محمدرضا صرفی

محمدرضا صرفی

مدرک تحصیلی: استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر
پست الکترونیکی: m_sarfi@yahoo.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۸۲ مورد از کل ۸۲ مورد.
۸۱.

بررسی نوع روایی داراب نامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داراب نامه ساختارگرایی نظریه تودوروف روایت اسطوره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۶
سنّت قصّه گویی و داستان پردازی نزد ایرانیان سابقه ای بسیار طولانی داشته است. از دیرباز در ایران، گروهی داستان های حماسی و ملّی را برای مردم بازگو می کرده اند. بعضی از شاهان و امیران نیر قصّه گویانی در دربار خود داشته اند که این قصّه ها و داستان ها را برای دفترنویسان روایت می کرده اند تا آنها قصّه هایشان را به صورت نوشتاری دربیاورند. یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیّات کهن فارسی که صورت نوشتاری یافته است، داراب نامه مولانا محمّد بیغمی است. این اثر، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب و داستانی حماسی- عشقی از قرن نهم هجری که از نمونه های ادبیّات فولکلوریک به شمار می رود. از بررسی هایی نیز که در روشن کردن ساز و کار روایت و به طور خاص قصّه ها، موفقیّت چشمگیری یافته است؛ روش تجزیه و تحلیل تودوروف در بررسی روایت های اسطوره ای است. در این نوشته، با توجه به خصوصیاتی که تودوروف از روایت های اسطوره ای به دست داده است، داراب نامه در ردیف روایت های اسطوره ای قرار گرفته است. این بررسی در شناخت ساختار نهایی و درک پیکره بندی داستان هایی از این نوع نیز مؤثّر خواهد بود.
۸۲.

الگوی «گسترش ایده داستانی» در اقتباس پویانمایی «امیر ارسلان نامدار»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۷
اقتباس و بازآفرینی ادبیات داستانی کهن ایران و هماهنگ کردن آن با بیان تصویری و حرکتی انیمیشن در ارتباطی متقابل، موجبات رونق و گسترش این دو گونه ادبی را در سطحی گسترده فراهم می سازد. یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیّت پویانمایی در ایران، وجود نقاط ضعف در ساختار(فرم و محتوای) این آثار و آشنا نبودن نویسندگان با شیوه های گسترش صحیح و خلّاقانه ایده های داستانی و چگونگی استفاده از الگوهای ساختاری در طی فرایند اقتباس و بازآفرینی است. الگوی «گسترش ایده داستانی»، یکی از مهم ترین گونه های رویکرد نظری است که با حفظ وحدت سیستماتیک میان اجزای مختلف فیلمنامه و پیروی از معیارهای عینی تر و دقیق تر با تأکید بر جزئیات، فرایندی منطقی و ملموس را در اختیار اقتباسگران قرار می دهد. از آنجا که هدف اصلی این پژوهش، چگونگی پرورش ایده های هوشمندانه و تطبیق محتوای آثار ادبی کهن با الگوی فیلمنامه است، در این مقاله برای نشان دادن نقش مهم و تأثیرگذار عنصر خلاقیت در جریان گسترش ایده داستانی، با رویکردی کاربردی و با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، طرح کلی فیلمنامه «ارسلان»، با اقتباس آزاد از داستان «امیرارسلان نامدار» توسط نگارنده نگارش و با مراحل مختلف الگوی «گسترش ایده داستانی» تطبیق داده شد. بر اساس نتایج پژوهش، با الگوبرداری از نحوه پیکره بندی و ساختار فیلمنامه های موفق و مخاطب پسند، می توان فیلمنامه ای قوی، جذاب و پرمخاطب را ارائه داد. تحلیل متن افسانه، شناخت ظرفیت ها و عناصر دراماتیک، اعمال تغییرات مورد نیاز برای تطابق داستان با انیمیشن با بهره گیری از الگوهای ساختاری فیلمنامه نویسی بهترین شیوه برای تبدیل یک داستان به انیمیشن است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان