منیژه قهرودی تالی

منیژه قهرودی تالی

مدرک تحصیلی: استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۲۱.

آسیب پذیری ناشی از سیلاب شهری (مطالعه موردی: تهران، درکه تا کن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تهران آسیب پذیری درکه سیلاب شهری کن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۹ تعداد دانلود : ۷۴۲
تسطیح زمین، تجاوز به حریم رودخانه ها و مسیل ها، سبب رخداد تغییرات الگوی زهکشی طبیعی و جاری شدن سیل در نواحی شهری، آب گرفتگی معابر و افزایش هزینه های نگه داری شهر می شود. شهر تهران مستقر در دامنه جنوبی کوه های البرز مرکزی، در پایین دست حوضه های آبریز متعددی قرار دارد. گسترش شهر تهران تا ارتفاع 2200 متری، باعث تفاوت ساختاری در بافت فیزیکی این شهر و درنتیجه مستعد مخاطرات طبیعی ازجمله سیلاب شده است. مناطق 2 و 5 شهرداری تهران در شمال غرب تهران به دلیل مجاورت با حوضه های درکه، فرحزاد، و کن، بالا بودن سهم نسبی ساخت وسازها، بالا بودن نسبی تراکم مسکن و جمعیت، تغییر کاربری و وارد شدن به حریم رودخانه و بهره برداری نادرست از مسیل ها در معرض ناپایداری ناشی از سیلاب قرار دارد. این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000، داده های اقلیمی و هیدرومتری (2012 تا 1995) و داده های کاربری دریافت شده از سازمان شهرداری تهران انجام شده است. معیارهای انتخابی با روش مقایسه دوتایی وزن دهی شدند و بر اساس توابع فازی تلفیق گردیدند. برای تشخیص نقش عوامل مؤثر از روش های تهیه نیمرخ آبی و هیدروگراف استفاده شد و ضرایب اهمیت با استفاده از تحلیل شبکه عصبی چند لایه MLP استفاده گردید. نقشه آسیب پذیری حاصل از وزن های مقایسه ای و توابع تلفیقی فازی نشان داد که بیشترین آسیب پذیری در خارج شهر پیرامون مسیل ها می باشد. به دلیل اهمیت حجم رواناب در حوضه های بالادست مناطق شهری، سهم حجم رواناب با احتساب مساحت نواحی تعیین گردید. نتایج، سهم رواناب حوضه کن در نواحی شهری را زیاد نشان داد. لذا برای ارزیابی ورودی مسیل کن به تهران، ایستگاه باران سنجی سولقان انتخاب شد و پروفیل طولی و هیدروگراف آن ترسیم گردید. نتایج مطالعات آسیب پذیری در نواحی شمال غرب تهران که حوضه های درکه تا کن در بالادست آن قرار دارند و مناطق شهری 2 و 5 را شامل می شود نشان داد که ترکیبی از عوامل بالادست و شهری سبب تشدید آسیب پذیری این مناطق می شود. اگرچه در مناطق خارج از شهر حواشی رودخانه ها و مسیل ها بالاترین آسیب پذیری را نشان می دهند، لیکن عوامل دیگری ازجمله بافت فرسوده، سطوح شیب عمودی و ضریب انحناء در تعیین میزان آسیب پذیری نواحی شهری دخالت می کند. شواهد این ادعا در برداشت های میدانی آشکار است. جهش های دبی پیک در هیدروگراف ماه اکتبر سال 2012 بر لزوم توجه به رواناب خروجی حوضه کن دارد که تهران به طور سالانه حوادثی در رابطه با حوضه کن را تجربه می کند.
۲۲.

سیر تکوینی نظریه های ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفکرات فلسفی مکتب ها و پارادایم های جغرافیایی سیر تکوینی نظریه های ژئومورفولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۸ تعداد دانلود : ۷۱۶
هر علمی، یک خاستگاه زمانی، شیوه نگرش و سیر تکوینی در طول تاریخ دارد و هیچ علمی از شرایط محیطی، تفکرات و پارادایم های علمی همسو با آن برکنار نمانده است. بنابراین بررسی علمی مکتب های مهم جغرافیایی و پارادایم های علمی از قرن شانزدهم و پیشرفت همسوی علم جغرافیا و به خصوص ژئومورفولوژی با بقیه علوم در تاریخ، محققان را در درک پیدایش و تا حدی ضرورت وجود رشته ژئومورفولوژی یاری می کند. ژئومورفولوژی به صورت یک رشته علمی مستقل از تحولات و پیشرفت های بقیه علوم تأثیر پذیرفته و در عین حال در رویکردهای علمی حاکم بر جغرافیا تأثیر گذاشته است. به همین دلیل بررسی مکتب ها و پارادیم های مؤثر بر رشته ژئومورفولوژی و زایش رویکردهای متفاوت در آن برای درک درست از این رشته علمی ضروری به نظر می رسد. روش حاکم بر این تحقیق، کتابخانه ای - تحلیلی بوده و سعی شده است همزمان با تشریح مکتب ها و پارادایم های علمی جغرافیا و سیر تکوینی علم، ارتباط تاریخی آن ها با ژئومورفولوژی تبیین شود.
۲۳.

بررسی آشفتگی در الگوی خطر سیلاب در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تهران آشفتگی مدل سیلاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۰ تعداد دانلود : ۴۱۵
سیلاب اگرچه خود مخاطره ای محسوب می شود، بی نظمی هایی در الگوهای آن رخ می دهد که حاکی از تغییر ماهیت آن است. بی نظمی های الگوی سیلاب که شاهدی بر کیاس یا آشوب در سیستم رخداد آن است از طریق هندسه ی فرکتالی یا برخالی قابل مطالعه است. حوادث رخ داده در تغییرات مکانی سیلاب ها در 50 سال اخیرِ تهران حاکی از وقوع بی نظمی در الگوی پراکنش سیلاب است. در این پژوهش، بر مبنای داده های 27 ایستگاه هواشناسی در دوره ی آماری 2009- 1998 و با مدل کریجینگِ تابع گوس، میزان بارش شهر تهران تهیه گردید. با روش SCS (CN) برای کاربری های گوناگون شهر تهران، میزان شماره ی منحنی و روان آب محاسبه شد. با استفاده از متغیر های مسیل های طبیعی شهر، شبکه های ارتباطی، کاربری اراضی شهری، سازه های شهری، توزیع تراکم جمعیتی و شرایط ارتفاعی و مدل سلسله مراتبی نقشه ی پتانسیل خطر سیلاب در پنج رده خطر در تهران تهیه شد. همچنین، برای بررسی آشفتگی در الگوی سیلاب در تهران از دو مدل فرکتالی محیط مساحت و تعداد مساحت در 12 حوضه ی نمونه و در رده های آسیب پذیری استفاده گردید. بالاتر بودن میزان DAP و DP از عدد یک بیانگر افزایش کیاس یا بی نظمی در الگوی خطر سیلاب شهر تهران است و این آشفتگی از رده خطر خیلی کم به سمت رده خطر خیلی زیاد افزایش می یابد. بنابراین، افزایش آشفتگی هم زمان با بزرگ شدن مخاطره ی سیلاب بیانگر این است که امکان پیش بینی نحوه ی گسترش سیلاب و تعیین مناطق در معرض خطر فراهم نیست
۲۴.

تخمین برفمرز در آخرین دوره یخچالی در حوضه دالاخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات اقلیمی برفمرز دوره یخچالی حوضه دالاخانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
تعداد بازدید : ۱۰۳۹ تعداد دانلود : ۵۸۸
گسترش بیشتر برفمرز های دائمی در دوره های یخچالی نسبت به زمان حاضر آثار خود را به صورت سیرک ها، دره های عریض، خراشیدگی سنگ های سخت دره ها و مورن ها در ارتفاعات پائین به جای گذاشته است. چون تعیین قلمروهای اقلیمی در نواحی کوهستانی به صورت سطوحی ارتفاعی انجام می شود. لذا ارقام ارتفاعی بیانگر سیستم های شکل زایی و فرآیندهای غالب فرسایشی است. این پژوهش با هدف تعیین برفمرز در آخرین دوره سرد در حوضه دالاخانی در شمال شرقی استان کرمانشاه انجام شده است. وسعت حوضه 819 کیلومتر مربع می باشد و شهر سنقر در این حوضه است. حداقل ارتفاع حوضه 1500 متر و حداکثر ارتفاع آن 3300 متر است. 2- روش شناسی این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و 1:50000، نقشه ی زمین شناسی 1:100000 ، داده های ارتفاعی Aster ، مشاهدات میدانی و بررسی های رسوب شناسی انجام شده است. ابتدا با توجه به مشاهدات میدانی و نقشه های توپوگرافی، سیرک های موجود در منطقه شناسایی گردید وسپس بر اساس روش رایت خط برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی تعیین گردید. نقشه هم دمای آخرین دوره سرد با استفاده از مدل رگرسیون میانگین دما و ارتفاع و ارتفاع معادل 60 درصد سیرک ها در منطقه تهیه شد. نمونه برداری از رسوبات منطقه (6 نقطه به منظور دانه سنجی، محاسبه پارامترهای رسوب شناسی و میکروسکوپی انجام شد. برای محاسبه پارامترهای آماری رسوبات از روش لحظه ای فولک استفاده شد و برای منشائ یابی رسوبات، بررسیهای میکروسکپی بر روی مقاطع نازک از رسوبات 1میلی متر تا 063/ میکرون انجام شد. 3- بحث بررسی ها نشان داد که محدوده ارتفاع 2820 متر به بالا قلمرو یخچالی در آخرین دوره سرد بوده است چون میانگین دمای فعلی این ارتفاع 5.38 درجه می باشد لذا میانگین دمای قلمرو یخچالی 5.38- درجه سانتی گراد بوده است که احتمالا این دما در زمستان کاهش بیشتری داشته است و سبب گردیده که حرکت یخ اشکال کاوشی متعددی را ایجاد نماید. درصد بالای رسوبات زاویه دار در نمونه ها که علیرغم انتقال آنها توسط آب به دلیل کمی فاصله و ریز بودن رسوبات زوایای آنها از بین نرفته است و بیانگر منشاء یخچالی است. نمودارهای تجمعی حاصله از دانه سنجی نمونه های به سمت قطر ذرات درشتر کشیده شده است و شاخص های جور شدگی حاصله از گرانولومتری نمونه ها بیشتر از 1 است که حاکی از ترکیب ذرات درشت و ریز در رسوبات است. مطالعات میکروسکپی حدود 70-40 درصد ذرات این نمونه را زاویه دار نشان می دهد. گرد شدگی در اکثر ذرات ضعیف است. با توجه به تجمع رسوبات در محل نمونه ها و موقعیت نمونه ها علت زاویه دار بودن آنها بادی بودن آنها را سبب نمی شود و همچنین فرض هوازدگی فیزیکی به دلیل در تماس نبودن با فرآیندهای تخریب مانند اختلاف دمای روزانه قابل پذیرش نمی باشد. موقعیت آنها در ارتفاع پایین تر از برفمرز بیان کننده این مطلب است که در دوره های یخچالی، ارتفاع پایین تر از برفمرز بارش بیشتری را دریافت نموده است و جریانهای سیلابی رسوبات را حرکت داده و در زمینهای با ارتفاع کمتر نهشته است که اکنون بستر شهرهایی مانند سنقر است. بنابراین می توان به استناد نتایج حاصله از گرانولومتری که جورشدگی بد و ضعیف را نشان داده و همچنین نتایج میکروسکپی که درصد بالای رسوبات زاویه دار محاسبه نموده است ، احتمال منشأ یخچالی بودن آنها را قوی دانست. این رسوبات توسط سیلابهای قلمرو مجاور یخچالی تا محدوده فعلی پایین آمده است. فاصله حمل کوتاه فرصت کافی برای از بین بردن زوایای آن را توسط جریانهای سیلابی فراهم ننموده است. لذا تحول اقلیمی و به تبع آن تحول سیستم شکل زایی در این منطقه وجود داشته است. 4- نتیجه گیری حوضه دالاخانی با مساحت 819 کیلومترمربع و بازه ارتفاعی بین 1500 تا 3300 متری شواهد دوره های یخچالی را به صورت سیرک های کوچک و بزرگ و دره های پهن در خود ثبت نموده است. نتایج این پژوهش نشان داد که حداکثر این شواهد در دامنه ارتفاعی بالاتر از 2820 متری قرار دارد. ارتفاع اخیر برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی است که اکنون میانگین دمای 5.38 درجه سانتی گراد را دارد. به بیان دیگر میانگین دما در آخرین دوره سرد نسبت به زمان حاضر در حوضه دالاخانی 5.38 درجه سانتی گراد کاهش نموده است. پژوهش های دیگر ارتفاع برفمرز پایین تر و کاهش دمای سرد تر رادر شرایط مشابه نشان داد که احتمالا به دلیل نقش جهت گیری کوهستانها در مقابل جریانهای مرطوب غربی جهت گیری دامنه ها در مقابل خورشید باشد.
۲۵.

چالش های توسعه کالبدی شهر سنقر در اثر انباشت نهشته های یخچالی و ناپایداری دامنه ای

کلید واژه ها: توسعه کالبدی ناپایداری دامنه ای نهشته های یخچالی شهر سنقر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای توسعه
تعداد بازدید : ۷۹۳ تعداد دانلود : ۵۹۲
توسعه کالبدی شهرهای واقع در چشم اندازهای کوهستانی غالبا به سمت دامنه ها گسترش می یابد. این دامنه ها در پی فعالیت فرسایش یخچالی در دوره کواترنری حاوی نهشته های شده اند که دارای ویژگی های نفوذ پذیری و انفصال دانه ها می باشد که اگر با شیب زیاد، بارش فراوان و زمین لرزه همراه شوند منجربه ناپایداری و تغییرات محیطی می گردد. شهر سنقر از جمله شهرهایی است که در چنین موقعیتی قرار دارد. در این پژوهش پتانسیل ناپایداری دامنه ای در حوضه دالاخانی که شهر اخیر در دامنه آن قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور با تحلیل رگرسیونی دما و ارتفاع و بررسی رسوبات تشکیل دهنده، حد گسترش رسوبات یخچالی شناسایی شد. با تعریف شاخص های ناپایداری و استفاده از روش بی بعد سازی فازی برای همگن کردن عوامل، نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که شهر سنقر از سال 1987 تا 2011 از 7/1 کیلومترمربع توسعه کالبدی، 1 کیلومترمربع آن به سمت دامنه های مستعد به ناپایداری دامنه ای گسترش پیدا کرده است. هم چنین نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای نشان داد که نیمی از وسعت منطقه در محدوده با پتانسیل زیاد نسبت به ناپایداری دامنه ای قرار دارد و با توجه به توسعه کالبدی شهر سنقر به سمت دامنه های مرتفع، شناسایی محدوده های مستعد ناپایداری دامنه ای ضروری است.
۲۶.

آستانه های ژئومورفولوژیکی آبکند زایی در حوضه آبریزکچیک، شمال شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لس آستانه ژئومورفولوژی آبکندزایی حوضه آبریز کچیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۴ تعداد دانلود : ۸۷۶
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
۲۷.

بررسی پتانسیل تخریب لرزه خیزی با به کارگیری مدل های چند شاخصه (مطالعه ی موردی: منطقه ی یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لرزه خیزی مدل تاپسیس روش تصمیم گیری چند شاخصه منطقه ی یک تهران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۷۸۵ تعداد دانلود : ۴۵۱
شهرهای ایران دارای شواهد متعددی از لرزه خیزی، همچون گسله ها و شکستگی ها، به ویژه در زمین های آبرفتی است که با ایجاد سازه های سنگین شهری، ناپایداری بسترهای شهری را به ارمغان آورده است. این پژوهش با هدف تحلیل پراکنش تخریب ناشی از لرزه خیزی در محیط شهری انجام شده است. منطقه ی یک تهران از این نظر انتخاب شده است که در ناحیه ی البرز مرکزی، بر نهشته های کواترنری واقع شده است و دارای شواهد متعدد تکتونیکی، ازجمله وجود سازند هزار دره، وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش از ٧ ریشتر، چین خوردگی و گسلش در سازند هزاردره و وجود زمین لغزش های دامنه ای هستند. در این مطالعه به منظور بررسی پتانسیل تخریب ناشی از زمین لرزه در منطقه ی یک تهران، از نقشه ی توپوگرافی، پراکندگی گسله ها، کاربری تهیه شده از سوی شهرداری، تراکم جمعیت، داده های ارتفاعی (DEM) استفاده شده است. بر اساس داده های فوق با توجه به شرایط تکتونیکی منطقه ی یک تهران، معیار های ضریب خمیدگی، نوع آبرفت، ارتفاع زمین، تغییرات ارتفاعی، تراکم شبکه ی زهکشی، تراکم نسبی گسل، تراکم نسبی جمعیت و درصد فضای باز، شاخص های انتخاب شده ای است که می تواند بیانگر تخریب ناشی از لرزه خیزی در این منطقه باشد. پراکنش شاخص های مورد نظر با استفاده مدل تاپسیس از روش های تصمیم گیری چند شاخصه مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد که حداکثر پتانسیل لرزه خیزی در بخش شمالی منطقه ی یک، به دلیل بیشترین برون زدگی های آبرفت های قدیمی تر روی آبرفت های جدیدتر، حضور گسل های اصلی و لرزه زا، حداکثر ضریب خمیدگی و حضور شبکه های آبرفتی اصلی قرار گرفته است.
۲۸.

ارزیابی آسیب پذیری ناشی از سیلاب در شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۶
مقدمه: آسیب پذیری ناشی از سیلاب متغیر و پیچیده است. آسیب پذیری به پدیده هایی مانند بارش، رواناب ، تمرکز آن و میزان در معرض آسیب قرارگرفتن نواحی پایین دست سیلاب بستگی دارد. آسیب پذیری سیلاب طی زمان و از ناحیه ای به ناحیه دیگر متغیر است که علت آن شرایط خاص طبیعی، فعالیت های انسانی و فرهنگ مخاطره نزد جامعه در معرض خسارت می باشد. شهری مانند تهران با تغییرات زیاد سطح اجتماعی - اقتصادی و کیفی زندگی در نواحی مختلف و نیز تفاوت های ساختاری در بافت فیزیکی و کالبدی شهر، آسیب پذیری های جانی و خسارت مالی متفاوتی را در برابر سیلاب های شهری تجربه می کند. روش ها: در این پژوهش، به منظور دست یابی به الگویی در تفاوت های آسیب پذیری، متغیرهای بلوک های با بافت فرسوده، تراکم جمعیت، کاربری اراضی و پل به عنوان عناصر فیزیکی در معرض خطر و متغیرهای شیب و شبکه آبراهه به عنوان متغیرهای تشدید کننده آسیب پذیری بکار گرفته شده است. اولویت بندی و تعیین روابط بین این متغیرها با آسیب پذیری از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت و بر اساس نظرات کارشناسی، ماتریسی به ابعاد 6×6 جهت تعیین وزن معیار متغیرها برای تهیه نقشه آسیب پذیری ایجاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل زونی میزان آسیب پذیری شهر تهران بر مبنای وزن های محاسبه شده از روش سلسله مراتبی را تعیین نمود. مناطق 10، 17، 8 و 11 آسیب پذیرترین بخش های شهر در برابر سیلاب های شهری هستند. در صورتیکه مناطق 22، 21، 18 و 5 کم ترین آسیب پذیری را در برابر وقوع سیلاب شهری دارند؛ این مناطق تقریباً عاری از بلوک های بافت فرسوده بوده و از نظر تراکم جمعیتی نیز نسبت به متوسط شهر تهران در سطح خیلی پایین تری قرار دارند. به ویژه منطقه 22 که به دلیل جدیدبودن بافت شهری، نبود بافت فرسوده و تراکم خیلی پایین جمعیت و هم چنین توان آبگذری بالا (مسیل رودخانه کن) آسیب پذیری پایینی دارد. نتیجه گیری: وزن های معیار بدست آمده نشان می دهد که عامل تراکم جمعیت با 3825/0 و عامل تراکم شبکه آبراهه با 0428/0 به ترتیب بیشترین و کمترین وزن های معیار را در تعیین آسیب پذیری دارند. نقشه آسیب پذیری بیانگر آن است که 138 کیلومتر مربع از مساحت شهر تهران در رده آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. براساس نتایج تحلیل زونی نیز مناطق 10 و 22 بترتیب بیشترین و کمترین آسیب پذیری را در برابر سیلاب دارند.
۲۹.

شناسایی پهنه های رسوبی ناشی از تحولات اقلیمی در پلایای مهارلو با به کارگیری تکنیک PCA و شاخص OIF(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحولات اقلیمی پلایا دریاچه مهارلو PCA شاخص OIF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۳۱
ایران کشوری است که در بخش های داخلی آن، شواهد ژئومورفولوژیکی متعددی را، از تغییرات اقلیمی به صورت تناوب اقلیم خشک و بارانی دارا است. دریاچه مهارلو، یکی از بسترهایی است که این شواهد را به صورت سطوحی از رسوبات آواری و تبخیری حفظ کرده است. این دریاچه، حوضه ی آبریز خود به مساحت حدود 4266 کیلومترمربع را زهکشی می کند و در حال حاضر دارای اقلیمی خشک، با تبخیر بیش از بارش است. شرایط اقلیمی و هم چنین شرایط زمین شناسی آن، سبب شده است که این دریاچه به شکل پلایا تحول یابد. در حالی که بسترهای سیلابی و تراس های کم ارتفاع اطراف دریاچه، حکایت از اقلیم با بارش بیش تر را در این حوضه دارد. این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات دریاچه مهارلو انجام شده است. از نقشه های توپوگرافی 1:25000، داده های ارتفاعی Aster، تصاویر ماهواره ای ETM+ و IRSP6، نقشه زمین شناسی 1:100000 و مشاهدات میدانی استفاده شده است. تکنیک های تحلیل مؤلفه های اصلی و شاخص OIF برای شناسایی سطوح اطراف دریاچه انجام شده است و نتایج آنالیز به کمک مشاهدات میدانی و نمونه گیری، ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که دریاچه ی مهارلو در آخرین دوره ی سرد، باران بیش تری دریافت نموده است و مساحتی معادل 517.6 کیلومترمربع را داشته است. به دلیل وجود کانی های تبخیری از جمله کلسیت، ژیپس و هالیت در بستر زمین شناسی حوضه و با تغییر اقلیم، کاهش بارش و افزایش تبخیر، دریاچه کوچک تر شده و کانی های تبخیری براساس میزان حلالیت خود رسوب نموده اند و سطوح آهکی، گچی و نمکی را در اطراف دریاچه تشکیل داده اند و دریاچه ی مهارلو به صورت پلایا تحول یافته است. وجود کانی هالیت در سایر سطوح بیانگر این است که که تغییرات اقلیمی بعد از اولین دوره خشکی، تنها سبب تغییر سطوح نمکی شده است و تحول ژئومرفولوژیکی پلایای مهارلو را مختل ننموده است.
۳۰.

پهنه بندی خطر حرکات توده ای با استفاده از روش منطق فازی (مطالعه موردی حوضه آبریز سیرا)

تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۵
تهیه نقشه های پیش بینی وقوع حرکات توده ای، امروزه مورد توجه زمین شناسان و ژئومرفولوگ ها قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد پدیده حرکات توده ای و مشخص کردن مناطق دارای پتانسیل حرکات توده ای در حوضه آبخیز سیرا به روش فازی انجام شده است.  به این منظور، ابتدا مهمترین عوامل موثر در وقوع حرکات توده ای رخ داده در حوضه با توجه به نتایج حاصل از مطالعات و پژوهش های پیشین انجام شده از طریق تهیه نقشه های آن ها بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آن ها شناسایی شدند و سپس با تفسیر تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی به مقیاس 1:50000 مربوط به سال های 1336 و 1382 منطقه تحقیق و انجام عملیات میدانی با استفاده از  GPS  نقشه پراکنش حرکات توده ای تهیه و رقومی گردید. درمرحله بعد با بکارگیری روش فازی (Fuzzy) نقشه پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای تهیه گردید. نتایج نشان داد که اکثر حرکات توده ای وقوع یافته در این حوضه، در سازند کرج، در ارتفاع بین 2700 تا 3200 متر، در شیب 20 تا 43 درجه رخ داده است.
۳۱.

کاربرد مدل یکپارچه سیلاب شهری درکلان شهرها (مطالعه موردی: شمال شرق تهران)

کلید واژه ها: تهران سیلاب کلان شهرها مدل یکپارچه سیلاب شهری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت بحران
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۵۴۹
پدیده سیلاب به دلیل گسترش شهرهای بزرگ چهره جدیدی پیدا نموده است و تحت عنوان سیلاب شهری جایگاهی جدید را در مطالعات شهری باز نموده است. مدیریت سیلاب شهری به دلیل ویژگی خاص شهرها، بر یکپارچگی مدیریت داده ها استوار است که این یکپارچگی به کمک عوامل جغرافیایی و تکنیک های ارتباط داده ای محقق است. در این پژوهش بخش هایی از شمال و شمال شرق تهران، کلان شهر ایران به دلیل تأثیر حوضه های بالادست در سیل خیزی آن انتخاب شده است که شامل حوضه های درکه، دربند و جاجرود می باشند. با استفاده از تکنیک های موجود در سیستم های اطلاعات جغرافیایی، ساختار داده مکانی آن تولید شد که علاوه بر 3 حوضه فوق، بخش هایی از مناطق 3،1 و 4 را در بر گرفت. منطقه مورد نظر به عنوان یک واحد مطالعه و مدیریت سیلاب در نظر گرفته شد و به زیر واحدهای مدیریتی تقسیم شد. سایر عناصر فیزیکی شهر نیز از جمله مناطق مسکونی و شبکه خیابان ها در ساختار داده زیر واحدها قرار گرفت و المان های زیر حوضه، خطوط تمرکز و نقاط خروجی به عنوان عناصر ارتباطی در الگوی داده ای قرار گرفتند. تحلیل های انجام شده نشان داد که برای کاهش سیلاب در تهران می توان سیلاب های بالادست تهران را کنترل نمود، که در این راستا 4 نقطه برای مدیریت سیلاب های بالادست مکان گزینی شد که با مطالعات میدانی موقعیت آنها نسبت به مسیل های فعلی به دست آمد. مقایسه خطوط تمرکز واحدهای به دست آمده نشان داد که به دلیل آشفتگی فضایی المان های شهری، به استثنای حوضه درکه، انطباق مناسبی بین خطوط زهکشی طبیعی و شبکه مسیل های فعلی وجود ندارد. از طرف دیگر نتایج مقایسه با شبکه اتوبان ها و خیابان های شهری بیان نمود که این شبکه ها نقش ویژه ای در هدایت و گسترش سیلاب ها به سایر مناطق شهری ایفا می کنند. به عبارت دیگر چون شبکه ارتباط شهری بدون توجه به جهت زهکشی طبیعی تهران ایجاد شده و از طرف دیگر سطح زمین و ساخت و سازهای غیر اصولی ، مسیل های تهران را از هدایت سیلاب ها ناتوان ساخته است. این وظیفه را بیشتر المان های شهری مانند اتوبان ها، خیابان ها و کوچه ها انجام می دهند، لذا صدمات سیلاب اگرچه محلی است اما هزینه های زیادی را بر تهران تحمیل می کند. یکپارچه سازی داده های شهری می تواند راهبردی برای مدیریت سیلاب در کلان شهرها از جمله تهران باشد.
۳۲.

کاربردWebGIS در مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۰
با بررسی های به عمل آمده بیش از چهل مجموعه مخاطره طبیعی در سطح جهان تشخیص داده شده که هرگروه خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شود. با توجه به ارزیابی های بعمل آمده در سرزمین جمهوری اسلامی ایران حداقل سی و یک مجموعه مخاطره طبیعی سابقه داشته و همواره تکرار می گردد. با توجه به این واقعیت، هیچ نقطه ای از کشور و در هیچ زمانی مصونیت کامل از خطرات طبیعی وجود ندارد، کاهش خطرات و مقابله و پیشگیری از وقوع آن، مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی را ضروری می نماید. سیستم های اطلاعات جغرافیایی GIS در مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی می تواند حضوری پویا داشته باشد. اولین نقش GIS در مدیریت مخاطرات، ساماندهی صحیح اطلاعات می باشد. کاربردGIS با ایجاد ساختار پایدار برای داده هایی که در ماهیت، مقیاس، فرمت و موضوع آنها تفاوت های اساسی وجود دارد، شروع می شود و با حفاظت، به هنگام سازی، انتشار و توسعه پایگاه اطلاعات ادامه می یابد و به عبارت دیگر مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی به کمکGIS شکل می گیرد و با کمک آن تداوم می یابد و توسعه آن در گرو پیشرفت GIS می باشد. با پیشرفت های اخیر WebGIS امکان به اشتراک گذاردن داده های جغرافیایی از طریق طراحی و تاًلیف Metadata فراهم شده است و مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی توسعه می یابد. این پژوهش در روی لایه های مربوط به ایران در مقیاس 250000: 1 اجرا شده است و در محیط GIS Arc بانک داده آن ایجاد گردیده است سپس متادیتای آن با الگوی استاندارد FDGC و ISO طراحی شده و در محیط وب قرارگرفته است و به این نتایج رسیده است که استاندارد ویژه ای برای طراحی متادیتای مدیریت امدادرسانی در کشور ضروری است که اولاً با بانک داده جغرافیایی ملی کشور هماهنگ باشد، ثانیاً برمبنای اصول مخاطره شناسی شکل گرفته باشد. در این مقاله الگویی برای استانداردسازی داده های جغرافیایی مخاطرات به منظور مدیریت یکپارچه مخاطرات طبیعی ارایه شده است.
۳۳.

آشکارسازی تغییرات لندفرم های ساحلی منطقه عسلویه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تغییرات ژئومرفولوژیکی Change Detection High and Low position تصویر ماهواره ای IRS سیستم اطلاعات جغرافیایی عسلویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۹۵
پیشرفت های اخیرتکنولوژی سنجش از دور و GIS سبب گشته که مطالعه تغییرات با دقت و سرعت بیشتر و هزینه کمتری انجام شود. تکنیک های آشکار سازی تغییرات از روش های مهم در درک تغییرات سواحل در دوره های زمانی مختلف می باشند. گسترش فعالیت های کشورمان در بخش ساحلی سبب شده که بخش های مهمی از لندفرم های ساحلی نابود گردد. منطقه ساحلی عسلویه از جمله مناطقی است که به دلیل گسترش تاًسیسات نفتی و گازی در طی دهه اخیر در ساختار ژئومورفولوژی ساحلی تغییرات اساسی آن رخ داده است. در این تحقیق بعد از تقسیم بندی منطقه ساحلی بر مبنای شواهد توپوگرافی ژئومورفولوژی و تصاویر IKONOS مربوط به سال 2000، با استفاده از تصاویر ماهواره ای IRS در بازه زمانی 6 ساله به بررسی و شناسایی لندفرم های ژئومورفولوژیکی در هر دوره زمانی و نهایتاً بررسی وضعیت تغییرات لندفرم ها در منطقه ساحلی پرداخته شده است. به منظور شناسایی وضعیت تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژی از روش های طبقه بندی نظارت شده،Change Detection ،& Low position High، تحلیل آماری  و بازدید میدانی استفاده شده است و نتایج حاصله در محیط نرم افزاری سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد تحلیل قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمد حدود 85 درصداز لندفرم های ژئومورفولوژیکی منطقه ساحلی در نتیجه ایجاد تاسیسات صنعتی در نوار ساحلی تغییر ماهیت داده و تنها بخشی از خورها و باتلاق های بخش شرقی منطقه به دلیل اینکه زیستگاه درختان حرا بوده و تحت حفاظت سازمان محیط زیست بوده، بدون تغییر باقی مانده است.
۳۴.

تحلیل هم دیدی واچرخندها بر خشکسالی های فراگیر خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشکسالی بارش هم دیدی واچرخند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۱ تعداد دانلود : ۸۲۲
خراسان دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک است، این خشکسالی حاصل کاهش غیر متعارف بارش سالیانه آن نسبت به میانگین دراز مدت است. سه الگوی هم دیدی در وقوع خشکسالی های خراسان موثراند و از میان آن ها، واچرخندها، بیشترین سهم را در رخداد خشکسالی ها دارند. حدود 61.6 درصد از خشکسالی های فراگیر خراسان نتیجه فعالیت واچرخندها هستند. واچرخندها باعث نزولی شدن هوا و از بین رفتن یا کاهش عامل صعود توده های هوای مرطوب می شوند، لذا کاهش و بی نظمی بارش را فراهم می آورند که تبعات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی متعددی را ایجاد می نماید. نوشتار حاضر علل پیدایش خشکسالی را مورد بررسی قرار می دهد
۳۵.

پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در دامنه های شمالی شاه جهان با استفاده از GIS (مطالعه موردی: حوضه اسطرخی شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۰
پهنه بندی زمین لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را به لحاظ پایداری شیب مشخص کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی های توسعه پایدار استفاده کرد (کرم، 1381، 25). حوضه اسطرخی شیروان در استان خراسان شمالی در دامنه های شمالی ارتفاعات شاه جهان واقع شده، یکی از زیر حوضه های حوضه بزرگ اترک محسوب می شود. یکی از مشکلات عمده این حوضه وقوع زمین لغزش های متعدد و نسبتا بزرگ است که خسارات زیادی را به بار آورده است. برای شناسایی حرکت های دامنه ای، آنچه بیش از همه لازم می نماید، شناخت همه جانبه عوامل و فرآیندهایی است که به طور مداوم بر روی دامنه ها اثر گذاشته، آنها را به سمت بی ثباتی و یا ثبات سوق می دهد.بر همین اساس، در این مطالعه از روش شاخص آماری AHP2 به منظور پهنه بندی زمین لغزش بهره گرفته شد. عوامل متعددی در این پهنه بندی لحاظ شدند که عبارتند از: بارندگی، درجه حرارت، ماندگاری برف، لیتولوژی، فاصله از گسل، خطواره ها، واحدهای مورفولوژی، سایه و آفتاب، شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، گروه های هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، فاصله از روستا و پوشش گیاهی. در این روش با توجه به وسعت پهنه های لغزشی در هر یک از کلاس های پارامترهای مختلف مورد مطالعه، ارزش وزنی برای هر یک از سلول ها در نظر گرفته شد و نهایتا مجموع ارزش های وزنی برای هر سلول با همپوشانی لایه های مختلف مورد مطالعه به دست آمد. سپس نقشه طبقات خطر زمین لغزش در چهار گروه خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تهیه شد. بر اساس نقشه پهنه بندی به دست آمده حدود 1.8 درصد از مساحت حوضه در پهنه خطر بسیار زیاد، 20.9 درصد در پهنه خیلی زیاد، 56.9 درصد در پهنه خطر متوسط و 20.4 درصد در پهنه خطر پایین قرار می گیرد.
۳۶.

کاربرد مدل وزنی در پهنه بندی پتانسیل زمین لغزش مطالعه موردی: حوضه آبریز سرخاب (استان لرستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: پهنه بندی زمین لغزش حوضه سرخاب مدل وزنی استان لرستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۰۱
حوضه سرخاب در ارتفاعات زاگرس میانی قرار گرفته است و یکی از زیر حوضه های رود سزار می باشد . موقعیت کوهستانی این حوضه با کوههای بهم فشرده و دره های عمیق از ویژگیهای بارز آن می باشد . دامنه های این ارتفاعات بنا به ویژگیهای خاص ذاتی و تحریک کننده طبیعی – انسانی، شرایط مناسبی برای حرکات لغزشی داراست .لذا تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش های موجود در حوضه سرخاب و تهیه مدل پهنه بندی با استفاده از روش وزنی و در نتیجه تهیه نقشه پهنه بندی خطر بالقوه زمین لغزش در حوضه سرخاب مهمترین اهداف این تحقیق می باشند . در ایجاد شرایط زمین لغزش در حوضه سرخاب عوامل زیادی تاثیر می گذارند در این تحقیق به بررسی نقش تعدادی از عوامل موثر پرداخته شده و نتایج این بررسی بصورت مدل وزنی ارائه شده است . مهمترین عوامل انتخاب شده شامل 10 فاکتور ( لیتولوژی، توپوگرافی، جهت گیری دامنه، شیب، فاصله از گسل، کاربری زمین، میانگین بارش سالانه، روزهای یخبندان، نوسانات دما، خطوط هم لرزه ) است . بر اساس لایه نهایی 35 درصد از مساحت حوضه سرخاب در معرض خطرزیاد زمین لغزش قرار دارند و با مجموع طبقه متوسط، حرکات لغزشی بیش از نیمی از وسعت حوضه را تهدید می کند
۳۷.

”کاربرد مدل های رقومی ارتفاع (DEM) در کاهش بلایای طبیعی در جاده ها“ مطالعه موردی: جاده چالوس از سد کرج تا تونل کندوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: جاده جاده چالوس حوادث طبیعی جاده ای مدل های ارتفاعی بهمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۷۲
مدل های ارتفاعی که تبیین رقومی از تغییرات پیوسته مربوط به پستی و بلندی ها می باشند، قادرند که جاده ها را در یک موقیعت واقعی نمایش دهند و امکان مدیریت روی جاده های کوهستانی را تسهیل بخشند . همچنین این مدل ها قادرند با استفاده از تصاویر ماهواره ای پتانسیل خطرات طبیعی را محاسبه نمایند و از این طریق در کاهش بلایای طبیعی جاده ای سودمند باشند. این تحقیق جاده چالوس از کرج تا کندوان را - که حوادث بی شماری در مسیر آن رخ می دهد - انتخاب نموده است . چون این قسمت جاده در حوضه آبریز سد کرج ( امیرکبیر) واقع شده است لذا از مدل ارتفاعی (DEM) این حوضه که از تصاویر راداری (SRTM) استخراج شده، استفاده گردیده است. از این مدل لایه های پستی و بلندی (Hillshade) استخراج گردیده و لایه های منحنی میزان، شبکه زهکشی شیب، جهت شیب، مسیر بزرگترین شیب و . . . تهیه شده است همچنین این قسمت جاده از نقشه  1/50000 استخراج و پس از زمین مرجع کردن آن در مجموعه لایه های فوق قرار گرفته است و پس از تحلیل، پتانسیل خطرات طبیعی در مسیر این جاده را ارزیابی نموده است.
۳۸.

کاربرد Metadata (GIS) در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی

کلید واژه ها: سیستمهای اطلاعات جغرافیایی وب متادیتا مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۸ تعداد دانلود : ۹۴۶
مناطق ساحلی سراسر جهان، به دلیل وجود منابع غنی و توانهای طبیعی منحصر به فرد، مورد توجه بشر قرار گرفته است، به طوری که توانسته اند، جمعیت بیشتری را جذب کنند. فشار جمعیت بر سواحل و استفاده بیش از حد از منابع آن، مسائل و مشکلات زیادی را در نواحی ساحلی ایجاد نموده و روند توسعه پایدار را با بحرانهای زیست محیطی روبرو ساخته است. سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، GIS، در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی، می تواند حضوری پویا داشته باشد. اولین نقش GIS در مدیریت ساحلی، ساماندهی صحیح اطلاعات است. کاربرد GIS با ایجاد ساختار پایدار برای داده هایی که در ماهیت، مقیاس، شکل و موضوع آنها تفاوتهای اساسی وجود دارد، شروع می شود و با حفاظت، به هنگام سازی، انتشار و توسعه پایگاه اطلاعات، ادامه می یابد: و به عبارت دیگر، حیات ICZM با حضور GIS شکل می گیرد و با کمک آن تداوم می یابد و توسعه آن در گرو پیشرفت GIS است. با پیشرفتهای اخیر WebGIS ، امکان به اشتراک گذاردن داده های جغرافیایی از طریق طراحی و تاًلیف متادیتا فراهم شده است و مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ابعاد وسیعتری یافته است. در این پژوهش، خورموسی به عنوان یک عارضه جغرافیایی در ساحل خلیج فارس انتخاب شده و بانک داده آن در محیط GIS ایجاد گردیده است. سپس متادیتای آن با الگوی استاندارد FDGC و ISO طراحی شده و در محیط وب قرار گرفته است. نتایج به دست آمده ضرورت ایجاد استاندارد ویژه ای برای طراحی متادیتا در سواحل کشور را تایید می کند، که اولاً با بانک داده جغرافیایی ملی کشور هماهنگ باشد، ثانیاً بر مبنای اصول تخصصی مدیریت سواحل شکل گرفته باشد. در این نوشتار الگویی برای استاندارد سازی داده های جغرافیایی سواحل به منظور مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ارائه شده است
۳۹.

ارزیابی روش تحلیل ماتریسی(سلولی) (GIS) در تعیین نواحی مستعد حرکت های دامنه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: سیستم های اطلاعات جغرافیایی حرکات دامنه ای مدلسازی تحلیل سلولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۶۷
بررسی ناپایداری دامنه ای و تعیین مناطق مستعد حرکات دامنه ای توسط GIS در سال های اخیر مورد عنایت پژوهشگران بوده است، اما به رو ش های مورد استفاده در GIS توجه کافی نشده است. این مقاله در مطالعه ناپایداری دامنه ای در شهرستان سنندج، روش تحلیل ماتریسی (سلولی 1) را به کار گرفته است و مدلی مناسب در خصوص تعیین مناطق مستعد به دست آورده است . روش تحلیل سلولی، ضمن آزمون مدل، توانسته است عوامل مؤثر در ناپایداری دامنه ای را ارزیابی نماید و تغییرات اصلاحی در وزن ها و ضرایب ایجاد نماید.
۴۰.

ارزیابی درون یابی به روش کریجینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقشه های پراکندگی درون یابی کریجینگ گرید خطوط هم ارزش نقشه های ایزوپلت و کروپلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵۶ تعداد دانلود : ۲۲۵۱
تهیه نقشه های پراکندگی و ادغام آنهاتوسط روشهای آمار فضایی و سیستم های اطلاعات جغرافیائی GIS در گرایش های مختلف جغرافیا نقش ویژه ای یافته است لذا جغرافیدانان برای تهیه این نقشه ها از روشهای درون یابی بهره می برند روش کریجینگ از جمله مدلهای پر طرفدار در این زمینه میباشد از آنجائی که این روش تفاوتهای عمده ای با سایر روشها دارد بنابراین در این مقاله مدل کریجینگ در درون یابی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است از نتایج به دست آمده مشخص شد با اینکه این مدل از دقت بالایی برخوردار است اما در اکثر تحلیل های جغرافیائی نتایجی دور از واقعیت می دهد ضمن آنکه به ساختار فضایی نقاط نمونه برداری وابسته است وتحت تاثیر دامنه تغییرات نمونه ها نیز میباشد ویژگیهای دیگر آن از جمله هموار سازی جمع پذیری و مطلق بودن نیز محدودیت هایی را در تحلیل های جغرافیائی ایجاد می کند

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان