روح الله مجتهدزاده

روح الله مجتهدزاده

مدرک تحصیلی: هیات علمی دانشکده معماری دانشگاه شهید چمران اهواز - ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

از ناصری تا اهواز؛ بازخوانی تجربه تجدد در یک شهر ایرانی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اهواز ناصری تجدد عصر قاجار شهرسازی معاصر ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
هرچند بیش از صد سال از ظهور پدیده «تجدد» یا مدرنیته در شهرسازی ایرانی می گذرد، پژوهش درباره نسبت تجدد و شهرسازی در ایران معاصر، قدمتی حدوداً سی ساله دارد. این پژوهش ها حوزه مطالعاتی «تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران» را رقم زده است که البته نقایصی نیز دارد. «تهران محوری» بیش از حد پژوهش ها و «کم شمردن تحولات عصر قاجار» ازجمله نقایص این حوزه است که به نادیده یا دست کم شمردن بخشی از میراث معماری و شهرسازی معاصر ایران انجامیده. یکی از راه های مقابله با این نقایص پرداختن به جریان تجدد شهری در نقاط دور از مرکز یا به اصطلاح «مناطق پیرامونی» در ایران معاصر است. در این راستا مقاله حاضر به شهر اهواز، به عنوان یکی میراث های کمترشناخته شهرسازی معاصر ایران می پردازد. هرچند اهواز از شهرهای قدیم ایران است، پس از ویرانی شهر کهن در قرون چهارم-پنجم هجری، تولد و توسعه دوباره این شهر در عصر قاجار رخ داد. در این زمان و با احیای کشتیرانی بر کارون، قاجاریان به اندیشه تأسیس بندری در حوالی اهواز کهن افتادند که هسته باززایی اهواز نوین شد. مقاله حاضر به بررسی تجربه این باززایی و نسبت آن با پدیده تجدد می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر تفسیری-تاریخی و مهم ترین منابع آن مجموعه ای اسناد متنی و نقشه های ترسیمی از سال های آغازین تأسیس شهر است که سعی گردیده با استفاده از آن ها روایتی دست اول از فرایند پیدایش و توسعه اولیه اهواز نوین به دست داده شود. روایت حاضر نشان می دهد اهواز را به واقع باید یکی از نمادهای تجدد شهری در ایران معاصر دانست. همچنین این بررسی نشان می دهد تجدد شهری در اهواز بیش از آنکه با نشانه های نوعی تجدد تقلیدی یا برون نگر که اغلب از ویژگی های تجدد شهری در عصر قاجار و شهرسازی معاصر ایران شمرده می شود همسویی داشته باشد، با معیارهای تجدد خودجوش یا درون زا نزدیکی نشان می دهد.
۲.

پرتوی بر اهواز کهن از خلال متون ساسانی و اسلامی و حدسی در باب مکان رام اردشیر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اهواز ساسانی هرمزشهر رام اردشیر هوجستان واجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۳۴
درباره سرآغازهای شکل گیری شهر اهواز بسیار کم می دانیم. هرچند بنیان شهری در این ناحیه را تا روزگار عیلامیان تخمین می زنند، کهن ترین روایات تاریخی و شواهد باستان شناختی در باب این شهر از روزگار اشکانیان و ساسانیان فراتر نمی رود. آن گونه که از متون دوره ساسانی، چون شهرستان های ایرانشهر ، و انبوه تاریخنامه های دوره اسلامی برمی آید در این زمان شهری به نام هرمزاردشیر توسط اردشیر بابکان یا نوه او هرمزاردشیران در این ناحیه بنا شد. بنا به روایات غالب، این شهر، چون بسیاری از شهرهای ایران پیش از اسلام، ساختاری دوبخشی (مردمی و حکومتی) داشته که بخش مردمی هوجستان واجار و بخش حکومتی هرمزاردشیر نامیده می شده است. با ظهور اسلام شهر حکومتی از بین رفته و شهر مردمی با تعریب با عنوان سوق الاهواز ادامه حیات داده است. اما این روایات خود خالی از ابهام و آشفتگی نیست. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش تحقیق تاریخی نگاهی موشکافانه تر به روایات بنیادگذاری اهواز انداخته شود و با تحلیل و مقایسه این روایات تبیین روشن تری از چند و چون این کهن شهر کمتر شناخته ایرانی به دست داده شود. چنین تبیینی علاوه بر رفع ابهام و آشفتگی روایات می تواند پشتوانه خوبی برای جست وجوهای تاریخی و هویتی و مطالعات میدانی در باب اهواز امروز، به مثابه یکی از مواریث تاریخ شهرسازی ایران، باشد. نتایج این تحقیق بیانگر روایتی نو از شکل گیری اهواز در روزگار ساسانیان است که اندکی با آنچه تاکنون نقل شده تفاوت دارد، اما همزمان هم می تواند جمع مناسب تری میان روایات متفاوت و گاه متناقض نقل شده درباب این شهر به دست دهد و هم فرضیه ای تازه در باب مکان رام اردشیر یا رامش اردشیر، یکی از نخستین شهرهای بنیادشده از سوی اردشیر بابکان، بیافریند. براساس این تحقیق، هرمزاردشیر و هوجستان واجار در واقع نام یک مکان است که همان هسته مردمی شهر اهواز پیش از اسلام بوده و پس از اسلام با نام سوق الاهواز به حیات خود ادامه داده است. در مقابل هسته حکومتی و نخستین اقدام شهرسازی ساسانیان در این ناحیه رام اردشیر یا رامش اردشیر بوده که با ظهور اسلام از بین رفته و آشفتگی متون جغرافیایی و تاریخی دوره اسلامی در ذکر مکان آن احتمالاً از همین حقیقت ناشی شده است.
۳.

نقش برنامه ها و اقدامات عمرانی حاجی عبدالغفار نجم الملک در نوسازی راه خرم آباد-دزفول در دهه 1260 شمسی (مسیر کیالان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجم الملک لرستان خوزستان راه خرم آباد-دزفول کیالان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۸۷
بیان مسئله: با وجود تبیین شخصیت علمی و تجربیات نجم الملک در علوم مختلف، اقدامات عملی او در حیطه راه و ساختمان چندان مورد توجه نبوده است؛ حال آن که یکی از مهمترین اقدامات عمرانی او در خلال دو سفر به خوزستان و نوسازی راه خرم آباد-دزفول شکل گرفت که بخش مهمی از اسناد آن در دسترس است. همچنین ناشناخته بودن این مسیر مهم تاریخی در پژوهش های انجام شده، مغفول ماندن نقش او در این راستا را مضاعف نموده و موجب شده است برخی از پژوهشگران بسیاری از آثار مهم این سفرها را به دیگر دوره های تاریخی منسوب کنند. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چه اقداماتی در راستای افزایش کیفیت راه خرم آباد-دزفول، اعم از بهبود سطح راه و ایجاد ابنیه و استحکامات لازم، توسط نجم الملک به عمل آمد و مجموع این اقدامات چه تأثیری در کیفیت و تردد در این مسیر برجای نهاد؟هدف پژوهش: این پژوهش تلاش کرده برنامه ها و اقدامات عمرانی نجم الملک در راستای نوسازی راه خرم آباد-دزفول را بررسی و پیامدهای آن را تشریح نماید.روش پژوهش: این پژوهش در دسته روش های مبتنی بر سامانه جستجوی کیفی و با راهبرد تفسیری-تاریخی انجام شده است. ابزار پژوهش استفاده از اسناد و نقشه های تاریخی موجود در سفرنامه ها، کتب، مقالات، گزارش ها و بایگانی هایی است که بعضاً در این پژوهش برای اولین بار منتشر خواهند شد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برنامه های نجم الملک و اجرای آن ها باعث بهبود چشمگیر کیفیت بستر راه به ویژه در نقاط بحرانی آن گشت و از سوی دیگر او با طراحی کاروانسراهای جدید مبتنی بر نیازهای فضایی نوین، نقش برجسته ای در تغییر گونه این ساختمان ها در منطقه ایفا کرد که از آنچه تا پیش از آن به ویژه در دوره صفویه وجود داشت، کاملاً متمایز است. این اقدامات شرایط عبور مناسب و امن از این مسیر را فراهم آورد که در اثر اغتشاشات سال های پایانی دوره قاجار از دست رفت.
۴.

شفاهی و مکتوب در آموزش معماری دوران اسلامی، فرضیه ای در باب انتقال علم در حوزه معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوران اسلامی آموزش معماری شفاهی و مکتوب انتقال علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۱۵
پژوهش های معطوف به بررسی نسبت علم و معماری در دوران اسلامی طی یک دهه اخیر، در پژوهش های داخلی، پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است. با این وصف پیشرفتِ پژوهش ها در این حوزه، هم زمان پرسش های تازه ای نیز به دنبال داشته است؛ از جمله پرسش درباره نحوه انتقال علم به حوزه معماری که خود محتاج پرسش در باب ماهیت آموزش معماری در گذشته است؛ موضوعی که کمتر به آن توجه شده و این کم توجهی خود معلول دو پیش فرض است: پیش فرض اول مبتنی بر بی سوادی معماران گذشته و پیش فرض دوم ناشی از صرفاً شفاهی بودن شیوه آموزش معماری در گذشته است. نتیجه این پیش فرض ها که عمدتاً برآمده از مقایسه معماری ایران دوران اسلامی با معماری اروپای قرون وسطاست، آن بوده که آموزش معماری در ایران دوران اسلامی آموزشی شفاهی بوده که به روش سینه به سینه در کارگاه های ساختمانی انجام می یافته و از آموزش مکتوب یا مدرسه ای در آن خبری نبوده است. در مقاله حاضر با نگاهی مجدد بر دو پیش فرض مذکور، فرضیه ای جدید در خصوص آموزش معماری در این دوران مطرح می شود. برای این منظور طی دو مقدمه، ابتدا به مقوله آموزش مکتب خانه ای، به عنوان نوعی آموزش پیش از حرفه، در جهان اسلام پرداخته و سعی خواهد شد تصویری روشن تر از میزان سواد یا بی سوادی محترفان دوران اسلامی ارائه شود. سپس با استفاده از نظریه ای در حوزه آموزش دوران اسلامی به دو عامل «شفاهی و مکتوب» در الگوی آموزش دوران اسلامی پرداخته و سعی می شود جایگاه هریک از این دو عامل در این الگوی آموزش، از جمله در آموزش صناعات تبیین گردد. در نهایت با استفاده از این دو مقدمه و برخی شواهد تاریخی، فرضیه ای تازه در باب چگونگی انتقال علم در حوزه معماری عرضه می شود. بر اساس این فرضیه می توان الگویی در آموزش معماری عرضه کرد که برخلاف الگوی موجود، جایگاهی برای آموزش مدرسه ای و انتقال علوم عملی در آن لحاظ شده است. مطابق این الگو بنّایان دوره اسلامی، به واسطه آموزش مکتب خانه ای، عموماً از سواد حداقلی برخوردار بودند که ایشان را در خواندن و نوشتن و فهم اصول اولیه تعلیمات هندسی و ریاضی توانا می ساخت. لذا آموزش ایشان دارای دو رکن اصلی و مکمل یکدیگر بود. یک رکن همان آموزه های فنی و مهارتی است که قاعدتاً در محیط های کارگاهی و در حین عمل آموخته می شد و عمدتاً شفاهی بود؛ رکن دیگر، آموزه های نظری و مواد علمی است که ناگزیر بایست در محیطی مدرسه ای و به شیوه های مرسوم سایر آموزه های مدرسه ای، یعنی سماع و قرائت و املا آموخته می شد و آمیزه ای از «شفاهی و مکتوب» بود.
۵.

جستاری در ریشه های پیدایش تالار در معماری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تالار معماری ایرانی عصر صفوی سازه های چادری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۳۵۶
یکی از ابداعات فضایی چشمگیر در معماری عصر صفوی، تالارهایی است که هرچند بازماندگان امروزی شان اندک است و در پاره ای موارد نظیر تالار عالی قاپو با یک فاصله زمانی به این بناها الحاق شده ، برازندگی و زیبایی ترکیب این عنصر با این عمارات ها چنان است که امروزه تصور این بناها بدون تالارهایشان، تقریباً امکان ناپذیر است. این موضوع به خودی خود پرسش هایی را درباره ریشه این تالارها، نحوه ظهورشان در معماری این دوره و سیر تحول آن ها پیش می کشد؛ پرسش هایی که هرچند پاسخ های گوناگونی برای آن ها تدارک شده، به عقیده اغلب صاحب نظران هنوز هیچ یک از پاسخ ها به حد کافی قانع کننده به نظر نمی رسد. بررسی حاضر ظهور این پدیده را در ارتباط با گونه ای از ساختارهای معماری ایرانی که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، یعنی سازه های چادری و ساختارهای موقت به کاررفته در باغ ها، ریشه یابی می کند. این پژوهش به روش تفسیری تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های متنی و تصویری (نگاره ها) انجام می گیرد. این تحقیق نشان می دهد که تالارها را باید حاصل تحولی گسترده تر در روند تکامل سایبان های موقت کوشک مانند به شمار آورد؛ تحولی که در پی آن سایبان با ابعادی به مراتب گسترده تر ، با ستون های بیشتر و به نیت استقرار دائم ساخته می شود.
۶.

جایگاه مفهوم معماری در نظام طبقه بندی علوم مسلمانان در سده های نخست هجری با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری اسلامی صناعت معماری تاریخ مفهومی معماری طبقه بندی علوم سده های نخست اسلامی فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۵۷
از راه های شناخت معماری پیشامدرن جهان اسلام پرداختن به جنبه های معرفتی آن، از جمله نسبت معرفت های معماری با علوم رسمی است. حکیمان مسلمان از همان آغاز نهضت علمی در نیمه سده دوم هجری، به طبقه بندی علوم عنایت کردند. این جریان در طی سده ها ادامه یافت. ابونصر فارابی، فیسلوف سده سوم و چهارم هجری، از مهم ترین ایشان است و آراء او در طبقه بندی و مراتب علوم اثری وسیع و عمیق در طی تاریخ در سرتاسر جهان اسلام داشته است. در این مقاله، منابع مهم طبقه بندی علوم در نخستین برهه تاریخ علم در جهان اسلام، یعنی از نیمه سده دوم تا سده پنجم، را با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی بررسی می کنیم. در این بررسی، با اتکا بر فنون تاریخ مفهومی، مفهوم معماری را با هر واژه و هر نحو دسته بندی، در این متون می جوییم و جایگاه آن را در نسبت با دیگر علوم روشن می کنیم. به این منظور، پس از مرور تاریخ طبقه بندی علوم در جهان اسلام و معرفی منابع اولیه این تحقیق یعنی شش کتاب اصلی طبقه بندی علوم در سده های نخست مواضع ظهور مفهوم معماری را نشان می دهیم. آشکارترین مفهوم در این منابع که در دایره مفهومی معماری می گنجد «صناعت بنا»ست. علاوه بر فارابی، اخوان الصفا بیش از دیگران درباره صناعت بنا، در زمره صناعات مدنی عملی، سخن گفته و نسبت آن را با علوم و صناعات نشان داده اند. فارابی از صناعتی دیگر به نام «صناعت ریاست بنا» و رابطه آن با صناعت بنا یاد کرده است. پاره ها و شئونی از معماری نیز در علومی چون حیل و مساحت و نقل میاه پراکنده است. پس از اخوان، توجه حکما به صناعات، از جمله معماری، افول کرد.
۷.

علم عقود ابنیه: کلیدی برای فهم نسبت علم و معماری در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۴۴۶
علم عقود ابنیه نخستین بار به این نام در ارشاد القاصد ابن اکفانی (سده 8ق) یاد شده است؛ اما تأمل در تعریف و متون منسوب به آن معلوم می کند که این علم پیشینه ای کهن تر دارد. نخستین نشانه های آن در احصاء العلوم فارابی و با عنوان «علم ریاست بنا» یافت می شود. هیچ متنی از دوران اسلامی به دست ما نرسیده است که انتساب به این علم در آن، یا در دانشنامه ها، تصریح شده باشد؛ فقط سخن از این است که ابن هیثم و ابوبکر کرجی در این علم تصنیفاتی داشته اند. دانشوران احتمال داده اند که کتاب های این دو مهندس برجسته گم شده باشد؛ اما این احتمال نیز می رود که کتاب های ایشان به خطا به نام علم دیگری، مانند هندسه عملی، شهرت یافته باشد. تصور اجمالی ای که از موضوع و هدف و کاربرد این علم از منابع اولیه طبقه بندی علوم به دست می آید به داوری در باره این کتاب ها و شناسایی متون احتمالی دیگر متعلق به علم عقود کمک می کند. از این طریق، درمی یابیم که بخش مهمی از کتاب اجرائاتِ الحفورِ و الأبنیه ابن هیثم، بخش هایی از إنباطُ المیاه ابوبکر کرجی، و تمامی رساله مجهول المؤلف معروف به رساله اعمال و اشکال در همین علم است. این شناسایی و سپس برررسی محتوای این رساله ها تصویر روشن تری از علم عقود ابنیه، به منزله علم اصلی مربوط به معماری در نظام علوم دوران اسلامی، به دست می دهد و اهمیت بررسی آن، مستقل از علم هندسه عملی، را آشکار می کند. از این بررسی، معلوم می شود که این علم فروتر از مرتبه علم هندسه نظری (که مهندسان نظری یا عالمان هندسه متکفل آن بودند)، و فراتر از علم هندسه عملی (که صانعان و بنّایان با آن سروکار داشته اند) بوده است و معماران و سربنّایان بدان عالم بوده و در آن مهارت داشته اند.
۸.

نگاهی به تحولات گفتمانی حوزه هنر اسلامی در سه مقطع زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر اسلامی تحلیل گفتمان شرق شناسی مطالعات پسااستعماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۴۳
مقاله حاضر به بررسی حوزه «تاریخ هنر اسلامی» در سه مقطع زمانی اختصاص دارد. این مقاله با بررسی تحولات این حوزه، در قالبی تحلیل گفتمانی، ضمن روشن کردن ویژگی های بنیادین آن به تبیین ریشه برخی منازعات شکل گرفته در این حوزه، از جمله منازعه اخیر بر سر خود اصطلاح هنراسلامی، می پردازد. در این راستا پس از ارائه مقدماتی درباب مقوله تحلیل گفتمان که ابزار تحلیل نظری در این مقاله است، به بررسی ابعاد مختلف پیدایش، تحول و نشانه های چرخش در گفتمان هنر اسلامی در سه مقطع زمانی، یعنی قرن نوزدهم، قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست ویکم، پرداخته شده است. بررسی حاضر نشان می دهد «هنر اسلامی»، به مثابه یک گفتمان، بیش از آنکه محصول واقعیتهایی در جهان بیرونی باشد، محصول اندیشه هایی است که در ادوار مختلف پیرامون این واقعیات به عمل آمده و انعکاس بیرونی خود را در قالب زبان و گفتمان یافته است. این حوزه گفتمانی در قرن نوزدهم و تحت تاثیر جریان شرق شناسی شکل گرفت. در قرن بیستم جابجایی آرام و درون گفتمانی را از رویکرد هویتی-مردم شناختی به رویکرد تاریخی-فرهنگی تجربه کرد؛ و در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، عمدتاً تحت تاثیر نظریات پسااستعاری، با نقدهای جدی تری مواجه شد که درنتیجه بسیاری از ابعاد تثبیت شده این گفتمان، از چارچوب شرق شناسانه تا رویکرد فرهنگی-تاریخیِ آن، به پرسش کشیده شد. از دل این پرسش ها رویکردهایی نو و تازه به حوزه هنر اسلامی در حال پدید آمدن است. این پژوهش به روش تاریخی-تفسیری و با رویکرد تحلیل گفتمانی انجام یافته است.
۹.

خانه های نیئین؛ جلوهای متمایز از پایداری در معماری

کلید واژه ها: معماری پایدار مکان پایدار تالاب خانه نیئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۷ تعداد دانلود : ۳۱۰
   مقاله حاضر با بررسی مفهوم  "معماری پایدار'' و وجوه گوناگونی که این مفهوم در ارتباط با سایر حوزه های وابسته به معماری نظیر سازه و تکنولوژی ساخت می آفریند؛ سعی در ارائه تعریفی از معماری پایدار دارد که عمدتاً مفهوم پایداری را از منظر ''ماهیت معماری'' بنگرد. مزیت چنین تعریفی در آن است که بسیاری از آثار معمارانه با سازه های ناپایدار یا تکنولوژی رو به اضمحلال، در صورتی که جوهره پایداریِ معمارانه را در خود داشته باشد، فرصت آن را می یابد که در حیطه ''معماری پایدار'' راه یابد. از این ره گذار می توان به احیا و به کارگیری ظرفیت های نهفته در چنین آثاری به عنوان مواریث معماری پایدار امیدوار بود. معماری خانه های ساخته شده با نی در تالاب های جنوب ایران (منطقه خوزستان) نمونه موردی است که این مقاله قصد تحلیل و بررسی آن را دارد. روش تحقیق در مقاله حاضر شیوه تفسیری تاریخی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی انجام پذیرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان