل پتانسیل تابشی خورشید در مناطق خشک و نیمه خشک ایران مرکزی با استفاده از داده های دورسنجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان تابشی آلبدو روشنایی LST دورسنجی ایران مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۴۵۷
ایران کشوری است با تعداد روزهای آفتابی زیاد که از نظر مقدار دریافت انرژی تابشی خورشید در شمار مناسب ترین کشورهای جهان محسوب م یشود. به دلیل محدود بودن انرژی های فسیلی و صرف هجویی برای نسل های آتی بایستی به دنبال جایگزینی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر همچون انرژی خورشیدی بود. رویکردهای متعددی جهت محاسبة رخدادهای تابشی خورشیدی به دو صورت کامپیوتری و دستی برای هر مکان زمینی مشخص شده اند. برخی از روش ها جهت تعیین مناطق مستعد تابشی نیاز به داده های زمینی مشخص دارند، اما برخی دیگر از روش ها بدون نیاز به داده های واقعی بازتاب تابشی را برآورد م یکنند. لذا هدف از این پژوهش تحلیل پتانسیل تابشی خورشید در قسمتی از مناطق مرکزی ایران می باشد که با استفاده از تحلیل آمایشی- فضایی شاخص های آلبیدو،روشنایی، LST ، NDVI ،سبزینگی و رطوبت انجام گرفت. بدین منظور از تصاویر سنجنده OLI مورخ 17/05/2015 استفاده شد. در این راستا مقادیر شاخص های مزبوراز طریق اعمال توابع بر روی تصویر ماهواره ای سال 2015 محاسبه شد. سپس نقشة مربوط به هر شاخص استانداردسازی،و نقشة پتانسیل سنجی از میانگین گیری کل شاخص هاحاصل شد. در پایان نقشه پتانسیل سنجی نیز بر حسب مقدار تخمینی تابش خورشیدی به پنج کلاس شامل بسیارنامناسب، نامناسب، متوسط، مناسب، بسیارمناسب تقسیم بندی گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل تناسب تابشی نشان داد که 3035/37 کیلومتر مربع از مساحت منطقه که شامل قسمت هایی از بخش مرکزی قم، بخش هایی از گرمسار و غرب بخش آران و بید گل نسبت به سایر مناطق از دما، روشنایی و میزان آلبیدوی بیشتری برخوردارند و به عنوان مناسب ترین مناطق جهت استقرار نیروگاه های خورشیدی و بهره برداری از انرژی تابشی پیشنهاد می شوند.
۳۳.

تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاربری اراضی عوامل تکنوژنیک دورسنجی توسعه پایدار مبارکه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۴
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
۳۴.

تحلیل آماری فراوانی وقوع گردوغبارهای استان یزد و الگوسازی آنها براساس عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردوغبار عناصر اقلیمی پوشش گیاهی تحلیل رگرسیون یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۷۲
گردوغبار به عنوان یکی از مخاطرات محیطی مناطق خشک و ازجمله ایران مرکزی باعث ایجاد معضلات زیست محیطی بسیار شده است که لزوم مطالعه و مدیریت بحران آن را در مجامع علمی و اجرایی تایید می کند. پژوهش حاضر سعی دارد تأثیرسنجی عناصر اقلیمی دما، بارش، رطوبت نسبی، تبخیروتعرق و همچنین پوشش گیاهی را بر فراوانی وقوع گردوغبارهای استان یزد در دوره 5 ساله (2009 تا 2014) ارزیابی کند. لذا پس از تعیین ایستگاه های سینوپتیک، اقدام به استخراج داده های گردوغبار براساس کد پدیده های هوای حاضر و مقادیر عناصر اقلیمی نمود و در گام بعد مبادرت به پهنه بندی فضایی آنها ازطریق روش های زمین آمار کرد. سپس داده های نمایه EVI از تصاویر MODIS با رعایت اصل تطابق زمانی استخراج گردید. نهایتاً جهت تخمین احتمال وقوع گردوغبار، انواع روش های رگرسیون ساده و چندگانه برازش داده شد و مناسبترین روابط با ارزش رجحانی بالاتر گزارش گردید. نتایج نشان داد بیشترین رابطه معنی دار بین فراوانی کل گردوغبار با تبخیروتعرق و رطوبت نسبی با ضریب تبیین 973/0 و 614/0 و انحراف برآورد 104/24 و 477/92 در سطح 99 و 95 درصد وجود دارد. همچنین حداکثر رابطه معنی دار گردوغبارهای خارجی با تبخیروتعرق و رطوبت نسبی با ضریب تبیین 968/0 و 621/0 و خطای برآورد 173/0 و 427/75 در سطح 99 و 95 مشاهده شد. گردوغبارهای داخلی با تبخیروتعرق و حداکثر دما با ضریب تبیین 770/0 و 371/0 و خطای برآورد 751/15 و 642/0 در سطح 95 درصد رابطه معنی دار دارد. نتایج رابطه سنجی گردوغبارهای کل، خارج و داخلی با عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی براساس روش اینتر حاکی از ارتباط معنی دار آنها به ترتیب با ضریب تبیین 994/0، 985/0 و 956/0 و خطای برآورد 13713/18، 55551/24 و 49989/10 در سطح 99 و 95 درصد می باشد که نشان از عملکرد سیستماتیک عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی در وقوع گردوغبار است.
۳۵.

الگوسازی پویایی توسعه بهینه آتی شهری بر پایه داده های مکانی جهت تحلیل سازگاری زمین (مطالعه موردی: شهرکُرد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه کالبدی مطلوب تحلیل سازگاری میانگین وزنی تحلیل سلسله مراتبی شهرکرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۳۴۱
تبیین موضوع: مکان یابی توسعه بهینه آتی شهری یکی از پیچیده ترین تصمیم های جغرافیایی است که در زمره تحلیل سازگاری زمین و در چهارچوب تعیین مکان مطلوب قرار می گیرد. این فرآیند قابلیت سنجی فیزیکی بستر و تناسب های اقتصادی و اجتماعی را ارزیابی می کند تا پویای شهری کمترین برخورد با طبیعت و حداقل تنش های محیطی را به همراه داشته باشد. بنابراین هدف از این پژوهش الگوسازی پویایی توسعه بهینه آتی شهرکرد بر پایه مقایسه روش های میانگین گیری وزنی و تحلیل سلسه مراتبی جهت تحلیل سازگاری زمین است. روش: بدین منظور، ابتدا لایه های رقومی ارتفاع، شیب، جهت دامنه، سنگ شناسی، فاصله از گسل و کانون زلزله، تراکم و فاصله از آبراهه، دما، بارش، رطوبت نسبی، میانگین سرعت باد، حداکثر سرعت باد غالب، روزهای یخبندان، تراکم و فاصله از راه ها، فاصله از مراکز درمانی، بیمارستان، خدماتی و اداری، آموزش عالی، آموزش ابتدایی و متوسطه، فضای سبز شهری، فضای سبز حفاظت شده و کاربری اراضی تهیه شد. سپس برای تعیین وزن نسبی پارامترها، ازطریق مقایسه زوجی مبادرت به تحلیل کمّی و ارجحیت بندی آن ها گردید. درنهایت با تلفیق لایه ها برمبنای وزنشان طبق روش های میانگین گیری وزنی و تحلیل سلسله مراتبی، اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی منطقه به لحاظ مناطق دارای معیارهای بهینه جهت گسترش آتی شهرکرد شد. یافته ها: نتایج نشان داد که به ترتیب وسعتی برابر 72/128 و 74/184 کیلومترمربع (6/31 و 22/55 درصد) از کل منطقه در روش های تحلیل سلسله مراتبی و میانگین گیری برای توسعه آتی شهرکرد تناسب زیاد تا خیلی زیاد دارند که گستردگی آنها عمدتاً با بخش های مرکزی و شمالی محدوده مطابقت مکانی دارد. نتایج: اگرچه رعایت ترتیب صعودی شاخص ارزیابی دقت از پهنه تناسبی خیلی کم به خیلی زیاد در تحلیل سلسله مراتبی مؤید نتایج قابل قبول آن است، اما به دلیل صحت بالای میانگین گیری در پیش بینی پهنه های زیاد و خیلی زیاد و همچنین یکنواختی و تمرکز آن ها در نقشه تناسب ارضی، نتایج به نسبت مطلوب تری دارد.
۳۶.

ارزیابی تناسب اراضی منطقه مرنجاب جهت احداث دهکده گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکوتوریسم تناسب اراضی ارزیﺎﺑی ﭼﻨﺪﻣﻌیﺎره دهکده گردشگری منطقه مرنجاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۰۸
گستردگی اکوسیستم های بیابانی در ایران و عدم بارورسازی کامل آنها در بخش های مختلف اقتصادی، توجه به راهبردهای مدیریتی منطبق بر توسعه پایدار محیط را الزامی کرده است. در این خصوص توسعه صنعت اکوتوریسم در مناطق بیابانی می تواند به عنوان راهکار مدیریتی مناسب و همسو با محیط زیست و همچنین سیاست جایگزین مقابله با تخریب اراضی، ابتقای اکوسیستم و بهره گیری بهینه از طبیعت مطرح باشد. از این رو پژوهش حاضر به ارزیابی سناریوی تناسب اراضی منطقه مرنجاب برای احداث دهکده گردشگری پرداخته است. پارامترهای مدل مکان یابی دهکده گردشگری شامل پنج معیار اصلی جاذبه های گردشگری، دسترسی و خدمات، سیمای سرزمین، حفاظت از منابع طبیعی و مخاطرات می باشد. به منظور تعیین امتیاز هریک از معیارها از مدل تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. با اعمال امتیازات حاصل از مدل به لایه های رقومی معیارها، نقشه های وزن دار آنها بدست آمد. نهایتاً تلفیق تمامی لایه های وزن دار، منجر به تهیه لایه موزون تناسب ارضی گردید که برای تعیین مکانی پهنه ها، دامنه امتیازات آن براساس شکست های طبیعی به پنج اولویت طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که معیارهای جاذبه های گردشگری و مخاطرات به ترتیب با وزن 4064/0 و 0429/0 بالاترین و پایین ترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. همچنین طبق نقشه نهایی تناسب ارضی، 49503 هکتار از سطح منطقه مرنجاب تحت عنوان اولویت نخست جهت تخصیص به دهکده گردشگری بسیارمناسب می باشد. این پهنه انطباق مکانی با محدوده اطراف کاروانسرای مرنجاب، نواحی جنوبی دریاچه نمک و قسمت های شمالی ریگ بلند دارد که وجود جاذبه های گردشگری، دسترسی به راه های ارتباطی و مراکز اقامتی و همچنین اهمیت بسیار زیاد آنها در سناریوی مکان یابی دهکده گردشگری این همسویگی را توجیح می کند.
۳۷.

عیارسنجی اکولوژیک و مدیریتی مناطق کویری به منظور ارزیابی توانمندی طبیعت گردی (نمونه موردی: مجموعه گردشگری پتاس، شهرستان خور و بیابانک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکوتوریسم روش پری یرا قابلیت سنجی گردشگری کویری مجتمع پتاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۸۵
این پژوهش در راستای گسترش توسعه پایدار گردشگری با استفاده از بررسی های میدانی و روش تدوین پرسشنامه، به توان سنجی و ارزیابی قابلیت توسعه طبیعت گردی در منطقه گردشگری مجتمع پتاس در شهرستان خوروبیابانک با بهره گیری از روش ارزیابی معیارهای اکولوژیکی و مدیریتی پرداخته است. نتایج نشان داد که میانگین ارزش اکولوژیک دهکده نمکی، تشتاب، روستای کمال آباد و مزرعه بهشتی به ترتیب 85/5، 51/4، 5 و 64/1 و میانگین امتیاز ارزش مدیریتی آنها به ترتیب 06/6، 66/5، 85/4 و 59/5 است که بیانگر پتانسیل بالای اکولوژیکی و مدیریتی دهکده نمکی در مقایسه با سایر جاذبه ها است. بالاترین درصد امتیاز دهکده نمکی با مقدار 42/64 به شاخص بهره وری تعلق دارد و در عیار مکمل شاخص زیبایی با امتیاز کامل 100 درصد نشان دهنده چشم انداز منحصربه فرد این منطقه است. حداکثر امتیاز محوطه تشتاب با مقدار 33/63 و 95 درصد به ترتیب به عیار حفاظت و شاخص تجهیزات و سرویس های پشتیبانی اختصاص دارد. بیشینه امتیاز روستای کمال آباد با مقدار 64 و 95 درصد به ترتیب توسط معیار مکمل و شاخص جاذبه های کم یاب کسب شد. بالاترین امتیاز مزرعه بهشتی نیز با مقدار 15/59 و 100 درصد به ترتیب به عیار بهره وری و شاخص تجهیزات و سرویس های پشتیبانی تعلق دارد. در نتیجه دهکده نمکی با کسب امتیاز 08/58 درصد بالاترین ارزش را دارد و در مقابل کمترین امتیاز متعلق به تشتاب با اخذ 68/36 درصد می باشد که حاکی از رشد مطلوب گردشگری به واسطه دسترسی مناسب و همچنین سرمایه گذاری بیشتر در دهکده نمکی در مقابل سایر محوطه ها است.
۳۸.

برآورد میزان فرسایش خاک در حوضه آبخیز شاهرود - میامی با استفاده از مدل SLEMSA و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فرسایش مدل SLEMSA سیستم اطلاعات جغرافیایی حوضه آبخیز شاهرود - میامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۷۲
بهره وری صحیح از منابع طبیعی مستلزم شناخت مکانیسم عملکرد فرایندهای محیطی می باشد. خاک به عنوان یکی از مهم ترین منابع طبیعی همواره نیازمند برنامه ریزی و مدیریت جامع در زمینه بهره وری و حفاظت در برابر فرسایش است. فرسایش خاک به عنوان یک مخاطره محیطی، همه ساله موجب از بین رفتن حجم وسیعی از خاک های حاصل خیز در سراسر دنیا می شود. بنابراین هدف از این پژوهش برآورد میزان فرسایش خاک در حوضه آبخیز شاهرود-میامی به تن در هکتار در سال با استفاده از مدل SLEMSA و نهایتاً تهیه نقشه فرسایشی این حوضه از طریق تلفیق داده های رقومی به وسیله تکنیک سیستم اطلاعات جغرافیایی است. برای دست یابی به اهداف، ابتدا مقدار عددی پارامترهای مدل مذکور شامل شیب، طول دامنه، انرژی جنبشی باران، نقش حفاظتی گیاهان و قابلیت فرسایش پذیری خاک بر اساس روابط موجود برآورد گردید. سپس لایه های رقومی آنها در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و تلفیق آنها منجر به تهیه نقشه فرسایش خاک حوضه آبخیز شاهرود- میامی شد. نتایج نشان می دهد که سه کمربند فرسایشی در نوارهای کوه پایه ای شمال و شمال غرب، جنوب، و مرکز محدوده مطالعاتی گسترده شده است و دامنه فرسایشی کمتر از 371/2 تا حداکثر 185/67 تن در هکتار در سال را دربرمی گیرد. موقعیت مکانی کمربند های فرسایشی نمایانگر اهمیت پارامترهای توپوگرافی نظیر شیب، جهت شیب، ناپایداری رسوبات در دامنه ها و قدرت فرسایندگی بارش در تخریب خاک است. در مقابل طبقه حداقل فرسایشی با مقدار کمتر از 371/2 تن خاک فرسایش یافته در هکتار در سال، با دارا بودن 42/48 درصد از مساحت کل حوضه بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است که حاکی از گستردگی مقادیر کم فرسایشی به نسبت مقادیر بالا در حوضه مطالعاتی می باشد. چنین حجم فرسایشی در درازمدت با توجه به پتانسیل های طبیعی منطقه، نیازمند برنامه ریزی کاربردی و مدیریت جامع حفاظت خاک است.
۳۹.

امکان سنجی گردشگری سلامت در دریاچه ی نمک آران و بیدگل با تاکید بر ایجاد سایت نمک درمانی

کلید واژه ها: گردشگری سلامت امکانسنجی دریاچه نمک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۱
اولین قدم گردشگری سلامت شناخت قابلیتهاست. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی گردشگری سلامت دریاچه ی نمک آران و بیدگل با تأکید بر احداث سایت نمک درمانی می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن تحلیل داده های مکانی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به دو روش مطالعات میدانی و استفاده از نقشه های پایه ،تصاویر ماهواره ای می باشد. ابتدا معیارها و زیر معیارهای مدل مکان یابی جهت احداث سایت نمک درمانی شامل: دسترسی ها (دسترسی به جاذبه های گردشگری)، دسترسی به مواد اولیه (نمک)، دسترسی به اماکن اقامتی و رفاهی و مرا کز شهری؛ سیمای سرزمین(کاربری اراضی)، حفاظت از منابع طبیعی(پارک ملی کویر)، محدودیت(فاصله از معادن نمک و فاصله از مناطق باتلاقی) و مخاطرات ( فاصله از گسل ، فاصله از قنات)تعیین گردید. سپس امتیازدهی آن ها از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی و نظرات کارشناسی انجام شد. پس از تهیه ی لایه های/رقو می شاخص ها و اعمال امتیاز حاصل از مدل به آن ها، لایه های وزن دار معیارها به دست آمد که تلفیق آنها منجر به تهیه ی لایه ی متناسب سایت نمک درمانی شد. نهایتا به منظور تعیین مکانی بهینه ی تناسبی، دامنه ی امتیاز لایه های تناسبی به 5 الویت طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که مساحت طبقات دارای پتانسیل احداث سایت نمک درمانی شامل پتانسیل متوسط10973؛ پتانسیل زیاد3413؛ پتانسیل خیلی زیاد1357 کیلومترمربع است.. مناطق واقع در شرق منطقه و مناطق واقع در نزدیکی مسیر دسترسی در قسمت مرکزی منطقه از پتانسیل بیشتری برخوردار هستند . نتیجه ی مدل مکان یابی حاکی از این مطلب است که سطح قابل قبولی از دریاچه ی نمک دارای پتانسیل بالا برای مدل طراحی شده را دارا می باشد. وجود جاذبه های طبیعی، تاریخی- فرهنگی و دسترسی به مواد اولیه (نمک) در منطقه می تواند شرایط را برای احداث سایت نمک درمانی را فراهم آورد
۴۰.

تحلیل ارزشمندی و چرخه زیست میراث گردشگری شهرستان شوش دانیال (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میراث گردشگری پری یرا اصلاح شده چرخه زیست شاخص رنجش شوش دانیال (ع)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۹۶
گردشگری فعالیتی اقتصادی است که مجموعه وسیعی از اقدامات ذی نفعان در داخل و خارج از مقصد گردشگری را شامل می شود. هدف از گردشگری، حفظ منابع مقصد و توسعه اقتصادی است که با ایجاد رابطه ای پویا و خلاق بین طبیعت، فرهنگ و تاریخ جامعه میزبان با گردشگران، جریان های جدیدی را در آینده برای توریسم جهانی، صلح و توسعه پایدار رقم می زند. شهرستان شوش دانیال(ع) به منزله یکی از مناطق برخوردار از جاذبه های گردشگری متعدد، توان مطلوب برنامه ریزی و توسعه گردشگری را داراست. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل ارزشمندی میراث گردشگری این منطقه با استفاده از روش اصلاح شده پری یرا و ارزیابی چرخه زیست آن ها از طریق مدل باتلر و شاخص رنجش داکسی است. برای تحلیل ارزشمندی پرسش نامه ای بر مبنای گویه های مدل اصلاح شده پری یرا تدوین و در سطح نخست معیار علمی در قالب توانمندی های ذاتی اکتسابی (حداکثر امتیاز 5/5) و تکمیلی (حداکثر امتیاز 5/4) و معیار مدیریت در قالب توانمندی های بهره وری (حداکثر امتیاز 7) و حفاظت (حداکثر امتیاز 3) ارزیابی شد. چرخه زیست محوطه های گردشگری از طریق مدل باتلر طی مراحل اکتشاف، مشارکت، رشد، بلوغ و رکود، و واکنش رفتاری جوامع انسانی براساس شاخص رنجش داکسی طی موارد علاقه مندی، بی تفاوتی، رنجش و خصومت بررسی شد. نتایج نشان داد محوطه های حرم دانیال نبی (ع) (35/63٪ درصد بلوغ و علاقه مندی)، منطقه حفاظت شده کرخه (7/60 درصد اکتشاف و علاقه مندی)، قلعه شوش (5/60 درصد رشد و علاقه مندی)، چغازنبیل (95/57 درصد رشد و علاقه مندی)، تپه های باستانی شوش (9/57 درصد رشد و بی تفاوتی) و آرامگاه دعبل خزاعی (56 درصد مشارکت و علاقه مندی) رتبه 1 تا 6 توسعه گردشگری را به خود اختصاص دادند. در مقابل، تپه های باستانی هفت تپه (65/45 درصد اکتشاف و بی تفاوتی) و منطقه جنگی فتح المبین (15/44 درصد بلوغ و بی تفاوتی) به دلیل این که امتیازشان زیر متوسط (50 درصد) بود به تقویت نقاط قوت و فرصت و رفع نقاط ضعف و تهدیدهای احتمالی نیاز دارد. این رتبه ها نشان دهنده اهمیت و بهره وری متناسب با توان این محوطه های گردشگری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان