سید محسن نعمتی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار غیرمنطقی و ارتقا مثبت اندیشی در افراد تمایل به کاهش وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزنی به عنوان مشکلی مهم در سراسر جهان در حال بروز است. از همین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افکار غیرمنطقی و ارتقا مثبت اندیشی در افراد تمایل به کاهش وزن انجام شد. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه موردمطالعه در این تحقیق شامل تمامی بانوان دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه شهر اردبیل بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تمام آزمودنی هایی که با توجه به پرسشنامه باورهای غیرمنطقی اهواز و مقیاس مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1998) دارای مشکلات مربوط به باورهای غیرمنطقی و مثبت اندیشی بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته (هر هفته یک جلسه) تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. در پایان آموزش، پس آزمون بر روی دو گروه اجرا شد، داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCONA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کاهش باورهای غیرمنطقی (72/142F= و 01/0 P<) و افزایش مثبت اندیشی (95/9F= و 01/0 P<)، اثربخش بود. نتیجه گیری: بنابراین شاید بتوان نتیجه گرفت مجریان حوزه درمان و آموزش می توانند با استفاده از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس به کاهش مشکلات، باورهای غیرمنطقی و مثبت اندیشی افراد اضافه وزن کمک شایانی کنند.
The role of the food pattern in predicting weight, lifestyle and quality of life of students of Mohaghegh Ardabili University
کلید واژه ها: dietary pattern weight lifestyle quality of life students
حوزه های تخصصی:
Objective: The food pattern in clinical practice has been considered in weight loss, lifestyle, and quality of life, which can lead in weight loss and affect lifestyle and quality of life. The aim of this study was to investigate the role of food pattern in predicting students' weight, lifestyle and quality of life.Methods: The research method was descriptive-correlational and the statistical population was all students of Mohaghegh Ardabili University in the academic year of 2016-2017. The sample size was considered 280 students selected randomly from the statistical population. To collect data, the Quality of Life Questionnaire World Health Organization's 1996 (IRQOL), Health Promotion Lifestyle Questionnaire Walker, Kerr, Pender and Sachrist (1990), and Nutrition Table were used, and SPSS 22 software was used to analyze the data. Pearson correlation and regression correlation tests were also used to analyze the data.Results: The results showed that there was a significant correlation between food pattern and weight, lifestyle and quality of life (r=0.258, sig = 0.027, r = 0.057, sig = 0.000, and r=0.677, sig= 0.012 respectively).Conclusion: The finding showed that the component of food pattern can predict 60% of weight, but cannot be a good predictor of lifestyle and quality of life due to the insignificance of regression model.
رابطه علی گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ بر اساس خودپنداره (واقعی و ایده آل) با میانجی ناگویی هیجانی در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
17 - 32
کلید واژه ها: گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ خودپنداره ناگویی هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ بر اساس خودپنداره ( واقعی و ایده آل ) با میانجی ناگویی هیجانی در دختران دارای اضافه وزن بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ای شهر اردبیل بود. نمونه پژوهش 250 نفر بود که که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس خود پنداره راجرز(1938)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و همکاران(1994) و مقیاس پیروی از رژیم غذایی(1994) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودپنداره ایده آل با گرایش به کنترل وزن رابطه مستقیم مثبت و معنی داری وجود دارد و بین خودپنداره واقعی با گرایش به کنترل وزن رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. هم چنین در روابط غیرمستقیم، ناگویی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین خود پنداره واقعی با گرایش به کنترل وزن به صورت منفی و معنی داری گرایش به کنترل وزن را پیش بینی کند و نیز رابطه بین خودپنداره ایده آل با گرایش به کنترل وزن به صورت مثبت و معنی دار گرایش به کنترل وزن را پیش بینی کند. هم چنین مدل از نیکوئی برازش مطلوبی برخوردار بود. درنهایت ناگویی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین خودپنداره( واقعی و ایده آل) با گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ، می تواند نقش مهمی را در کنترل وزن دختران دارای اضافه وزن ایفا کند.